تیتر امروز

جواد امام: تندروها فکر می‌کنند با انداختن یک چفیه بر دوش خود، انقلابی می‌شوند/ نیروهای بازداشت شده به خاطر جاسوسی، اعضای جبهه اصلاحات بودند؟/ جواد لاریجانی به خاطر عدم صلاحیت امنیتی از دستگاه دیپلماسی اخراج شد/ برای صدا و سیما با تئوری آغل‌سازی و فحاشی به یک جریان سیاسی، هیچ شأنی باقی نمانده
بررسی بیانیه اخیر اصلاح‌طلبان، سرمایه‌های اجتماعی نادیده گرفته شده و جایگاه تندروها در گفت و گو با سخنگوی جبهه اصلاحات

جواد امام: تندروها فکر می‌کنند با انداختن یک چفیه بر دوش خود، انقلابی می‌شوند/ نیروهای بازداشت شده به خاطر جاسوسی، اعضای جبهه اصلاحات بودند؟/ جواد لاریجانی به خاطر عدم صلاحیت امنیتی از دستگاه دیپلماسی اخراج شد/ برای صدا و سیما با تئوری آغل‌سازی و فحاشی به یک جریان سیاسی، هیچ شأنی باقی نمانده

در یکی دیگر از سلسله برنامه‌های «میدان پاستور» میزبان جواد امام، سخنگوی جبهه اصلاحات ایران و دبیرکل مجمع ایثارگران اصلاح‌طلب بودیم. او معتقد است که نیروهای امنیتی باید به خاطر غافلگیری در تجاوز...
اسرائیل خطا کند، به حامیانش حمله می‌کنیم/ ایران و فرصت ۳۰ روزه دیپلماسی/ قیمت‌ها سر به فلک کشید
مجله خبری تحلیلی دیدارنیوز با اجرای محمدرضا حیاتی

اسرائیل خطا کند، به حامیانش حمله می‌کنیم/ ایران و فرصت ۳۰ روزه دیپلماسی/ قیمت‌ها سر به فلک کشید

این صد و دوازدهمین برنامه مجله خبری تحلیلی دیدارنیوز است که با اجرای محمدرضا حیاتی و با حضور کارشناسان و صاحب نظران تقدیم مخاطبان گرامی می‌شود.
روسیه مدت‌هاست که با ایران به عنوان یک نیروی بی‌ارزش رفتار می‌کند

عصر چانه‌زنی‌های پنهان؛ مسکو، تهران را معامله می‌کند؟

شکنندگی رابطه ایران و روسیه سوال واضح‌تری را مطرح می‌کند: آیا مسکو، در پی دستیابی به توافق در اوکراین، امنیت ایران را با امتیازاتی از غرب «معامله» خواهد کرد؟

کد خبر: ۱۸۹۵۳۹
۱۵:۴۳ - ۱۳ شهريور ۱۴۰۴

عصر چانه‌زنی‌های پنهان؛ مسکو، تهران را معامله می‌کند؟

دیدارنیوز: سه سال و نیم پس از جنگ روسیه علیه اوکراین، مسکو و تهران زیر تحریم‌های غرب در حال خفه شدن هستند. ماشین جنگی پوتین که توسط اوکراین فرسوده شده، اکنون نه تنها برای پهپاد‌ها و موشک‌ها، بلکه برای شبکه‌های نفتی پنهانی که جریان پول را حفظ می‌کنند، به تهران متکی است. ایران نیز به نوبه خود، برای کاستن از انزوای خود، جبران فشار ایالات متحده و اسرائیل و ایجاد انعطاف‌پذیری، به روسیه و چین چسبیده است.

در ظاهر، این همانند یک محور است که دائما در حال پیچیده‌تر شدن به نظر می‌رسد؛ با این حال، در پشت این دست دادن‌ها، بی‌اعتمادی و اولویت‌های متفاوت نهفته است. شکنندگی رابطه ایران و روسیه سوال واضح‌تری را مطرح می‌کند: آیا مسکو، در پی دستیابی به توافق در اوکراین، امنیت ایران را با امتیازاتی از غرب «معامله» خواهد کرد؟

معامله بالقوه مسکو

آنچه روسیه بیش از همه می‌خواهد، به رسمیت شناختن یا حداقل تحمل دستاورد‌های ارضی پس از ۲۰۱۴ خود در اوکراین است. اما با موانعی روبه‌روست. منابع مسکو در یک جنگ فرسایشی طاقت‌فرسا در حال هدر رفتن بوده است، در حالی که تحریم‌ها همچنان بر روسیه تأثیر می‌گذارند. در این چارچوب، مسکو ممکن است تحت شرایط مناسب، یک معامله ضمنی بر سر ایران انجام دهد. مسکو به طور کامل تهران را قطع نخواهد کرد، اما می‌تواند از حمایت خود صرف نظر کند و در ازای فضای تنفس بیشتر در اوکراین، نسبت به فشار واشینگتن و تل‌آویو بر جمهوری اسلامی بی‌تفاوت‌تر شود. این به معنای یک معامله رسمی نیست، بلکه فقط سکوت در سازمان ملل، ارسال کمتر سلاح و پوشش دیپلماتیک کمتر است.

از دیدگاه آمریکا، چنین معامله‌ای وسوسه‌های خود را دارد. در حالی که دخالت روسیه در اوکراین یکی از اولویت‌های اصلی اروپاست، ایران نگرانی بزرگتری برای ایالات متحده و اسرائیل است. سایت‌های غنی‌سازی هسته‌ای تهران توسط حملات ایالات متحده مورد اصابت قرار گرفته‌اند و آژانس بین‌المللی انرژی اتمی هنوز نمی‌داند که پس از جنگ ۱۲ روزه، چه بر سر ذخایر اورانیوم با غنای بالا آمده است. اسرائیل دفاع موشکی ایران را فلج کرده و حزب‌الله لبنان تضعیف شده است و تحت فشار فزاینده‌ای برای خلع سلاح قرار دارد. در همین حال، با سقوط بشار اسد در سوریه و ظهور یک دولت ضد ایرانی در دمشق، در کنار کاهش هم‌زمان قدرت «محور مقاومت» ایران، گروه‌های مسلح در عراق در معرض خطر بلعیده شدن در ارتش ملی قرار دارند. تهران تنها در یمن، از طریق حوثی‌ها، هنوز نفوذ قابل توجهی دارد. در هر جای دیگر، معماری بازدارندگی ایران در حال فروپاشی است. برای ایالات متحده و اسرائیل، فرصت برای اعمال این مزیت واضح است. ممکن است برای روسیه جذاب باشد که اروپا را به عنوان تنها بازیگر متمرکز بر اوکراین داشته باشد در حالی که ایالات متحده بر ایران تمرکز دارد.

چرا این تجارت محتمل به نظر می‌رسد

در تهران، به طور گسترده پذیرفته شده که روسیه در طول درگیری ۱۲ روزه با اسرائیل هیچ کار ملموسی برای دفاع از این کشور انجام نداده است. فراتر از بیانیه‌های سطحی کرملین در محکومیت تجاوز اسرائیل و ابراز همبستگی مبهم، مسکو هیچ حمایت معناداری ارائه نداد. این پاسخ تنها حس خیانت را در میان محافل سیاسی و امنیتی ایران تشدید کرده و سوالاتی را در مورد ارزش و ثبات بلندمدت همکاری این کشور با مسکو مطرح کرده است.

در واقع، روسیه مدت‌هاست که با ایران به عنوان یک نیروی بی‌ارزش رفتار می‌کند. در سوریه، روسیه برای کاهش تلفات به نیرو‌های مسلح ایرانی تکیه کرد در حالی که جت‌های روسی میدان نبرد را شکل می‌دادند. در طول جنگ داخلی سوریه، این موضوع پنهان نبود که روسیه، به عنوان ضامن امنیت رژیم اسد با کنترل حریم هوایی این کشور، به ارتش اسرائیل اجازه داد تا دارایی‌ها و منافع ایران را به دلخواه بمباران کند. علاوه بر این، وقتی زمان انعقاد قرارداد با ترکیه یا غرب فرا رسید، تهران به حاشیه رانده شد. این الگو هرگز از بین نرفت، مسکو ایران را به عنوان یک شریک مصلحتی، نه به عنوان یک متحد، ارزیابی می‌کند.

خارج از روند‌های تاریخی، کنترل روسیه در منطقه قفقاز جنوبی در حال کاهش است. با توجه به منابع محدود و توجهات منحرف شده، مسکو در حال از دست دادن تسلط خود بر منطقه‌ای است که قبلاً بر آن تسلط داشت؛ و با توجه به اینکه ایالات متحده، اروپا و ترکیه روند «صلح» ارمنستان – آذربایجان را هدایت می‌کنند، روسیه سوالات جدیدی برای بررسی دارد: اگر در مرز‌های خود نفوذ خود را از دست می‌دهد، چرا از ایران به عنوان یک ابزار چانه‌زنی برای کسب برتری استفاده نمی‌کند؟

موضع تهران این سناریو را محتمل‌تر می‌کند. با توجه به اینکه اقتصاد ایران از تحریم‌های غرب آسیب دیده و دفاع آن به شدت از حملات اسرائیل آسیب دیده، پارانویا عمیقاً در حال گسترش است. در طول جنگ ۱۲ روزه، پلیس ایران بیش از ۲۰هزار نفر را تنها به دلیل تخلفات امنیتی بازداشت کرد که نزدیک به ۲۰۰۰ نفر از آنها اتباع خارجی بودند که به جاسوسی برای اسرائیل متهم شده بودند. برای حاکمان ایران، ترس از خیانت وجودی است. در چنین شرایطی، این ایده که مسکو ممکن است ایران را قربانی کند، کمتر شبیه گمانه‌زنی و بیشتر شبیه یک احتمال است.

خطرات برای تهران

برای ایران، این ترس محدود به تحریم‌ها و حملات هوایی نیست، بلکه به معنای رها کردن کامل است. اگر مسکو تصمیم بگیرد که ایران بیشتر یک بدهی است تا یک دارایی، تهران ممکن است خود را بدون حمایت دیپلماتیک یا نظامی در برابر دشمنانش بیابد.

تاریخ این ترس را تشدید می‌کند. در سال ۱۹۴۶، جوزف استالین نیرو‌های شوروی را تحت فشار غرب از شمال ایران بیرون کشید و جمهوری‌های جدایی‌طلب محکوم به فنا را پشت سر گذاشت. در طول جنگ سرد، مسکو هر زمان که به دنبال تنش‌زدایی با واشینگتن بود، معاملات تسلیحاتی را کوتاه می‌کرد. امروز، تصمیمات روسیه ممکن است تکرار رفتار‌های گذشته باشد. با تمرکز غالب بر اروپا و جنگ جاری در اوکراین، خاورمیانه صرفاً یک نگرانی ثانویه برای روسیه است؛ و در حالی که تهران ممکن است شریک مفیدی باشد، در نهایت قابل خرج کردن است.

حتی سوءظن به یک‌بار مصرف بودن، استراتژی ایران را فرسوده می‌کند. این امر تهران را بیشتر به سمت یک مانع هسته‌ای سوق می‌دهد و وابستگی آن را به ابزار‌های نامتقارن: موشک‌ها، بازیگران غیردولتی و عملیات سایبری تعمیق می‌کند. همچنین چرخش ایران به سمت چین را تسریع می‌کند. اگرچه، این رابطه نیز با محدودیت‌هایی روبه‌رو است. پکن نشان داده که به ایران وفادار نیست، بلکه تنها در تعاملات خود با تهران عمل‌گراست. مقامات ایرانی در حال بررسی احتمالات نسبتاً وخیمی هستند: اگر روسیه به غرب متمایل شود، آیا چین بی‌سروصدا از آن پیروی خواهد کرد یا به سادگی از این درگیری دوری خواهد کرد؟ واقعیت دشوار این است که در هر دو سناریو، تهران در معرض خطر تنها ماندن قرار دارد.

افراد بدبین معتقدند که چنین معامله‌ای یک خیال‌پردازی است. با وجود خوشامدگویی‌های اخیر، روابط ایالات متحده و روسیه در پایین‌ترین نقطه خود از زمان جنگ سرد قرار دارد و هرگونه معامله آشکاری باعث خشم واشینگتن خواهد شد. اگر اوکراین "معامله" شود، اعتبار ناتو آسیب خواهد دید و اروپا به شدت مقاومت خواهد کرد.

اما معامله‌های ضمنی به امضا نیازی ندارند. در طول جنگ سرد، واشینگتن و مسکو دائماً قوانین ناگفته تعامل را تدوین می‌کردند – حوزه‌های نفوذی که نه با معاهدات، بلکه با سکوت، مکث و خویشتن‌داری متقابل تعریف می‌شدند. همین اتفاق می‌تواند دوباره رخ دهد. واشینگتن ممکن است جریان سلاح به کی‌یف را کُند کند، فشار بر برخی تحریم‌ها را کاهش دهد یا اوکراین را به سمت مذاکرات سوق دهد. در عوض، اسرائیل و ایالات متحده با علم به اینکه روسیه به سمت دیگری نگاه خواهد کرد، به ایران ضربه سخت‌تری وارد می‌کنند. در پاسخ، مسکو می‌تواند هماهنگی نظامی با تهران را کاهش دهد، از ارسال سلاح‌های پیشرفته خودداری کند و در سازمان ملل سکوت کند. هیچ چیز نوشته نشده، فقط تقسیم تمرکز.

مخاطرات گسترده‌تر ژئوپلیتیکی

اثرات موجی این سناریو عمیق خواهد بود. چنین برداشتی از خیانت، روایت ایران از محاصره را تأیید می‌کند، تلاش آن را برای ادغام خود در شبکه‌های دفاعی و اقتصادی چین تسریع می‌کند و تهاجمی‌ترین اقدامات آن را توجیه می‌کند. با این حال، برای روسیه، سود کوتاه‌مدت در اوکراین بهایی خواهد داشت: کشور‌های آسیا، آفریقا و خاورمیانه شاهد خواهند بود که مسکو متحدان و شرکای خود را تحت فشار رها می‌کند و به اعتبار آن آسیب دائمی وارد می‌کند.

برای غرب، یک شکاف ضمنی می‌تواند شکاف‌های داخلی را تشدید کند. با توجه به اینکه اروپا چشم به اوکراین دوخته و واشینگتن بر ایران متمرکز شده است، اتحاد به جهات مختلفی کشیده خواهد شد.

برای خاورمیانه، بی‌ثباتی نه از تشدید تسلط "محور مقاومت" به رهبری ایران، بلکه از فروپاشی آن ناشی می‌شود. حزب‌الله ممکن است تحت فشار شدید برای خلع سلاح قرار گیرد و جناح‌های طرفدار ایران در عراق می‌توانند در دولت حل شوند. این امر، همراه با این واقعیت که شبکه‌های ایران در سوریه عمدتاً از بین رفته‌اند، خلاء را اجتناب‌ناپذیر می‌کند. در منطقه‌ای که زمانی تهران کنترل اوضاع را در دست داشت، کشمکش‌های قدرت، درگیری‌های فرقه‌ای و هرج و مرج آغاز خواهد شد. تهران مجبور خواهد شد به آنچه باقی مانده تکیه کند؛ سلاح‌های سایبری، حملات نامتقارن، حوثی‌ها در یمن، اما موازنه قدرت در سراسر شام متزلزل‌تر از همیشه خواهد بود.

هزینه‌های خاموش استراتژی بزرگ

این تصور که مسکو امنیت تهران را با آزادی بیشتر در اوکراین معامله کند، ممکن است هرگز شکل رسمی به خود نگیرد، اما همین احتمال چنین رها کردن آرامی، گویای یک حقیقت عمیق‌تر و ساختاری است. در نظم از هم گسیخته امروز، اتحاد‌ها و مشارکت‌ها معامله‌ای هستند، وفاداری قابل صرف نظر کردن است و قدرت‌های ثانویه اغلب در مدیریت پیامد‌های تصمیماتی که در جای دیگر گرفته می‌شود، تنها می‌مانند.

برای ایران، خطر قریب‌الوقوع فقط انزوا یا تشدید تنش نیست، بلکه بی‌اهمیتی سیاسی است. دیده شدن به عنوان یک زائده استراتژیک به جای یک بازیگر ضروری، تهران را بیشتر به سمت ناامیدی نامتقارن سوق می‌دهد، ذهنیت محاصره آن را عمیق‌تر می‌کند و راه‌های خروج دیپلماتیک آن را محدود می‌کند. دیگر پرسش این نیست که آیا مسکو ممکن است ایران را رها کند یا نه، بلکه این است که آیا ایران می‌تواند از تبدیل شدن به کشوری که رها می‌شود، فرار کند. در عصر چانه‌زنی‌های پنهان و خستگی ژئوپلیتیکی، پرهزینه‌ترین ضرر‌ها همیشه ارضی نیستند. گاهی اوقات، قربانی واقعی، حاکمیت استراتژیک و پذیرش آهسته و خاموش این است که هیچ‌کس برای کمک نمی‌آید./دیپلماسی ایرانی

نویسندگان: جورجیو کافیرو، مدیرعامل شرکت Gulf State Analytics – یک شرکت مشاوره ریسک ژئوپلیتیک مستقر در واشنگتن دی سی – استادیار دانشگاه جورج تاون و عضو کمکی در پروژه امنیت آمریکا است. او کارشناسی ارشد در روابط بین‌الملل از دانشگاه سن دیگو دارد.

فاطمه امان، تحلیلگر مستقل متخصص در امور ایران و جنوب آسیاست. او بیش از ۲۵ سال در مورد امور ایران، افغانستان و خاورمیانه مطلب نوشته و به مقامات آمریکایی و غیردولتی مشاوره داده است. او که پیش از این عضو ارشد غیرمقیم موسسه خاورمیانه و عضو ارشد شورای آتلانتیک بوده، همچنین به عنوان نویسنده و تهیه‌کننده فعالیت داشته است. 

منبع: گالف اینترنشنال فاروم/ ترجمه: سید علی موسوی خلخالی

ارسال نظرات
امروز پنجشنبه ۱۳ شهريور
امروز پنجشنبه ۱۳ شهريور
امروز پنجشنبه ۱۳ شهريور
امروز پنجشنبه ۱۳ شهريور