
عبدالرضا داوری در یادداشت خود به تحلیل تجربه پوستاندازی در کشور ویتنام و گذار از جنگ و تحریم به توسعه و رفاه پرداخته که در دیدارنیوز میخوانید.
دیدارنیوز _ عبدالرضا داوری*:
ویتنام بهعنوان یکی از کشورهایی که جنگ ویرانگر و تحریمهای سنگین اقتصادی را تجربه کرد، نمونه برجستهای از فرایند تغییر و تحول عمیق است؛ فرایندی که بهدرستی میتوان آن را «پوستاندازی» نامید. پوستاندازی در اینجا به معنای بازسازی و تحول بنیادین در ساختارهای اقتصادی، سیاسی و روابط بینالمللی است که به حاکمیت ویتنام امکان داد، با حفظ ساختار سیاسی و قدرت حزبی خود، از وضعیت انزوا و رکود به یک اقتصاد پویا و یکی از موفقترین کشورهای جهان در مسیر توسعه و رفاه تبدیل شود.
۱. ویتنام پس از جنگ؛ بحران اقتصادی و انزوای بینالمللی
جنگ ۲۰ ساله ویتنام (۱۹۵۵-۱۹۷۵) پس از پیروزی شمال بر جنوب، کشور را بهشدت ویران کرد. زیرساختها و امکانات تولیدی تقریباً نابود شده بود و اقتصاد متمرکز دولتی که بر اساس الگوهای سوسیالیستی شوروی طراحی شده بود، توان پاسخگویی به نیازهای بازسازی را نداشت.
همزمان، آمریکا و متحدانش در واکنش به شکست خود، تحریمهای گستردهای وضع کردند که هرگونه تعامل مالی و تجاری با ویتنام را به کلی قطع کرد. این تحریمها باعث شدند ویتنام در یک انزوای اقتصادی و سیاسی بینالمللی قرار گیرد و برای زنده ماندن اقتصادی، ناچار شود به طور کامل به حمایت شوروی متکی شود.
۲. سیاستهای توسعهطلبانه منطقهای و هزینههای آن
در این دوره، ویتنام در سیاست خارجیاش مسیر توسعهطلبانهای را دنبال کرد که بخشی از آن تحت حمایت شوروی و در تقابل با چین قرار داشت. برجستهترین نمونه این سیاست، اشغال کامبوج در سال ۱۹۷۸ بود که با هدف سرنگونی رژیم خمرهای سرخ و مقابله با تهدیدات امنیتی مرزی صورت گرفت.
اما این اقدام باعث شد آمریکا، چین و کشورهای جنوب شرق آسیا به مخالفت جدی با ویتنام برخیزند و تحریمها و انزوای سیاسی را تشدید کنند. بهویژه روابط ویتنام با چین بهشدت تیره شد و جنگ مرزی ۱۹۷۹ نمونه بارز این خصومت بود.
اشغال طولانیمدت کامبوج تا پایان دهه ۸۰، ویتنام را در موقعیتی قرار داد که هم از نظر اقتصادی و هم سیاسی در انزوا فرو رود و این فشارهای خارجی یکی از موانع اصلی پیشرفت اقتصادی کشور شد.
۳. تغییرات بنیادی در شوروی و تأثیر آن بر ویتنام
از اواسط دهه ۸۰ میلادی، تحولات بزرگ در شوروی به وقوع پیوست. روی کار آمدن میخائیل گورباچوف در ۱۹۸۵ و اجرای سیاستهای پروسترویکا (بازسازی اقتصادی) و گلاسنوست (فضای باز سیاسی) باعث شد شوروی هزینههای مداخلات خارجی خود را کاهش دهد.
این سیاستها به طور مستقیم بر ویتنام تأثیر گذاشت؛ حمایت مالی و نظامی شوروی بهمرور کاهش یافت و فشار بر ویتنام برای خروج از کامبوج افزایش یافت. پس از فروپاشی شوروی در ۱۹۹۱، ویتنام ناگهان حمایت حیاتی خود را از دست داد و با بحران اقتصادی حاد، تورم بالا و کمبود منابع حیاتی مواجه شد.
این شرایط بحرانی و پایان حمایت شوروی، ویتنام را واداشت تا سیاستها و ساختارهای خود را بهطور اساسی بازنگری و اصلاح کند.
۴. پوستاندازی اقتصادی؛ اصلاحات Đổi Mới
پاسخ ویتنام به بحران و شرایط جدید جهانی، اجرای اصلاحات اقتصادی گستردهای موسوم به «دوی موی» (Đổi Mới) در سال ۱۹۸۶ بود. این اصلاحات به معنای تغییر ساختار اقتصاد متمرکز دولتی به «اقتصاد بازار سوسیالیستی» بود که امکانات زیر را فراهم کرد:
جذب سرمایهگذاری خارجی
گسترش بخش خصوصی
افزایش تولید و صادرات
بهبود بهرهوری و کارآمدی
سیاست «دوی موی» موجب شد ویتنام نهتنها خود را از اقتصاد بسته و برنامهریزی شده فاصله دهد، بلکه در زنجیره اقتصاد جهانی جایگاه قابل توجهی پیدا کرد.
۵. پوستاندازی در سیاست خارجی و مسیر عادیسازی روابط با آمریکا
در کنار اصلاحات اقتصادی، ویتنام در سیاست خارجی نیز پوستاندازی مهمی را تجربه کرد.
خروج از کامبوج (۱۹۸۹) که نقطه پایان سیاستهای توسعهطلبانه منطقهای و رفع موانع سیاسی بود.
تنشزدایی با چین (اوایل دهه ۹۰) که موجب بازگشایی مرزها و گسترش روابط تجاری و سیاسی شد.
یکی از پیچیدهترین و مهمترین بخشهای این پوستاندازی، روند عادیسازی روابط با آمریکا بود. این روند به جای آنکه یکباره آغاز شود، با مذاکرات موضوعی و محدود کلید خورد؛ مهمترین محور این گفتوگوها تعیین تکلیف وضعیت مفقودان و سربازان جنگی (POW/MIA) بود.
این مذاکرات تخصصی که به کاهش بیاعتمادیهای عمیق دو کشور کمک کرد، به تدریج به گفتوگوهای جامعتر و در نهایت عادیسازی کامل روابط دیپلماتیک منتهی شد، آن هم در شرایطی که خصومت عمیق و بیمانندی بین ویتنام و آمریکا به دلیل کشتار سه میلیونی شهروندان ویتنامی و نیز جان باختن بیش از ۵۸ هزار سرباز آمریکایی در جنگ ۲۰ ساله ویتنام، سایه سنگینی بر روابط دو کشور انداخته بود.
این فرایند نشان میدهد که شروع مذاکرات از موضوعات مشخص و کمریسک، میتواند زمینهساز اعتمادسازی و پیشرفت تدریجی در روابط پیچیده سیاسی باشد و بنظر میرسد که مذاکرات هستهای و سند توافق برجام در دولت روحانی هم میتوانست چنین کارکردی داشته باشد.
۶. مسیر رفع تحریمها و بازگشت به جامعه جهانی
پس از موفقیت در مذاکرات اولیه و موردی، تحریمهای آمریکا به صورت مرحلهای کاهش یافت:
در سال ۱۹۹۳، ویتنام اجازه یافت با نهادهای مالی جهانی مانند بانک جهانی و IMF تعامل داشته باشد.
در فوریه ۱۹۹۴، تحریم کامل تجاری آمریکا علیه ویتنام لغو شد.
نهایتاً در جولای ۱۹۹۵، روابط دیپلماتیک کامل برقرار و سفارتخانههای دو کشور در هانوی و واشنگتن بازگشایی شدند. این تغییرات، فضای مناسبی برای سرمایهگذاری و تجارت بینالمللی ایجاد کرد و به توسعه اقتصادی ویتنام کمک شایانی نمود.
۷. دستاوردهای پوستاندازی و درسهای راهبردی
تجربه ویتنام نشان میدهد که توسعه پایدار و رفاه ملی حاصل دو پایه اصلی است:
آزادسازی اقتصادی که باعث افزایش رقابتپذیری، رشد صادرات، و جذب سرمایههای خارجی شد.
عادیسازی و تنوعبخشی روابط خارجی که زمینه رفع تحریمها، ورود به بازارهای جهانی و بهرهمندی از فرصتهای همکاری بینالمللی را فراهم کرد.
علاوه بر این، ویتنام نشان داد که استفاده از راهبرد مذاکرات مرحلهای و موضوعی، روش موثری برای عبور از بنبستهای سیاسی پیچیده است و به تدریج زمینه اعتمادسازی و همکاریهای گستردهتر را فراهم میکند.
۸. جمعبندی
پوستاندازی در ویتنام نمونهای برجسته از تحولی است که با بازنگریهای اساسی در سیاستهای داخلی و خارجی میتواند مسیر کشورها را از جنگ و تحریم به سمت توسعه اقتصادی و رفاه هموار کند. این فرآیند، ترکیبی از اصلاحات ساختاری در اقتصاد و تغییر راهبرد در روابط بینالمللی است که با شجاعت سیاسی، تدبیر و گامهای تدریجی اعتمادساز همراه بوده است.
تجربه ویتنام برای کشورهایی که در شرایط تحریم و انزوا قرار دارند، الگویی ارزشمند و عملیاتی برای خروج از مدار تحریم و حرکت به سمت توسعه است؛ الگویی که بر همگرایی سیاست اقتصادی باز با دیپلماسی هوشمند و چند مرحلهای تأکید دارد.
*فعال سیاسی و رسانهای