
وجود ۸ میلیون راننده در یک اقتصاد بحرانزده، نه نشانهای از کارآفرینی دیجیتال، بلکه گواهی از فرار بزرگ نیروی انسانی از حوزههای حیاتی اقتصاد است. سیاستگذاران باید با اصلاح محیط کسبوکار، حمایت واقعی از تولید و احیای زیرساختها، مسیر را برای بازگشت نیروی کار به بخشهای مولد هموار کنند؛ در غیر اینصورت، اقتصاد ایران با از دست دادن مغزها و بازوان خود، به سوی افول بلندمدت حرکت خواهد کرد.
دیدارنیوز: در حالی که بسیاری از کشورهای جهان به دنبال توسعه اقتصاد دیجیتال بهمثابه مکملی برای تولید و صنعت هستند، در ایران اقتصاد پلتفرمی به سرپناهی برای میلیونها نیروی کار بیکار یا راندهشده از بخشهای مولد بدل شده است.
اعلام آماری عجیب از سوی محمد بحرینیان، پژوهشگر توسعه، مبنی بر فعالیت بیش از ۸ میلیون راننده در اسنپ و تپسی – بیش از مجموع رانندگان اوبر در سراسر جهان – زنگ خطری جدی برای اقتصاد ایران است.
این پژوهشگر توسعه میگوید: «بیش از ۸ میلیون راننده در اسنپ و تپسی کار میکنند. اوبر در کل دنیا در ۱۰ هزار شهر ۷ میلیون و ۸۰۰ هزار راننده دارد؛ این چه اقتصادی است که ما داریم؟»
این عدد نهتنها بیانگر رشد افسارگسیخته اشتغال پلتفرمی، بلکه نشانهای از فروپاشی نظام اشتغال در بخشهای صنعتی، تولیدی و زیرساختی کشور است. در شرایطی که تحریمها و ناکارآمدیهای داخلی صنایع را فلج کرده، نیروی کار ماهر ناگزیر به فعالیت در حوزهای کمارزش از نظر اقتصادی روی آورده است؛ وضعیتی که پیامدهای اجتماعی و اقتصادی سنگینی در پی خواهد داشت.
تعداد رانندگان در ایران و جهان
بر اساس اطلاعات منتشرشده توسط منابع معتبری همچون DemandSage و Business of Apps، تعداد رانندگان اوبر از سال ۲۰۲۱ تا ۲۰۲۵ به شرح زیر بوده است:
۲۰۲۱: حدود ۵ میلیون راننده
۲۰۲۲: حدود ۵.۴ میلیون راننده فعال
۲۰۲۳: رشد تا ۶.۸ میلیون راننده
۲۰۲۴: بیش از ۷.۱ میلیون نفر
۲۰۲۵: حدود ۷.۸ تا بیش از ۸ میلیون راننده در بیش از ۱۰ هزار شهر جهان
در مقابل این اعداد و ارقام، اما طبق آمار رسمی اسنپ تا سال ۲۰۲۰، این پلتفرم دارای بیش از ۳ میلیون راننده فعال بود و روزانه حدود ۲.۵ میلیون سفر انجام میداد. آمار دقیقتر از تپسی البته منتشر نشده، اما تخمینها حاکی از چند صد هزار راننده فعال است.
بر مبنای آخرین آمار موجود و در دسترس، اوبر به طور میانگین در سال ۲۰۲۴ روزانه بیش از ۳۰ میلیون سفر را در سراسر جهان انجام داده و این در حالی است که مجموع سفرهای روزانه اسنپ و تپسی به حدود ۳ تا ۴ میلیون سفر میرسد.
با این حال، اظهارات اخیر بحرینیان مبنی بر فعالیت بیش از ۸ میلیون نفر در مجموع این سکوها، تصویری نگرانکننده از جهتگیری اشتغال در اقتصاد ایران ترسیم میکند.
رشد بیسابقه اشتغال پلتفرمی
پلتفرمهایی مانند اسنپ و تپسی، از زمان شروع فعالیت خود در اوایل دهه ۱۳۹۰، با سرعتی شگفتانگیز رشد کردهاند. طبق آمار رسمی، اسنپ تا سال ۱۴۰۳ حدود ۳ میلیون راننده ثبتشده دارد و در فوریه ۲۰۲۵ رکورد ۵.۹ میلیون سفر روزانه را ثبت کرده است.
تپسی نیز که سهمی ۱۰ تا ۱۵ درصدی از بازار ایران دارد، صدها هزار راننده را درگیر کرده است. در مجموع، تخمینهای غیررسمی از فعالیت بیش از ۸ میلیون راننده حکایت دارد؛ آماری که بخش مهمی از جمعیت شاغل کشور را در بر میگیرد.
برآوردی از درآمد رانندگان اسنپ و تپسی
اما درآمد رانندگان در ایران به شدت وابسته به زمان کاری، منطقه فعالیت و هزینههای جانبی نظیر سوخت و استهلاک خودرو است.
اما شاید جالب باشد بدانید بنا به گزارش خود اپلیکیشن اسنپ رانندهای در تهران پس از انجام هشت هزار و ۹۹۳ سفر در سال ۱۴۰۱ درآمدی معادل ۴۰۹ میلیون و ۵۶۴ هزار و ۵۰۰ تومان کسب کرده است.
این رقم به معنای درآمد ناخالصی معادل حدود ۳۶ میلیون تومان در ماه است.
همچنین برمبنای گزارش خود اسنپ درباره سال ۱۴۰۱، گزارش شده که رانندگان اسنپ با ۲۰ تا ۲۵ سفر در روز، درآمدی معادل ۳۰ میلیون تومان در ماه کسب میکنند. برخی از رانندگان با تلاش و برنامهریزی مناسب، توانستهاند درآمد ماهانه خود را به ۴۰ میلیون تومان یا حتی بالاتر افزایش دهند.
اما به نظر میرسد که بهطور میانگین، رانندگان اسنپ و تپسی در شهرهای نه چندان بزرگ و با جمعیت متوسط روزانه بین ۵۰۰ هزار تا یک میلیون تومان درآمد ناخالص دارند و البته باز با این حال، پس از کسر سهم پلتفرم (۱۵ تا ۲۰ درصد)، هزینه سوخت، استهلاک خودرو، بیمه، و مخارج روزمره، درآمد خالص بسیاری از رانندگان به کمتر از ۳۰۰ تا ۴۰۰ هزار تومان در روز کاهش مییابد.
این بدان معناست که احتمالا به استثنای شهر تهران به عنوان پایتخت ایران و شاید چند کلانشهر خاص، درآمد خالص این رانندگان در ماه، به صورت متوسط بین ۷ تا ۱۰ میلیون تومان برآورد میشود؛ رقمی که با توجه به نرخ تورم و هزینههای زندگی، تنها تأمین حداقلی معیشت را ممکن میسازد و از ایجاد پسانداز یا امنیت اقتصادی خبری نیست.
این موضوع البته در تهران متفاوت است. چنان که حتی اگر معیار را گزارش سال ۱۴۰۱ اسنپ در نظر بگیریم نیز یک راننده با ۲۰ تا ۲۵ سفر در روز اگر در آن سال به درآمد ۳۰ میلیون تومانی میرسیده است اگر تنها ۳۰ درصد به کرایهها در سه سال اضافه شده باشد این بدان معناست که به صورت ناخالص میتواند در ماه به در آمدی حدود ۴۰ میلیون تومان در شهر تهران دست یابد.
آمار جهانی در برابر واقعیت ایران
اما اگر نگاهی به وضعیت اوبر در جهان بیاندازیم متوجه میشویم که تا نیمه سال ۲۰۲۴ تنها ۷.۸ میلیون راننده در ۷۰ کشور داشته و این در حالی است که تعداد سفرهای روزانه اوبر در جهان حدود ۳۰ میلیون سفر است و این یعنی تقریباً ۵ برابر مجموع سفرهای اسنپ و تپسی در ایران.
چنین مقایسهای نهتنها نشانگر ضریب نفوذ بالای این پلتفرمها در جامعه ایرانی است، بلکه پرسشی جدی را مطرح میکند: چرا بخش بزرگی از نیروی کار کشور، بهجای حضور در تولید و صنعت، به رانندگی در تاکسیهای اینترنتی روی آوردهاند؟
فرار نیروی کار از صنعت و زیرساخت
پاسخ را باید در بحرانهای ساختاری اقتصاد ایران جستوجو کرد. صنایع کوچک و متوسط در سالهای اخیر به دلیل تحریمها، کاهش سرمایهگذاری، ناکارآمدی مدیریتی و افت شدید بهرهوری، با کاهش جدی اشتغال روبهرو شدهاند.
اکنون در ایران بسیاری از واحدهای تولیدی با ظرفیت پایین فعالیت میکنند یا تعطیل شدهاند. در این میان، نیروهای ماهر یا نیمهماهر، با نبود امنیت شغلی، دستمزد ناکافی و سختی کار، صنعت را ترک کرده و به اشتغال در پلتفرمهای حملونقل رو آوردهاند؛ کاری بینیاز از تخصص، انعطافپذیر، اما بدون بیمه، آینده و ثبات اقتصادی.
معنای حضور ۸ میلیون راننده در اقتصاد ایران را به صورت خلاقه میتوان در موارد زیر نیز خلاصه کرد:
۱. خروج نیروی کار از صنایع تولید و زیرساخت
بزرگ شدن بخش حملونقل موتورهوار پلتفرمی نشاندهنده کمبود جذابیت یا دسترسی در بخش تولید است. این امر باعث میشود نیروهای ماهر به سمت کارهای سکو محور رانده شوند و سرمایه انسانی در توسعه صنعتی استفاده نشود.
۲. اثرات کلان اقتصادی
عوارض زیرساختی: افزایش ناوگان شخصی و موتوسوار منجر به ترافیک، آلودگی و فرسایش جادهها میشود، در حالیکه سهم تولید ناخالص ملی از نوسازی زیرساخت به حداقل میرسد.
جنبش نقدینگی: بخش خدمات پلتفرمی سریع رشد کرده، اما تکیهبر تولید نداشته و ارزشافزوده را کاهش داده است.
۳. آسیبپذیری و عدم برنامهریزی ساختاری
این نوع اشتغال اغلب حمایتی نیست و شامل مزایای اجتماعی نمیشود و اقتصاد را در مقابل شوکهای عرضه (مثلاً مشکلات قطعات) آسیبپذیر میسازد.
تأثیر تحریمها بر اشتغال و اقتصاد
اما باز برای درک ریشههای این روند افزایشی شدن رانندگی در اسنپ و تپسی به جای یافتن شغل باید به این مساله توجه داشت که تحریمهای بینالمللی علیه ایران، بهویژه در حوزههای بانکی، انرژی و سرمایهگذاری خارجی، به یکی از عوامل اصلی رکود تولید و صنعتی کشور بدل شده و در چنین شرایطی دیگر شاید اصلا عجیب نباشد اگر نیروی کار ناامید از آموختن و دست یابی به شغلی با دورنمای آینده به سراغ رانندگی برود.
انسداد مبادلات مالی، کاهش ورود فناوری و دشواری در تأمین قطعات و مواد اولیه باعث شده بسیاری از کارخانهها فعالیت خود را محدود یا تعطیل کنند.
در چنین شرایطی، سرمایهگذاری داخلی نیز به دلیل نااطمینانی و نوسانات اقتصادی کاهش یافته و عملاً اشتغال در بخشهای مولد متوقف شده است.
از سوی دیگر، با کاهش درآمدهای نفتی و بودجه عمرانی، دولت نیز از توان تأمین زیرساختهای توسعهای ناتوان مانده و پروژههای عمرانی دچار رکود شدهاند. همین بستر بحرانی، پلتفرمهای خدماتی مانند اسنپ و تپسی را به پناهگاهی برای بیکاران بدل کرده که از تولید رانده و به خدمات سوق یافتهاند.
بیکاری پنهان در قالب اشتغال ظاهری
بحران بزرگ تر، اما مساله دستاورد سازی برخی مسئولان با مساله اشتغال شهروندان ایران در سکوهای اینترنتی کرایه خودرو است. آنچه امروز بهعنوان اشتغال این اپلیکیشنها معرفی میشود، در بسیاری موارد نوعی بیکاری پنهان است.
چنان چه افراد تحصیلکرده، فنی و حتی دارای سابقه کار صنعتی، به علت نبود فرصتهای شغلی در بخشهای مولد، بهصورت موقت یا دائم وارد این نوع اشتغال شدهاند.
رانندههایی که روزانه بیش از ۱۰ ساعت کار میکنند، اما درآمدی ناپایدار، بدون بیمه و بدون آینده دارند، در عمل نهتنها سهمی در رشد اقتصادی ندارند، بلکه بار اجتماعی و اقتصادی مضاعفی بر دوش دولت و زیرساختهای کشور تحمیل میکنند.
تهدیدهای آیندهنگرانه یک رشد ترسناک
در همین حال، اما گسترش بیش از حد بخش حملونقل پلتفرمی بدون توسعه متوازن در بخش تولید، به معنای تخلیه ظرفیت انسانی کشور از حوزههای کلیدی همچون صنعت، کشاورزی، عمران و انرژی است.
این روند، توان کشور برای رشد پایدار و مقاومت در برابر بحرانهای آینده را تضعیف میکند. اشتغال در پلتفرمها اگرچه بهصورت موقت برخی بحرانها را تسکین میدهد، اما در بلندمدت به یک تله ساختاری تبدیل خواهد شد؛ جایی که نیروی کار به مشاغل کمدرآمد و کماثر عادت میکند و دیگر بازگشتی به فعالیتهای مولد ندارد.
وجود ۸ میلیون راننده در یک اقتصاد بحرانزده، نه نشانهای از کارآفرینی دیجیتال، بلکه گواهی از فرار بزرگ نیروی انسانی از حوزههای حیاتی اقتصاد است.
سیاستگذاران باید با اصلاح محیط کسبوکار، حمایت واقعی از تولید و احیای زیرساختها، مسیر را برای بازگشت نیروی کار به بخشهای مولد هموار کنند؛ در غیر اینصورت، اقتصاد ایران با از دست دادن مغزها و بازوان خود، به سوی افول بلندمدت حرکت خواهد کرد.