
حسین جعفری یادداشتی به مناسبت حج نوشته است که در دیدارنیوز میخوانید. در بخشی از این یادداشت آمده است: حج مظهر دیدن خدا و ندیدن خود است، حج تمثیل همراهی با مخلوقات خداوند بر گرد نقطه وجود است، حج همه هویت مسلمانی ماست.
دیدارنیوز _ حسین جعفری:
حج از مناسک الهی است. حج از شعائر اسلام است؛ حج مهم است، چون که هویت ساز است و هویت اسلامی ما را تثبیت میکند. اگر طعنه و شماتت اهل کتاب در مورد قبله مسلمین نبود و اگر پیامبر رحمت ما از این شماتتها دلگیر و از تاثیر منفی آن بر هدایت مردم؛ دل نگران نمیشد چه بسا قبلهی نماز ما هم اکنون نیز بیت المقدس بود. "قَدْ نَرى تَقَلُّبَ وَجْهِکَ فِی السَّماءِ فَلَنُوَلِّیَنَّکَ قِبْلَةً تَرْضاها؛ "
حج مظهر دیدن خدا و ندیدن خود است، حج تمثیل همراهی با مخلوقات خداوند بر گرد نقطه وجود است، حج همهی هویت مسلمانی ماست! هرگاه نماز مردم در خانه خدا را میبینم به یاد اثر انگشت میافتم. همانگونه که اثر انگشت هر فرد مختص و معرف هویت اوست، حج هم اثر مخصوص مسلمین است، اثری منحصر بفرد و بی همتا در معرفی هویت متعالی آن؟!
این سنگ (کعبه) مقدس میشود اگر بتوانیم با نشانه هایش به "او" توجه و به حیات طیبه برسیم. والا فقط به زیارت سنگ نائل شدهایم که "ما اکثر الضجیج و اقل الحجیج"!
برای من، حج یعنی عرفه و قربان! همهی مقدمات حج برای آن است که بتوانی در روز عرفه به معرفت خود و خدایت نزدیک شویی و در نهایت کار با قربانی کردن خود، کسی جز خدا را باقی نگذاری!
آری حج هر چقدر در بعد اجتماعی، هویت ساز است و در بعد فردی، هویت سوز است! قطرهای میشوی که به دریای وجود میپیوندد، هویتت در هستی مطلق غرق میشود. تو باید از خود دور شوی، تو باید "او" شوی. این سیر و صیرورت و ترک این مرحله از وجود و صعود به مراتب بالا، خطراتی دارد که باید از گمراهی اش ترسید و به خضرِ وجودِ امام تمسک کرد!
ترک این مرحله بی همرهی خضر مکن/ظلمات است بترس از خطر گمراهی
اینجاست که از راه و طریق حسین (ع) خدا را دیدن؛ ارزش و شیرینی مضاعفی مییابد. اما متاسفانه برخی بجای اندیشیدن در عظمت خدا، در بزرگی کعبه درجا میزنند و بجای دیدن خدا، محو در راهنما شده، از مقصد و مقصود دور میمانند.
اینکه امام باقر (ع) صراحتاً کعبه را "احجار" میخواند بدان دلیل است که اگر مقصود گم شود و کسب معرفت و هدایت فراموش شود، کعبه تاثیر خود را از دست میدهد و فرقی با سنگهای دیگر ندارد. اگر در حج اینگونه نباشیم، بجای ملاقات با بیت الله، به زیارت سنگ و احجار نائل شدهایم و بجای طواف و دور زدن بر گِردِ حریمِ خدا، خدا را دور میزنیم!
برای من! این فرازها از دعای عرفه، عاشقانهتر از سایر فقرات دعاست:
اَللّهُمَّ اجْعَلْنى اَخْشاکَ کَانّى اَراکَ...
خدایا چنانم کن که از تو بترسم انگار که تو را مىبینم...
اَنْتَ کَهْفى حینَ تُعْیینِى الْمَذاهِبُ فى سَعَتِها وَتَضیقُ بِىَ الاَْرْضُ بِرُحْبِها وَلَوْلا رَحْمَتُکَ لَکُنْتُ مِنَ الْهالِکینَ ...
وقتی همهی دنیا با وسعت و پهناوری اش بر من تنگ میشود، تو ماوا و پناه منی! و اگر تو نبودی اگر محبت و توجه تو نبود هرآینه من از هلاک شدگان بودم، ...
اَنْتَ الَّذى مَنَنْتَ اَنْتَ الَّذى اَنْعَمْتَ اَنْتَ الَّذى اَحْسَنْتَ اَنْتَ الَّذى اَجْمَلْتَ...
خدایا! وقتی خودم را در مقابلت میبینم خجالت زده و بهت زده میشوم، تو کی هستی و من کیام! وقتی خود را مینگرم و بزرگی ات، توجه مهربانه ات به من، وجودم را سراسر از شرم و حیا میکند...
یار دارد سر صید دل حافظ یاران/شاه بازی به شکار مگسی میآید
تو خدایی هستی که؛ عطا کردى، تویى که نعمت دادى، تویى که نیکى کردى، تویى که زیبا نمودى، تویى که پناه دادى، تویى که پردهپوشى نمودى، ...
و من اما!
اَنـَا الَّذى اَسَاْتُ اَنـَاالَّذى اَخْطَاْتُ اَنـَاالَّذى جَهِلْتُ اَنـَاالَّذى غَفَلْتُ اَنـَا الَّذى سَهَوْتُ اَنـَا الَّذى وَعَدْتُ وَاَنـَاالَّذى اَخْلَفْتُ...... منم که بد کردم، منم که خطا کردم، منم که نادانى کردم، منم که وعده کردم، منم که وعده شکستم، منم که پیمانشکنى کردم.
اِلهى تَرَدُّدى فِى الاْ ثارِ یُوجِبُ بُعْدَ الْمَزارِ فَاجْمَعْنى عَلَیْکَ بِخِدْمَهٍ تُوصِلُنى اِلَیْکَ کَیْفَ... مَتى غِبْتَ حَتّى تَحْتاجَ اِلى دَلیلٍ یَدُلُّ عَلیْکَ...
خدایا توجه به آثار و مخلوقاتت، موجب دورى از دیدارتست، ... چگونه بر وجود تو استدلال شود به موجودى که در وجودش نیازمند به توست؟ آیا براى غیر تو ظهورى هست که براى تو نیست، تا آنان وسیله ظهور تو باشند؟ کى پنهان بوده اى، تا نیازمند به دلیلى باشى که بر تو دلالت کند و کى دور بوده اى، تا آثار، نشانههای وصل به تو باشند؟ پس کور باد دیدهاى که تو را نبیند و...
کی رفتهای ز دل که تمنا کنم تو را؟ /کی بودهای نهفته که پیدا کنم تو را؟
با صد هزار جلوه برون آمدی که مـــن/ با صد هـــــــزار دیده تماشا کنم تو را
رسوای عالمی شدم از شور عاشـقی/ترسم خدا نخواسته رســـــوا کنم تو را