تیتر امروز

رضا صالحی‌امیری:سالیانه ۱۵ میلیارد دلار از کشور خارج می‌شود/ مساله،فرار نخبگان است نه مهاجرت/ با حجاب موافقم با اجبار نه
گفت‌وگوی دیدار در برنامه جامعه‌پلاس با وزیر پیشین فرهنگ و ارشاد اسلامی

رضا صالحی‌امیری:سالیانه ۱۵ میلیارد دلار از کشور خارج می‌شود/ مساله،فرار نخبگان است نه مهاجرت/ با حجاب موافقم با اجبار نه

جامعه پلاس در یکی دیگر از برنامه‌های خود میزبان رضا صالحی امیری، وزیر پیشین فرهنگ و ارشاد اسلامی بود؛ او از دلایل فرار نخبگان گفت و تاکید کرد که به همین دلیل سالیانه ۱۵ میلیارد دلار سرمایه از...
رفتار دوگانه با «زاکانی» و «نجفی»!
«دیدارنیوز» در گفت‌وگو با «نژادبهرام» خلاء شفافیت در شهرداری تهران را بررسی می‌کند:

رفتار دوگانه با «زاکانی» و «نجفی»!

یک سیاستمدار در واکنش به قرارداد مبهم شهرداری معتقد است که اگر نیروهای اصلاح‌طلب در راس مدیریت شهری بودند، رسانه‌های مخالف خیلی جدی به موضوع ورود می‌کردند.
کاشان، سرزمینی از جنس گل و گلاب

کاشان، سرزمینی از جنس گل و گلاب

روز جمعه، بیست و یکم اردیبهشت ماه، در واپسین روز‌های گلابگیری، وارد کاشان شدیم. یک روز آفتابی و دلچسب، همواره تصورم این بود که کاشان، همانند خیلی از شهر‌های ایران واجد تلفیق هر دو ویژگی سنت و...
"دیدارنیوز" مستند «بهتان برای حفظ نظام» را مورد بررسی قرار داد؛

بهتان برای حفظ نظام؛ تحریف یا واقعیت!!

شبکه خبری B.B.C مستندی به نام «بهتان برای حفظ نظام» پخش کرد. در این مستند القا می‌شود مسئولین نظام و در رأس آنها بنیانگذار انقلاب اسلامی برای حذف رقیب از صحنه سیاسی از بهتان و تهمت استفاده می‌کرده است و این امر رویه‌ای معمول در جمهوری اسلامی است و اگر امروز هم نظام به مخالفان خود تهمت می‌زند بر مبنای آموزه‌های دینی و مشی رهبران آن است.

کد خبر: ۱۷۳۰۷
۱۰:۴۲ - ۰۶ دی ۱۳۹۷

دیدارنیوز ـ هاتف سپهر: شبکه B.B.C در مستندی با عنوان «بهتان برای حفظ نظام» دو جمله از بنیانگذار جمهوری اسلامی را نقل می‌کند و تلاش دارد رویکرد «جواز بهتان برای حفظ نظام» را به امام خمینی نسبت دهد.

 

مطابق این مستند، «آیت‌الله خمینی در بهمن ۱۳۴۸ تهمت زدن به روحانیون «سوء» را مجاز دانست: «تهمتی که از گناهان کبیره است، در یک همچین مواردی گاهی وقت‌ها جایز می‌شود، گاهی وقت‌ها واجب می‌شود.» وی در مرداد ۱۳۶۰ گفت: «برای حفظ اسلام لازم باشد دروغ گفتن هم واجب است، شرب خمر هم واجب است».

 

امام خمینی (ره) در سال ۱۳۴۸ در نجف، بحث ولایت فقیه را مطرح کردند و در برخی از جلسات درس به نقد رویه روحانیون طرفدار رژیم شاه پرداختند. این جمله مربوط به جلسه هفتم این سلسله دروس است که در یازدهم بهمن‌ماه ۱۳۴۸ ارائه شده است. در آنجا امام خمینی به تناسب روایت «الفقهاء امناء الرسل» فرموده‌اند که روحانی فاسد نمی‌تواند امانتدار الهی باشد و الا مثل ابوهریره می‌شود که احکامی به نفع معاویه جعل می‌کند و بعد اشاره می‌کنند که رژیم شاه عده‌ای را معمم کرده تا در جلساتشان دعا به شاه بکنند و آنها اخیراً لقب «جل جلاله» به شاه داده‌اند. بعد امام می‌گویند باید آنها را رسوا کرد و با متهم کردنشان در بین مردم ساقط کرد و اشاره‌ای هم به روایتی در این‌باره می‌کنند.
 
نظر فقها در مورد «باهِتوهُم»
روایت مورد اشاره در مستند B.B.C حدیثی است که در کتاب شریف کافی از امام صادق (ع) به نقل از پیامبر اکرم (ص) روایت شده که فرمودند: «إذا رأیتم أهل الریب و البدع من بعدی فأظهروا البرائة منهم و أکثروا من سبهم و القول فیهم و الوقیعه و باهتوهم کیلا یطمعوا فی الفساد فی الاسلام و یحذرهم الناس و لایتعلموا من بدعهم یکتب الله لکم بذلک الحسنات و یرفع لکم به الدرجات فی الآخره».

 

«هرگاه پس از من اهل شک و بدعت را دیدید، بیزاری خود را از آنها آشکار کنید، و به آنها بسیار دشنام دهید و درباره آنها زیاد بدگویی کنید، و عیوبشان را زیاد بگویید و آنها را مبهوت سازید، تا به فساد در اسلام طمع نکنند و مردم از آنها بر حذر شوند و از بدعت‌های آنان (چیزی) نیاموزند. خداوند در برابر این کارهایتان برای شما حسنات می‌نویسد و درجاتتان را در آخرت بالا خواهد برد».

 

همان‌گونه که در مستند، مطرح شده است تا قرن دهم و زمان علامه مجلسی، «باهتوهم» به معنای مبهوت ساختن اهل بدعت از طریق استدلال و منطق مطرح بوده و تا این دوره و بعد از آن فقهای معروفی به این مبنا اعتقاد داشته‌اند؛ فقها و علمایی همچون: فیض کاشانی، ملا صالح مازندرانی، علامه مجلسی، صاحب ریاض، صاحب جواهر، شیخ عباس قمی. از معاصرین نیز حضرات علما و آیات: مرتضی مطهری، جعفر سبحانی، عبدالکریم موسوی اردبیلی و ناصر مکارم شیرازی در پاسخ به استفتائی، مباهته را به معنای مبهوت ساختن معنا می‌کنند و جواز بهتان را نفی می‌کنند.

 

علامه مجلسی نیز به‌عنوان یک احتمال این بحث را مطرح می‌کنند که «باهتوهم» می‌تواند به معنای بهتان زدن باشد و البته ایشان این نکته را نیز رد می‌کنند.

 

استفاده به معنای بهتان زدن از «باهتوهم» میان فقها در چند قرن اخیر طرفداران جدی دارد و اتفاقاً در فضای غیر سیاسی، پیوسته قائلانی داشته و دارد. مثل مرحوم آیت‌الله میرزا جواد آقای تبریزی از مراجع اخیر در کتاب ارشاد الطالب این نظریه را پذیرفته است؛ برخی از فقهای منتقد انقلاب هم بر همین باورند. مثلاً آیت‌الله سید تقی قمی در کتاب مبانی منهاج الصالحین همین نظر را دارد و حتی جواز تهمت را به همه مخالفان مذهبی که آنها را اهل ریب و بدعت می‌داند، تعمیم می‌دهد. آیت‌الله سید صادق روحانی هم در کتابش به نام «فقه الصادق» همین اعتقاد را دارد. به هر حال این آقایان با صراحت بحث کرده‌اند و نظر داده‌اند و مسئله فراتر از یک اختلاف نظر سیاسی است.

 

منتهی مستند کردن نقل امام راحل به این روایت به دو دلیل جای تردید دارد. یکی آنکه استناد ایشان به روایت «باهتوهم» به شکل بسیار ضعیف انجام شده و به‌جای آنکه مثل بقیه موارد، روایت را از لحاظ سند و دلالت مورد بررسی قرار داده و سپس از آن نتیجه‌گیری فقهی کنند، فرموده‌اند: «در یک روایتی که حالا یادم نیست کجاست» و اصلا اشاره به متن روایت نمی‌کنند. یعنی از قبل درباره این روایت تامل نکرده و آن را آماده نکرده بودند که بخواهند به آن استناد کنند.

 

دوم آنکه پس از این نقل ارتجالی (ناگهانی و مبهم) هنگامی که در همان سال ۱۳۴۸ کتاب ولایت فقیه را در نجف برای چاپ آماده کردند، این جمله را درباره «تهمت به اهل بدعت» حذف کردند. اگر امام خمینی هم مانند فقهای دیگر این نظر را پذیرفته‌ بودند، وجهی نداشت آن را در همان زمان حذف کنند. این حذف مربوط به دوران جمهوری اسلامی نیست؛ در همان کتاب «مکاسب محرمه» و «کتاب البیع» هم که امام به قلم خود نوشته‌اند، این مطلب وجود ندارد.

 

در آثار فقهی و اصولی امام خمینی (ره) نیز بحثی در این‌باره وجود ندارد. البته یک مبنای کلی را همه فقها در باب تزاحم احکام پذیرفته‌اند و آن این است که اگر دو حکم با هم تزاحم پیدا کند، مثل حرمت دروغگویی و وجوب حفظ جان مسلمان، چون حکم دوم اهمیت بیشتری دارد حکم اول، نادیده گرفته می‌شود (اصل تقدم اهم بر مهم) بر اساس همین اصل است که گاه از احترام مالکیت یک شخص نسبت به خانه یا مغازه‌اش صرف نظر می‌شود و برای اجرای یک طرح ضروری، ساختمان شخصی تخریب می‌شود؛ این اصل در موارد تزاحم را همه فقها و از جمله امام خمینی قبول دارند و اصلا این اصل مبنای عقلی و عقلایی دارد.

 

سیره امام و رهبری
جدای از آثار فقهی و اصولی امام خمینی باید اذعان داشت هیچ کس تاکنون موردی را نشان نداده است که امام خمینی به این نظریه در جواز تهمت در زندگی سیاسی خود استناد کرده باشد و یا بر اساس آن کسی را مورد بهتان قرار داده باشد. همه می‌دانند که حساسیت امام درباره غیبت ضرب‌المثل بوده و احدی جرأت بدگویی از دیگران را در حضور ایشان نداشته است و با این حساب، تکلیف تهمت معلوم است.

 

به‌علاوه در لابلای سخنان امام خمینی در دوره جمهوری اسلامی، سفارش‌های فراوانی درباره رعایت اخلاق در مسائل سیاسی وجود دارد. مثل اینکه در پیامی به مناسبت اولین دوره انتخابات ریاست‌جمهوری می‌گویند: «برای پیشبرد مقصود اسلامی، ارتکاب خلاف اخلاق مطرود و غیراسلامی است».

 

رهبر انقلاب نقل می‌کنند: «ما یک شب در خدمت امام بودیم. من از ایشان پرسیدم نظر شما نسبت به فلان کس چیست؛ نمی‌خواهم اسم بیاورم؛ یکی از چهره‌های معروف دنیای اسلام در دوران نزدیک به ما، که همه نام او را شنیدند، همه می‌شناسند. امام یک تأملی کردند، گفتند: نمی‌شناسم. بعد هم یک جمله مذمت‌آمیزی راجع به آن شخص گفتند. این تمام شد. من فردای آن روز یا پس‌فردا ـ درست یادم نیست ـ صبح با امام کاری داشتم، رفتم خدمت ایشان. به‌مجردی که وارد اتاق شدم و نشستم، قبل از اینکه من کاری را که داشتم، مطرح کنم، ایشان گفتند که راجع به آن کسی که شما دیشب یا پریشب سؤال کردید، «همین، نمی‌شناسم». یعنی آن جمله مذمت‌آمیزی را که بعد از «نمی‌شناسم» گفته بودند، پاک کردند. ببینید، این خیلی مهم است. آن جمله مذمت‌آمیز نه فحش بود، نه دشنام بود، نه تهمت بود؛ خوشبختانه من هم به‌کلی از یادم رفته که آن جمله چه بود؛ یعنی یا تصرف معنوی ایشان بود، یا کم‌حافظگی من بود؛ نمی‌دانم چه بود، اما اینقدر یادم هست که یک جمله مذمت‌آمیزی بود. همین را ایشان آن شب گفتند، دو روز بعدش یا یک روز بعدش آن را پاک کردند؛ گفتند: نه، همان نمی‌شناسم. ببینید، اینها اسوه است؛ «لقد کان لکم فی رسول‌اللَّه اسوة حسنه». درباره‌ زیدی که شما او را قبول ندارید، دو جور می‌شود حرف زد: یک جور آنچنانی که درست منطبق با حق است، یک جور هم آنچنانی که در آن آمیزه‌ای از ظلم وجود دارد. این دومی بد است، باید از آن پرهیز کرد. درست همانی که حق است، صدق است و شما در دادگاه عدل الهی می‌توانید راجع به آن توضیح دهید، بگوئید، نه بیشتر. این یکی از خطوط اصلی حرکت امام و خط امام است که ما‌ها باید به یاد داشته باشیم».

 

ادعای اصلی مستند این است که مسئولین جمهوری اسلامی به مخالفین بهتان می‌زنند و دروغ‌هایی نسبت می‌دهند که مخالفین بی‌آبرو شوند. برای نمونه به بی‌آبرو کردن آیت‌الله سید محمد روحانی از سوی اطرافیان امام در قبل از انقلاب در نجف اشاره می‌کند. این قضیه یکی از اتفاقات تاریخی است که بار‌ها از سوی مخالفین امام خمینی (ره) تکرار شده است و هر بار نیز تکذیب شده است تا اینکه در سال‌های اخیر نامه‌های آیت‌الله سیدصادق روحانی، برادر آیت‌الله سید محمد روحانی، منتشر شد و در بین این نامه‌ها، نامه آقای سید صادق روحانی به امام خمینی و جواب ایشان وجود دارد. در نامه آقای روحانی آمده بوده است که علی‌القاعده این کار توسط اطرافیان شما انجام شده و شما نه تنها جاعلین را تنبیه نفرمودید بلکه آنها کما فی‌السابق از اطرافیان و اصحاب محسوب می‌شوند.

 

امام در پاسخ نوشته‌اند: «سرکار دور تشریف دارید و اطلاع ندارید، از این جهت آنچه شنیده‌اید یا نوشته شده است باور فرمودید. اینجانب اطرافی و اصحاب ندارم، حتی کاتب برای نوشته‌جات و اصحاب استفتا ندارم. خودم با قدرت کم و ضعف چشم و لرزش دست که اخیرا پیدا شده است، متکفل امور هستم. دو نفر در منزل اینجانب دایما تقریبا هستند که به نوبت رابط بین اینجانب و بیرونی هستند که اگر کسی از طلاب احتیاجی داشت برسانند. جنابعالی یکی از آنها را می‌شناسید به نام آقای حاج شیخ عبدالعلی اصفهانی که از صلحا، و احدی درباره او احتمال این معانی را نمی‌دهد حتی آقای اخوی [شما]. دیگری شخصی افغانی که آن هم داخل در این نحو امور نه هست و نه می‌تواند باشد. بیرونی بسیار کوچکی که دارم فقط شب‌ها قریب سه ربع ساعت و گاه نیم ساعت در آنجا شخصا هستم و اشخاص متفرقه که اکثرا در این ایام افغانی و پاکستانی هستند آنجا می‌آیند و بعضی از عرب‌ها و ایرانی‌ها نیز می‌آیند که آنهایی را می‌شناسم ابدا در این امور کثیفه، دخالت ندارند و از صلحا هستند و بعضی از آنها را هم نمی‌شناسم، هیچ یک سمت صحابت با اینجانب ندارند و بعضی که اکثرا می‌آیند ابدا در این امور دخالت ندارند و در هر صورت، خلاف عرض شده است و من نمی‌دانم چه اشخاصی به این امور باطله دست زده‌اند تا تنبیه کنم یا ترک مراوده. حضرت آقای اخوی هم با آنکه نزدیک هستند از منزل من هیچ اطلاع نزدیک ندارند و ممکن است به ایشان، خلاف عرض شده باشد و ایشان هم باور فرمودند و گفته‌اند این ورقه با اطلاع فلانی درست شده است بدون آنکه تحقیق صحیح بفرمایند و یا همان طور که مرا استفسار فرمودید بفرمایند، و الی الله المشتکی و ان ربک لبالمرصاد».

 

سیره مقام رهبری نیز چنین نیست که برای حذف رقیب از بهتان و یا تهمت استفاده کند. ایشان درباره اقدام یکی از اعضای دولت موقت نقل می‌کنند: «من خبر شدم که یکی از رجال دولت موقّت آن روز گفته است این اف‌چهارده‌هایی که رژیم طاغوت خریده به درد ما نمی‌خورد، می‌خواهیم چه کار کنیم این اف‌چهارده‌ها را! پس بدهیم بهشان. آنجا خب ما ایستادیم، هیاهو کردیم، مصاحبه کردیم و مقابله کردیم، جرئت نکردند این کار را بکنند؛ می‌خواستند پس بدهند. چند صباح بعدش، جنگ ایران و عراق پیشامد کرد». در این نقل نیز رهبری اسمی از فرد مورد نظر نمی‌آورد و صرفا یک نظر و عقیده را نقل می‌کنند.

 

نکاتی در باب بهتان و تهمت
۱. در علم اخلاق به تفاوت بهتان و تهمت این‌گونه اشاره شده است: در بهتان انسان می‌داند کسی که به او نسبت ناروا می‌دهد، کار نادرستی انجام نداده است؛ ولی از روی اغراض و خواسته‌های نفسانی، همانند دشمنی، کینه و حسد، صفت یا رفتار ناشایستی را به او نسبت می‌دهد؛ اما در تهمت، انسان برداشت خویش از رفتار دیگری را مدنظر قرار می‌دهد و او را متهم می‌سازد؛ در حالی که نمی‌داند این رفتار از او سر نزده است؛ برای نمونه اگر انسان، شخصی را با سلاح گرم در کنار مقتولی مشاهده کند و به او نسبت قتل بدهد؛ در حالی که می‌داند قاتل نیست، رفتارش بهتان نامیده می‌شود و اگر نداند او قاتل نیست، به رفتار او تهمت گفته می‌شود و تعبیر امام خمینی در آن سخنرانی تهمت بوده است نه بهتان؛ هر چند بعدا که کتاب ولایت فقیه را نوشتند، حتی جمله مذکور را نیز حذف کردند.

 

۲. «باهتوهم» از باب مفاعله است؛ و معنی غالب باب مفاعله، مشارکت متقابل دو شخص یا دو چیز در یک فعل است؛ بنابراین می‌توان اذعان داشت «باهتوهم» در روایت مذکور به این معنی نیست که می‌توان به اهل بدعت در بدو امر بهتان زد؛ بلکه اگر اهل بدعت به شما بهتان زدند شما نیز می‌توانید مقابله به مثل کنید.
 
 

ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
نظر:
بنر شرکت هفت الماس صفحات خبر
رپورتاژ تریبون صفحه داخلی
شهرداری اهواز صفحه داخلی