همانطور که امام حسن علیهالسلام در زمان حیاتش مظلوم واقع شد و از سوی سلیمان بن صرد خزاعی بهعنوان یکی از بزرگان شیعه مورد اهانت قرار گرفت و آخرالامر توسط همسرش به شهادت رسید، پس از شهادت نیز از تهمت کینهتوزان بیبهره نشد.
دیدارنیوز ـ مسلم تهوری: فاتحان تاریخ را مینویسند؛ این جملهای کلیدی در حوزه تاریخ نگاری است. جملهای ساده که محل نزاع صاحب نظران تاریخی قرار گرفته است. گروهی له و دیگرانی علیه آن شاهد مثال آوردهاند. شاید بررسی شبهاتی که در مورد امام مجتبی علیهالسلام در کتب تاریخی ثبت و ضبط شده است، نمایانگر آن است که موافقان آن جمله پر بیراه نمیگویند.
در کتب تاریخی و روایی شبهاتی در مورد امام مجتبی علیهالسلام نقل شده از جمله اینکه حضرت چرا با معاویه نجنگید و تن به صلح داد و یا امام مجتبی علیهالسلام بسیار ازدواج میکرد و آنها را نیز نگه نمیداشت و طلاق میداد. مطلب پیشرو به دنبال بررسی این شائبه در مورد آن امام همام است.
در این زمینه روایاتی داریم که دال بر وجود همسران متعدد است که البته امام حسن علیهالسلام آنها را نگه نمیداشته و سرانجامی جز طلاق و جدایی نداشتهاند. در مورد تعداد همسران امام مجتبی علیهالسلام نقلهای متفاوتی است و تا ۴۰۰ مورد نیز ذکر شده است. این در حالی است که اکثر منابع نهایتا ۵ همسر برای امام حسن علیهالسلام ذکر کردهاند و در نهایت ۳۱ فرزند برای آن امام نام بردهاند. این تعداد فرزند به هیچ عنوان با ۳۰۰ ـ ۴۰۰ زن همخوانی ندارد و از سوی دیگر کسانی که تعداد زیادی همسر برای امام مجتبی علیهالسلام ذکر کردهاند تنها نام تعداد معدودی از آنان ضبط شده است و هیچ کجای تاریخ نامی از آنها به میان نیامده است.
روایاتی نیز که در مورد زنان متعدد امام مجتبی علیهالسلام ذکر شده است عمدتا از ۳ نفر به نامهای یحیی بن العلاء، ابوالحسن مدائنی و ابوطالب مکی است که آنها از نظر علمای رجالی افراد ثقهای نیستند. به طور نمونه مدائنی مبلغ و مدیحه سرای رسمی بنیامیه بوده و اشعاری هم در مدح معاویه دارد. ابوطالب مکی که به این تهمت نسبت به امام مجتبی علیهالسلام دامن زده بود مینویسد: علی علیهالسلام از ازدواجهای امام حسن علیهالسلام دلتنگ میشد و در سخنرانی خود میفرمود: فرزندم حسن، زنان خویش را طلاق میدهد؛ به او زن ندهید.
متأسفانه این دست روایات که ریشه در دشمنی بنیامیه و بنیالعباس با اهلبیت داشت در کتب روایی شیعه نیز وارد شده است. از آن جمله کلینی به سند خود از عبدالله بن سنان نقل کرده: امام صادق علیهالسلام فرمود: روزی امیر مومنان علیهالسلام بر فراز منبر، مردم کوفه را مخاطب قرار داده، فرمود: به فرزندم حسن زن ندهید که او مردی است طلاق دهنده. پس مردی از طایفه هَمْدان گفت: آری! به خدا سوگند، دخترانمان را به ازدواج او در میآوریم؛ چرا که او فرزند رسول خدا (ص) و امیرمومنان علیهالسلام است؛ پس اگر خواست نگه دارد و اگر مایل نبود، آنها را طلاق دهد.
برقی نیز در کتاب محاسن از حضرت صادق علیهالسلام روایت کرده که مردی خدمت امیرمومنان علیهالسلام آمد و عرض کرد: آمدهام با تو درباره دخترم مشورت کنم؛ چرا که فرزندانت حسن و حسین و عبدالله بن جعفر به خواستگاری او آمدهاند. امام فرمود: بدان که حسن، همسران خویش را طلاق میدهد، دخترت را به ازدواج حسین درآور که برای دخترت بهتر است.
رواج این تهمت به امام حسن مجتبی علیهالسلام ریشه در قیامهای شیعی در حکومت بنیالعباس دارد. در حکومت بنیالعباس آنان مبتلا به قیامهای متعددی از علویان بودند که عمدتا از سادات بنیالحسن بودند؛ لذا بنیالعباس انگیزه توهین و تحقیر سادات حسنی را داشتند که متأسفانه از راه توهین به حضرت امام حسن مجتبی علیهالسلام این را میخواستند تأمین کنند. دلایل و شواهد موجود نشان میدهد تا پیش از منصور عباسی چنین افترایی در کتابها نبوده است و این منصور بود که برای خنثی سازی شورشهای علوی و حرکتهای ضد حکومتی نوادگان امام حسن مجتبی علیهالسلام این تهمت و شبهه را علیه امام پایه گذاری کرد.
مسعودی از علمای اهل سنت در مروج الذهب آورده است: زمانی که منصور دوانیقی عبدالله بن حسن را دستگیر کرد در منطقه هاشمیه روی منبر رفت و بعد از درود بر پیامبر خطاب به حاضران درباره خلافت صحبت میکند که امیرالمومنین مدتی حکومت کردند و بین مردم تفرقه افتاد که پیروانش وی را کشتند؛ بعد میرسد به امام مجتبی و جریان خلافت ایشان و... بعد میگوید زنان به ایشان روی آوردند امروز زن میگرفتند و فردا طلاق میدادند و این روش ایشان بود تا از دنیا رفتند؟!
هاشم معروف الحسنی در رد این تهمت ناجوانمردانه مینویسد: اما روایت هفتاد و نود و از این قبیل روایاتی که او را زنباره توصیف میکنند و اینکه پدرش میگفت: به فرزندم حسن زن ندهید که او زنباره است؛ این روایات آنچنان که از اسنادشان بر میآید منبعی جز مدائنی و امثال دروغگوی او ندارد. مدائنی و واقدی و دیگر مورخان پیشین تاریخ را در سایه حکومتهایی نوشتهاند که با اهلبیت علیهمالسلام سر دشمنی داشتند و از هر وسیلهای برای خدشهدار کردن واقعیتهای آنها و ضربه زدن به ایشان فرگذار نمیکردند. حکام دولت عباسی نیز در تعصب و پلیدی نیت، دست کمی از اسلاف اموی خود نداشتند. عباسیها در جعل احادیث علیه علویها با امویها هم دست بودند، به ویژه نسبت به حسنیها کینه خاصی میورزیدند، چون بیشتر آنهایی که علیه ستم سر به شورش بر میداشتند؛ از فرزندان و نوادگان امام حسن علیهالسلام بودند.
در آخر باید گفت چطور امام مجتبی علیهالسلام که مصداق آیه تطهیر است باعث رنجش پدر بزرگوارشان میشوند تا جایی که آن حضرت از مردم میخواهند دخترانشان را به فرزندش ندهند و یا چطور آن حضرت مبادرت به طلاقهای متعدد میکند در حالی که خداوند از هیچ حلالی به اندازه طلاق نفرت ندارد؟