دکتر مهدی ذاکریان استاد دانشگاه و کارشناس مسائل بینالملل در گفتگوی نوروزی با دیدار بر این نکته پای میفشارد که امنیت ملی ایران بیش از هر چیز در گروی حضور و مشارکت مردم است.
دیدارنیوز :آغاز سال ۱۴۰۰ اهمیتی نمادین برای ایران و ایرانیان دارد که این روزها با انبوهی از بحرانها دست و پنجه نرم میکنند. گفتگوها نوروزی دیدار کوششی است برای کاوش در حال و نگاهی به آینده ایران در ابتدای این سال.
پرستو بهرامیراد: سال ۱۴۰۰ با انتخابات ریاست جمهوری در ایران همراه است. از سوی دیگر روند احیای برجام و بازگشت واشنگتن به این قرارداد شرایط نامعلومی را طی میکند. بر همین اساس سال ۱۴۰۰ احتمالاً برای سیاست خارجی ایران شرایط خاص و مهمی خواهد داشت. برای بررسی چالشها و شرایط سیاست خارجی ایران در سال پیشرو دیدار با مهدی ذاکریان، کارشناس مسائل بینالملل و استاد دانشگاه گفتوگو کرده است.
در ادامه این گفتوگو را بخوانید:
در مقطع فعلی و در آستانه سال ۱۴۰۰، مهمترین چالشهای پیش روی سیاست خارجه ایران در جهان و خاورمیانه چه مواردی هستند؟
مهمترین مشکل سیاست خارجی ایران نه در سال آینده بلکه در طی سالهای گذشته و سالهای آتی، تشخیص و شناخت منافع ملی ملت ایران است. در این موضوع ما در کشور دچار مشکل و ضعف هستیم و نمیتوانیم شناخت درست و مناسبی از منافع ملی ملت ایران داشته باشیم.
از نظر شما جایگاه امروز ایران به عنوان یک دولت در جهان و خاورمیانه چگونه است؟
کسانی که امروز زنده هستند و در ایران زندگی میکنند، نمیتوانند صرفاً این جایگاه را به ایران دهند؛ بلکه این جایگاه چیزی است که در طی هزاران سال به ایران داده شده است. بهعنوان مثال اگر دوران عیلامیها در نظر گرفته شود یا اگر دوران هخامنشیان در نظر گرفته شود ۲۵۰۰ تا ۳۰۰۰ سال است که این جایگاه به ایران داده شده است. این یک موقعیت خاص است و به این معنی نیست که کشورهای دیگر جایگاه مهمی در نظام بینالملل و جامعه بینالمللی نداشته باشند. هر کشوری خود را مهم میداند و هر ملتی کشور خود را در مقطع جهانی بزرگ و مهم میبیند، اما اگر به عنوان یک محقق روابط بینالملل، استاد روابط بینالملل یا حقوق بینالملل به ایران نگاه شود، میتوان گفت که با توجه به گفتههای دیگران و ارزیابیهای سایر تحلیلگران، ایران جایگاه متمایزی دارد. این موضوع خود به جغرافیا، تمدن، فرهنگ و تاریخ ایران زمین برمیگردد. جغرافیای ایران به گونهای است که در چهارراه جهان قرار گرفته است به گونهای که در یک طرف آسیا، در یک طرفه اروپا، در شمال دریای کاسپین، در جنوب دریای عمان و خلیج فارس موقعیت ممتاز جغرافیایی و ژئوپلتیکی را برای ایران به وجود آورده است؛ جغرافیای غنی و سرشار از منابع طبیعی، منابع عظیم معدنی، خاک حاصلخیز، وجود جنگلهای هیرکانی و سلسله جبال البرز، زاگرس و دنا و ... مواردی هستند که به لحاظ جغرافیایی به ایران اهمیت میدهند. حال اگر در کنار جغرافیای طبیعی، جغرافیای انسانی هم اضافه شود، این اهمیت برجستهتر میشود. ایرانیها ملتی بودند که تلاش و مطالعه میکردند و توانستند برگ زرینی از خودشان در تاریخ بر جای بگذارند. به خاطر اینکه اهل مطالعه بودند، دانشمندان بزرگ از این سرزمین بیرون آمدند که سبب شدند تا توجه خیلیها به ایران برگردد. بزرگانی، چون خیام، رازی، ابن سینا، مولوی، شمس، فردوسی و ... همه کسانی بودند که به جغرافیای انسانی ایران اهمیت میدهند. جدا از موضوع جغرافیا، از حیث تمدن نیز ایرانیها توانستند دستاوردهای مادی و معنوی خوبی را از خود بر جای بگذارند. به عبارتی آنها توانستند تمدن حوزه ایران زمین را از شرق تا هندوستان و از غرب تا دریای مدیترانه گسترش دهند به طوری که آثار آن همچنان باقی مانده و سبب شده است که چه از لحاظ معماری و چه از لحاظ هنر و موسیقی یک جذابیت فرهنگی و مادی نسبت به ایران به وجود آید و یک حوزه تمدنی وسیعی را شکل دهد.
از نظر شما آیا ایران در خاورمیانه به یک قدرت منطقهای تبدیل شده است؟
ایران قدرت منطقهای بوده است؛ به گونهای که حتی در دوره شاه هم به عنوان یک کشور و بازیگر مهم در منطقه خاورمیانه به شمار میرفت. بدین صورت که بدون اجازه ایران بسیاری از اتفاقها نمیتوانست رخ دهد و نقشه منطقه خاورمیانه نمیتوانست عوض شود. قبل از دوره شاه هم وضع به همین منوال بوده است. در دوران صفویه، ساسانیان و هخامنشیان نیز چنین اتفاقهایی میافتاد. اما اینکه بدون در نظر گرفتن گذشته گفته شود که امروز ایران قدرت منطقهای شده است، خطاست. در واقع میخواهم این نکته را عرض نمایم که طبیعت ایران اینگونه بوده است که قدرت منطقهای باشد. یک کشوری که اهمیت دارد و اهمیت برای آن قدرت به بار میآورد. پس از انقلاب اسلامی هم خیلیها به گمان اینکه ایران کاری به کشورهای دیگر ندارد و میخواهد استقلال داشته باشد، در صدد بودند که فشارهایی را بر ایران وارد کنند. از اینرو جنگ تحمیلی به ایران وارد شد. با این حال تهاجم نظامی عراق به ایران که قصد اشغال سراسری ایران را داشت، به همراه دو ابرقدرت شرق و غرب که در این زمینه چراغ سبز خود را نشان داده بودند، با شکست مواجه شد و ایرانیها بدون اتکا به دیگران توانستند سرزمین خود را حفظ کنند، این امر نشان داد که ایران قدرتمند است. اگر از بنده پرسیده شود که قدرت ایران چیست؟ عرض میکنم که همانطور که جنگ نشان داد، قدرت ایران از ملت است. نه تنها امروز بلکه در همه دورانها و در همه کشورها، هر زمان که قدرت سیاسی به مردم نزدیک شود، قدرتمند میشود. دلیل آن این است که در جنگ مردم خواستند و از سرزمین خود دفاع کردند و نشان دادند که ایران کشور قدرتمندی است.
کشورهای غربی و حتی کشورهایی که در منطقه ما حضور دارند به طور مداوم از سیاستهای منطقهای و بحث نظامی ایران به ویژه در حوزه موشکی صحبت میکنند و آن را بحرانی برای منطقه و حتی جهان میدانند. در حالی که باقی کشورها نیز این روند را طی میکنند و این موضوع را جزء سیاست خارجی خود میدانند. به نظر شما چرا چنین موضوعی تنها برای کشور ایران مطرح میشود؟
در درجه اول آن کاری که آنها انجام میدهند، خطاست. به عبارتی اعتراضی که آنها به فعالیت دفاعی ایران میکنند، نادرست است. همانطور که شما هم اشاره فرمودید، باقی کشورها نیز چنین فعالیتهایی را انجام میدهند و به مسائل دفاعی خود توجه دارند. عربستان که اصلاً یکی از بزرگترین خریداران تسلیحات دفاعی در منطقه است. حال این سوال پیش میآید که چرا سایر کشورها درباره فعالیتهای این کشور سکوت میکنند. در حالی که این کشور به طور همزمان با کشتار کودکان یمنی و اعزام نیروهای خود به بحرین سبب تنش در منطقه شدهاند. چگونه است که در اینباره سایر کشورها سکوت میکنند، اما در رابطه با ایران این وضعیت وجود ندارد. اینکه شما میگویید چرا؟ به این موضوع برمیگردد که ایران این توانایی را نداشته که درباره فعالیتهای دفاعی خود در دنیا صحبت کند و نتوانسته است که دنیا را به نیاز و ضرورت یک نیروی دفاعی و تقویت آن برای کشور قانع کند. همواره در دنیا مخالفین و دشمنان ایران تلاش، تبلیغ و بحث کردند که ایران خواهان نابودی و مزاحمت برای سایر کشورها است. در این زمینه هم به این ادعا پاسخ درستی نداده است. گاهی مواضع داخلی ما هم به حدی ناشیانه و نابخردانه بوده که آن برداشت و تصویر را که ایرانیان خواهان این هستند که نسبت به سایر کشورها فعالیتهای ایذائی یا تخریبی داشته باشد در دنیا تقویت کرده است؛ بنابراین فضایی که در دنیا به وجود آمد، فضایی بود که در آن در مقابل هر نوع اقدام نظامی ایران جبهه گیری شود. حال آنکه چنین فعالیتهای دفاعی مشروع بوده است یعنی ایران برای حفاظت از تمامیت سرزمینی خود به تقویت نیروی دفاعی خود نیازمند است و لذا این موضوع را بایستی مد نظر قرار داد.
یعنی از نظر شما معضل اصلی درست رفتار نکردن ایران در این زمینه است و باید درست رفتار میکرد؟ آیا حرکتهای منطقهای ما در این موضوع نقشی نداشته است؟
اتفاقاً حرکتهای منطقهای ما حرکتهای صحیحی بوده است. اما بنده روی حرف قبلی خود بیشتر اصرار میورزم و معتقد هستم که به درستی این موضوع را معرفی نکردهایم. ما در منطقه یکی از بزرگترین ژنرالها، سرداران و امرای ایرانی به نام شهید سلیمانی را از دست دادهایم. خوب فعالیت ایشان چه بوده است؟ فعالیت ایشان مبارزه با داعش بود که یک موضوع بسیار شفاف و روشن است. ایشان این همه زحمت و فعالیت در عراق و سوریه انجام دادند، از مردم غیر نظامی حمایت کردند، در مقابل داعش ایستادند و عراق را از داعش پاکسازی نمودند. حال مزدی که ما دریافت کردهایم این بود که ایشان را به عنوان اینکه تروریست یا حامی تروریست هستند به شهادت رساندند و به صورت رسمی اعلام کردند مسئولیت این عمل را پذیرفتهاند و این کار را انجام داد اند. پس از این اتفاق هم هیچ کشوری کنار ما قرار نگرفت که بگوید شما نقض حقوق بینالملل کردهاید، عمل ترور انجام دادهاید و آمریکاییها بایستی پاسخگوی این جنایت باشند. ما بایستی در این مورد فکر کنیم که چرا سایر کشورها با ما در این موضوع هم فکر نیستند و مثل ما فکر نکردند؛ به عبارتی چرا سایر کشورها فاقد آن حسی که ما در تشییع جنازه این شهید یا در تایید زحمات و فعالیتهای ایشان در مقابل داعش داشتهایم، بودهاند. این مطلب به این موضوع برمیگردد که ایران قادر نبوده است به شکل صحیحی فعالیت، اقدامات و انگیزههایی که داشته است، را معرفی نماید. در واقع یکی از مشکلات اصلی این است که ما رسانههایی به زبان بینالمللی نداریم. برخی افراد هم که به زبان بینالمللی صحبت میکنند، کسانی هستند که احتمالاً وابسته به جا یا نهادی باشند یا ممکن است از جایی تقویت و حمایت شوند که در راستای تایید حرف شماری از مسئولین نظام تریبون را میگیرند یا با شبکههای خارج از کشور صحبت مینمایند.
چنین مواضعی هم مواضع نتیجه بخش برای ملت ایران نیستند. در ایران رسانههای آزادی وجود ندارد که به زبان بینالملل بحث و تحلیل نمایند که اقدامات صورت گرفته شده در عراق این مسائل بوده است و آنها را معرفی کنند. از طرف دیگر خود نیروهای دفاعی، نظامی و امنیتی نیز بخشهای بینالملل مقتدر و قویای ندارند تا در این حوزهها بتوانند فعالیتی انجام دهند. به عنوان مثال در همین امروز در اطلاعیهای مشاهده کردم که در جایی یک شبیه سازی دادگاه محاکمه برای تروریستهایی که شهید سلیمانی را به شهادت رساندند برگزار میکنند. این موضوع بسیار خوب است، ولی پیش از اینکه چه موضوعاتی در کشور برگزار شود، باید با استادها و کسانی که در این حوزه فعالیت انجام دادهاند و آگاه و متخصص هستند، بحث کنند و یک معرفی درست از موضوع داشته باشند. اینکه به صورت غیر حرفهای برگزار شود و محاکمهای صورت پذیرد و جایزه هم داده شود، به نتیجهای دست پیدا نمیکنیم. باید کار عالمانه، پژوهشی و با دقت انجام شود و مشخص گردد که آیا اساساً میشود در جامعه بینالمللی دادگاهی برای این موضوع تشکیل داد یا خیر؟ مهمترین موضوع این مطلب است. یا آیا میشود پرونده را به یک دادگاه بینالمللی فعال که امروز وجود دارد، ارجاع داد یا خیر؟ اینها همه نکتههایی هستند که کارهای حرفهای، تخصصی و فنی را میطلبند و کسانی را میخواهند که با دنیا آشنا و در دانشگاههای بزرگ دنیا شناخته شده باشند. اینکه فردی را که در خارج کشور سخنرانی مینماید و خود را متخصص میداند را همین فردا بزرگ کنند، یا به شخصی که انگلیسی خوب حرف میزند بگویند ایشان کسی است که میتواند از منافع ملی ما دفاع کند، کشور را به نتیجه نمیرساند. ما شناخت، فهم، آنالیز و معرفی صحیح از موضوع میخواهیم. همه این موارد باید توالی داشته باشند. بنده به عنوان یک محقق و کسی که در حوزه حقوق و روابط بینالملل کار کرده است، مخالف حضور ایران در سوریه بودم. اما زمانی که از بنده سوال پرسیده میشود که آیا این حضور قانونی است یا خیر؟ پاسخ بنده این بود که بله قانونی است. به دعوت دولت رسمی سوریه ایران در آنجا حضور پیدا کرده و ایران در آنجا عمل غیرقانونی انجام نداده است. این موضوعی بخشی از بحث است.
قسمت دوم این است که ایران در آنجا چه فعالیتی انجام میدهد. فعالیتی که ایران در آنجا انجام میداد همکاری با دولت سوریه برای مقابله با نیروهای افراطی از قبیل گروههای رادیکالی، چون احرارالشام و داعش بوده است. این زاویه دید، زاویه بسیار مهمی است که بنده آن را تأیید مینمایم به عبارتی کارهایی که ایران انجام میداد را تأیید مینمایم. حال آنکه در ایران افرادی چشم خود را میبندند و میگویند که ما میخواهیم به سوی سوریه برای مقابله با آمریکا و اسرائیل برویم. با این سخنان یک موضوع کلان و کلی مطرح میشود که موضعگیری وسیع از سوی همه کشورها علیه ما را در پی دارد. این در حالی است که در واقع ایران با تضعیف داعش، امنیت را برای آمریکا به ارمغان میآورد. حال به جای اینکه در این زمینه از ایران تقدیر و تشکر شود و هزینههای آن پرداخت گردد، مزد ما این میشود که بزرگترین سردار ما آن هم با یک بهتان غلط و اتهام بسیار نادرست که برازنده همانهایی است که چنین اتهامی را زدند، به شهادت میرسد، منتهی آنها از ابزارهای درست استفاده میکنند. اسرائیلیها به نیروی نظامی و ارتش خود «نیروی دفاعی اسرائیل» میگویند؛ در حالی که متجاوزترین و تهاجمیترین ارتش دنیاست که سرزمین کشورهای دیگر را اشغال کرده است. اسرائیل چه در گذشته و چه الان همچنان خاک دیگر کشورها را اشغال میکند و در آنها شهرک و خانه میسازد. به عبارتی نقض حقوق بینالملل میکند. با این حال در همه جا اعلام مینماید که کشوری است که در معرض خطر، تهدید و نابودی قرار دارد و سایر کشور قصد دارند به آن بمب اتم بزنند. در واقع این کشور قصد دارد با مظلوم نمایی در عرصه جهانی، این تصویر که اسرائیل در خطر است در ذهن دنیا ایجاد نماید؛ بنابراین یک کشوری مانند اسرائیل برای این که بتواند موقعیت خود را در منطقه تثبیت و اشغال خود را توجیه نماید، با این ادبیات صحبت میکند. در مقابل ایران همچنان نتوانسته است که قدرت خود در منطقه را تثبیت کند یا بهره لازم از قدرت خود را به دست آورد. ایران منفعت ملی خود را که از قِبل حضور در منطقه در زمینههای دفاعی، فرهنگی، نظامی، سیاسی و ... حاصل میشود قبل از اینکه بدست آید در بوق و کرنا میکند و اعلام میکند که تمام کارها به عهده ماست و به زودی اسرائیل را از روی زمین محو میکنیم. رئیس جمهوری قبلی بیان میکرد که ایران اسرائیل را از روی نقشه پاک میکند و صحبتهایی مبنی بر جهان بدون آمریکا را مطرح میکردند؛ بنابراین تا زمانی که چنین سخنانی گفته میشود انتظار دارید که در مقابل فعالیتهای دفاعی ایران در دنیا همفکری و همیاری وجود داشته باشد؟ خیر. این همفکری و همیاری در مقابل اسرائیل صورت میگیرد که با مظلوم نمایی خود اعلام میکند که همواره در معرض تهدید و خطر است. برای اولین بار در دوره آقای روحانی و آقای ظریف این اتفاق افتاد. به گونهای که تحت فشار اقتصادی و تحریمی که بر کشور وارد شد، ایران با سر و صدا در دنیا اعلام کرد که این جنگ و ترور اقتصادی است. این رویه، روش صحیحی است.
تا چه حد امنیت ملی ایران را به حضور منطقهای به این شکلی که در حال حاضر وجود دارد، وابسته میدانید؟
امنیت ملی ایران وابسته به مشروعیت مردمی است. اعتقاد بنده بر این است که در هر جایی که مشارکت مردمی وجود داشته باشد و ملت با کشور همراه گردد، امنیت ملی برقرار میشود. این امر یک معادله پیچیده نیست. بلکه مسأله امنیت ملی یک معادله بسیار ساده است.
یعنی از نظر شما امنیت ملی ایران به حضور منطقهای مربوط نمیشود؟
اگر مردم از کشور حمایت کنند، حضور منطقهای ما هم در سطح جهانی مورد استقبال قرار میگیرد. زمانی که مشارکت سیاسی کشور بالا باشد، حضور منطقهای آن نیز مورد پذیرش دنیا قرار میگیرد. حضور جهانی کشوری که در آن حقوق، دموکراسی، آزادی مردم رعایت شود و مردم از زندگی راحتی برخوردار باشند، ساده میشود. به چه علت حضور ترامپ در دنیا سخت شده بود؟ به گونهای که در داخل آمریکا هم مشروعیت خود را از دست داده بود و نارضایتی وسیع عمومی در مقابل آن به وجود آمد. به همین منوال در سطح جهانی نیز چنین نارضایتی شکل گرفت و افکار عمومی دنیا از آن دور شد. از اینرو توجه به ملت و مردم امری مهم تلقی میشود. امنیت ملی در درجه اول به مردم، در درجه دوم به پر رنگ کردن مرز و در درجه سوم به حضور در منطقه با معرفی و ترویج صحیح وابسته است. حضور در منطقه با معرفی و ترویج صحیح بدین معناست که باید مشخص گردد که حضور در منطقه با چه هدف و انگیزهای صورت میگیرد. باید اعلام شود که حضور ما در منطقه به منظور برقراری صلح و ثبات در منطقه است. این موضوع یک امر طبیعی به شمار میرود. بنده به شما عرض میکنم که در هیچ زمانی ایران خریدهای تسلیحاتی یا فعالیتهای تسلیحاتی و موشکی خود را منوط به همسایگان نکرده است. این در حالی است که ایران باید فعالیتهای تسلیحاتی و موشکی خود را به همسایگان منوط کند مگر اینکه آن همسایهها سابقه تجاوزگری نداشته باشند. اگر عربستان یا اسرائیل این همه تسلیحات و سابقه تجاوز دارند، طبیعی است که ایران بالانس نظامی و دفاعی خود را افزایش دهد. نباید از نظر نظامی و دفاعی از آن کشورها پایینتر باشد. چرا که ایران در طی دورههای متمادی قربانی تجاوز بوده است. ایران هیچ گاه به هیچ کشوری حمله نکرد، اما خود مورد هجوم کشورهای دیگر قرار گرفته است؛ بنابراین طبیعی است که خرید تسلیحاتی یا ساخت تسلیحاتی و موشکی ایران افزونتر از سه کشوری مانند عربستان، ترکیه و اسرائیل در منطقه باشد. به این دلیل که هر سه این کشورها سابقه تجاوز دارند و همواره قدرت نظامی خود را افزایش دادهاند. از این برای رسیدن به یک تعادل، یا باید جامعه بینالمللی آن کشورها را متوقف نماید یا باید قدرت ایران در این زمینهها افزایش یابد. در غیر این صورت ثبات در منطقه به وجود نخواهد آمد.
قصد دارم از این به بعد گفتگو را به سمت روابط ایران و آمریکا و مسأله برجام پیش ببرم. از نظر شما در سال ۱۴۰۰ مشخصاً رابطه ایران و آمریکا در دوره بایدن به چه سمتی سوق پیدا میکند؟ به ویژه این که ما انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ هم در پیش روی خود داریم.
به سبب تاریخ روابط ایران و آمریکا، مسأله ایران در طی این چندین سال برای آمریکاییها به یک هراس تبدیل شده است. هر کدام از رؤسای جمهوری آمریکا که به مسأله ایران وارد شدند، تجربه تلخی داشتهاند و برای آنها در داخل آمریکا و سایر کشورها به ویژه گاهی از داخل ایران مشکلات فراوانی به وجود آمده است. به همین خاطر آنها با بیم و هراس به مسأله ایران نگاه میکنند. رویهای که بایدن در پیش از انتخابات اعلام کرد، دوری از سیاستهایی است که آقای ترامپ انتخاب کرده بود و آنها را اشتباه دانست. بدین شکل که سیاست تحریم، خروج از برجام و... را اشتباه نامید. وقتی چنین رویهای که به ضرر ملت ایران بوده است (رویه ترامپ) شکست میخورد و فردی پیروز میشود که قصد دارد بر خلاف آن رویه عمل نماید، باید در داخل ایران نیز آمادگی به وجود میآمد تا از این فرصت استفاده کنند. بنده اعتقاد دارم که به سبب رقابتهای سیاسی در داخل ایران سعی نشده است که به صورت ملی از این فرصت استفاده شود. به طوری که جناحهای سیاسی سعی بر متهم کردن یکدیگر داشتند یا حتی به یکدیگر هشدار میدادند که شما حق مذاکره نداشتهاید. بدین منظور طرحهایی پیش بینی شد، اقداماتی صورت گرفت و سخنرانهایی برگزار گردید و مذاکره را حلال و حرام کردند و در واقع به جای اینکه واکنشها به سمت تصمیم ملی پیش روند به سمت تصمیمهای حزبی سوق پیدا کردند، این مسأله خلاف و خطا است. تحت چنین عواملی در داخل آمریکا نیز آمریکاییها زمانی که مشاهده کردند که در ایران یک برخورد و یک آمادگی معین و مشخصی وجود ندارد، با تشویش و ابهام روبهرو شدند. به ویژه از سوی فشارهایی که از سوی لابی اسرائیل و سعودی و لابی که از سوی اپوزیسیون ایرانی و آمریکا شکل گرفته بود، به وجود آمد. از اینرو حذف فوری تحریمها و بازگشت فوری آمریکاییها به برجام به طول انجامید. به گونهای که بایدن به صحبتهایی که قبلاً انجام داده بود عمل نکرد و رویه ترامپ را تغییر نداد و همان رویه ادامه پیدا میکند.
به عبارت دیگر بازنده یک جریان مجدداً ملت ایران است که نتواستند سریعتر از این فرصت استفاده نمایند. عواملی، چون عدم هم اندیشی داخلی و عدم انسجام ملی برای گرفتن خسارت و غرامت از آمریکا سبب شد که نه تنها تا الان غرامتی از آمریکا دریافت نشود، تحریمی لغو نشود و آمریکاییها به برجام باز نگشتند بلکه با کمال پررویی و با یک ادعای نادرست اعلام میکنند که ایران باید تعهدهای بیشتری را در سایر مسائل هم ارائه نماید. این در حالی است که بد عهدی از سوی خود آنها صورت گرفته است؛ لذا مسألهای که میتوانست به طور ساده حل شود، امروز پیچیده شده است. حال از نظر بنده این پیچیدگی قابلیت ساده سازی دارد و میشود در این یک تا دو ماه اخیر تا پایان نوروز سال ۱۴۰۰ آن را ساده کرد. زمانی که شما جلوتر میروید، مسائل و مشکلات ادامه پیدا میکند و پیچیدگی آن هم بیشتر میشود. اتفاقاً بایدن و دولت جدید آمریکا هم به این فکر افتادند که چرا در این شرایط امتیاز بزرگتری از چیزی که ترامپ قصد داشت از ایران بگیرد، نگیریم تا بعدها به لحاظ حزبی و جناحی به اسرائیل و جمهوریخواهها و به اپوزیسیون ایران اعلام کنیم که ما کارهایی را انجام دادهایم که ترامپ موفق به انجام آن نشد. به عبارتی به جای اینکه خطا را جبران نمایند به سوی یک امتیاز بزرگتر گام بردارند. این مسأله یک خطر برای ملت ایران محسوب میشود و نباید فضا به سمتی سوق داده شود که به جای اینکه آمریکا به ایران امتیاز دهد، به امتیاز دست پیدا کند.
از نظر شما بر مبنای حقوق بینالملل روند احیای برجام چگونه باید طی شود؟ با شرایط موجود گام نخست را باید کدام طرف بردارد؟
از منظر حقوق بینالملل گام نخست را باید آمریکاییها بردارند. برای اینکه در حقوق بینالملل اصلی به نام مسئولیت دولتها وجود دارد که بر مبنای آن دولتها در مقابل تعهدات خود مسئول هستند. این اصل درباره استثنای اصل مسئولیت آمده است. آمریکا، ایران و اروپا همه عضو برجام هستند. در این بین ایران به تمام تعهدات خود عمل کرده است. اما آمریکا به تعهدات خود عمل ننمود و سایر اعضا هم علیرغم اینکه در این زمینه مانع آمریکا نشدند و نتوانستند کاری انجام دهند، به تعهدات خود نیز عمل نکردند. اصل استثناء مسئولیت این است که اگر یکی از طرف یا طرفین از تعهد خود شانه خالی کنند، شما مسئول به انجام تعهدات خود نیستید؛ بنابراین عقب نشینی ایران کاملاً حقوقی بود. حال آنها میگویند که ایران تعهد دارد و باید به برجام باز گردد. در این مورد آنها درست میگویند و ایران باید به تعهدات خود بر گردد؛ منتها باید به تعهدی باز گردد که صورت و انجام میگیرد. این تعهد نقض شده است و به لحاظ حقوقی ناقض تعهد است که باید برگردد. از اینرو از منظر حقوقی در ابتدا آمریکاییها و اروپاییها باید به طور کامل به تعهدات خود عمل نمایند تا بعد ایران به تعهدات خود بازگردد. در این ارتباط ایران صادقانه اعلام نمود که کاملاً حاضر به انجام تعهداتی است که پیش از خروج آمریکا از برجام انجام میداده است؛ لذا در این زمینه آمریکاییها و اروپاییها قطعاً نقض حقوق بینالملل کردهاند.
بعد از حل چالشهای هستهای، ایران چگونه ایرانی خواهد بود و اگر این معضل حل شود ایران قدرتمندتر از قبل در صحنه جهانی و منطقهای حاضر میشود یا نه؟
از نظر بنده قدرت ایران به برجام یا مسائل هستهای و نظامی و... وابسته نیست. اعتقاد بنده بر این است که ایران چه در توافق هستهای حضور داشته باشد و آمریکا هم باشد یا نباشد اروپاییها کمک کنند یا نکنند همه این مسائل در اقتصاد، معیشت و زندگی مردم تأثیرگذارند. اما بنده این مسائل را جزء محورهای اصلی برای قدرتمندی ایران به حساب نمیآورم. بلکه محور اصلی قدرتمندی کشور ایران، ملت ایران است و این موضوعی است که نباید فراموش شود. این یک گفته شخصی نیست بلکه حرفی است که دانش روابط بینالملل و حقوق بشر بیان میکند و تجربه عملکرد سایر کشورهاست. کشورهایی که مردم در کنار آنها بودند، توانستند در دنیا قدرتمند شوند؛ بنابراین توجه به مردم، حقوق مردم و ملت ایران بزرگترین منبع و منشاء است. بنده این موضوع را بدین جهت عرض مینمایم که تمام تلاش ما جدای از اینکه مسائل هستهای هم مهم است و باید به آن توجه کرد، این است که باید به ملت و مردم توجه جدی شود. درباره همین مسأله برجام و بسیاری از مسائل دیگر آقای روحانی میتوانست رفراندوم برگزار نماید و نظر مردم را جویا شود. به عنوان مثال در مورد خروج آمریکا از برجام که در آن زمان صورت گرفت، میتوانستند از ملت ایران سوال کنند که آیا شما تأیید میکنید که ما تعهدات خود را پلهای کاهش دهیم یا خیر؟ چنین مسائلی است که به قدرت ایران در جامعه بینالمللی کمک میکند و بر قدرت ایران میافزاید. هر اندازه که نظر مردم در نظر گرفته شود و مشارکت بیشتر شود، قدرت یک جامعه هم افزایش پیدا میکند. البته مسائلی را که دولت آقای روحانی مطرح نمودند هم مسائل مردمی بوده است و ۲۵ میلیون یا به عبارتی اکثریت مردم ایران به ایشان رأی داده بودند و پشت این دولت ۲۵ میلون نفر بوده است، لذا این دیدگاه، دیدگاه بسیار مؤثری است. به همین خاطر دنیا به این موضوع بسیار توجه داشته و این مسأله را مد نظر قرار داده است.