دیدارنیوز ـ سرویس سبک زندگی: دلفینها از روحیه همکاری بالایی برخوردارند و همین موضوع باعث شده تا در گروه باهوشترین موجودات دنیا قرار گیرند.
چند سال پیش در سندیهگو دانشمندان یک تحقیق انجام دادند که طی آن تعداد ۹۵ کوسه و ۵ دلفین را به مدت یک هفته داخل یک استخر بزرگ رها کردند و به مشاهده حالات رفتاری آنها پرداختند.
ابتدا کوسهها به هم حمله کردند و تعداد زیادی از آنها از بین رفتند و بعد به سراغ دلفینها رفتند، ولی دلفینها فقط بازی میکردند. باز هم کوسهها حمله میکردند، اما بعد از مدت زمانی دلفینها شروع کردند به ضربه زدن به پشت و ستون فقرات کوسهها. در اثر همین ضربهها دندههای آنها شکست و نهایتا بعد از یک هفته تنها ۵ دلفین در آب ماند.
در دنیای کوسهها برای برنده شدن باید سایرین بمیرند یا ببازند، اما در دنیای دلفینها انعطاف پذیری وجود دارد و قرار نیست کسی، کسی را از بین ببرد.
تفکر کوسهای و تفکر دلفینی هر دو در زندگی انسانها جای دارد. در کتاب دنیای تجارت نوشته Dudley lynch، رفتار افراد در محیط کار را با سه گونه ماهی کپور، کوسه ماهی و دلفینها مقایسه کردهاند.
رفتار یا تفکر کوسهای میگوید ما دو دستهایم برنده یا بازنده و برای اطمینان از اینکه بازنده نیستند مرتب حمله میکنند و بدون توجه به اینکه که این رفتار چه پیامدی برایشان دارد در پی این هستند که فقط بکشند تا برنده شوند؛ و این طبیعت کوسه هاست.
اما ماهیهای کپور؛ اینها به کمیابی معتقدند و درست برخلاف کوسهها تفکرشان به گونهایست که هرگز برنده نمیشوند و در مواجه با خطر یا تسلیم میشوند یا فرار میکنند.
دلفینها؛ دلفینهای باهوش و بازیگوش که به انعطاف پذیری نیز مشهورند. تفکر برنده-برنده دارند. آنها در لیست ایده آلهای دانشمندان قرار دارند. چون قادرند با هر موقعیتی که مواجه میشوند، خود را با آن وفق دهند.
به گفته دلبر نیروشک برای تقویت تفکر دلفینی بهتر است به چند اصل در رفتارهای روزمره مان بیشتر توجه داشته باشیم:
به جز خودمان به فکر بقیه هم باشیم. به افراد کمک کنیم و با آنها همذات پنداری کنیم و نسبت به مشکلاتی که دیگران دارند بی تفاوت نباشیم. از خوشحالی و موفقیت دیگران شاد باشیم و به افراد برای موفقیتشان کمک کنیم.
برای دانستن جایگاه تفکر دلفینی در زندگی فردی و اجتماعی و راهکارهای تقویت این نوع تفکر، با دکتر دلبر نیروشک، روانشناس بالینی گفتگویی داشتیم که در ادامه میخوانید:
او معتقد است: تفکر دلفینی نگرشی است که کمک کند افراد از تمام ظرفیتشان برای خوب زندگی کردن استفاده کنند و نیز فرصتی برای خوب زندگی کردن دیگران باشند. این تفکر چند رکن دارد که به افراد میآموزد که میتوانند به غیر از خودشان به دیگران هم بدون توقع و منفعت طلبی فکر کنند.
تبدیل من به ما
این روانشناس بالینی ادامه می دهد: هرجا که منیت پررنگ میشود، روحیه مشارکت به حداقل میرسد و اجازه نمیدهد که ظرفیت و قابلیتهای طرف مقابل دیده شود. در روابط عاطفی و روابط کسب و کار نگاه «ما» در مقابل نگاه «من» خیلی اهمیت دارد، چون توقعات، تعصبات و قضاوتها را به حداقل میرساند. آن هم به این دلیل که وقتی من از زاویه دید شما به یک مسئله نگاه میکنم، میتوانم شما را درک کنم و دیگر از جایگاه خودم و یک طرفه قضاوت نمیکنم؛ بنابراین بزرگترین مزیت تفکر دلفینی این است که کمک میکند تا افراد به موضوعات نگاه چند جانبه داشته باشند و باورهای خودشان را القا نکنند.
خوشحالی تو خوشحالی من است
نیروشک با بیان اینکه مسئله مهم دیگر در تفکر دلفینی اهمیت دادن به رشد آدمها است، میگوید: گاهی افراد فکر میکنند بیشتر مواقع خودشان بهتر از بقیه میدانند و این نقطه مشترک و همدلی و همراهی را به حدقل میرساند. در حالی که تفکر دلفینی کاملا برعکس عمل میکند. یعنی در این نوع تفکر افراد باید بخواهند رشد کنند. همچنین افراد میآموزند که چگونه رشدشان باعث توسعه دیگران شود. دیگر فقط توسعه فردی مطرح نیست. من فقط کاری نمیکنم که حالم خوب شود بلکه کاری میکنم که خوشحالی دیگری را هم به دنبال داشته باشد و حتی فراتر از آن میروم خوشحالی دیگری برای من هم خوشحال کننده خواهد بود.
او ادامه میدهد: در تفکر دلفینی یا همان تفکر برنده – برنده، یک جمله داریم و میگوییم هم در رابطه عاطفی و هم در رابطه کسب و کار بهترین خودت باش و بهترین خودت ر ا زندگی کن.
تفکر دلفینی و همذاتپنداری با افراد
نیروشک میگوید: رکن دیگر در تفکر دلفینی این است که افراد برای موفقیت دیگران نیز تلاش میکنند. این تفکر نگاه همذزات پنداری در حل مشکل را پررنگ میکند. یعنی مشکل تو، مشکل من است و این هم افزایی در خود دارد در واقع «من» و «تو» میشویم «ما».
او معتقد است: این نگاه آدمها را مثل یک زنجیر به هم وصل میکند و یک تیم قوی میشوند. در واقع تفکر برنده – برنده اینجا شکل میگیرد یعنی همان تفکر دلفینی. دلفینها جمعی حرکت میکنند، جمعی بازی میکنند و غیره...، اما در مقابل این تفکر، تفکر کوسهای قرار دارد یعنی تفکر برنده – بازنده.
تقابل تفکر دلفینی و تفکر کوسهای
نیروشک می گوید: بزرگترین ویژگی و قابلیتی که در مقابل تفکر دلفینی و کوسهای داریم این است که کوسهها به خودشان ضربه میزنند. طبق آزمایش مطرح شده، اگر چند کوسه در استخری باشند، تنها باید یکی از آنها زنده بماند در واقع کوسهها برای از بین بردن همدیگر تلاش میکنند. در حالی که دلفینها برای حفظ و بقای همدیگر.
تفکر دلفینی و قابلیت انعطاف پذیری
این روانشناس بالینی میافزاید: بزرگترین مزیت نگرش دلفینی این است که نگاه منیت، منفعیت طلبی، حسادت، کینه و احساس سرخوردگی را در افراد به حداقل میرساند؛ بنابراین ویژگی اصلی افرادی که این نوع تفکر را دارند یا میتوانند داشته باشند انعطافپذیری است.
او تصریح می کند: در واقع افراد باید خیرخواه و صبور باشند. مردم دوست و انسان دوست باشند. روحیه حل مشکل داشته باشند. کار تیمی بلد باشند. از هرگونه تعصب و قضاوت رها باشند. یا به عبارت دیگر اعتماد بنفس و عزت نفس دهنده و انگیزه دهنده باشند. این چند ویژگی حداقل و اصلیترین ویژگیهایی است که آدمها میتوانند داشته باشند تا یاد بگیرند تفکر دلفینی را در زندگی فردی و اجتماعی خود عملیاتی کنند.
چگونه تفکر دلفینی را در خود تقویت کنیم
نیروشک ادامه میدهد: قابلیت دیگر این نوع تفکر این است که یاد میگیریم چگونه مثل دیگر آدمها به قضایا نگاه کنیم و فکر کنیم.
او میگوید: در نظریه شناختی - رفتاری علم روانشناسی، دانشمندان معتقد هستند که آدمها طوری رفتار میکنند که فکر میکنند. پس اگر من میخواهم الگوی رفتاریم تفکر دلفینی باشد باید از افکار و رفتار فعلی خود آگاهی کامل باشم و بدانم رفتارم چقدر متفاوت از رفتاری است که نشات گرفته از تفکر دلفینی است. بنابراین افراد تغییر را هم به مناسبت یادگیری تفکر دلفینی تجربه میکنند و میآموزند که چگونه این تفکر را در وجودشان نهادینه کنند.
این روانشناس بالینی در پایان سه سوال مطرح میکند برای چگونه نهادینه کردن این الگوی ذهنی (تفکر دلفینی):
۱ چه کارهایی را انجام دهم یا چگونه فکر کنم تا بتوانم مثل آدمی که تفکر دلفینی دارد، رفتار نمایم؟
۲ چه کارهایی را بیشتر انجام دهم تا این نگرش در من رشد کند؟
۳ چه کارهایی را متفاوت انجام دهم و چگونه تلاش کنم تا از تجربه این نگرش نترسم تا با این نگرش هم با عث رشد خود و هم باعث رشد و یادگیری افراد اطرافم شوم.
او در پایان تصریح میکند: با نهادینه شدن تفکر برنده - برنده (تفکر دلفینی) در وجودمان است که زندگی برای همه معنا پیدا میکند و نگاه مشارکتی تبدیل به یک خروجی رفتاری به عنوان یک موفقیت جمعی میشود.