دیدارنیوز ـ سجاد شجاعی: فوتبال، دقیقاً خود زندگی است، همانقدر پر فراز و نشیب، همانقدر سخت، همانقدر سریع، همانقدر متنوع، همانقدر بیرحم و همانقدر زیبا... فوتبال خودِ خودِ زندگی است.
فوتبال اینقدر با سیاست و جامعه عجین شده که گاهی عرصه تقابلات سیاسی است و تنشهای نظامی بین کشورها از میز مذاکره و میدان جنگ به مستطیل سبز کشیده میشود. ماجراهایی مانند تداوم نبرد فالکلند بین آرژانتین و انگلستان در جام جهانی مکزیک و بازی قرن بین ایران و آمریکا در جام جهانی ۹۸ به ما میگوید که فوتبال خیلی بیش از یک تقابل ورزشی اهمیت دارد.
ایران و کره جنوبی در ۴۰ سال گذشته در مسیرهایی کاملا معکوس حرکت کردهاند. کره جنوبی هم مانند ایران در منطقهای پر تنش زندگی میکند؛ نیمی از شبه جزیره کره در اختیار آخرین بازماندگان بلوک شرق است و سایه موشکهای اتمی کره شمالی بر کل شبه جزیره سنگینی میکند. کره جنوبی، اما در این ۴۰ سال در مسیر رشد و رونق و توسعه اقتصادی قرار داشته و حالا یکی از سلاطین بزرگ دنیای اقتصاد و تکنولوژِی است. فوتبال کره جنوبی هم در همه این سالها بر همین مدار بوده است و کِی لیگ کره دست کمی از جِی لیگ ژاپن ندارد. ایران هم در قلب منطقهای پرمناقشه زیسته است و در دهههای اخیر یک انقلاب و یک جنگ را تجربه کرده و از بحرانی به بحران دیگر رفته است. اگر در کره رشد و توسعه اقتصادی بر همه چیز اولویت داشته است در ایران این ایدئولوژی و سیاست بوده که همه چیز را رقم زده و فوتبال ایران هم در همان مسیر پر افت و خیزی حرکت کرده که سیاست و اقتصاد آن. اگر در کره نظم و حرفهایگری حرف اول را زده در ایران فوتبال و زندگی در سایه سیاست، ایدئولوژی و بحران مدام قرار داشته است.
فوتبال، اما خود زندگی است و درفوتبال هم درست مثل زندگی قرار نیست همیشه منطق بر نتایج کارها حکم فرما باشد که اگر همه چیز منطقی بود و قرار بود زورآزمایی در مستطیل سبز یکسره تحت تاثیر قدرت و جایگاه کشورها در اقتصاد و سیاست باشد؛ شاید هیچ وقت «معجزه فوتبال» معنایی نداشت.
تماشای ۱۰ دقیقه ابتدایی بازی ایران و استرالیا در ملبورن همه ما را متقاعد کرد که انتظار حضور در جام جهانی برای ما ۲۴ ساله خواهد شد. هیچ دلیل فوتبالی برای عبور ما از سد شاگردان تری ونبلز وجود نداشت. بعد از دریافت گل دوم دیگر شانسی برای صعود به جام جهانی برای خود قائل نبودیم و هر کدام از ما فکر میکرد که آرزوی رفتن به فرانسه را باید مانند سیگار ویرا باید به زمین بکوبیم و زیر پا له کنیم. اما ملبورن به ما آموخت امید آخرین چیزی است که میمیرد. انگار خدا به یک دیوانه مأموریت داده بود تا از تور دروازه ما آویزان شده و ورق را به سودمان برگرداند، انگار خدا یک لحظه چشمان کمکداور را بست تا نبیند خداداد روی زمین و در آفساید نشسته تا پاس گل بدهد، انگار خدا آن روز بیشتر خدای ایران بود تا خدای استرالیا..
.
دنیای فوتبال پر است از دیدارهای حماسی و مسابقههایی که چشمان مایوس روی سکوها جایشان را به فریادهای شادی دادند و تیمهای بازنده در چند دقیقه لباس پیروزی به تن کردند؛ فینال ۱۹۹۹ بین منچستر یونایتد و بایرنمونیخ شاید دراماتیکترین فینال لیگ قهرمانان اروپا باشد، جایی که دو تعویض توسط فرگوسن افسانهای در کمتر از پنج دقیقه قهرمان اروپا را عوض کرد تا ژرمنها با دست خالی به مونیخ برگردند و شیاطین سرخ با جام راهی اولدترافورد شوند.
معجزات فوتبال گاهی آنقدر حماسی میشود که کلمات از توصیفش قاصر میمانند تا به قول فردوسیپور با خود بگوییم «چیه این فوتبال اصلا».
پرسپولیس نام یونانی تخت جمشید است؛ نماد جهانی قدمت و عظمت تمدن ایرانی. همه آن چیزی که این سالها زیر فشارهای خردکننده اقتصادی و سیاسی برای ایران باقی مانده است. غرور و افتخار به تمدنی که زیر فشار سالها و قرنها نحیف شده؛ اما زنده مانده!
در دورانی که ناامیدی مثل کرونا بهسرعت تکثیر میشود، در میان تمام حسرتهای تاریخی یک ملت، در روزهایی که شبیهترین است به ده دقیقه ابتدایی بازی ملبورن، شاید معجزهای نیاز است تا ورق را برگرداند؛ معجزهای به سبک ملبورن و نیوکمپ، معجزهای به سبک ایمون زائد و...
پرسپولیس و هوادارنش به حماسه دیگری در آذرماه نیاز دارند. همه ما گاه به معجزهای نیاز داریم تا دوباره به امید ایمان بیاوریم و فراموش کنیم تمام حسرتها و نشدنها را؛ حماسهای به سرخی دانههای انار شب یلدا، حماسهای به قامت ستونهای تخت جمشید، حماسهای برای پایان حسرتهای چندگانه، حماسهای برای امید، حماسهای برای زندگی و...
کاش بازی امروز مثل یک داستان رئالیستی نباشد، کاش امروز هم فوتبال دوباره داستانی در سبک رئالیسم جادویی باشد. داستانی که در آن امید؛ فراتر و بالاتر از حسرت باز هم همه ما را جادو کند.