تیتر امروز

هشدار فرمانده ارتش به اسرائیل/ گزارشگر الجزیره: سکوت تل‌آویو چیز جدیدی نیست
انتقام ایران از اسرائیل پس از حمله تروریستی (این گزارش بروزرسانی می‌شود)

هشدار فرمانده ارتش به اسرائیل/ گزارشگر الجزیره: سکوت تل‌آویو چیز جدیدی نیست

بعد از حمله تروریستی روز ۱۳ فروردین رژیم اسرائیل به کنسولگری ایران در سوریه، که باعث شهادت چند فرمانده سپاه شد، ایران شنبه شب ۲۵ فروردین‌ماه حملات گسترده پهپادی و موشکی خود را به اسرائیل انجام...
به ما رعایا ربطی ندارد، شما بکنید!
افاضات اضافه

به ما رعایا ربطی ندارد، شما بکنید!

در هفته‌ای که گذشت، عوام‌الملک به مسایل مهم و حساسی چون موی نسوان پرداخته و درباره حوادث اخیر در کشور گفته ما عوام، رعیتی بیش نیستیم و نباید این را فراموش کنیم.
"دیدار" از وضعیت بازار در شب‌های مانده به یلدا گزارش می‌دهد؛

جولان کرونا میان آجیل‌های داغ

سال‌ها بود که خرید هیچ چیزی مرا ترغیب نکرده بود که چند ساعتی را در بازار تهران قدم بزنم و دلیل عمده آن هم شلوغی بیش از حد آن بود و حالا که کرونا دارد جولان می‌دهد غیر از تهیه گزارش از بازار شب یلدا انگیزه دیگری برای حضور در این مکان نداشتم؛ با تصور اینکه مردم امسال شب یلدای خود را مجازی برگزار می‌کنند و مغازه‌ها خالی از مشتری خواهد بود به این منطقه آمدم، اما از دیدن سیل جمعیتی که در مغازه‌های بازار مشغول خرید بودند شگفت‌زده‌ام کرد.

کد خبر: ۷۷۹۶۴
۰۹:۰۹ - ۲۶ آذر ۱۳۹۹
جولان کرونا میان آجیل های داغ

دیدارنیوز ـ نسرین نیکنام: ترافیک و صدای بوق‌ها وادارم کرد که پیاده شدن از ماشین را به ماندن در آن همه سر و صدا ترجیح دادم؛ به محض پیاده شدن باد سردی تو صورتم خورد کلاهم را تا پایین کشیدم و قدم‌هایم را تند کردم و خودم را لابه‌لای جمعیتی که در این هوای سرد و روز‌های کرونایی کیسه‌های خرید را با خودشان حمل می‌کردند، گم شدم.

از دور صدا‌های مبهمی را می‌شنیدم که صدای ماشین‌ها و موتوری‌ها اجازه نمی‌داد کلمات درست به گوشم برسد کمی که نزدیک شدم صدای پسر جوانی را شنیدم که روی یک چهارپایه‌ای ایستاده بود و داد می‌زد: "بدو بیا این ور بازار"، "آهای خانم آهای آقا بیاین حراجش کردم"، " آجیل گرم و داغ داریم ارزون‌تر از همه جا" نگاهش کردم کلاه بافتنی و ماسک سیاه روی صورتش اجازه نمی‌داد دقیق بفهمم که چند سال دارد، اما به نظر می‌رسید که کمتر از ۲۰ سال دارد.

از میان جمعیتی که جلوی مغازه آجیل فروشی جمع شده بودند رد شدم و سعی کردم نگاه دقیق‌تری به مغازه‌هایی که پس از بازسازی و مرمت رنگ و بوی جالبی به بازار تهران داده‌اند، بیندازم.

حتما اگر کرونا و این همه آدم نبود رغبت بیشتری برای دیدن بافت قدیمی و دیدنی این بخش تهران داشتم، اما مطمئنم که بالاخره یک روزی کل دنیا از دست ویروس کرونا خلاص خواهد شد و من هم بی دغدغه در یک روز پاییزی روی سنگ فرش بازار قدم خواهم زد و خاطرات این روز‌ها را مرور خواهم کرد.
 
جولان کرونا میان آجیل های داغ
این فکر‌ها در سرم می‌چرخید که ناگهان با صدای "خانم خانم سفره شب یلدا نمی‌خواین" به خودم آمدم و نگاهی کردم و با سر نشان دادم که لازم ندارم، اما پسرک سیه چرده بی خیال نشد و گفت: "برای مادرت بخر اون حتما لازم داره" با لبخندی بازهم تاکید کردم که لازم ندارم و از او رد شدم؛ اما پشت سرم هنوز صدایش را می‌شنیدم که به بقیه عابران هم پیشنهاد خرید سفره شب یلدا می‌داد!


همه چی روبراهه، خداروشکر...

راهم را کج کردم و به سراغ یکی از مغازه‌های آجیل فروشی رفتم، با اینکه مغازه چند تا فروشنده داشت و آن‌ها تلاش می‌کردند که هر چه زودتر مشتریان خود را به اصطلاح راه بیاندازند، اما همچنان چند نفری منتظر بودند. کنار پیرمردی که آخرین مشتری خود را با واژه "خدا بهتون برکت بده" ایستادم، نگاهم کرد گفت آجیل می‌خواهید؟ گفتم نه خبرنگارم چند تا سوال دارم، سرش را به علامت تائید تکان داد و گفت: بپرس، گفتم: کاسبی این روز‌ها چطور است؟ گفت خداروشکر خوبه و مردم خوشبختانه خرید می‌کنند و ما هم راضی هستیم به رضای خدا، گفتم: روزی چند کیلو آجیل می‌فروشید؟ گفت: بستگی دارد خیلی آمار دقیق نمی‌تونم بهت بدم، اما می‌تونم بگم نسبت به پارسال خیلی بهتره، با تعجب نگاهش کردم گفتم جدی؟ مگه آجیل کیلو چنده؟ گفت: خیلی گرون نیست، چون پسته ارزون شده آجیل هم ارزان شد. گفتم: خوب آلان آجیل کیلو چنده گفت: "۲۶۰ تومن" گفتم روزی چند تا مشتری داشتید، گفت:"در یک ساعت چند تا مشتری با هم می‌آد بعد نیم ساعت هیچ کسی نیست، ولی ما بازم خداروشکر می‌کنیم."
 
تشکر کردم و سراغ دو خانم جوانی که هر کدام کیسه‌های زیادی را حمل می‌کردند رفتم و پرسیدم؛ ببخشید می‌خواهید آجیل بخرید؟ هر دو با هم گفتند: "آره چطور" گفتم: "آخه کرونا"؛ دختر جوان‌تر که مشغول خوردن ساندویچ هم بود خنده‌ای کرد و گفت: "ما هم خیلی به مامانم گفتیم که چیزی نخریم، چون قرار نیست کسی شب یلدا جایی بره، اما مامانم اصلا کوتاه نیومد و گفت مگه میشه چیزی نخریم خودمون که آدمیم آجیل می‌خوریم."

نازنین خواهر بزرگتر که مشغول امتحان شکلات‌های پیشنهادی فروشنده بود گفت: ما با دوستام قرار گذاشتیم تو واتس آپ با هم در تماس باشیم، اما باید خوراکی داشته باشیم که بیشتر بهمون خوش بگذره" تا آمدم چیزی بگویم با فروشنده مشغول صحبت شد.
 
 
جولان کرونا میان آجیل های داغ
آرام خداحافظی کردم و سراغ خانمی که با شوهر و فرزندش که در کالسکه خواب بود و فقط دو تا چشمش معلوم بود رفتم و از او پرسیدم تو این سرما با بچه؛ چی می‌خواهید بخرید؟ رد نگاهش را دنبال کردم دیدم که به همسرش که مشغول حساب کتاب با مغازه دار بود زل زده است، آرام گفت: چند روزی است خانواده همسرم از شهرستان اومدن تهران و قراره تا شب یلدا اینجا بمانن و ما هم امروز فرصت داشتیم بیایم خرید."

گفتم: "این همه رسانه‌ها و تلویزیون اعلام کردند که دور هم جمع نشید چرا اینکارو می‌کنید؟ سرش را با ناراحتی تکان داد و گفت:" والا منم راضی نیستم و بچه کوچک دارم و خیلی می‌ترسم، اما نمی‌تونم مهمون‌ها رو بیرون کنم که، پدر و مادر همسرم پیرهستند و چند ماهی بود که همدیگر رو ندیده بودیم و به‌خاطر دیدن نوه‌شون اومدن و فعلا هم موندگارن".

پیرمردی که یک کیسه کوچک در دستش بود توجهم را جلب کرد، قدم‌هایم را تندتر کردم تا به او برسم، وقتی کنارش رسیدم گفتم سلام، خیلی صورتش به سمت من چرخید انگار انتظار کسی را نداشت، گفت: علیک سلام بابا جان، چیزی شده گفتم نه نه ببخشید که ترسیدید گفت نه دختر بگو چیزی می‌خوای گفتم یه سوال داشتم می‌خواستم بگید که شب یلدا امسال قراره چیکار کنید؟ گفت: "والا خانمم گفت که آش می‌پزد و بچه‌ها را عصرانه دعوت می‌کند تا شب به مشکل منع رفت و آمد نخورند، اما انگاری قراره ساعت منع تردد ۶ باشه، اگر اینجوری باشه که فک کنم هیچ کس نیاد پیش‌مون.
 
گفتم بهتر پدر جان، کرونا شوخی بردار نیست ممکن است اتفاق بدی بیفتد، گفت بله شما راست می‌گین، اما دلمان برای نوه‌ها و بچه‌ها حسابی تنگ شده فقط امیدوارم خیلی زودتر این روز‌های نحس بره و روز‌های خوب بیاد؛ با گفتن به امید خدا از او فاصله گرفتم.

جولان کرونا میان آجیل های داغ
نخودچی ارزان‌ترین و بادام هندی گرانترین

درست در روز‌هایی که اعضای ستاد کرونا گفتند که شب یلدایی نداشته باشید سازمان میادین قیمت آجیل و میوه شب یلدا را این طور اعلام کرد و جالب است که بدانید نخودچی با قیمت هر کیلوگرم ۳۰ هزار تومان ارزان‌ترین و بادام هندی با قیمت هر کیلوگرم ۲۷۳ هزار تومان گران‌ترین آجیل‌هایی هستند که در میادین میوه و تره بار عرضه می‌شوند.

و اما بقیه قیمت‌های آجیل و خشکبار؛ انواع پسته از ۱۶۲ هزار تومان تا ۱۹۲ هزار تومان و مغز پسته ۲۸۰ هزار تومان، بادام درختی با پوست کاغذی ۱۲۰ هزار تومان و مغز بادام درختی ۱۹۵ هزار تومان، بادام زمینی غلاف‌دار ۴۱ هزار تومان و مغز بادام زمینی درشت ۵۹ هزار تومان،  فندق با پوست ۱۳۲ هزار تومان و مغز فندق ۲۷۰ هزار تومان، گردو با پوست کاغذی ۱۱۴ هزار تومان و مغز گردوی سفید ۲۲۳ هزار تومان، انواع تخمه کدو از ۴۷ هزار تومان تا ۸۸ هزار تومان، انواع تخمه آفتابگردان از ۳۸ هزار تومان تا ۴۲ هزار تومان و انواع تخمه جابانی از ۳۴ هزار تومان تا ۴۲ هزار تومان، نخودچی سفید (گُل) ۳۰ هزار تومان و بادام هندی ۲۷۳ هزار تومان؛ حالا با دانستن قیمت‌ها اگر باز هم دوست دارید آجیل بخرید سری به مراکز فروش بزنید و برای ساعاتی کرونا را فراموش کنید!

جایی خواندم که رییس اتحادیه آجیل فروشان و خشکبار در مصاحبه‌ای اعلام کرده بود که به دخاطر شیوع کرونا این صنف خیلی ضرر کردند و حتی مجبور شدند برخی از محصولات مانده خود را معدوم کنند، اما بررسی خبرنگار دیدار از سطح شهر این را نشان می‌داد که خیلی هم اوضاع آجیل فروش‌ها حداقل در این روز‌های مانده به یلدا بد نیست و می توانند امیدوار باشند با فروش این چند روز خسارت های وارده، جبران شود.
 
 
جولان کرونا میان آجیل های داغ
 
ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
نظر:
بنر شرکت هفت الماس صفحات خبر
رپورتاژ تریبون صفحه داخلی
شهرداری اهواز صفحه داخلی