تیتر امروز

هشدار به اسرائیل/ بریتانیا: تشدید تنش به نفع هیچ‌کس نیست/ لغو پروازهای لوفت هانزا به تل‌آویو
انتقام ایران از اسرائیل پس از حمله تروریستی (این گزارش بروزرسانی می‌شود)

هشدار به اسرائیل/ بریتانیا: تشدید تنش به نفع هیچ‌کس نیست/ لغو پروازهای لوفت هانزا به تل‌آویو

بعد از حمله تروریستی روز ۱۳ فروردین رژیم اسرائیل به کنسولگری ایران در سوریه، که باعث شهادت چند فرمانده سپاه شد، ایران شنبه شب ۲۵ فروردین‌ماه حملات گسترده پهپادی و موشکی خود را به اسرائیل انجام...
به ما رعایا ربطی ندارد، شما بکنید!
افاضات اضافه

به ما رعایا ربطی ندارد، شما بکنید!

در هفته‌ای که گذشت، عوام‌الملک به مسایل مهم و حساسی چون موی نسوان پرداخته و درباره حوادث اخیر در کشور گفته ما عوام، رعیتی بیش نیستیم و نباید این را فراموش کنیم.

شکاف دولت ملت در ایران درباره انتخابات امریکا

باعث تاسف است فردی که در دانشگاه تهران عنوان استاد مطالعات امریکا را یدک می‌کشد فقط برای خوشامد صاحبان قدرت در تحلیل انتخابات اخیر امریکا می‌گوید مشکل نظام انتخاباتی در امریکا نبود نهادی مانند شورای نگهبان است! من یقین دارم این برادر دچار چنین جهل مرکبی در خصوص نظام انتخابات در امریکا نیست، اما وقتی می‌بیند تحلیل علمی و دقیق و کارشناسی درباره شیطان بزرگ چندان خریداری ندارد و بهای جذابی هم بابت آن پرداخت نمی‌شود به این سو هدایت و تشویق می‌شود که چنین موضع گیری‌ای کند.

کد خبر: ۷۵۱۳۱
۲۲:۰۰ - ۱۷ آبان ۱۳۹۹
دیدارنیوز ـ امیر دبیری‌مهر: سوژه و واژه امریکا در فرهنگ سیاسی ایرانیان بسیار جالب و مبهم و پرتناقض و واجد ایهام و قابل تفکر و بررسی و مداقه است. وقتی واژه امریکا را نزد ایرانیان با سلایق، دانش، گرایش و منافع و تجارب و پیشینه گوناگون و گاه متعارض به‌کار می‌بریم مفاهیم زیر در ذهن‌ها شکل می‌گیرد و تصور می‌شود. به‌عبارت دیگر واژه امریکا دالی است که ایرانیان را به مدلول‌های زیر دلالت می‌کند:
 
۱. کاخ سفید و سیاست مداران اتوکشیده امریکایی؛ 
۲. هالیوود و سینما و هنر پیشه‌های امریکایی؛
۳. شبکه‌های خبری پر سر و صدا مانند سی ان ان و فاکس نیوز ؛
۴.  دانشگاه‌های امریکا و موسسات علمی و پژوهشی معتبر امریکایی؛ 
۵.  سیا و پنتاگون و اف‌بی‌ای و کماندو‌های شکست ناپذیر نظامی و ماموران بی رحم امنیتی؛ 
۶. لاتاری و شانس مهاجرت به امریکا به‌عنوان آرزوی بلند برخی از ایرانیان؛
۷. دولت متخاصم جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی؛ 
۸. کانون و پیش قراول توطئه و دسیسه و تحریم علیه دولت و ملت ایران؛ 
۹. مخزن و معدن فساد و فحشا و سکس و  بی اخلاقی و بی خدایی و بی دینی؛ 
۱۰. ثروت و دلار و تجارت در حد میلیارد دلاری و وال استریت و سیلیکون؛ 
۱۱. دلار به‌عنوان شاخص اقتصاد ایران و تعیین کننده عینی ارزش پول ملی؛ 
۱۲. تسخیر سفارت امریکا در تهران به‌عنوان لانه جاسوسی سیا علیه انقلاب.
 
این گزاره‌ها همچنان قابل بیان و فهرست بندی است، اما وقتی به این فهرست نگاه می‌کنیم نخستین نتیجه منطقی این است که همه این گزاره‌ها و مدلول‌ها نمی‌تواند به‌طور منطقی با هم و یکجا درست باشد و مشاهده‌گر به دال مرکزی و معناداری هدایت کند بنابراین و احتمالا برخی از مدلو‌ل‌ها و گزاره‌های بالایی بیشتر ساخته ذهن و تصورات نیازموده و تجربه نشده ایرانیان است. به تعبیر مولانا ذهن ایرانیان در قبال امریکا آنچنان خیال اندیش شده که در هر مواجهه‌ جدید خیال اندیش‌تر شده و از واقعیت دور می‌شود. عامل مهمی که در شکل گیری تصویری اینچنین کاریکاتوری و ناهمگون و ناهمساز از امریکا در ذهن ایرانیان نقش اساسی ایفا کرده است نقش پر رنگ سیاست‌های امریکا علیه ایران در ۶۷ سال گذشته یعنی بعد از کودتای ۱۳۳۲ به این سو به‌ویژه ۴۲ سال پس از انقلاب اسلامی است. سال‌هایی که درپی رخداد‌های متنوع در آن فضایی مملو از حب و بغض و سوء تفاهم و بدبینی و خوش‌بینی نسبت به واشنگتن شکل گرفته است. البته تا حدودی همین شناخت معیوب در امریکایی‌ها نیز نسبت به ایران شکل گرفته است؛ و نتیجه‌ این فضای ذهنی غیر منطقی و غیر واقعی در ابهام ماندن واقعیت ایالات متحده امریکا نزد ایرانیان اعم از دولت و ملت است. به گونه‌ای که مقامات حکومتی در ایران همیشه از افول امریکا سخن می‌گویند، اما فرزندان برخی از بالاترین مقامات سابق و لاحق در امریکا حضور دارند و هزاران ایرانی هر ساله در تکاپو هستند به سرزمینی مهاجرت کنند که به تعبیر مقامات جمهوری اسلامی رو به فروپاشی است. این تضاد‌ها نشان دهنده عدم درک صحیح و فهم دقیق واقعیت کشوری به نام ایالات متحده امریکاست.
 
در انتخابات اخیر ریاست جمهوری امریکا هم این تناقض به شکل بسیار واضح و فاحشی خود را نشان داد. زمانی که مقامات ایرانی بار‌ها با ژستی تبلیغاتی گفتند که این انتخابات و نتیجه آن برای نظام سیاسی مهم نیست و حتی با تحقیر و تمسخر درباره این انتخابات موضع گیری کردند، اما مردم ایران طبق آمار‌های گوگل و توییتر جزو سه کشور اولی بودند که لحظه به لحظه اخبار انتخابات امریکا را پیگیری می‌کردند و تلاش رسانه‌های غیر حکومتی در داخل و خارج برای پوشش این انتخابات و میزان بازدید‌های آنان هم نشان می‌دهد چقدر این تصور در ذهن مردم قوی بوده که نتیجه این انتخابات برای ایران مهم است. در عالم واقع هم وقتی به نوسانات قیمت دلار در ماه‌های اخیر نگاه می‌کنیم همه تلاش‌های دولت و بانک مرکزی و ناجا و دستگاه‌های امنیتی در خوش بینانه‌ترین حالت می‌تواند قیمت دلار را مثلا ۵۰۰ تا ۶۰۰ تومان کاهش دهد، اما اعلام غیر رسمی نتایج آرای الکترال برخی ایالت‌ها مانند نوادا و پنسیلوانیا و اریزونا و جورجیا در رسانه‌ها می‌تواند ظرف چند ساعت ۵ هزار تومان قیمت دلار را کاهش دهد. مردم وقتی این مساله را می‌بینند به اظهارات مقامات سیاسی توجهی نمی‌کنند و به میدان فردوسی و چهار راه استانبول می‌نگرند و نتیجه شمارش آرای الکترال ویسکانسین. این حجم جوک و شوخی و طنز و کنایه که ظرف چند روز اخیر درباره انتخابات امریکا در فضای مجازی ساخته و بازنشر و همرسانی شد در زیر پوست طنز خود معانی فراوانی را برا‌ی هوشمندان داشته و دارد تا واقعیت جهانی شدن ارتباطات و اثرات بال پروانه‌ای در جهان نوین را بشناسند و از پیله‌های خود ساخته بیرون آیند.
 
شاید برخی بگویند مقامات سیاسی ایران به‌خاطر سیاست‌ورزی چنین موضع گیری‌هایی می‌کنند تا دست‌شان برای مذاکرات و مواجهات بعدی خالی نباشد. البته اینقدر عقل داریم که بفهمیم این سخن در مورد برخی از مقامات تاثیرگذار و کلیدی در سیاست خارجی می‌تواند صحیح باشد، اما درباره همه مقامات این قاعده اصلا و ابدا صدق نمی‌کند. به‌ویژه در مورد برخی که سطح دانش آن‌ها از جهان از جمله امریکا بسیار پایین است به گونه‌ای که همیشه آرزو داشتم فضایی ایجاد می‌شد تا با آن‌ها در این‌باره گفتگو می‌کردم و از آن‌ها می‌پرسیدم فقط سه کتاب یا مقاله‌ای که درباره امریکا خوانده‌اند نام ببرند یا سه متفکر تاثیر گذار امریکایی را نام ببرند یا درباره تفاوت واشنگتن و واشنگتن دی سی یک جمله بیان کنند یا فرق کالیفرنیا و فلوریدا را از نظر جغرافیایی بیان کنند.
 
بگذریم ما در ایران در قبال امریکا دچار نوعی عدم شناخت، فقدان شفافیت، تابوسازی، احساس گرایی در طیفی از نفرت و محبت و نبود وحدت و یکرنگی و در نهایت عوام گرایی و پوپولیسم هستیم. بدین معنا که کشوری با حدود ۳۲۰ میلیون نفر جمعیت، وسعتی چند برابر ایران، بودجه‌ای بالغ بر ۲۰ هزار میلیارد دلار، متشکل از اقوام و ملیت‌ها‌ی مختلف، با سابقه‌ای ۲۴۰ ساله از دموکراسی امریکایی و مرکز صنعت؛ علم و فناوری از یک سو و برخورداری از صد‌ها مشکل و آسیب ریز و درشت مانند بی خانمان‌ها، وجود نوعی تبعیض نژادی غیر سیستماتیک، شکاف طبقاتی و پول سالاری و... از سوی دیگر به‌طور طبیعی سوژه پیچیده‌ای برای شناخت و تصمیم گیری است. به‌ویژه که ۱۲ هزار کیلومتر هم با ایران فاصله جغرافیایی داشته و ۶۷ سال خصومت هم به این فاصله شناختی بیشتر دامن زده است.
 
اما مساله مهم اینجاست که چنین سوژه‌ای به همان میزان که پیچیده و مبهم است و نمی‌توان آن را به گزاره‌های کلیشه‌ای ۱۲ گانه در ابتدای این مقاله تقلیل داد به همان میزان یا بیشتر، پدیده‌ای مهم و تاثیرگذار در سیاست و اقتصاد و فرهنگ ایران است. چنانچه کشور امریکا در سیاست و اقتصاد و فرهنگ همه کشور‌ها و ملت‌ها تاثیر گذار است فقط نوع مواجهه کشور‌ها با این سوژه تهاجمی متفاوت است.
 
چین و ژاپن و فرانسه و آلمان هم نسبت به تهدید‌های همه جانبه امریکا حساس هستند و به مراتب بیشتر از ایران از امریکا زخم خورده‌اند، اما چنانکه افتد و دانی نوع مواجهه هر کدام از آن‌ها با امریکا متفاوت است. انکار این اهمیت و ژست قدرتمندی گرفتن و کوچک و حقیر دیدن امریکا انسان را یاد این افرادی می‌اندازد که پروتکل‌های بهداشتی را رعایت نمی‌کنند و می‌گویند مگر می‌شود ویروس کوچک کرونا تهدیدی علیه جسم حجیم انسان باشد؟ امریکا چه بخواهیم و چه نخواهیم چه دوست و چه دشمن‌مان باشد، چه قلب ما مملو از نفرت نسبت به آن باشد چه شیفته و واله آن باشیم، سوژه‌ای پیچیده و مهم و قابل شناخت است که تقلیل آن به تصمیم چند سیاست مدار حزبی به همان میزان غلط است که نادیده گرفتن ترفند‌های شیطنت آمیز سیاسی آن نوعی ساده لوحی و موعوب شدگی است.
 
ما در ایران باید در شناخت امریکا و تفکیک ساختار سیاسی آن از  جامعه چند لایه و پلورالیستی، اقتصاد بزرگ و تاثیرگذار آن بر اقتصاد جهانی، نقش مهم لابی‌های سیاسی و اقتصادی در تصمیم گیری‌های این کشور، اتحاد‌ها و ائتلاف‌های منطقه‌ای و بین المللی این کشور و... خیلی بیشتر تلاش کنیم.
 
با کلیشه‌های ذهنی نه می‌توان خصومت‌ها و تحریم‌ها و تهدید‌های امریکا را دفع کرد و نه می‌توان با خوش‌بینی برای مذاکره و همکاری و تعامل با امریکا آماده شد. سگ زرد برادر شغال است مشکل ما را حل نمی‌کند و تفاوت‌های دموکرات‌ها و جمهوریخواهان را از بین نمی‌برد. باعث تاسف است فردی که در دانشگاه تهران عنوان استاد مطالعات امریکا را یدک می‌کشد فقط برای خوشامد صاحبان قدرت در تحلیل انتخابات اخیر امریکا می‌گوید مشکل نظام انتخاباتی در امریکا نبود نهادی مانند شورای نگهبان است! من یقین دارم این برادر دچار چنین جهل مرکبی در خصوص نظام انتخابات در امریکا نیست، اما وقتی می‌بیند تحلیل علمی و دقیق و کارشناسی درباره شیطان بزرگ چندان خریداری ندارد و بهای جذابی هم بابت آن پرداخت نمی‌شود به این سو هدایت و تشویق می‌شود که چنین موضع گیری‌ای کند. اما اگر نظام تصمیم سازی و تصمیم گیری در چارچوب منافع ملی به دنبال شناخت دقیق و کارشناسی از سوژه‌ اثر گذاری مثل امریکا بر سیاست و اقتصاد ایران باشد طبیعتا کارشناسان و صاحب نظران با شوق و مسئولیت و رغبت؛ مردم و مسئولان را به درک و فهم صحیح از واقعیت‌ها سوق می‌دهند و در این شرایط است که می‌توان زمینه اجماع نظر مبتنی بر شناخت صحیح را درباره کشوری مثل امریکا ایجاد کرد. در این صورت حتما پیروزی بایدن بر ترامپ با هم تفاوت می‌کند.
 
دست کم انتخاب بین بد و بدتر است؛ و مگر سیاست انتخاب بین بد و بدتر نیست. در این صورت می‌توان روی قدرت و توان و نفوذ بالغ بر یک میلیون ایرانی مقیم امریکا حساب و برنامه ریزی کرد. در این صورت می‌توان و باید روی تاثیرگذاری بر رسانه‌های امریکایی برای تغییر سیاست‌گذاری در این کشور به نفع ایران برنامه‌ریزی کرد. در این صورت است که به‌جای آتش زدن پرچم یک کشور که توهین به ۳۲۰ میلیون تبعه این کشور است می‌توان با زبان شیوا و رسا و گویا سیاست‌های ضد حقوق بشری، مزورانه و تحمیلی سیاست مداران این کشور را به بوته و نقد و سخره و رد و انکار کشید. در این صورت می‌توان از موضع قدرت و عزت در صورت نیاز و برای تامین منافع ملی مذاکره کرد و حق مردم را از خورجین سرمایه داری دولتی امریکا بیرون کشید.
 
 البته بدیهی است این گزینه‌ها سخت‌تر است و افراد کاربلد و متخصص و هوشمند و متعهد و دلسوز و مردمی و جهان دیده و جهان شناس می‌خواهد، اما رفتار‌های احساسی با چند اتوبوس و پلاکارد و گالن بنزین و بلندگو شدنی است هرچند هیچ نتیجه‌ای جز دل خوش کنک معدودی ندارد.
 
انتخابات اخیر امریکا و این همه شکاف مشهود بین مواضع و دغدغه مردم و حکومت بیشتر از هر زمان دغدغه‌مندان متعهد به حفظ منافع و امنیت ملی را دعوت می‌کند به ایجاد نوعی همگرایی هوشمندانه و هدفمند و مبتنی بر واقعیات و علم و تخصص و تجربه در قبال پدیده‌ای به نام امریکا به منظور حداقل سازی تهدید‌ها و تحریم‌ها و حداکثر سازی فرصت‌های تعامل با این پدیده که دولت امریکا در آن سهم کوچکی دارد و نمی‌توان جامعه بزرگ و موثر امریکا را در آن نادیده گرفت؛ جامعه‌ای که دیدیم و دیدید اکثریت آن دیگر تحمل بلاهت و خودرایی و آشوب طلبی ترامپ را نداشت.
 
استادیار علوم سیاسی و پژوهشگر روابط بین‌الملل 
ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
نظر:
بنر شرکت هفت الماس صفحات خبر
رپورتاژ تریبون صفحه داخلی
شهرداری اهواز صفحه داخلی