تیتر امروز

حسین بیش از شرارت یزید؛ قربانی کسانی شد که گرفتار حماقت بودند، از آنجا زخم‌های بیشتری خورد/ حسین از حق اعتراض به حاکم اسلامی و حق انتخاب دفاع می‌کند
در سی‌وهفتمین برنامه دیدار اندیشه با ناصر مهدوی مطرح شد:

حسین بیش از شرارت یزید؛ قربانی کسانی شد که گرفتار حماقت بودند، از آنجا زخم‌های بیشتری خورد/ حسین از حق اعتراض به حاکم اسلامی و حق انتخاب دفاع می‌کند

در سی‌وهفتمین برنامه دیدار اندیشه که مقارن با روز عاشورا منتشر می‌شود با ناصر مهدوی با موضوع "حسین؛ منادی زندگی انسانی" گفتگو کردیم.
ترامپ: هفته آینده با ایران توافق می‌کنیم!/ تقاضای خانه احزاب برای اعلام عفو عمومی/ آیا مکانیزم ماشه فعال می‌شود؟
مجله خبری تحلیلی دیدارنیوز با اجرای محمدرضا حیاتی

ترامپ: هفته آینده با ایران توافق می‌کنیم!/ تقاضای خانه احزاب برای اعلام عفو عمومی/ آیا مکانیزم ماشه فعال می‌شود؟

این صد و پنجمین برنامه مجله خبری تحلیلی دیدارنیوز است که با اجرای محمدرضا حیاتی و با حضور کارشناسان و صاحب نظران تقدیم مخاطبان گرامی می‌شود.
علی نیکجو: مردم برای آرامش به حمایت حاکمان نیاز دارند نه «یوگا» / به کودکان یاد دهید از ترس‌هایشان حرف بزنند/ از این پیچ خطرناک عبور می‌کنیم اگر ...
بررسی تاثیرات جنگ بر روح و روان انسان‌ها در گفت‌و‌گو با یک روان درمانگر:

علی نیکجو: مردم برای آرامش به حمایت حاکمان نیاز دارند نه «یوگا» / به کودکان یاد دهید از ترس‌هایشان حرف بزنند/ از این پیچ خطرناک عبور می‌کنیم اگر ...

در پنجمین برنامه از سری برنامه های تیتر بررسی تاثیرات جنگ بر روح و روان انسان ها با دکتر علی نیکجو، روان درمانگر مطرح کردیم. او معتقد است: صدا و سیما و اینترنشنال به عنوان دو ابرمدیا، آسیب بزرگی...
قیاس فرضیه «تقلیل مرارت» و «تقریر حقیقتِ» سعید حجاریان با حوزه سیاست خارجی

مذاکره با آمریکا و اصلاح‌طلبی حداکثری و حداقلی

کد خبر: ۷۳۵۵۴
۰۹:۲۹ - ۲۴ مهر ۱۳۹۹
دیدارنیوز - شاید آمریکا تنها کشوری باشد که انتخاباتش و حتی سیاست داخلی‌اش بر سیاست دیگر کشورها، اعم از داخلی و خارجی تأثیرگذار است و حتی نیرو‌هایی که مخالف صددرصدی آمریکا محسوب می‌شوند و همواره می‌کوشند حاکمیت این کشور را به‌منزله سیاهی تام جلوه دهند و چنین القا کنند که بی‌نیاز از ارتباط با این کشور می‌توان صرفا با تکیه بر ظرفیت‌های داخلی به اداره امور پرداخت هم در انتظار نتیجه انتخابات ریاست‌جمهوری این کشور نشسته‌اند و با نگاه تردید به هر دو جناح جمهوری‌خواه و دموکرات گرچه می‌گویند، تفاوتی میان ترامپ و بایدن نیست، از تفاوت نتیجه روی‌کارآمدن هریک از آن‌ها غافل نیستند؛ بنابراین از این رهگذر با هر گرایش سیاسی نمی‌توانیم انتخابات آبان‌ماه آمریکا را انکار کنیم.

اخیرا سعید حجاریان در یادداشتی در روزنامه «شرق» از پیامد‌های زیان‌بار حالت تعلیق در سیاست نوشت و گفت: «در این شرایط به‌گمان من باید به‌طور عاجل و در دو جبهه مذاکراتی صورت بگیرد. در الگوی مذاکره با خارج، ابتدا باید پذیرفت بر نفس مذاکره ایرادی مترتب نیست چه با جمهوری‌خواهان چه با دموکرات‌ها، چه بی‌واسطه و چه باواسطه. مهم آن است که مذاکره شفاف باشد، پیش‌شرطی از جانب غرب پذیرفته نشود و منافع ملی هم کاملا لحاظ شود. در نمونه کره‌شمالی مشاهده کردیم این کشور به‌رغم دشمنی دیرینه، با آمریکا وارد مذاکره شد، اما جز شکست در کارنامه ترامپ باقی نگذاشت. در داخل نیز باید جمعی از اصلاح‌طلبان متشکل از کارشناسان اجرائی، سیاست‌مداران حرفه‌ای و نخبگان آکادمیک مذاکره را در دستور کار قرار دهند و با بیانی منطقی و مبتنی‌بر داده‌های کارشناسی مسائل را موشکافی کنند و راهبرد‌هایی را برای اصلاح ذهینت تصمیم‌سازان و سپس بهبود وضعیت پیشنهاد دهند. جنس این فعالیت از سنخ نامه‌های سرگشاده نخواهد بود، اما ضرورت دارد با دقت و صراحت به قلب ماجرا وارد شد. به‌عنوان مثال این جمع یک موضوع عاجل و استراتژیک را بررسی خواهد کرد، آسیب‌ها و ضعف‌هایش را استخراج می‌کند و بسته خروج از بن‌بست را ارائه می‌دهد. اگر پذیرفته شد، گامی به سود کشور برداشته شده است و اگر نشد، لااقل می‌توان فشار‌های اخلاقی مبنی‌بر عدم اجرای مسئولیت ملی را از دوش اصلاح‌طلبان برداشت».

سعید حجاریان به‌تازگی هم در حوزه سیاست داخلی بر موضوع نوع سیاست‌ورزی اصلاح‌طلبان یادداشتی در سایت «مشق نو» نوشته است. او اصلاح‌طلبان را به دو شقه کلی تقسیم کرده است؛ طرفداران «تقلیل مرارت» و طرفداران «تقریر حقیقت»: «گروه نخست معتقدند، اصلاح‌طلبان بایستی بی‌توجه به سیاست‌های کلی از هر روزنی برای مشارکت در اداره امور عمومی کشور استفاده کنند، به اصحاب قدرتِ علیا و سفلی مشورت دهند و در صورت امکان عهده‌دار اداره بخش‌هایی از بوروکراسی کشور شوند. این نگاه عامل‌محور، معتقد است علت ناکارآمدی، فساد، نابرابری و دیگر مشکلات این است که تفکر اصلاحی یا به بیان دقیق‌تر، بهبودخواهانه، در درون ساخت قدرت فاقد نماینده اثرگذار است؛ بنابراین در هر سطحی -که قدرت پذیرفت- باید ورود کرد، دست به اصلاح حداقلی زد و اصطلاحا تقلیل مرارت کرد. گروه دوم معتقدند اصلاحات در پایین، بدون سطحی از اصلاحات در بالا ناممکن است و ازاین‌رو تقریر حقیقت را مقدم بر سایر اقدامات می‌دانند. تقریر حقیقت در چارچوب بحث حاضر یعنی کوشش جهت اثرگذاری بر تصمیم‌سازی و نه لزوما عوامل تصمیم‌گیر و رویه‌های جاری؛ یعنی تغییر سیاست‌های کلی و بالادستی. از این منظر این سنخ از اصلاحات زمانی ورود به بوروکراسی و مشورت به اصحاب قدرت را مؤثر می‌داند که قادر باشد بر ساختار تأثیر بگذارد؛ ساختاری که ناکارآمدی، فساد، نابرابری و... معلول آن است نه علت آن».

حجاریان در ادامه مدافعان «تقلیل مرارت» را اصلاح‌طلبان حداقلی و مدافعان «تقریر حقیقت» را اصلاح‌طلبان حداکثری معرفی می‌کند و ادامه می‌دهد: «برخلاف نظر برخی سیاست‌ناخوانده‌ها نمی‌توان جمهوری اسلامی را حکومتی فاشیستی خواند. بر همین اساس، معتقدم در حکومتی که تماما رو به انسداد نرفته است و اصطلاحا فاشیستی نیست، نباید به تقلیل مرارت بسنده کرد». به نظر می‌رسد این گزاره حجاریان درباره اصلاح‌طلبان در حوزه سیاست خارجی طور دیگری می‌شود؛ یعنی اصلاح‌طلبان برخلاف اصولگرایان در موضوع مذاکره با آمریکا درپی تقلیل مرارت هستند و اصولگرایان درپی تقریر حقیقت؛ یعنی هر آن میزانی که اصلاح‌طلبان حداکثری در حوزه داخلی مدافع تغییر سیاست‌ها در بالا هستند، در سیاست خارجی خواهان پذیرش اصل مذاکره برای گشایش راهی تا قدری از آلام مردم کاسته شود؛ برای مثال می‌گویند فارغ از آنکه سیاست کلی آمریکا در خاورمیانه چیست، می‌توان با دولت این کشور مذاکره کرد تا با رفع کامل یا دستِ‌کم نسبی تحریم‌ها و ورود ارز به کشور و ایجاد تعادل بین عرضه و تقاضای دلار، قیمت کاذب دلار بشکند و به تبع آن قیمت‌های عمومیِ داخلی هم کاهش یابد تا از این فرایند سفره مردم قدری پر شود؛ برخلاف اصولگرایان و خاصه برخی از آن‌ها که مذاکره با آمریکا را سراسر نادرست می‌پندارند، مگر به تغییر سیاست‌های کلی آمریکا؛ همان فرضیه‌ای که حجاریان برای مدافعان تقریر حقیقت (اصلاح‌طلبان حداکثری) در حوزه سیاست داخلی معرفی می‌کند.

احتمالا اصلاح‌طلبان که به‌نوعی سیاست تقلیل مرارت را در حوزه سیاست خارجی و خاصه در ارتباط با مذاکره با آمریکا دنبال می‌کنند، حکومت آمریکا را شر مطلق و حکومتی فاشیستی نمی‌دانند و در مقابل، اصولگرایان که می‌گویند باید نوع نگاه آمریکا در سیاست خارجی تغییر کند، معتقد به اصلاح پذیربودن دولت آمریکا نیستند که چه‌بسا عکس این گزاره صادق باشد و هر دوی این‌ها صرفا با توجه به نوع شناخت و نگاه خود، انتخابات آمریکا یا مذاکره با این کشور را تحلیل می‌کنند.

در واقع سیاست‌ورزی داخلی و خارجی آن‌قدر‌ها هم درگرو حقیقت یا مرارت موجود نیست و چه‌بسا ممکن است استمرار حقیقت و تغییر سیاست‌های بالادستی در گرو تقلیل مرارت باشد؛ نمونه‌اش نوع سیاست‌ورزی اصلاح‌طلبان در سال۹۲ بود که یک‌سره برای عدم ورود مجدد یک نیروی رادیکال اصولگرا از یک نیروی معتدل اصولگرا حمایت کردند تا اولا حقیقت، یعنی سیاست کلی در مواجهه با غرب را تغییر دهند (به‌نتیجه‌رسیدن مذاکرات هسته‌ای) و ثانیا بتوانند بعد از حوادث ۸۸ دوباره در عرصه سیاسی تأثیرگذار باشند که همین هم شد. حتی در آن زمان حجاریان تا جایی از یک سیاست غیرآرمانی، یعنی ائتلاف با یک اصولگرا، حمایت کرد که گفت حاضریم دندانه کلید روحانی باشیم. البته که سیاست تقلیل مرارت در آن سال پاسخ هم داد و مذاکرات هسته‌ای به نتیجه رسید و برجام منعقد شد که اگر ترامپ از آن توافق‌نامه بیرون نمی‌آمد چه‌بسا مشکلات موجودِ امروزی هیچ‌کدام پدید نمی‌آمد. با قیاس تطبیقیِ تحلیل سعید حجاریان از عرصه داخلی با عرصه سیاست خارجی می‌توان به این نتیجه رسید که شاید سیاست یک امر سیال است که معلوم نیست حقیقت در تقلیل مرارت است یا تقلیل مرارت در تقریر حقیقت یا هر دو باید توأمان با یکدیگر پیش بروند
 
منبع: شرق
ارسال نظرات
امروز دوشنبه ۱۶ تير
امروز دوشنبه ۱۶ تير
امروز دوشنبه ۱۶ تير
امروز دوشنبه ۱۶ تير