دیدارنیوز ـ مهدی الیاسی: حسین مرعشی، سخنگوی حزب کارگزاران سازندگی، در گفتوگو با روزنامه همشهری با رد شعار «به عقب برنمیگردیم،» از ناتوانی اصلاحات در تنظیم روابط با قدرت و ضرورت تغییر راهبرد به سوی اصلاحات اقتصادی سخن گفت.
وی تاکید کرد: اصلاحات سیاسی و فرهنگی در شرایط فعلی کشور راه به جایی نمیبرد. ما یک حداقلی برای اصلاحات تعریف کنیم و این حداقل را در بحث توسعه اقتصادی و اجتماعیای که میتوانیم بر سر آن با نظام تفاهم کنیم، جلو ببریم. مثل تجربه چین، مگر در چین دمکراسی هست؟ مگر آزادی در چین به مفهوم غرب وجود دارد؟ خیر، یک سیستم بسته کمونیستی چین را اداره میکند، اما ۴۰ سال مکرر است که رشد اقتصادی ۸ درصد را تجربه میکند.
متن کامل مصاحبه حسین مرعشی را اینجا بخوانید
در خصوص سخنان حسین مرعشی، توجه به چند نکته ضروری است:
اظهارات او، فارغ از موافقت یا مخالفت با محتوای آن، از انسجام نظری برخوردار است. این اظهارات نشان میدهد آقای مرعشی دقیقا با ماهیت نظام جمهوری اسلامی آشنا است. وی صراحتا تاکید دارد که هسته قدرت با مقوله توسعه سیاسی کنار نمیآید و پافشاری بر موضوع دموکراسی و توسعه سیاسی، اشتباه است و صرفا به تنش در مدیریت کشور منتهی میشود.
آقای مرعشی با تاکید بر الگوی چین تاکید دارد بهرغم اینکه در چین دموکراسی حاکم نیست، اما ۴۰ سال است که به صورت مکرر رشد اقتصادی بالای ۸ درصد را تجربه میکند. برای درک بهتر تجربه چین لازم است این تجربه، واکاوی شود. بسیاری حرکت چین به سوی کاپیتالیسم را مرهون اقدامات دنگ شیائو پینگ میدانند، اما دنگ بر شانههای چو ئن لای (از رهبران موثر حزب کمونیست چین در دوران مائو) سوار شد. دکترین چو ئن لای مبنی بر تعدیل انقلاب بود. دغدغه اصلی او تعدیل رفتارهای انقلابی و رادیکال اعضای حزب و انقلابیون کمونیست خصوصاً رهبر حزب یعنی مائو بود تا از رهگذر این تعدیل انقلابی به نظریات توسعهخواهانه با رویکرد ارتباط با جهان بیرون و جامعه بینالملل، خصوصاً آمریکا دست پیدا کند.
در واقع چو ئن لای سنگ بنای خروج از «وضعیت انقلابی» را در چین پایه گذاری کرد و دنگ شیائوپینگ ادامه دهنده و کاتالیزور این مسیر شد. این سخن آقای مرعشی کاملا درست است که چین بدون دموکراسی به رشد اقتصادی ۸ درصدی دست یافته است، اما ایشان توضیح نمیدهند که این رشد ۸ درصدی اگر چه غیردموکراتیک بود، اما محصول کنار گذاشتن «سیاستهای انقلابی» در عرصه سیاست خارجی بوده است.
در حال حاضر اختلاف اساسی جبهه اصلاحات با هسته اصلی قدرت تنها در دموکراسی خواهی اصلاح طلبان خلاصه نمیشود بلکه انتقاد اصلی هسته سخت قدرت به اصلاح طلبان، کنار گذاشتن انقلابیگری و روحیه انقلابی است. به بیان بهتر اگر آقای مرعشی و حزب کارگزاران، مطالبه دموکراسی را کنار بگذارند نیز مشکل بی اعتمادی حاکمیت به آنان حل نخواهد شد، زیرا پیگیری رشد ۸ درصدی اقتصادی، نیازمند سیاست خارجی ِ متناسب با آن و اولویت توسعه در سیاست خارجی است که از منظر هسته سخت قدرت، معنایی جز کنار گذاشتن روحیه انقلابی ندارد و قطعا از این حیث بیشتر مورد بی اعتمادی حاکمیت قرار خواهند گرفت. حتی شاید بیش از بی اعتمادی به دموکراسی خواهان! مگر اینکه پاسخ آقای مرعشی این باشد که در این صورت هم لازم است برای اعتماد سازی با هسته سخت قدرت، مطالبه توسعه اقتصادی و رشد ۸ درصدی اقتصادی را نیز کنار بگذاریم و روحیه انقلابی خود را تقویت کنیم که در آن صورت مشخص نمیشود اساسا چه پروژهای قرار است پیگیری شود؟
فراموش نکردهایم که رشد مستمر ۸ درصدی اقتصاد یکی از موارد چشم انداز ۱۴۰۴ بود که مصوبه مورد قبول تمام ارکان و بخشهای نظام بود که به دلیل رویکردهای سیاست خارجی به سادگی کنار گذاشته و اولویتهای دیگر، جایگزین آن شد. پس اساسا مسئله، کنار گذاشتن دموکراسی خواهی به قصد اعتمادسازی نیست. سند چشم انداز ۱۴۰۴ و از جمله رشد ۸ درصدی که یک مانیفست دموکراسی خواهانه نبود. چرا رشد اقتصادی ۸ درصدی با تاکید بر ضرورتهای انقلابیگری کنار گذاشته شد؟
نکته دیگر اینکه اعضای حزب کارگزاران سازندگی چرا تصور میکنند در صورت مفاهمه با هسته سخت قدرت به عنوان کارگزار (agent) اجرای پروژه رشد اقتصادی ۸ درصدی به کار گرفته خواهند شد؟ قطعا هسته سخت قدرت، در صورت پذیرش ضرورت رشد اقتصادی ۸ درصدی، کارگزاران لازم، مورد اعتماد و مقبول خود را برای اجرای آن خواهد داشت و برای این داماد نیاز به عروس صیغهای ندارد!