این روزها مجلس شورای اسلامی درگیر انتخاب رئیس و دادستان دیوان محاسبات کشور است و گفته می شود که «مهرداد بذرپاش، لطف الله فروزنده، عادل آذرو محمدعباسی» از گزینههای این سمت جدید به حساب میآیند.
دیدارنیوز- سرویس سیاسی: یکی از ابزارهای نظارتی مجلس شورای اسلامی دیوان محاسبات است. در واقع نمایندگان مجلس از این طریق تمامی حسابهای وزارتخانه، مؤسسات، شرکتهای دولتی و سایر دستگاههایی که به نحوی از بودجه کل کشور استفاده میکنند را مورد بررسی قرار میدهند تا چنانچه هزینهای از اعتبارات مصوب تجاوز کرده یا وجهی در محل خود به مصرف نرسیده باشد، مشخص شود.
درواقع دیوان محاسبات دادگاهی مالی است که مأمور معاینه و تفکیک محاسبات اداره مالیه و تفریغ تمامی حسابداران خزانه بوده و بر هزینههای معین در بودجه نظارت انجام میدهد تا از میزان تعیین شده، تجاوزی صورت نگیرد و هر وجهی در محل خود صرف شود، به این ترتیب این دیوان سازمانی بسیار مهم و حساسی به حساب میآید و قاعدتا فردی که مدیریت آن را برعهده دارد بر یکی از کرسیهای کلیدی کشور تکیه زده است.
اما ریاست دیوان محاسبات چگونه تعیین میشود؟ طبق آییننامه داخلی مجلس با شروع کار هر دوره پارلمان کمیسیون برنامه، بودجه و محاسبات در جلسهای به بررسی برنامههای کاندیداهای ریاست و دادستانی دیوان محاسبات کشور میپردازد و در نهایت افرادی را برای انتخاب نمایندگان به صحن علنی معرفی میکندکه با وجود مشخص شدن اعضای این کمیسیون تا به امروز فردی به مجلس معرفی نشده است، البته گزینههایی دراین خصوص وجود دارد که برای آنها باید این نکته را در نظر داشت که ریاست دیوان محاسبات به مانند مرکزپژوهشهای مجلس رابطه نزدیکی با رییس پارلمان دارد. به این معنا که رییس مجلس در این زمینه بسیار تاثیرگذار است.
از گزینههای تصاحب ریاست دیوان محاسبات در محافل و اخبار رسانهها میتوان به اسامی همچون «مهرداد بذرپاش، لطف الله فروزنده، عادل آذر و محمدعباسی» اشاره کرد.
مهرداد بذرپاش
هرجا صحبت از یک سمت جدید به میان میآید، نام مهرداد بذرپاش هم میدرخشد. البته او یکی از نامهای شنیده شده برای انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۰ است که در سال ۹۲ هم برای انتخابات ریاست جمهوری ثبت نام کرد هر چند در صحنه باقی نماند. او نماینده تهران در مجلس نهم، معاون رئیسجمهور، رئیس سازمان ملی جوانان در دولت احمدینژاد و داماد وزیر آموزش و پرورش دولت احمدینژاد است. از بذرپاش به عنوان یکی از گزینههای مرکزپژوهشهای مجلس هم نام برده میشود، اما برای دیوان محاسبات اعضای جبهه پایداری نیمنگاهی به بذرپاش دارند و شنیدههای خبرنگار «اعتماد» از برگزاری جلساتی میان مهرداد بذرپاش و مرتضی آقاتهرانی، نفر نخست پایداریها در مجلس یازدهم، حکایت دارد. جلساتی که میتواند باتوجه به نزدیکیهای میان علیرضا زاکانی با پایداریها، تلاشهای یاران قالیباف را برای کمیسیون برنامه و دیوان محاسبات بیاثر کند، برهمین اساس گفته میشود قرار گرفتن بذرپاش در مسند ریاست دیوان محاسبات میتواند به عنوان امتیازی برای پایداریها از سوی قالیباف به حساب آید.
لطفالله فروزنده
لطفالله فروزنده که از سال ۹۴ تاکنون به عنوان دستیار امور استانهای تولیت آستان قدس رضوی مشغول فعالیت است در دوران ریاستجمهوری احمدینژاد زمانی معاون منابع انسانی بود و زمانی دیگر معاون پارلمانی، اما این سمتها بدون حاشیه نبوده است. حدود ۶ سال گذشته مرکز روابط عمومی و اطلاع رسانی معاونت توسعه مدیریت و سرمایه انسانی رئیس جمهوری جزئیاتی از استخدامهای سفارشی فروزنده را عیان ساخت و در یکی از نمونهها آن آورد که در فروردین سال ۹۱ نامه شماره ۱۱۰۵۰ با امضای رئیس دفتر رئیس جمهوری وقت با موضوع درخواست اشتغال به کار دختران ایشان خطاب به فروزنده صادر شده و فروزنده هم به استاندار البرز دستور استخدام آنان را داده است.
عادل آذر
عادل آذر که هماکنون نیز ریاست این دیوان را عهدهدار است، پیش از آن رئیس مرکز آمار ایران و نمایندهٔ حوزه انتخابیه دهلران، درهشهر و آبداناندر دورهٔ هفتم مجلس شورای اسلامی بود. به نظر میرسد که عادل آذر از جمله گزینههایی است که نظر قالیبافیها در مجلس را همراه خود ساخته است، اما برای کسب مقام ریاست دیوان محاسبات این امر به تنهایی کفایت نمیکند و نظر پایداریها هم در این خصوص تاثیردارد. رایزنیها در این خصوص بین او و پایداریها نشان میدهد که از این موضوع غافل نیست و تمام تلاش خود را به کار گرفته است.
محمدعباسی
در میان گزینهها یک اسم نام آشنای دیگری هم وجود دارد و آن «محمد عباسی» مشاور احمدینژاد در آمریکای لاتین، وزیر تعاون در دولت نهم و اولین وزیر ورزش و جوانان ایران است. کسی که سابقه نمایندگی در مجلس هفتم را دارد و نائب رئیس کمیسیون برنامه بودجه در آن مقطع بوده است.
همانطور که در بالا هم اشاره شد رئیس مجلس بیشترین نقش را در تعیین رئیس دیوان محاسبات دارد. ولی این دلیل نمیشود که قالیباف برای اخذ چنین تصمیمی نکاتی مانند مانند کنارکشیدن کاندیدای پایداریها از رقابت ریاست مجلس را در نظر نگیرد. علاوه براین چنانچه او قصد ورود به انتخابات ریاستجمهوری را داشته باشد، اداره مجلس با مخالفت پایداریها برایش سخت خواهد بود، و البته نامزد شدنش در انتخابات ۱۴۰۰ سختتر!
اصولگرایان که حالا بهارستان را به تمامی به تسخیر خویش درآوردهاند، برای یک برد آسان در انتخابات ریاست جمهوری سال آینده آماده میشوند. در حالی که رقیب اصلاحطلب در ضعیفترین وضعیت سالهای اخیر قرار دارد و به احتمال قریب به یقین به دلیل مقوله رد صلاحیتها از به میدان آوردن نامزدهای اصلی خود ناتوان است و البته اقبالی هم در میان افکار عمومی و بدنه اجتماعی حامیش ندارد. در هر حال اما پیروزی آسان پیش روی اصولگرایان، بازی اصلی سیاست را به طیفهای مختلف همین جناح منتقل کرده است. جایی که جابجایی هر مهرهای و هر حرکتی از سوی یک طیف احتمالا با انگیزههای بلند مدت و محاسبات مختلف همراه است. هم از این روی است که باید منتظر ماند و دید که در این شطرنج اصولگرایانه حرکت بعدی با کدام مهره خواهد بود!