تیتر امروز

سازمان‌ها و نهادینه شدن دروغ

سازمان‌ها و نهادینه شدن دروغ

اینکه در جامعه انسانی صداقت و شفافیت چه تاثیراتی در سلامت و آرامش اجتماعی دارد نکته‌ای است که می‌توان اهمیت و اعتبار آنرا در وضعیت مقابل آن یعنی میزان تشویش و تخریب ناشی از دروغ و دروغگویی ارزیابی...
بچه‌ها! نخندین!
افاضات اضافه

بچه‌ها! نخندین!

عوام‌الملک در هفته‌ای که گذشت از حمایت مردم و خواص از یک طرح جدید نوشته و ترانه‌ای هم به گوشش رسیده که می‌گفت: "بچه‌ها! نخندین!"
گفتگوی "دیدارنیوز" با معلم خرید خدمتی که در مرز سیستان و بلوچستان و مناطق محروم خدمت می‌کند؛

معلمی در نقطه صفر مرزی!

News Image Lead

من نمی‌دانم حقوقم چقدر است. نه قرارداد داریم نه فیش حقوقی. آخر سال قراردادی جلوی ما می‌گذراند و می‌گویند که این را امضا کنید. من می‌خواهم در ابتدای سال اعلام کنند که حقوق من فلان قدر هست نه اینکه آخر سال قراردادی پیش روی ما بگذارند و بگویند که این را امضا کن و ما هم از سر ناچاری و اجبار آن را امضا کنیم.

کد خبر: ۲۶۰۱۷
۰۸:۲۵ - ۲۹ ارديبهشت ۱۳۹۸

دیدارنیوزـ رسول شکوهی: در تعارفات رسانه‌ای به مناطق محروم می‌گوییم مناطق کمتر برخوردار. می‌خواهیم از بار منفی ماجرا کم کنیم. شاید بار روانی اصطلاح مناطق «کمتر برخوردار» کمتر باشد، اما همه می‌دانیم که از اصل ماجرا چیزی کم نمی‌شود. مناطقی در کشور وجود دارد که در ابتدایی‌ترین مسائل خود مانده‌اند و انسان‌هایی که در این مناطق زندگی می‌کنند از ساده‌ترین امکانات زندگی بی بهره هستند. شاید استفاده از عبارت کمتر برخوردار حتی برای این مناطق اشتباه باشد، چون این مناطق تقریبا از چیزی برخوردار نیستند که بخواهند کمتر برخوردار باشند.

 

وقتی صحبت از مناطق محروم می‌شود بسیاری از ذهن‌ها به سمت سیستان و بلوچستان می‌رود. این تقریب ذهن، بی علت نیست. بر اساس آمار و اطلاعاتی که در ادامه خواهد آمد وضعیت این استان به خوبی نشان داده خواهد شد و مشکلاتی که مردم ساکن در این استان با آن روبرو هستند نیز مشخص خواهد شد.

 

حال در این شرایط، مدرسه نکته بسیار مهمی است. مدرسه در مناطق محروم و مناطق مرزی این استان، مرجع بسیاری از اتفاقات و تاثیرگذاری‌ها به حساب می‌آید. وقتی از مدرسه در این مناطق صحبت می‌کنیم باید این نکته را مدنظر قرار دهیم که این مدرسه با مدارسی که در شهر‌های بزرگ و با امکانات دیده‌ایم متفاوت است و مناسبات حاکم بر آن نیز اینگونه است. مدرسه در مناطق مرزی در بسیاری از موارد، نقش حاکمیت را هم بازی می‌کنند. یعنی پرچم ایران در مدرسه باعث می‌شود که حد مرزی و حضور حاکمیت در این مناطق، رسمیت پیدا کند اما این اعمال حاکمیت نباید در حد یک پرچم باقی بماند و نباید این مناطق را نادیده گرفت.

 

اما به دلایل مختلف، این محرومیت در استان سیستان و بلوچستان همچنان وجود دارد و نقاط مرزی سیستان و بلوچستان در شرایط به مراتب بدتری در مقایسه با دیگر نقاط استان قرار گرفته است. در این شرایط به دلیل کمبود‌های مختلف، دولت به سراغ راحت‌ترین راه رفته و از طریق خرید خدمات آموزشی می‌خواهد این مشکل را حل کند.

 

در گذشته درباره طرح خرید خدمات آموزشی، گزارش‌هایی در دیدارنیوز کار شده بود. طرح خرید خدمات اینگونه است که آموزش‌وپرورش هزینه‌های هر دانش‌آموز را به موسسه بخش خصوصی پرداخت می‌کند و همه هزینه‌های آموزش از جمله پرداخت حقوق معلمان بر عهده بخش خصوصی است. طبق اعلام سازمان مدارس غیردولتی، معلمان مشمول طرح خرید خدمات آموزشی، باید دارای مدرک مرتبط با رشته تحصیلی خود باشند. این طرح فقط در مناطقی که کمبود نیروی انسانی وجود دارد، اجرا می‌شود. ماجرا به زبان ساده اینگونه است که وزارت آموزش و پرورش یک سرانه‌ای به این موسسات برای هر دانش‌آموز پرداخت می‌کند و آن‌ها باقی مسائل را پیش می‌برند.

 

بیشتر بخوانید: خصوصی سازی یا محرومیت زدایی؟! (تحلیل و بررسی ابعاد مختلف طرح خرید خدمات آموزشی)

 

اینکه این طرح در عمل تا چه حد توانسته موفق باشد و آموزش و پرورش، معلمان خرید خدمات را حمایت می‌کند یا نه و در نهایت این موسسات تا چه حد صلاحیت این کار را دارند و این مساله حاکمیتی را تا چه حد می‌توانند به خوبی دنبال کنند بحث‌های مفصلی را می‌طلبد.

 

هر کدام از مواردی که به آن اشاره کردیم یعنی معلمی، معلم خرید خدمت، سیستان و بلوچستان و نقاط مرزی آن، هر کدام جای کار ویژه‌ای دارد. اما من با موردی روبرو شدم که همه این‌ها را با هم دارد. معلم خرید خدمتی که در مناطق مرزی سیستان و بلوچستان مشغول به فعالیت است.

 

معلمی که دستفروشی می‌کند

 

معلمی به اندازه کافی سختی‌های خودش را دارد. اگر در استان سیستان و بلوچستان معلم باشی این سختی بیشتر هم می‌شود. اگر در مناطق مرزی این استان معلم باشی باید سختی آن را به توان چند رساند. معلم خرید خدمت بودن که دیگر از همه این‌ها می‌تواند بدتر باشد. حال این مسائل را کنار هم بگذاریم. معلم خرید خدمتی که در روستایی محروم در نقطه‌ای مرزی مشغول به فعالیت است. فکر کنم کلمات از توصیف این وضعیت ناتوان باشند.

 

اما «عبید ملک رئیسی» معلم خرید خدمتی است که در این شرایط مشغول به کار است. او را در شبکه‌های اجتماعی پیدا کردم. بعد از رد و بدل کردن چند پیام راضی شد که با ما گفتگویی داشته باشد و از شرایط استان و معلمان خرید خدمت و وضعیت خودش به ما بگوید. اگه دوست داشتید توئیتر و اینستاگرام عبید را دنبال کنید. از تجربیات و اتفاقات و مسائلی که در مدرسه و استان می‌افتد می‌نویسد.

 

گفتگوی ما از شرایط کاری او شروع شد. او دو سال در آزمون‌های استخدامی آموزش و پرورش شرکت کرد، اما موفق به استخدام نشد و به سراغ شرکت‌هایی که در حوزه خرید خدمات مشغول به فعالیت هستند و جذب نیرو می‌کنند رفت. بعد از اینکه این شرکت‌ها با کمبود نیرو روبرو شدند عبید جذب این شرکت‌ها شد.

 

ملک رئیسی ساکن ایرانشهر است، ولی مدرسه‌ای که در آن کار می‌کند در نقطه صفر مرزی یعنی روستای زردبن است. یکی از اصلی‌ترین مشکلات او و باقی معلم‌ها و دانش‌آموزانی که از شهر‌ها و روستا‌های اطراف به زردبن می‌آیند رفت و آمد و مسائل مربوط به حمل و نقل است. طبق گفته‌های عبید رفت و برگشت از ایرانشهر به این منطقه حدود ۱۷۰ هزار تومان هزینه دارد. این مشکل رفت و آمد در کنار مشکلات مربوط به وسایل ارتباطی، دو چندان می‌شود. او تعریف می‌کند که وقتی یک از همکارانش، حال جسمی مساعدی نداشت امکان تماس با اورژانس و رساندن او به بیمارستان برقرار نبود و شبکه مخابرات هم در این مناطق وجود ندارد. عکسی از نقشه و محل خدمت‌اش برایم ارسال کرد:

 

معلمی در نقطه صفر مرزی!

 

عبید ملک رئیسی در متوسطه اول مشغول به تدریس است و کلاس‌های شلوغی نیز دارند. مدرسه این روستا در پایه هفتم ۳۵ نفر، پایه هشتم ۱۸ و پایه نهم ۱۹ نفر دانش‌آموز دارد که از روستا‌های اطراف هم به آنجا می‌آیند. عبید به مساله حمل و نقل اشاره می‌کند. راه‌هایی که در آن ماشینی رفت و آمد نمی‌کند و بخشی از آن خاکی و بعضی نیز آسفالت است. عبید می‌گوید که اگر ماشینی هم بیاید مبلغ زیادی می‌گیرد و او ترجیح می‌دهد پیاده یا با موتور و یا پشت ماشین‌های باری رفت و آمد کند، چون هزینه‌های حمل و نقل، بسیار زیاد است. این مشکلات رفت و آمد شامل حال دانش‌آموزان نیز می‌شود و معمولا دیر به شروع کلاس‌ها می‌رسند.

 

از او درباره وضعیت حقوق و قرارداد و بیمه‌اش پرسیدم. طبق گفته‌های ملک رئیسی از اواسط سال ۹۷ تا نوروز، آن‌ها هیچ دریافتی نداشته‌اند. آن‌ها در طول ماه فقط ۲۶ روز بیمه هستند که جمعه‌ها و تعطیلات نوروز و تابستان شامل بیمه نمی‌شود. طبق اعلام آموزش و پرورش، نیرو‌های خرید خدمات باید نصف عیدی کارکنان دیگر عیدی دریافت می‌کردند که متاسفانه عیدی نیز به آن‌ها پرداخت نشد.

 

از عبید خواستم که فیش حقوقی‌اش را برایم ارسال کند که گفت او هیچ فیش حقوقی ندارد. طبق گفته‌هایش، او نه تنها فیش حقوقی ندارد بلکه قراردادی هم ندارد. او در این باره می‌گوید: «من نمی‌دانم حقوقم چقدر است. نه قرارداد داریم نه فیش حقوقی. آخر سال قراردادی جلوی ما می‌گذراند و می‌گویند که این را امضا کنید. من می‌خواهم در ابتدای سال اعلام کنند که حقوق من فلان قدر هست نه اینکه آخر سال قراردادی پیش روی ما بگذارند و بگویند که این را امضا کن و ما هم از سر ناچاری و اجبار آن را امضا کنیم». ملک رئیسی این مشکل را در وزارت آموزش و پرورش می‌داند که برای آنکه زیر بار مسئولیت نرود شرکت‌ها را مقابل آنها می‌گذارد و حتی سهمیه مصوب را هم به آن‌ها نمی‌دهد یا دیر می‌دهد و نتیجه این می‌شود که معلم خرید خدمت، چند ماه هیچ دریافتی نداشته باشد و شرکت‌ها هم بودجه‌ای برای پرداخت نداشته باشند.

 

عبید برای گذران زندگی در ایام عید به دستفروشی روی آورد. او تمام تعطیلات را در چابهار دستفروشی کرد. او درباره این تجربه می‌گوید: «وقتی که در طول هفته در مدرسه هستم و حقوقی دریافت نمی‌کنم چگونه زندگی را بگذرانم؟ مجبور هستم که دستفروشی کنم. به خاطر شرایط اقتصادی حتی امکان ازدواج وجود ندارد. اکثر همکاران ما، ولی متاهل هستند. در منطقه ما فقط حدود ۳۵ نیروی خرید خدمات مشغول کار هستند. حدود ۴ نفر بومی و باقی از شهر‌های دیگر می‌آیند که زن و مرد و متاهل و مجرد در این بین دیده می‌شود».

 

معلمی در نقطه صفر مرزی!

 

با اینکه خودش مشکلات زیادی دارد از مشکلات همکارانش می‌گوید. از معلم زنی می‌گوید که همسرش مبتلا به MS  است و با یک فرزند، چشم امیدش حقوقی است که هر ۶ ماه یک بار واریز شود تا از پس مشکلات خانواده بر بیاید. عبید حتی از لطف روستاییان به معلم‌ها می‌گوید که اگر به آن‌ها آب و غذا نمی‌دادند معلم‌ها در ابتدایی‌ترین مسائل خود هم دچار مشکل می‌شدند.

 

از خواسته‌هایش پرسیدم. حتی زمانی که از خواسته‌هایش هم می‌گفت باز هم نجابت و قناعت در صحبت‌هایش بود. او اصلی‌ترین چیزی که می‌خواست این بود که تعیین وضعیت شود. منظورش هم از تعیین وضعیت این بود که بداند حقوقش چقدر است و آیا کامل بیمه می‌شود یا نه؟ عبید می‌خواست که فیش حقوقی و قرارداد مشخصی داشته باشد حتی اگر حقوق کمی می‌گیرد آن حقوق به موقع پرداخت شود. این معلم جوان به فکر دانش‌آموزانش هم بود. او تقاضای یک وسیله ایاب و ذهاب برای دانش‌آموزان به خاطر شرایط سخت رفت و آمدی نیز داشت.

 

معلمی در نقطه صفر مرزی!

 

 

محرومیت شاخ و دم ندارد

 

بر اساس سرشماری سال ۹۵ جمعیت استان سیستان و بلوچستان حدود دو میلیون و هفتصد هزار نفر (۲۷۷۵۰۱۴ نفر) بوده که از لحاظ جنسیتی نسبتی برابر دارند (مردان ۵۰.۵ و زنان ۴۹.۵ درصد). از این میزان حدود ۱۵ درصد در سنین ۰ تا ۴ سال قرار داشته که بیشترین رده سنی در این استان بوده‌اند. تعداد خانوار نیز در این استان ۷۰۴۸۸۸ بوده که حدود ۴۷ درصد در مناطق شهری و باقی در مناطق روستایی و ... ساکن هستند.

 

اگر به سراغ افرادی برویم که در سنین مدرسه قرار دارند به آمار عجیبی می‌رسیم. بر اساس این آمار، تعداد افرادی که در سنین ۵ تا ۱۹ سال قرار دارند ۹۰۹۶۹۵ نفر هستند که جمعیت قابل توجهی به حساب می‌آید. همانطور که درباره نسبت مناطق شهری و روستایی گفته شد این تناسب در این سنین نیز وجود دارد.‌

 

می‌توان در زمینه اشتغال، درمان، محیط زیست و ... نیز آمار مربوط به سالنامه آماری سال ۱۳۹۵ را بررسی کرد، ولی چون موضوع بحث ما آموزش است به این مقوله اکتفا می‌کنیم و در ادامه هر کدام از مسائل این استان را در گزارش‌هایی دنبال خواهیم کرد.

 

بیشتر بخوانید: سالنامه آماری سال ۱۳۹۵ استان سیستان و بلوچستان

 

براساس سرشماری سال ۹۵ این استان، در بازه سنی بیش از شش سال نرخ با سوادی در مردان ۸۱ درصد و در زنان ۷۱ درصد بوده است. جمعیت باسواد در این استان ۱۷۳۳۱۹۲ بوده که حدود ۷۰۰ هزار نفر آن در روستا‌ها ساکن هستند. به صورت کلی درصد باسوادی در کشور در این سال ۸۷.۶ بوده که در این استان ۷۶ درصد بوده و کمترین میزان در کشور به حساب می‌آید.

 

در سال تحصیلی ۹۵-۹۶ شاهد حدود ۷۰۰ هزار دانش‌آموز در این استان هستیم که از این تعداد ۲۷۶۱ نفر در آموزش استثنائی، ۶۱۵۶۹ در پیش دبستانی، ۴۲۵۴۹۷ در ابتدایی، ۱۲۳۶۶۶ در متوسطه اول، ۷۲۶۹۱ در متوسطه دوم و ۱۳۸۸۰ نفر در دوره بزرگسالان مشغول به تحصیل هستند. اگر به سراغ کارکنان آموزشی و دفتر برویم این تعداد شامل ۲۲۹۸۸ نفر در بخش آموزش و ۹۶۵۵ نفر در بخش اداری می‌شود.

 

اگر به سراغ آمار اختصاصی روستا‌های این استان برویم جمعیت بیش از ۶ سال روستایی ۱۱۵۶۹۰۰ نفر بوده که ۷۸۹۳۵۸ نفر آن‌ها با سواد بوده و نرخ سواد در روستا‌ها ۴۶ درصد عنوان شده است.

 

آمار و ارقام و گفتگو با معلم سیستان و بلوچستانی خبر از محرومیت ویژه‌ای در این استان در حوزه آموزش و پرورش به ما می‌دهد. دیدارنیوز در ادامه باز هم به سراغ سیستان و بلوچستان خواهد رفت و ابعاد دیگر این محرومیت را مورد بررسی قرار خواهد داد.

 

معلمی در نقطه صفر مرزی!

 

 

ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
نظر:
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۲
در انتظار بررسی : ۰
غیر قابل انتشار : ۰
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۴:۴۴ - ۱۳۹۸/۰۲/۲۹
0
3
خدا شما رو برای این مملکت حفظ کنه
زابلی
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۶:۳۳ - ۱۳۹۸/۰۲/۳۰
0
1
تا کی قراره سیستان محروم بمونه؟ صد سال بس نیست؟
بنر شرکت هفت الماس صفحات خبر
رپورتاژ تریبون صفحه داخلی
شهرداری اهواز صفحه داخلی