
مرتضی مکی، کارشناس مسائل بینالملل میگوید: طرح صلح غزه صرفا متعلق به شخص ترامپ نیست و نتیجه رایزنیهایی میان سایر کشورها از جمله ایران، ترکیه، قطر و مصر نیز است.
دیدارنیوز: مرتضی مکی، کارشناس مسائل بینالملل، در پاسخ به پرسشی درباره جزییات توافق صلح اخیر میان اسراییل و حماس بر مبنای طرح ترامپ تشریح کرد: روند تحولات اخیر در نوار غزه و مذاکرات جاری میان اسراییل و حماس در قاهره، تفاوت بنیادینی با گفتوگوهای دو سال گذشته درباره آینده غزه دارد. برخلاف دورههای پیشین، از جمله توافق آتشبس دوماهه اوایل سال گذشته، سطح جدیت و تعهد طرفین در این دور از مذاکرات چشمگیرتر است. از طرفی بیانیه اخیر حماس مبنی بر پذیرش طرح ۲۰مادهای پیشنهادی، هرچند با شروط خاص خود همراه بوده، نشان میدهد که در این مقطع اسراییل احتمالا نمیتواند بندهای این طرح صلح را نقض کند.
به باور مکی، دلایل پیگیری چنین رویکردی توسط تلآویو به چند عامل بازمیگردد؛ از جمله فشارهای داخلی بر نتانیاهو توسط اپوزیسیون کابینه و همچنین افزایش تحرکات دیپلماتیک کشورهای اروپایی در حمایت از تشکیل دولت مستقل فلسطینی و پایان جنگ در غزه، که نقض این طرح صلح را دشوار میکند.
مکی در ادامه به «اعتماد» گفت: فراموش نکنیم طرح صلح غزه صرفا متعلق به شخص ترامپ نیست و نتیجه رایزنیهایی میان سایر کشورها از جمله ایران، ترکیه، قطر و مصر نیز است. کشورهای منطقه، به ویژه قطر و ترکیه، با سرمایههای هنگفت سیاسی وارد این پروژه شدند و عملا دونالد ترامپ را به میدان آوردند تا از رییسجمهور امریکا برای توقف ماشین جنگی غزه بهره ببرند. به گفته این کارشناس مسائل بینالملل، در همین چارچوب، برخلاف رویههای پیشین، شاهد مواضع سرسخت چندانی از اسراییل نیستیم و به نظر میرسد نتانیاهو قصد ندارد مذاکرات و توافقات را به انحراف بکشاند.
به گفته مکی از سوی دیگر موضوع خلع سلاح حماس به نقطه پایانی و حساسی رسیده و فشارهای انسانی ناشی از بحران در غزه، این گروه را در برابر تصمیمی راهبردی برای پایان دادن به درگیریها قرار داده است. همزمان تحولات ۲سال گذشته بسیاری از خطوط قرمز میان حماس، اسراییل و دولتهای اروپایی را شکسته و موجب تغییرات چشمگیری در معادلات منطقهای شده است. نتانیاهو که تصور میکرد با بیتوجهی به جان اسرای اسراییلی میتواند غزه را ویران و فلسطینیان را مجبور به ترک آن کند، با واکنشهای جهانی گسترده مواجه شد. تداوم حملات نظامی نه تنها به اهداف مورد نظر نرسید، بلکه اعتبار اسراییل و امریکا را در سطح بینالمللی تضعیف کرد.
مکی همچنین تشریح کرد: اسراییل همواره تلاش کرده در منازعات منطقهای خود را در جایگاه قربانی و مظلوم معرفی کند، اما در جنگ اخیر غزه، این روایتسازی به ضد خود تبدیل شد. افکار عمومی جهانی، بهویژه در غرب، با برگزاری راهپیماییهای گسترده و واکنش به سخنرانی نتانیاهو در مجمع عمومی سازمان ملل، نشان دادند که تصویر اسراییل در عرصه بینالمللی دچار تحول شده است؛ لذا در این شرایط، مذاکرات میان حماس و اسراییل با میانجیگری امریکا نسبت به گذشته شانس بیشتری برای پایان دادن به جنگ دارد. چرا که اعلام این گروه مبنی بر تحویل سلاح خود به تشکیلات خودگردان و برخی کشورهای اسلامی، نشان میدهد که حماس در حال تجربه یک پوستاندازی سیاسی در عرصه فلسطین است؛ تحولی که میتواند معادلات مقاومت و فعالیتهای منطقهای را دگرگون سازد. مکی در ادامه و درباره رویکرد جریانهای راست افراطی در کابینه نتانیاهو نسبت به چنین توافقی خاطرنشان کرد: طی دو سال گذشته، این جریان یکی از عوامل اصلی به شکست کشیده شدن توافقات پیشین میان حماس و اسراییل بوده است. آتشبس موقتی اوایل سال میلادی نیز به دلیل تحرکات سیاسی این جریان به سرانجام نرسید و مجددا درگیریها از سر گرفته شد، زیرا جریان راست، این توافق با حماس را شکست برای خود تلقی میکند.
به گفته مکی با این حال، اکنون آنان با واقعیتهای سیاسی جدیدی مواجه شدهاند و دیگر مانند گذشته نمیتوانند با ایجاد مانع، مذاکرات را به شکست بکشانند؛ لذا حتی در صورت استعفای برخی اعضای تندرو، دولت نتانیاهو پابرجا خواهد بود. جریان چپ و یاییر لاپید، به عنوان مخالف سرسخت نتانیاهو، اعلام کردهاند که حاضر به همکاری در طرح صلح با کابینه فعلی هستند. بنابراین، در این مقطع، تحرکات جریانهای افراطی تأثیر قابلتوجهی بر تغییر یا انحراف مذاکرات میان حماس و اسراییل نخواهد داشت.
این تحلیلگر مسائل سیاست خارجی در ادامه و درباره آینده آتشبس اسراییل و فلسطین تحلیل کرد: تحولات خاورمیانه طی سالهای اخیر شتاب زیادی گرفته است، لذا در این مرحله، موضوع خوشبینی یا بدبینی به ارایه چنین طرحی مطرح نیست؛ بلکه واقعیتهای موجود در منطقه باید مورد توجه قرار گیرد و ایران نیز در این میان باید جایگاه خود را مشخص کند. اگر ایران بدون توجه به تغییرات منطقهای مسیر پیشین را ادامه دهد، این سیاست نمیتواند پاسخگوی حجم فشارهایی باشد که پس از فعال شدن مکانیزمهای منطقهای و بینالمللی به ایران وارد خواهد شد. به باور مکی روند تحولات نوار غزه نشان میدهد که این دور از مذاکرات، با وجود بدبینیها و سابقه عملکرد نتانیاهو، نسبت به گذشته به توافق نهایی نزدیکتر شده است. بیانیههای صادرشده از سوی حماس، مواضع منطقهای، فشارهای اروپا بر اسراییل و تصمیمات ترامپ همگی تغییر فضای سیاسی را نشان میدهند. این دوره از گفتوگوها نتیجه دخالت مستقیم شخص ترامپ است. او اکنون شخص اول تصمیمگیری در امریکا است و تصمیم گرفته ترمز ماشین جنگی اسراییل در نوار غزه را بکشد.
مکی در پایان درباره سناریوهای احتمالی منطقه پس از صلح میان اسراییل و حماس گفت: مقامات رسمی ایران، از جمله سنایی، معاون سیاسی رییسجمهور، اخیرا مواضع روشنی در خصوص ترسیم نقشه راه آینده اتخاذ کردهاند. ایشان تأکید کرده که ایران در برابر یک دوراهی راهبردی قرار گرفته است: یا باید تغییرات منطقهای را پذیرفته و سیاست جدیدی برای تأمین امنیت ملی و دور کردن تهدیدات اتخاذ کند، یا بدون توجه به این تحولات، مسیر گذشته را ادامه دهد. واقعیت این است که تمامی کشورها و گروهها در پی تأمین منافع امنیت ملی خود هستند. ایران آرمان مقدسی به نام آزادی قدس دارد، اما این آرمان بدون پشتوانه سیاسی و مردمی قابل تحقق نیست. رویاها و آرمانها باید از دل واقعیتها شکل بگیرند؛ اگر واقعیتها درک نشوند، آرمانها نیز دور از دسترس خواهند بود.
این کارشناس مسائل بینالملل در پایان گفتوگویش تاکید کرد: بیتوجهی و عدم همدلی در حمایت از آرمان فلسطین مانعی جدی در مسیر تحقق آن خواهد بود. همدلی و تمرکز میتواند با اتخاذ سیاستی واقعگرایانه و مبتنی بر منافع ملی، عمق استراتژیک کشور را حفظ کند. از این رو نیازمند دستور کاری جدید هستیم تا تصمیمات عاجل اتخاذ شود. در غیر این صورت، با توجه به تحولات منطقه، آینده مطلوبی برای ایران قابل تصور نخواهد بود.