
امیرعلی ابوالفتح، کارشناس مسائل آمریکا معتقد است که بازدارندگی ایران نه در دریافت تضمین از آمریکا، بلکه در توانمندیهای آفندی و پدافندی است که مانع از اقدام خصمانه میشود.
دیدارنیوز: امیرعلی ابوالفتح، کارشناس مسائل امریکا در پاسخ به پرسشی در باب ارزیابی پیششرطهای موردنظر تهران برای بازگشت به میز مذاکره تاکید کرد: استفاده از واژه «تضمین» ایرادی ندارد. اما مساله اینجاست که آیا واقعا باور داریم که امریکا تضمینی خواهد داد یا نه و پای آن هم خواهد ایستاد؟ البته که امریکاییها حتی اگر چیزی را اعلام کنند، تضمینی وجود ندارد که به آن پایبند بمانند.
به باور ابوالفتح ما آن قدر به امریکا بیاعتماد هستیم که حتی اگر خودشان هم بگویند، باز تعهداتشان برای ما قابلپذیرش نیست. بنابراین درخواست تضمین بهلحاظ عملی معادلهای را تغییر نمیدهد. اما آنچه مانع حمله میشود، نه وعدههای امریکا، بلکه مجموعهای از توانمندیهای آفندی و پدافندی ایران است؛ این کنشها فقط به توان نظامی محدود نمیشود. اقتصاد، فرهنگ، اجماع داخلی و قدرت دیپلماتیک، همه اینها در کنار هم یک پکیج بازدارندگی را تشکیل میدهند که نهایتا طرف مقابل را به این جمعبندی میرساند که آیا حمله به ایران منطقی هست یا نه؟
این کارشناس مسائل امریکا در ادامه گفت: نمیدانم منظور دقیق عراقچی از طرح موضوع تضمین چیست. اما در مقام عمل، واقعیت این است که چنین تضمینی مابهازای مشخص و موثری ندارد.
ابوالفتح درباره نتیجه تاکید ایران بر مواضع خود مبنی بر انجام غنیسازی خاطرنشان کرد: من هم دقیقا نمیدانم چه بر سر برنامه غنیسازی ایران آمده و وضعیت اورانیومهای غنیشده چگونه است. حتما خساراتی وارد شده است. اما حتی اگر چیزی از تاسیسات یا مواد باقی نمانده باشد، ایران همچنان بر این موضوع تاکید دارد که غنیسازی یک حق مسلم برای کشورمان است. فرض کنیم که صد درصد ظرفیت غنیسازی نابود شده باشد، که البته احتمال چنین فرضیهای بسیار ضعیف است. به هر حال، دانش فنی غنیسازی قابل بمباران نیست. دستگاهها دوباره قابل احیا هستند، دانشمندان قابل جایگزینیاند. حتی اگر همه زیرساختها هم از بین رفته باشند، ایران میخواهد از این حق برخوردار باشد.
به گفته ابوالفتح بنابراین اصرار ایران بر حق غنیسازی لزوما به این معنا نیست که صنعت غنیسازی فعلا فعال و پابرجاست. حال در مورد اینکه آیا این موضوع میتواند بهانهای برای حمله باشد یا نه، باید گفت که در سیاست هیچ چیز غیرممکن نیست. احتمال حمله وجود دارد؛ چه با غنیسازی، چه بدون آن. اگر موضوع مورد بحث غنیسازی نباشد، موضوع موشکی را پیش میکشند، یا هر بهانه دیگری. پس اگر واقعا روایت ترامپ و نتانیاهو این باشد که ما زدیم و نابود کردیم و کار تمام شد و دستگاههای اطلاعاتیشان هم آن را تایید کنند، ادامه ماجرا بیشتر جنبه جنگ روانی پیدا میکند. اما اگر ایران واقعا توانسته باشد بخشی از اورانیومها را نجات بدهد احتمال تکرار عملیات از سوی آنها وجود دارد.
این کارشناس مسائل امریکا در پاسخ به واکنشهای احتمالی ایران به کلیدخوردن سازوکار مکانیسم ماشه تاکید کرد: اولا باید توجه داشت که مکانیسم ماشه بدین شکل گه گفته میشود فعال نمیشود. برای فعالسازی این سازوکار، باید یکی از اعضای برجام رسما اعتراض خود را اعلام کند. پس از آن، کمیسیونی تشکیل میشود که ۱۵ روز فرصت دارد بررسی کند. در ادامه، موضوع به سطح وزرای خارجه میرود و درنهایت، اگر به نتیجهای نرسند، پرونده به شورای امنیت ارجاع داده میشود. به باور ابوالفتح، اما اگر این روند ادامه یابد، به احتمال زیاد اروپا در مسیر فعالسازی مکانیسم ماشه گام برخواهد داشت. بنابراین کشور باید خود را برای ورود به این مرحله آماده کند. البته اینکه این مرحله تا چه اندازه اثرگذار خواهد بود، به رفتار و کنشگری شرکای تجاری ایران بستگی دارد.
ابوالفتح در ادامه گفت: به باور من، دایره و شدت تحریمهای امریکا به مراتب بیشتر و گستردهتر از تحریمهایی است که سازمان ملل وضع میکند. بنابراین، آنچه اکنون در حال وقوع است، تقریبا همان چیزی است که در صورت بازگشت تحریمهای شورای امنیت نیز رخ میدهد؛ لذا اتفاق تازهای نیست، فقط ممکن است بهانههایی برای اقداماتی از قبیل توقیف کشتیهای ایرانی یا اعمال فشارهای نظامی، فراهم شود. البته اقدام نظامی همواره در دستور کار برخی از بازیگران قرار داشته، چه مکانیسم ماشه فعال شود یا نه. امریکاییها برای اقدام نظامی منتظر مجوز نمیمانند.
این کارشناس مسائل سیاست خارجی در ادامه تاکید کرد: نکته مهم دیگر این است که آیا شرکای مهمی، چون چین با سایر بازیگران عضو همراهی خواهند کرد یا نه. این بستگی دارد به منافع ملی این کشورها دارد. در شرایطی که چین درگیر جنگ تجاری با امریکا است، احتمال اینکه با سیاستهای واشنگتن همراهی کند، پایین است. چینیها زمانی همراهی میکنند که با امریکا در رفاقت باشند و اقتصادشان تحت فشار نباشد. اکنون، با توجه به تخفیفهایی که از ایران در خرید نفت میگیرند، بعید است بخواهند مشتری خوبی مثل ایران را بهراحتی کنار بگذارند. البته این بهمعنای آن نیست که فشار اقتصادی بر ایران کم میشود؛ بلکه احتمالا هزینههای ایران بالا میرود، تخفیفها بیشتر میشود، یا واسطههای بیشتری وارد فرآیند فروش میشوند.
به باور ابوالفتح درنهایت اگر قطعنامههای شورای امنیت به واسطه فعالسازی ماشه بازگردند، ایران ذیل ماده ۴۱ فصل هفتم منشور ملل متحد قرار میگیرد. این ماده به اعمال تحریمهای غیرنظامی علیه کشورهایی که تهدیدی علیه صلح و امنیت بینالمللی تلقی شوند، اجازه میدهد. اما آنچه خطرناکتر است، ماده ۴۲ فصل هفتم است که به شورای امنیت اجازه میدهد اقدامات نظامی علیه آن کشور انجام شود. با این حال، برای رفتن از ماده ۴۱ به ماده ۴۲، نیاز به رأیگیری مجدد در شورای امنیت وجود دارد. در آنجا روسیه و چین همچنان امکان استفاده از حق وتو دارند. بنابراین، ما مستقیما ذیل ماده ۴۲ نمیرویم، بلکه در ماده ۴۱ باقی میمانیم مگر آنکه روسیه و چین تغییر موضع بدهند که احتمال آن بسیار کم است.