معامله قرن؛ طرحی است برای پایان دادن به موضوعی به نام فلسطین.اردن در این طرح تقریبا به طور کامل محو میشود و جای آن کشوری به نام «فلسطین» جعل میشود و به عبارت دیگر فلسطین در فلسطین کاملا محو میشود و به یک کشوری جعلی تبدیل میگردد. در این طرح، بخش بزرگی از صحرای سینا از مصر جدا میشود و بین فلسطین جعلی و اسرائیل جعلی تقسیم میگردد
دیدارنیوزـ احمد کاظمی: معامله قرن که در عربی، صفقة القرن در زبان عبری، עסקת המאה و در انگلیسی: Deal of the Century خوانده میشود به طرحی گفته میشود که از سوی دولت ترامپ جهت ایجاد صلح بین دولت فلسطین و دولت اسرائیل پیریزی شده است.
در این طرح اسرائیل در ازای دریافت امتیازهایی فراتر از تعهدات قبلی سازمان آزادیبخش فلسطین و قطعنامههای شورای امنیت، و الحاق بخشهایی از مناطق اشغالشده به خاک خود، با تشکیل دولت مستقل فلسطینی موافقت میکند. بر اساس آن بخشهایی دیگر از فلسطین شامل نیمی از کرانه باختری و بخشی از بیتالمقدس شرقی که از نظر جامعه جهانی به دولت فلسطین تعلق دارد، به اسرائیل واگذار میشود و در عوض اسرائیل با تشکیل کشور مستقل فلسطینی در نیمه دیگر کرانه باختری و تمام نوار غزه و الحاق تنها چند محله از بیتالمقدس شرقی مانند "بیت حنینا"، "شعفاط"، "کفر عقب" و "راس خمیس" به تشکیلات خودگردان فلسطین، موافقت میکند. بر اساس این طرح، شهر ابودیس به جای بیتالمقدس به عنوان پایتخت فلسطین در نظر گرفته خواهد شد. بدتر آن که طبق این طرح، فلسطینیان باید از حق بازگشت به سرزمین خود که بر طبق قطعنامه ۱۹۴ شورای امنیت به رسمیت شناخته شده، صرف نظر کنند.
در واقع، معامله قرن؛ طرحی است برای پایان دادن به موضوعی به نام فلسطین. این طرح در ابتدا، پیشنهادی مبنی بر تشکیل کشور فلسطین در حدود نیمی از کرانه باختری، تمامی نوار غزه و برخی محلههای قدس از جمله " بیت حنینا"، "شعفاط" و اردوگاه آن، "راس خمیس" و "کفر عقب" مطرح میکند و در کنار آن، شهرک قدیمی و محلههای اطراف آن همچون "سلوان"، "الشیخ جراح" و "جبل الزیتون" را برای اسرائیل باقی میگذارد.
اردن در این طرح تقریبا به طور کامل محو میشود و جای آن کشوری به نام «فلسطین» جعل میشود و به عبارت دیگر فلسطین در فلسطین کاملا محو میشود و به یک کشوری جعلی تبدیل میگردد. در این طرح، بخش بزرگی از صحرای سینا از مصر جدا میشود و بین فلسطین جعلی و اسرائیل جعلی تقسیم میگردد و دست آخر یک سازمان مشترک امنیتی و اقتصادی با مشارکت رژیمهای اسرائیل، مصر، عربستان و فلسطین جعلی شکل میگیرد و با کمک غرب با روندهای ضدغربی در منطقه یعنی جبهه مقاومت مقابله میکند.
یک مسئول بلندپایه کاخ سفید اعلام کرد که واشنگتن قصد دارد رونمایی از طرح معامله قرن برای صلح در فلسطین را تا بعد از انتخابات کنست رژیم صهیونیستی در تاریخ نهم آوریل به تعویق بیندازد. رونمایی از این طرح بارها به تعویق افتاده است و دلیل آن هم مخالفت قاطع فلسطینیان با آن و آغاز تظاهرات بزرگ بازگشت در نوار مرزی غزه از ۳۰ مارس گذشته در اعتراض به آن است.
آمریکا که این روزها با خروج نیرورهای خود از افغانستان و سوریه، تحت فشار متحدان خود است و در داخل هم با مشکلات زیادی روبرو است ترجیح داده است تا با تعویق در اعلام این طرح، منطقه را به آتش نکشاند. اما پیش از این تصور میشد دونالد ترامپ، رئیس جمهوری آمریکا به دلیل بحران سیاسی موجود در رژیم صهیونیستی با درخواست بنیامین نتانیاهو نخست وزیر این رژیم، این کار را به تعویق انداخته است.
واکنشهای بین المللی به معامله قرن
وزیر خارجه روسیه گفته آمریکا به تنهایی نمیتواند توافق صلح میان اسرائیل و فلسطینیها (معامله قرن) را پیش ببرد. رئیس دستگاه دیپلماسی روسیه در انتقاد از یکجانبه گرایی آمریکا در ادامه با بیان اینکه واشنگتن سالها تلاش کرده در مسئله «سازش خاورمیانه» تنها منافع اسرائیل را تأمین کند، گفت: «واضح است که توافق بدون آمریکا حاصل نمیشود، اما آمریکا هم به تنهایی به توافق نخواهد رسید، بنابر این لازم است با گروه میانجیگران (روسیه، آمریکا، سازمان ملل و اتحادیه اروپا) و نیز اتحادیه عرب در این زمینه به توافق جمعی دست یافت.»
در این میان، اسماعیل هنیه رئیس دفتر سیاسی جنبش حماس در پیام خود اعلام کرد: ملت فلسطین با تمام قدرت به معامله قرن «نه»گفت و من دوباره تکرار میکنم معامله قرن، اجرایی نخواهد شد.
همچنین از طرف اسرائیلیها نیز «دنی دانون» سفیر اسرائیل در سازمان ملل متحد به خبرنگاران اعلام کرد که دولت «دونالد ترامپ» رئیسجمهوری آمریکا به اسرائیل اطلاع داده است که طرح صلح در خاورمیانه را اوایل سال آینده میلادی ارائه خواهد کرد. دانون افزود: «تا آنجایی که ما میدانیم، آنها (آمریکاییها) با ما درباره ارائه طرح صلح خاورمیانه در اوایل سال ۲۰۱۹ رایزنی کردهاند. هنوز جزئیات طرح را نمیدانیم ولی میدانیم که آن تکمیل شده است.»
پشت پرده تعویق اعلام طرح معامله قرن
تحلیلگران مسائل سیاسی دراین باره سوالات زیادی مطرح کرده اند. از جمله اینکه چرا نتانیاهو بعد از شکست در نوار غزه، تاخیر در اعلام «معامله قرن» را خواستار شده است؟ آیا این معامله همچنان بعد از بحرانهایی که قهرمانان آن از ترامپ تا بنسلمان را غرق کرده است، زنده میماند؟ چرا ابومازن میانجیگری پادشاه اردن برای دیدار با رئیسجمهوری آمریکا در سازمان ملل متحد را رد کرد؟ آیا او مجوز امضا کردن این طرح را دارد ؟
برای روشن تر شدن ابعاد این ماجرا باید گفت پادشاه اردن تلاشهای فراوانی برای ترتیب دادن دیداری میان ترامپ و ابومازن در حاشیه نشستهای مجمع عمومی سازمان ملل متحد انجام داد، ولی ابومازن با آن به شدت مخالفت کرد؛ چرا که او معتقد است که فقط دیدار با ترامپ، بدون عقبنشینی از انتقال سفارت کشورش به قدس اشغالی، به معنای به رسمیت شناختن یا قبول «معامله قرن» و آمادگی برای مذاکره درباره بندهای آن است. یعنی که این طرح حتی در بین طرفهای مسالمتجوی فلسطینی نیز با مخالفت شدیدی روبرو شده است.
امروزه تمامی طرفهایی که از این معامله سود میبرند ،خود به نوعی گرفتار مشکلات ساختاری زیادی درون خود هستند. به عنوان مثال نتانیاهو بدلیل استعفای وزیر جنگش «آویگدور لیبرمن»، که شکست نیروهایش در نوار غزه و شکست عملیات اطلاعاتی یگان ویژه در شرق شهر «خان یونس» او را سرنگون کرد، در بحرانی عمیق گرفتار آمده است.
از طرف دیگر رابطه آمریکا و عربستان بعد از قطعنامههای کنگره آمریکا بدلیل جنگ یمن و قتل جمال قاشقچی تیره شده است. خطرناکتر از آن، اینکه صداهایی در داخل مجلس نمایندگان، با حمایت رسانهها و روزنامهنگاران شنیده میشود که خواستار اجرای تحقیقات در روابط مالی و تجاری ویژه رئیسجمهوری آمریکا و دامادش با عربستان سعودی شدهاند.
از آن طرف، این طرح در میان فلسطینیان نیز خریداری ندارد. همراهترین شخصیت فلسطینی با سیاست های غرب همچون ابومازن نیز به همراهانش میگوید که نمیخواهد خائن بمیرد که این جمله، بسیار قابل تامل است. علاوه بر آن، اگر ابومازن هم با این طرح همراه شود، او فقط جنبش «فتح» یا بخشی از آن را نمایندگی میکند. بسیاری از گروههای فلسطینی؛ نه تمام آنها، نشست اخیر شورای مرکزی( اواخر اکتبر گذشته) را تحریم کردند و این نشست محدود به حضور یاران ابومازن در جنبش فتح و برخی گروههایی شد که هیچ نمایندهای در میان ملت فلسطین ندارند.
در این میان بدترین اوضاع را عربستان و محمد بنسلمان شاهزاده سعودی دارد که ترامپ او را ضامن عربی برای معامله قرن توصیف میکند. اکنون جامعه جهانی او را مسئول اصلی ترور خاشقچی معرفی میکند. گزارشهای خبری اسرائیلی تأکید کردهاند شاهزاده بنسلمان، سفر نتانیاهو به مسقط پایتخت عمان و مقصد بعدیاش یعنی بحرین را ترتیب داده است.
در داخل خود عربستان هم شاهد صدور اعلامیهای از سوی «جماعه العلمای عربستان» بودیم که با اشاره ضمنی به سفر نتانیاهو به مسقط و سفر وزیر ورزش اسرائیل به ابوظبی، عادیسازی روابط اعراب با اسرائیل را محکوم کرد.
پشت پرده منافع اقتصادی طرح معامله قرن
آمریکاییها مدعی هستند که میخواهند در منطقه عربی و در مرکزیت خلیج عقبه، یک بازار بزرگ اقتصادی به وجود آورند که به وضع فلاکتبار کشورهای فقیر همپیمان آمریکا خاتمه داده و ثبات سیاسی و امنیتی این منطقه که در دهههای اخیر متزلزل گردیده است را برگرداند.
در این طرح، مصر، اردن، عربستان، فلسطینیها و اسرائیل، وضع جدید اقتصادی، امنیتی و سیاسی پیدا میکنند و همه از «سودی بسیار بزرگ» در این زمینهها برخوردار میشوند. مثلا در چشمانداز این طرح برای مصر، سالانه دستکم ۱۰۰ میلیارد دلار، برای اردن سالانه ۴۰ میلیارد دلار و برای فلسطینیها سالانه ۲۰ میلیارد دلار سود ترسیم شده است.
بر این اساس آمریکاییها امید دارند با ترسیم چنین درآمد مستمری، کشورهای منطقه به وضع جدیدی تن بدهند. آمریکا در این میان از سرمایهگذاری ۲۰۰۰ میلیارد دلاری سخن میگوید و عربستان و قطر را منبع تامین این سرمایهگذاری به حساب میآورد، اما عربستان و قطر از ترس شکست این طرح از همکاری با آن خودداری کرده و مصر و اردن نیز تا بحال قدمی اساسی برای اجرای آن برنداشتهاند.
هدف از پی ریزی معامله قرن
عادیسازی روابط میان اسرائیل و کشورهای عربی حوزه خلیجفارس، که روندی بیسابقه طی چند هفته گذشته پیدا کرده است، با هدف فراهم کردن بستر دو امر اساسی انجام میشود. نخست: معامله قرن و تقویت جایگاه داخلی نتانیاهو و حفظ ائتلاف حاکم، دوم: رهبری اسرائیل بر ناتوی عربی سُنّی است. نشانههای این روند را میتوان در آشکارسازی روابط بین رژیم صهیونیستی و عمان پس از حدود ۵۰ سال رابطه غیرآشکار، سفر وزیر ورزش رژیم صهیونیستی به ابوظبی و پردهبرداری از توسعه روابط این دو و سفر یک هیئت ورزشی اسرائیل به بحرین بهعنوان نماد آشکارسازی روابط بین منامه و تلآویو به آسانی مشاهده کرد.
اما در عمل، روندی دیگر در حال اتفاق افتادن است. واقعیت منطقه به سمت نتایج معکوس و منافع تهران و محور مقاومت در حال حرکت است. آمریکا از سوریه و افغانستان خارج شده است و پشت متحدان خود را خالی کرده است. از طرف دیگر «سید حسن نصرالله» دبیرکل حزبالله لبنان که کلید تشکیل دولت لبنان را در دست دارد و بر روی زرادخانهای حاوی ۱۵۰ هزار موشک نشسته است و تهدیدی وجودی علیه اسرائیل است.
در طرف فلسطینی نیز گروههای مقاومت در غزه، اسرائیل را به وحشت انداخته و میلیونها شهرکنشین صهیونیست را به پناه بردن به پناهگاههایی در شهرکهای «غلاف غزه» مجبور کرده اند. به اعتراف مسئولین اسرائیلی، اگر جنگ برای دو روز دیگر ادامه داشت ساختمانها و عمارتها در اراضی اشغالی فرو میریختند و اسرائیل هیمنه و اعتبار خود را به کلی از دست میداد.
مشکلات اجرایی طرح معامله قرن
یک) طرح معامله قرن مبتنی بر محوریتبخشی بیشتر به رژیم اسرائیل بوده و درواقع «اسرائیلمحور» است و حال آنکه دولتهای مصر، عربستان، اردن و دیگر کشورهای عربی، اگرچه تحت سیطره غرب قرار دارند ولی از شدت مخالفت مردم عرب خود نسبت به رژیم اسرائیل خبر دارند. نمیتوانند به راحتی با آن همراه گردند. هیچکس تردید ندارد که اسرائیل در کشورهای عربی به طور صددرصد منفور است و درصورت پیوستن کشورهای مزبور به این طرح، زمینه سقوط دولتهای آنان فراهمتر میشود.
دو) کشورهای عربی نسبت به سابقه صلح با رژیم اسرائیل ذهنیت منفی دارند. آمریکا بخصوص با انتقال سفارت خود به بیتالمقدس نشان داد که با طرح معامله قرن در واقع درصدد کنار زدن اعراب از حقوق مسلمشان است.
سه) نکته دیگر این است که اعراب، هم اینک به توانایی آمریکا در به نتیجه رساندن طرح خود تردید دارند. اعراب با نگاه به ادعای آمریکا معتقدند آمریکا در عمل توانایی لازم را برای اجرای طرحی که از آن دم میزند ندارد و درنتیجه؛ همه اقدامات بر دوش دولتهای وابسته به آن باقی میماند.
چهار) ازنظر کشورهای عربی و درواقع؛ ذات طرح آمریکاییها، به هم ریختن وضع امنیتی موجود کشورها به نام ایجاد وضع امنیتی مطلوب است و در این موضوع، آمریکا از خود سابقه بدی را برجای گذاشته است. آمریکاییها در دوره اول جرج بوش آمدند و از طرحی تحت عنوان «خاورمیانه جدید» سخن گفتند، نتیجه آن وقوع جنگهایی در منطقه بود که دود آن به چشم دولتهای عرب رفت و موقعیت آنان را دربرابر ایران تضعیف کرد. بر این اساس کشورهای عربی از طرح معامله قرن میترسند و معتقدند حل مسئلهای حساس یعنی فلسطین با روشی که ترامپ پیشنهاد میکند، عملی نیست.
از سوی دیگر اردنیها حاضر نیستند کشورشان را به فلسطینیها بدهند؛ کمااینکه چند روز پیش، پادشاه اردن اعلام کرد که حاضر به تمدید زمان اجاره دو شهرک اردنی به اسرائیل نیست. فلسطینیها نیز حاضر نیستند سرزمین دیگری را به جای سرزمینشان قبول کنند. السیسی قادر به واگذاری صحرای سینا نیست چراکه این اقدام باعث بیثباتی مصر میشود.
پنج) کشورهای عربی دخیل در این طرح معتقدند آن کشوری که از بهم ریختگی منطقه استفاده میکند، ایران است. کشورهای عربی به صراحت میگویند که ایران به خوبی قادر است سوار طرحهای امنیتی مخالف خود شده و به نفع خویش تغییر دهد.
به نوشته خبرگزاری رسمی سوریه (سانا) بشار اسد در خصوص اوضاع فعلی سوریه گفت که آنچه در این کشور رخ میدهد را نمیتوان بی ارتباط با مسأله «معامله قرن» دانست. او افزود: مسأله معامله قرن از ابتدای قضیه فلسطین مطرح بوده اما اخیرا به علت خروج برخی از کشورها از جبهه ضد اسرائیلی، سرعت گرفته است.
رئیسجمهور سوریه در خصوص عملیات ادلب نیز گفت: آنچه که امروزه از جار و جنجالهای پیش از عملیات ادلب شاهد هستیم به این خاطر است که این عملیات برای آنها سرنوشتساز است چرا که پیروزی سوریها موجب شکست برنامههایشان، و بازگشت ادلب به آغوش سوریه خطری در مقابل طرحهایشان در منطقه است. طرحهایی از جمله «معامله قرن» یا دیگر طرحها.
در پایان باید گفت به نظر نمیرسد این طرح، سرانجامی داشته باشد. هر رئیس جمهوری که در آمریکا به قدرت میرسد با مطرح کردن برنامهای جدید قصد دارد به زعم، خود مشکل اسرائیل را در منطقه حل کند و به این رژیم خوش خدمتی کند. شکی نیست که هیچ طرح سازش و صلحی بدون در نظر گرفتن منافع و حقوق مسلم مردم فلسطین، نمی تواند به سرانجام برسد. همچنین با رفتن ترامپ، این طرح نیز به بایگانی تاریخ سپرده میشود اما روسیاهی آن برای کشورهایی میماند که با آمریکا در آن همراهی و همیاری کردند.