احمد حیدری، پژوهشگر دینی یادداشتی را با عنوان ""شرم آور" خواندن ریاست جمهوری پزشکیان؛ مجاز یا ممنوع؟" برای دیدارنیوز ارسال کرده است که می خوانید.
دیدارنیوزـ *احمد حیدری: در یک برنامه میزگرد تلویزیونی یکی از شرکت کنندگان به صراحت میگوید: "ما رویمان نمیآید بگوییم این بزرگواری که به عنوان رئیس جمهور تازه مستقر شده، رئیس جمهور ماست، چون گفته ما با آمریکاییها برادریم؟! " و مجری جمله او را ترجمه میکند: "یعنی این که شرمتان میآید بگویید ما همچنین رئیس جمهوری داریم؟! "
البته این که مجری تلویزیون که باید فقط نقش مجری و اداره کننده جلسه را داشته باشد، خودش وارد بحث شود و با ترجمه کلام گوینده، او را کمک کند، قطعا خلاف آداب رسانه و مجریگری است و این مجری در دوران مناظرات کاندیداها هم یک چنین رفتار خلافی مرتکب شد که نه تنها مؤاخذه نشد، بلکه به خاطر این رفتتار خلاف ادب و آداب مجریگری و شیرین به مذاق اصحاب قدرت در تلویزیون، به نوعی هم تشویق شد، لذا حالا به خود جرأت میدهد اظهار شرم غیرصریح گوینده را به اظهار شرم صریح ترجمه کند؟!
اما جدا از رفتار خلاف مجری که مستحق مؤاخذه شدید است؛ آیا آن جوان شرکت کننده حق دارد سخن و رفتار رئیس جمهور را نقد کرده و آن را شرمآور شمرده و از بودنش به عنوان رئیس جمهور کشورش، اظهار شرم کند؟ در این مدت کوتاهی که از پخش این برنامه گذشته، شاهد حملات تندی از جانب طرفداران رئیس جمهور به گوینده سخن هستیم، ولی در این باره چند نکته قبل تأمل است:
۱. در حکومتهای دموکراسی واقعی، افراد حق نقد صریح و تند مقامات را دارند و چنین نقدهایی در دموکراسیهای غربی فراوان و اتفاقا نتایج مثبت آن بیش از نتایج منفیاش است.
۲. البته دموکراسی غربی آمال ما نیستند، ولی در حکومت دینی واقعی [که کعبه آمال ما ست]مثل حکومت پیامبر و امام علی و امام حسن علیهم السلام، شاهد چنین نقدهای تند و صریحی هسیم و این نقدها از جانب آنان نه تنها تخطئه نشده بلکه ضمن دفاع از آنها، خود را موظف به جوابگویی قانع کننده میدانستند و با جواب قانع کننده، ناقد و دیگران را قانع و شیفتته مینمودند نه با منع و تندی و سرکوب! فقط چند نمونه از بسیار را ذکر میکنم:
اول. ابن ابی الحدید گوید روایات صحیح مورد اتفاق حکایت میکند که روزی رسول خدا در حال تقسیم غنایم بود که فردی معترضانه به ایشان گفت: "به عدالت تقسیم کن، زیرا تقسیمت عادلانه نیست؟!. " سخن این فرد، اصحاب را به خشم آورد و بعضی از رسول خدا اذن کشتن او را خواستند، ولی رسول خدا فرمود: او را رها کنید که از همفکران او قومی خواهند آمد که در زهد و عبادت همتا ندارند، ولی به مانند تیری که از کمان به درآید، از دین به درمیآیند. (شرح نهج البلاغه، ج ۲، ص ۲۶۶؛ بحارالانوار، ج ۳۲، ص ۳۲۸).
دوم. حضرت امیر در حال خطبه بود که زنی زیبارو عبور کرد و همه چشمها را به خود دوخت و حضرت در این مورد سخنی گفت که یکی از خوارج با شنیندش متعجبانه گفت: «خدا علی را کافر بکشد! چه فقیهانه سخن میگوید!». اصحاب از جا جستند که او را بکشند، حضرت فرمود: او دشنامی داده و شما یا با دشنامی همسان و یا با گذشت با او مواجه شوید. (نهج البلاغه، حکمت ۴۲۰ [۴۲۸]).
سوم. بعد از صلح امام حسن با معاویه، بعض اصحاب بزرگ حضرت که از حکمت صلح خبردار نبودند، به اعتراض امام را «خوار و ذلیل کننده مؤمنان» خواندند، ولی حضرت بدون تندی و با محبت، فقط در صدد قانع کردنشان برآمد و غالبا هم قانع شدند. (الهدایة الکبری/۱۹۳؛ تحف الععقول/۲۰۸؛ الاختصاص/۸۲ و ...)
۳. سالهاست که ما از نبودن آزادی نقد حاکمان مینالیم. این نبودن آزادی نقد اصحاب قدرت یکی از عاملان اصلی مصائب امروز جامعه است. اگر "نقد حاکمان جایز و جوابگویی آنان واجب" بود، قطعا به اینجا نمیرسیدیم و حالا که با پیروزی مردی از تبار نهج البلاغه شاهد ظهور طلیعههای نقد حاکمان هستیم، نباید، چون قدرت مورد نقد، محبوبمان است، به کوبیدن نقد کننده همت کنیم بلکه باید با آغوش باز از آن اسقبال کنیم و باور کنیم برکت این نقدهای تند، از مدحهای چاپلوسانه به مراتب بیشتر است.
۴. نقد کننده و صدا و سیمای بانی این نقد هم باید زمینه نقد و جوابگویی همه اصحاب قدرت را فراهم کنند نه این که نقد بسیاری از اصحاب قدرت، میوه ممنوعه بوده و آنان از جوابگویی معاف قطعی باشند و نقد بعض دیگر جایز بلکه مورد تشویق و به جوابگویی ملزم باشند که این تبیض است که جامعه و عدالت را میمیراند.
پژوهشگر دینی