تیتر امروز

شادی برای «یلدا» با جیب خالی/ از شاهنامه خوانی و فال حافظ تا قصه حسین کرد شبستری
روایت دیدار از قدیمی‌ترین جشن ایران زمین در این روزها

شادی برای «یلدا» با جیب خالی/ از شاهنامه خوانی و فال حافظ تا قصه حسین کرد شبستری

هر سال وقتی آذر خانم (آذرماه) می‌خواهد رخت خود را جمع کند و برود یک اتفاقی می افتد که برای ایرانیان مقد است آن هم اجرای آیین شب چله یا همان یلداست اما این روزها همه می‌گویند چه یلدایی وقتی جیب...
اشرف بروجردی: قوانین حمایت از زنان روی کاغذ ماند/بدون حضور زنان توسعه‌ای در کشور اتفاق نمی‌افتد/ چرا در احزاب سیاسی زنان حضور کمتری دارند
بازخوانی یک گفت و گو

اشرف بروجردی: قوانین حمایت از زنان روی کاغذ ماند/بدون حضور زنان توسعه‌ای در کشور اتفاق نمی‌افتد/ چرا در احزاب سیاسی زنان حضور کمتری دارند

هشتم خرداد ۱۴۰۲ دیدارنیوز میزبان اشرف بروجردی اولین معاون زن دولت خاتمی بود. درگذشت او بهانه‌ای شد تا گفت‌وگوی پیشین را با ملاحظه اینکه حرف‌های او همچنان محل تامل است باز نشر کنیم.
محمود فتوحی: ایران امروز را، رسانه‌های داخلی و خارجی می‌سازند/ از دوره صفویه به بعد، وطن معنای ملک را پیدا کرد/ در ادبیات معاصر، مفهوم ایران تا حدودی ریزش پیدا کرد
گفت و گوی دیدار در برنامه «گپی نو» با پژوهشگر نام آشنای ادبیات فارسی:

محمود فتوحی: ایران امروز را، رسانه‌های داخلی و خارجی می‌سازند/ از دوره صفویه به بعد، وطن معنای ملک را پیدا کرد/ در ادبیات معاصر، مفهوم ایران تا حدودی ریزش پیدا کرد

در هفتمین برنامه از گپی‌نو، با محمود فتوحی، استاد و پژوهشگر نام‌آشنای ادبیات فارسی به گفت‌و‌گو پرداختیم و با او پیرامون مفهوم ایران در شعر فارسی خصوصا قصاید مدحی سخن گفتیم.
برای مرتضی امینی‌تبار، راهی که طی کردی، نذری که داشته و تئاتری که روی صحنه دارد

تو نمی‌تونی خوب نباشی پسر!

محمدرضا یزدانپرست، مجری سابق تلویزیون و روزنامه‌نگار یادداشتی را با تیتر" تو نمی تونی خوب نباشی پسر" برای دیدارنیوز ارسال کرده است که می خوانید.

کد خبر: ۱۶۹۸۲۶
۱۷:۵۳ - ۱۴ مرداد ۱۴۰۳

 

تو نمی‌تونی خوب نباشی پسر!

دیدارنیوزـ محمدرضا یزدانپرست: تا پیش از اینکه در پشت صحنه یک برنامه، با او صمیمی‌تر و نزدیک‌تر صحبت کنم، تنها یک گفتگو از او دیده بودم و سریال زخم کاری را. در چشم من پسری بود باعزم و اراده و البته بااستعداد. در آن گپ پشت صحنه، دیگر رفیق شدیم و حرف‌های شخصی‌تر از او شنیدم. تا اینکه پریشب، تماشاگر تئاتر او بودم؛ نمایشی تک پرسوناژ، که یک‌تنه نزدیک ۷۰ دقیقه، پهلوانی می‌کرد در بازیگری. بعد از اجرا، فرصت دیدار کوتاهی دست داد و خوش و بش. اولین سوالش این بود: "چطور بود؟ خوب بودم؟ " گفتم آخر تو اساسا نمی‌توانی خوب نباشی پسر!

راهی قم بود برای دیدن خانواده‌اش؛ همان شهری که در آن، از پدر و مادری افغان‌تبار زاده شد و بالید، و البته همان شهری که بعد از تست اول زخم کاری به آنجا می‌رود و دستشویی‌لازم می‌شود. دستشویی‌لازم شدن همانا و بالاجبار سر از حرم حضرت معصومه درآوردن همانا. گوشه‌ای رو به گنبد به او می‌گوید: "هم با تو قهرم، هم با داداشت. اگه این نقش به من سپرده نشه، دیگه با هیچکدوم‌تون کاری ندارم. "

فردای این زیارت اجباری و عتاب و خطاب و اتمام حجت تند و تیز، می‌آید تهران برای تست دوم نقش "میثم". قرار بوده این دفعه، گریه کند؛ و این بار، مهدویان بی‌آنکه تست گریه بگیرد، به گریمور می‌گوید موهایش را کوتاه کنید و مرتضی امینی‌تبار می‌شود پسر مالک؛ نقشی که در فصل دوم، جور نبودن پدر را به دوش کشیده و در غیاب جواد عزتی و روبه‌روی رعنا آزادی‌ور و کامبیز دیرباز، کم نیاورده است.

تو نمی‌تونی خوب نباشی پسر!

تئاتری که پریشب از او دیدم، امتداد مسیر درخشانی است که شروع کرده و پسری برآمده از خانواده‌ای استخوان‌دار، پسری برآمده از پس تلاش و استعداد و مطالعه و پسری برآمده از سال‌ها تمرین و ممارست، بعید است در بازیگری، سر از کجراهه دربیاورد. او یک‌شبه به جایی که به آن دست یافته نرسیده که نگران باشیم، در باد غرور شهرت، به بیراهه برود.

تئاتر "ده و ده دقیقه" را برای تماشا پیشنهاد می‌کنم؛ تئاتری به تهیه‌کنندگی فرید شاه‌محمدی و نویسندگی و کارگردانی سیدامیر پیشوایی؛ و در پایان به مرتضی می‌گویم رفیق! دعا کن! دعا کن هر کس به مزدش برسد؛ چه به واسطه اعتقاداتش، چه به واسطه استعدادش و چه به واسطه تلاشش!

*مجری سابق تلویزیون و روزنامه‌نگار

ارسال نظرات
امروز دوشنبه ۰۱ دی
امروز دوشنبه ۰۱ دی
امروز دوشنبه ۰۱ دی
امروز دوشنبه ۰۱ دی