در نوشتههای قبل اشاره شد که بیشترین انتقادات وارده بر اسلام به احکام اجتماعی بر میگردد که درمدینه و پس از کسب قدرت سیاسی توسط رسول اعلام شده است.
دیدارنیوزـ حسین جعفری: گرچه بیشترین و موثرین دفاع از اسلام از اسلام مکی صورت میگیرد، اما بیشترین انتقاد از احکام و مفاهیم "اسلام مدنی" است و متدینان، اما، در پاسخ به انتقادات، از "اسلام مکی" میگویند و سعی بر رفوکاری " اسلام مدنی" دارند!
رابطهی میان اسلام مکی با اسلام مدنی رابطه نظر و عمل است، اسلام مکی عهده دار بیان مشخصات اصلی و ذاتی (و عموماً عقلایی) آموزههای دین است و اسلام مدنی همان آموزهها را به هنگام تصدی قدرت و به هنگام اجرا، خلق میکند و به نمایش میگذارد.
اسلام مکی مطلق و رها و فرا زمانی و ابدی است و اسلام مدنی ذاتاً مقید به زمان و محصور فرهنگ و آداب و رسوم و محاط در جغرافیای حیات خود است.
اسلام مکی فارغ از رنگ و لباس قومیت و جنسیت و ... است، اما اسلام مدنی جز با بر تن کردن لباس فرهنگها و قومیتها و ... متولد نمیشود و قابل تصور نیست، اسلام مکی اسلامی کاملاً انسانی و بی قالب و بی قید است، اما اسلام مدنی جز در قالبِ اسلام ایرانی، اسلام عربی، اسلام ترکی، اسلام ...، رخ نمینماید.
پس از اینهمه سخن گفتن ا ز اسلام مکی و اسلام مدنی لازم است ولو به اجمال تا به تبیین و توصیف آموزههای اسلام مکی پرداخته، تا بتوان در گام بعدی و با توصیف و تبیین دستورات و احکام مدنی، رابطهی میان این دو اسلام را روشن کرد.
با چنین رویکردی میتوان اصل را از فرع، محکم را از متشابه و باقی را از فانی تشخیص داد تا با توجه به نگاه "پروسهای دیدن احکام اجتماعی قران"، در به روز کردن و کارآمد نمودن احکام اجتماعی قران (تاکید میکنم نه حکم قطعی ضروری مادام العمر) دچار تردید نشد.
بزعم من انجام چنین پروسهای نه تنها مقبول و موردِ تایید و توصیه خداست بلکه از ابتدا به عنوان هدف غایی در نظر گرفته شده است، اما بدلایلی مورد غفلت و بی توجهی قرار گرفته و بعضاً توسط فقیهان مورد انکار واقع میشود.