تیتر امروز

رستوران بزنیم؟!
بازار کار و آینده رستوران داری

رستوران بزنیم؟!

در هر قسمت از پریسکوپ ۲ مهمان داریم که یکی علاقه‌مند و دیگری متخصص در یک مسیر شغلی است که در قالب گفت‌وگو آینده آن حرفه را به چالش می‌کشیم.
اخلاق یا عدالت؟ مساله این است

علفزار و لایه‌های زیرپوستی از چند واقعیت اجتماعی

سینمای واقع‌گرا طرفدار عدالت است یا حامی اخلاق؟ موج تازه سینمای واقع‌گرای ایرانی با پرداخت به موضوعات اجتماعی، بی‌پرده و صریح؛ شکاف عظیمی که میان واقعیت و آنچه بازنمایی شده است را عیان به تصویر کشیده است.

کد خبر: ۱۵۰۶۹۱
۱۰:۵۳ - ۱۷ خرداد ۱۴۰۲

علفزار و لایه‌های زیرپوستی از چند واقعیت اجتماعی
دیدارنیوزـ *سیمین حق شناس: سینمای واقع‌گرا طرفدار عدالت است یا حامی اخلاق؟ موج تازه سینمای واقع‌گرای ایرانی با پرداخت به موضوعات اجتماعی، بی‌پرده و صریح؛ شکاف عظیمی که میان واقعیت و آنچه بازنمایی شده است را عیان به تصویر کشیده است. فیلم سینمایی علفزار دقیقا در همین دسته‌بندی قرار می‌گیرد که دراماتیزه را خارج از لفافه و چالش قهرمان داستان با سیستم قضایی را بدون روتوش بیان کرده است. این فیلم حتی سفارشی هم بوده باشد؛ غیرسفارشی و ظریف به بیان لایه‌هایی زیرپوستی و پنهان از واقعیت‌های تلخ اجتماعی عصر ما پرداخته است. ماهیت غالب فیلم حقوقی و قضایی هست؛ اما در نقد‌هایی که پیرامون آن صورت گرفته بیشتر از شکل ماهوی، به فرم‌های فنی و تکنیکی پرداخت شده است. زیرپوست علفزار، لایه‌های مضمون اجتماعی داستان را باید به تماشا نشست.

همه شخصیت‌های این داستان ملتهب به نوعی بازنده‌اند. بازپرس به خاطر عدالت از حق فرزند خود، یعنی اخلاق دل می‌کند. روایت فیلم که در شکل ظاهری حول جنبش «می‌تو» می‌چرخد؛ حکایت دو خواهر متضاد از طبقه اجتماعی متوسط جامعه است. آن‌ها به واسطه ازدواج سارا با خانواده‌ای منتفذ در پول و قدرت، باید از قواعد منفعت‌طلبانه و محافظه‌کارانه پدرشوهر تبعیت کنند.

شبنم بیش از سارا تابع این قواعد شده است؛ اما سارا در چشم آن‌ها یاغی و طغیان‌گر است و چشم امیدش به بازپرسی هست که وقتی از او می‌پرسد: «تو انتخاب کن که اخلاق حاکم شود یا عدالت؟» از جدالی رونمایی می‌کند که پاسخ سارا مسیر تصمیم‌سازی او را جهت‌دهی خواهد کرد. سارا در جستجوی عدالت است؛ اما پاسخ‌اش حول آینده می‌چرخد؛ آینده فرزندش آریو. همان کودکی که قرار است بار‌ها بی‌صدا قربانی شود.

علفزار حکایت زندگی و آینده چهار کودک آسیب‌دیده از جامعه‌ای است که امکان و اجازه رشد علف‌ها زیر سایه درختان مقصر را نخواهد داد. سکانس آغازین فیلم با کودک کشی آغاز می‌شود. کودکی که با شلیک تیر جان می‌سپارد، همان علف زیر دست و پای محله، جامعه و خانواده متهم به جرم با خطای محض است که بدون هیچ اراده‌ای حین تماشای صحنه تعقیب و گریز محکوم به مرگ است. کودک دوم فرزند بازپرس است و به شدت نیازمند مراقبت و سرپرستی پدری که یک حق انتخاب بیشتر ندارد.

کودک سوم؛ عنوان طفل نامشروع را از کودکی با خود به یدک می‌کشد و در آینده مجهول او، مشخص نیست جامعه متهم ردیف اول پرونده اوست یا پدر و مادرش؟ طفل چهارم که شاهد عینی نزاعی خشن با پدر و تجاوزگروهی به مادر، خاله و عمه‌اش بوده است، نه حمایت خانواده پدری را با خود دارد و نه حمایت جامعه را. این‌ها حجت مبرهن بسمل شدن در گورستان زندگی‌ست.

داستان علفزار به حریم ممنوعه‌ای از سینمای ایرانی وارد شده است. بازپرس پرونده در مقام یک مسئول قضایی میان عدالت و اخلاق محکوم به انتخاب یکی از آنهاست. آیا عدالت متن قانون نوشته شده است یا با در نظر گرفتن اخلاق می‌تواند دستخوش تغییر شود؟ آنجا که بازپرس به محسن و فریبا تقلب قانونی می‌دهد؛ از عدالت قانونی خارج شده است؟ آیا آن ۲۰ میلیون جریمه‌ای که متعاقب آن به صندوق واریز نشد؛ خارج از عدالت است؟

داستان حول جرائمی ناشی از مسائل فرهنگی و آبرو شکل گرفته است. اصرار بر دروغگویی، پنهان‌کاری، تردید، تسلیم، خیانت، فعل حرام همه و همه برشی از واقعیت‌های جامعه ما در علفزار هستند. عدالت حکم می‌کند که شبنم محکوم به مجازات باشد. قانون مجازات شبنم را تعریف و تشریح کرده است. مجازاتی که آبروی شبنم را هم به دست باد خواهد سپرد. اینجاست که باز پای عدالت و اخلاق به میان می‌آید.

بازپرس مرد باوجدان داستان است، اما گرفتار میان آدم‌هایی خطاکار که باید در چند جبهه بجنگد. فرزندش نقطه ضعف اوست؛ اما او همان قهرمانی می‌شود که دقیقا انتظار همین شجاعت را از آن شخصیت قابل‌اعتماد و عدالت‌خواه داشتیم.

 

* حقوق دان/ وکیل پایه یک دادگستری

ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
نظر:
بنر شرکت هفت الماس صفحات خبر
رپورتاژ تریبون صفحه داخلی
شهرداری اهواز صفحه داخلی