
نشست "اقتصاد سیاسی میانتهیسازی و مسئولیتگریزی، ارزیابی تجربه سیاست اقتصادی سه دهه گذشته و پیشنهادهایی برای آینده" با سخنرانی دکتر فرشاد مومنی در موسسه مطالعه دین و اقتصاد برگزار شد.
دیدارنیوزـ *طیبه سلمانی: نشست "اقتصاد سیاسی میانتهیسازی و مسئولیتگریزی" ارزیابی تجربه سیاست اقتصادی سه دهه گذشته و پیشنهادهایی برای آینده" با سخنرانی فرشاد مومنی استاد دانشگاه علامه طباطبایی، رئیس مؤسسه دین و اقتصاد و صاحب نظر اقتصادی در موسسه مطالعه دین و اقتصاد برگزار شد.
در ابتدای جلسه مومنی اشاره کرد که متفکران اقتصادی توسعه به تمرکز روی وزن و ضریب اهمیت سیاستگذاری اقتصادی در سرنوشت هر کشوری اصرار دارند.
وی با اشاره به پروژه «ارزیابی تجربههای توسعه در قرن بیستم» موسسه جهانی پژوهشهای اقتصادی (wider) در سال ۱۹۹۹ افزود: در جمعبندی این پروژه آمده است که در قرن ۲۱ دو ابر متغیر تعیینکننده در سرنوشت کشورهای دنیا تجربه خواهد شد؛ یکی سیاستهای اقتصادی دولتها و دیگری فناوریها و نوآوریهای فناورانه که تحتتاثیر سیاست اقتصادی دولتهاست.
در ادامه مومنی با اشاره به مسئله بنیادین نقص اطلاعات که انسانها و گروههای انسانی با آن درگیر هستند، اضافه کرد: «گاهی پیش میآید که یک نظام حکمرانی در اتخاذ سیاستهای صحیح خطا کند، اما مهم این است که حکومتها قابلیتهای یادگیریشان را از خطا ارتقا دهند».
استاد دانشگاه علامه طباطبایی در ادامه به بحث درخشان داگلاس نورث در زمینه توسعه اشاره کرد که: «نورث توسعه و توسعهنیافتگی را اینگونه توضیح میدهد که نظامهای تصمیمگیری برای برونرفت از بحرانها به دو گروه شناخت نیاز دارند؛ یکی شناخت بنیانهای اندیشهای شکلدهنده به وضع موجود و دیگری شناخت بنیانهای اندیشهای نیل به وضع مطلوب». مومنی در ادامه افزود که بر اساس تجربه تاریخی ایران در طی چهارصد سال گذشته و اطلاعات ثبت شده، ضعف نظام تصمیمگیری در ایران در شناخت دومی بسیار بیشتر از شناخت اولیه است..
مومنی با اشاره به تصمیمگیری برای افق میانمدت سرنوشت کشور ادامه داد: «بعد از سه سال تاخیر، دولت قرار است کاری در زمینه تدوین برنامه هفت ساله هفتم انجام دهد، اما تاکنون مجموعه مکتوباتی که در این زمینه بیرون آمده نشاندهنده ناتوانی غیرقابل باور آنها از دستگیری و تجربههای گذشته و ناتوانی شدید آنها در بسیج ظرفیتهای دانایی توسعهخواه در ایران است».
رئیس مؤسسه دین و اقتصاد در ادامه سازههای ذهنی ویرانگر در سه دهه گذشته را که به طرز شگفتانگیزی در نظام تصمیمگیریهای اساسی ما ریشه دوانده و نیروی محرکه بازتولید فقر و فلاکت و بیعدالتی و ظلم است برمیشمارد: سازه اول این است که عزیزان دائماً به دنبال راههایی هستند که مسیر چند دهساله یا چند صدساله را یک شبه طی کنند، آن هم بدون زحمت. در این سازه ابزار شوک درمانی مطلوب انگاشته میشود درحالیکه نه توان فکری و نه توان اجرایی آن موجود است؛ سازه ذهنی دوم از جهت مناسبات رانتی طولانیمدت حاکم بر ساختار قدرت در ایران سازه ذهنی منبع محور است که پول را اساس حل مسائل میداند؛ سازه ذهنی مخرب سوم هم بازگذاشتن دست مسئولان در فرایند اجرایی است.
او با انتقاد از شوک درمانی افزود: در ۳۰ سال گذشته جهتگیریهای سیاستی بر محور شوک درمانی در دستور کار حکومت قرار گرفته و بدون استثنا هم شکست خورده است. «شوک درمانی برای حکومتگران ما توهم پولدار شدن پدیدار کرده چرا که انحصار عرضه کالاهای ارزآور در اختیار آنهاست. البته باید توجه داشت در شکست شوک درمانی، شکست مالی حکومت به مراتب فاجعهآمیزتر از بحرانهایی است که بنگاههای تولیدی و خانوارها داشتهاند. در واقع اساس ماجرای شوک تحمیل تورم و تبدیل یک بستر نهادی به یک بستر رانتی است. نمیشود شعارهای تند ضدسرمایه داری داد، اما کشور را به یکی از ربویترین کشورهای دنیا تبدیل کرد. باید توجه داشت که به محض اینکه شوک وارد شد انگیزههای تولید فناورانه کاهش پیدا میکند بنابراین نابرابری و فساد افزایش مییابد جامعهای که در آن تولید ضربه ببیند وابستگی ذلت آور به خارج پدید میآید».
استاد دانشگاه علامه طباطبایی با اشاره به گروههای ذینفع رانتی خارج از ساختار قدرت که به نوعی از شوک درمانی سود میبرند افزود: «چرا شوک درمانی از دریچه سطح مطالعات توسعه مهم است؟ به این جهت که باعث میشود همه آنهایی که در معرض شوک درمانی قرار میگیرند موقعیت خود را گم میکنند، با نوعی گسست هویتی با گذشته خود روبهرو میشوند و به این ترتیب مقاومت آنها در برابر رویههای مخرب به حداقل برسد».
او در ادامه بحث به تجربه دولتهای قبل اشاره کرد: «در زمانی که تحریمها شدت گرفت احمدینژاد ابراز شادمانی کرد و به آنها گفت اگر ما پشیمان شدیم شما کوتاه نیایید. آدمی که میگفت تحریمها موهبت است، وقتی افتضاح کارهایش را دید گفت همه اینها به سبب تحریم است».
در ادامه مومنی اضافه کرد: «دوره حسن روحانی سرآغاز یک فریب کاری بزرگ بود. آنها که دچار افلاس مالی بودند گفتند از گذشته درس گرفتیم و نمیخواهیم سراغ بانک مرکزی برویم، ما کسری مالی را از طریق انتشار اوراق تامین میکنیم درحالیکه از نظر اقتصاد سیاسی، در انتشار اوراق یک گروههای ذینفعی وجود دارند که آنها سود میکنند و بزرگترین ضرر بیننده هم خود دولت است؛ چرا که اگر سراغ بانک مرکزی میرفتند و وام میگرفتند بهرهای نزدیک به ۳۰ درصد پرداخت میکردند. اندازه اصل و سود اوراق سررسید شده در ۱۴۰۱ رقم حیرتانگیز ۱۷۲ هزار و ۶۶۲ میلیارد تومان است. این در حالی است که در سند لایحه بودجه ۱۴۰۲ نسبت به ۱۴۰۱ پیشبینی رشد ۸۰ درصدی برای انتشار اوراق میبینیم. به زبان عدد میزان فروش اوراق در ۱۳۹۴، ۱۰ هزار و پانصد میلیارد تومان بوده و در سال ۱۳۹۹، ۲۰۲ هزار و ۴۶۵ میلیارد تومان، توجه کنید که اگر این روند ادامه داشته باشد چه خواهد شد؟».
مومنی با اشاره به عایدات ارزی کشور در کل تاریخ نفتی شدن اقتصاد افزود: «از عایدات ارزی در این حدود صدوخوردهای سال ۸۲/۵ درصد تنها در دوره ۳۰ سال اخیر حاصل شده است. این در حالی است که حکومتگران گرامی این امکانات ارزی را خرج کرده و الان حدود ۱۰۰ میلیارد دلار به صندوق توسعه بدهکارند و چیزی حدود ۲۲۰ میلیارد دلار تحت عنوان خصوصیسازی خرج کردند».
در ادامه او به نتایج گزارش صندوق بینالمللی پول در پایان سال ۲۰۲۲ اشاره کرد: «این گزارش میگوید از میان ۱۸۸ کشور جهان که دادههایشان در دسترس است، اندازه نسبت تعهدپذیری به وظایف حاکمیتی در ایران حدود ۱۲/۵ درصد است یعنی پایینتر از دولت شبگردی که آدام اسمیت مطرح کرده بود. از این نظر فقط پنج کشور نسبت مورد اشاره در آنها از ایران کمتر بود و فاصله ایران با بدترین کشور دنیا یعنی هاییتی چیزی حدود ۲ درصد بود». ازنظر مومنی درماندهترین حکومت از نظر نهادگرایی حکومتی است که تعهدات خودش را نسبت به شهروندانش به سمت صفر متمایل میکند و تمام هم و غم مالیاش رسیدگی به عائله خودش است.
مومنی با اشاره به «روند تحولات رابطه مبادله» بهعنوان کلیدیترین و معتبرترین شاخص میانتهیکردن بنگاههای تولیدی به عملکرد اقتصادی ایران پس از انقلاب افزود: «بدترین سال عملکرد اقتصاد ایران در ۱۰ سال اول پس از انقلاب، سال ۶۷ بود. شاخص رابطه مبادله در ۱۳۸۹ نسبت به شاخص سال ۶۷، که بدترین سال دهه اول بود، ۳۰ درصد سقوط داشته و گزارش وزارت صمت نیز نشان میدهد از ۱۳۹۳ تا ۱۳۹۹ دوباره این شاخص ۳۴ درصد سقوط جدید داشته است».
استاد دانشگاه علامه طباطبایی در ادامه به گزارش منتشر شده اسفندماه ۱۴۰۱ درباره میان تهی شدن تولید صنعتی اشاره کرد که در این گزارش آمده است از پاییز ۱۴۰۰ تا پاییز ۱۴۰۱ یک میلیون و ۳۰۰ هزار شاغل در صنعت از این بخش خارج شدهاند.
او ادامه داد: وقتی این ضربههای مهلک به تولید صنعتی میخورد نیاز که منتفی نمیشود بلکه وابستگی خارجی افزایش مییابد.
در ادامه مومنی افزود: «نسخه شوک درمانی در ایران به نام ترویج بازارگرایی پیچیده شده در حالی که در بازارگرایی نقش تعیینکننده به امنیت حقوق مالکیت تعلق دارد، اما زمانی که از شوک درمانی بهعنوان ابزار استفاده میشود بزرگترین قربانی همان ثبات و امنیت حقوق مالکیت است». وی همچنین از شاخصههای مهم دیگر بازارگرایی که شفافیت و برابری است صحبت کرد و گفت که یک اقتصاد رانتی به عدم شفافیت وابسته است و هیچگاه بین بازیگران آن بازار برابری کامل وجود ندارد.
در پایان جلسه استاد دانشگاه علامه طباطبایی با اشاره به مقدمه کتاب علل «گرایش به مادیگریی» از نگرانی شهید مطهری نسبت به روش روسی برچسبزنی به برجستهترین اساتید و متفکران صحبت کرد. به عقیده او تمام این انگها، برچسبزدنها و آدرسهای نادرست برای انحراف افکار از عملکردهای ناصحیح و از میان برداشتن حرکتهای اصیل اندیشهای است.
*روزنامه نگار