تیتر امروز

رحمن قهرمان پور: دانشگاه نقش مهمی در جهت‌دهی افکار عمومی آمریکا دارند/ طولانی شدن جنگ غزه یکی از دلایل اعتراضات در آمریکا است
بررسی اعتراضات ضد اسرائیلی دانشگاه‌های آمریکا در گفت‌وگو با یک کارشناس بین‌الملل

رحمن قهرمان پور: دانشگاه نقش مهمی در جهت‌دهی افکار عمومی آمریکا دارند/ طولانی شدن جنگ غزه یکی از دلایل اعتراضات در آمریکا است

تظاهرات دانشجویان و اساتید چندین دانشگاه در سراسر آمریکا در اعتراض به جنایات اسرائیل علیه مردم غزه، بهانه گفت‌وگوی دیدارنیوز با رحمن قهرمان‌پور کارشناس مسائل بین‌الملل بود.

دکتر افروغ؛ جامعه‌شناسی نیمه‌مردم‌گرا

در پی درگذشت دکتر عماد افروغ، نقد و نظرهای متعددی در مورد این جامعه‌شناس در رسانه‌ها منتشر شد و مطلب پیش‌‌رو نیز از سوی یک استاد دانشگاه برای دیدار ارسال شده است.

کد خبر: ۱۴۸۰۴۱
۱۴:۴۹ - ۲۶ فروردين ۱۴۰۲

دکتر افروغ؛ جامعه‌شناسی نیمه‌مردم‌گرا

 

دیدارنیوز ـ دکتر محمد منصور نژاد*:

۱. در پنج، سال اخیر این توفیق را داشتم که مرحوم دکتر «عماد افروغ» را از نزدیک در «پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی» ببینم و پای سخنان هم در جمع و مباحث علمی و نیز فضای خصوصی‌تر بنشینیم. در نوبه‌ای که با حضور برخی از بزرگان علوم انسانی ایران (دکتر داوری، دکتر اعوانی و....) طرح بحثی داشتم و قرار شد تا استادان نظر دهند، نوبت به دکتر افروغ رسید و گفتند: آیا اظهار نظر معمولی کنم یا مثل افروغ اصلی موضع بگیرم! (موضعی که در آن جمع عجیب و غیرمنتظره بود!) جمع هم به شوخی و جدی گفتند: «خودتان باشید» و ایشان هم نقد تندی داشتند، که البته حتی عکس‌العمل دکتر داوری را هم در پی داشت! این استاد موضع عقلی را با احساس ترکیب و با ملاحظات سیاسی نسبتا راست و حکومتی بیان می کردند. از این رو معمولا نقطه نظراتش از نگاه افراد مستقل، جای مناقشه بسیار داشت.

 

۲. مشکل اصلی این استاد تازه درگذشته، این بود که تا آخر عمر به صراحت، شفاف و تمام قد در کنار مردم قرار نگرفتند و مواضعشان در سالهای اخیر، «نیمه‌مردم‌گرا» بود. در توضیح بیشتر می‌توان از «مایکل بوروی» یاری جست که برای جامعه شناسان، چهار رسالت و نقش قایل شد: «حرفه‌ای؛ انتقادی؛ سیاستی و مردم‌گرا»؛ استاد برجسته و فقیدمان، مرحوم دکتر «محمد امین قانعی راد»، این چهار نقش به همه اصحاب «علوم انسانی» تعمیم دادند (و نیز خود به نظرم بارزترین جامعه شناس مردم‌گرای ایران بود). به عبارت دیگر اگر عالم علوم اجتماعی از مردم نمی گوید؛ به مسایل مردم نمی پردازد؛ مصادیق بحث‌اش را روشمند از جامعه نمی گیرد؛ به دردهای اجتماعی پاسخ نمی دهد، و... در اصل کم کاری می کند و استاد وظیفه‌شناسی نیست!

متاسفانه از «باب تغلیب» می توان گفت که اکثر اصحاب علوم انسانی و علوم اجتماعی ایران به گونه ای می زی‌اند، که انگار اصلا در کشور حضور ندارند و مثلا جنبش ماه‌های اخیر و کشته شدن بالای 500 جوان و نوجوان برومند را اصلا ندیدند! تنها عده ای معدود از «روشنفکران ارگانیک» و «استادان دولتی» مردم را محکوم کردند و عده محدودی از استادان (مثلا در رشته حقوق، شخصیت هایی مثل دکتربرهانی و دکتر گرجی و....) هم در کنار مردم ایستادند و بنا به رسالت‌شان، اتفاقات را تحلیل و ارایه طریق نمودند. بارها به این می اندیشیدم که اگر 10% اصحاب علوم اجتماعی ایران، به رسالت خود عمل می کردند، جامعه و کشور ما سرنوشت دیگری داشت!

 

۳. در چنین فضایی، گاه صدای ضعیف و تلطیف شده انتقادی از مرحوم دکتر «افروغ» شنیده می‌شد. او که تا سال 88 کاملا در جبهه حاکمیتی‌های گاه حتی افراطی بود، زان پس به قول خودش هنرش آن بود که جنبش سبز را «مخملی» ننامد! یا در تلویزیون این جمله از «امام خمینی» را خواند: «هر فردی از افراد ملت حق دارد که مستقیما در برابر سایرین، زمام‌دار مسلمین را استیضاح کند و او باید جواب قانع کننده بدهد. در غیر این صورت خود به خود از مقام زمام‌داری معزول است» (صحیفه امام/ج5،ص 409) و یا در «پارک ملت» اندکی نقد وضعیت کند، و در آخرین مواضع رسانه ای اش بگوید: به جمهوری اسلامی امیدی ندارد! اما هم او که سالها در تقویت کردن بازیگران «دولت یکدست» سعی بلیغ داشت (به ویژه در زمانی که نماینده مجلس بود و نیز در مسئولیت‌های متعدد دولتی) و لاجرم در مقابل وضع موجود مسئولیت بالایی داشت، آیا این مواضع نسبتا انتقادی و بسیار کم تعداد به سیستم، از او رفع تکلیف می کرد؟ جدای از اینکه به عنوان یک جامعه شناس، وظیفه داشت در کنار مردم بوده و بلکه رهنمای آنان باشد! گرچه همین مقدار مواضع آن مرحوم، نسبت به اصحاب ساکت علوم انسانی قابل تقدیر بود، اما نسبت به رسالتی که در اصل بر دوش داشت، بسیار اندک و ناکافی بود! او که در زمینه عدالت، حقوق شهروندی و نابرابری اجتماعی و... صاحب تالیف بود، می بایست با شجاعت و صراحت بیشتری برای «قسط» فریاد می کشید، تا نزد خدا و خلق کاملا روسفید بماند.

 

۴. در نهایت کمترین فایده طرح این نکات آن است که همه ما بدانیم که مواضع ما از سوی دیگران رصد می شود و (جدای از پاداش و عقاب آن جهانی)، به نوعی در گوشه ای از تاریخ این کشور ثبت و ضبط می شود. گرچه حقمداری و دفاع از مظلومان در این سامان، امر پُرهزینه ای است، ولی ارزشش را دارد و افراد مسئول نزد خدا و خلق بی اجر و مزد نمی مانند.

امیدواریم که خدای غفار؛ این استاد تازه درگذشته را در جوار رضوان و رحمتش بپذیرد. (۲۶ فروردین ۱۴۰۲)

*محقق و مدرس دانشگاه

دکتر افروغ؛ جامعه‌شناسی نیمه‌مردم‌گرا

ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
نظر:
بنر شرکت هفت الماس صفحات خبر
رپورتاژ تریبون صفحه داخلی
شهرداری اهواز صفحه داخلی