تیتر امروز

سمانه نایینی:
گفت‌وگوی ویژه دیدارنیوز با یک فعال حوزه روابط عمومی سمن‌ها

سمانه نایینی: "جمع‌آوری" مناسب پسماند است نه کارتن‌خواب‌ها و کودکان کار/ ناکارآمدی شهرداری به سازمان‌های مردم نهاد آسیب زد/ خلع سواد رسانه‌ای پاشنه آشیل روابط عمومی‌ها است

امروز ۲۷ اردیبهشت ماه روز جهانی ارتباطات و روابط عمومی‌هاست و این روز بهانه‌ای شد تا دیدارنیوز در گفت و گویی با یکی از فعالان حوزه روابط‌عمومی سمن‌ها، چالش‌ها و کاستی‌های این حوزه را بررسی کند.
تلاش کن! طلاش کن

تلاش کن! طلاش کن

رویکرد پریسکوپ برآن است که دغدغه و علاقه مندی‌های نسل z رو با تجربه و دانش نسل‌های قبل‌تر ادغام کند تا نتایج جالب و جدیدی در راستای اهداف شغلی هر دو نسل برسد. در قسمت سوم این برنامه چشم پریسکوپ...
رضا صالحی‌امیری:سالیانه ۱۵ میلیارد دلار از کشور خارج می‌شود/ مساله،فرار نخبگان است نه مهاجرت/ با حجاب موافقم با اجبار نه
گفت‌وگوی دیدار در برنامه جامعه‌پلاس با وزیر پیشین فرهنگ و ارشاد اسلامی

رضا صالحی‌امیری:سالیانه ۱۵ میلیارد دلار از کشور خارج می‌شود/ مساله،فرار نخبگان است نه مهاجرت/ با حجاب موافقم با اجبار نه

جامعه پلاس در یکی دیگر از برنامه‌های خود میزبان رضا صالحی امیری، وزیر پیشین فرهنگ و ارشاد اسلامی بود؛ او از دلایل فرار نخبگان گفت و تاکید کرد که به همین دلیل سالیانه ۱۵ میلیارد دلار سرمایه از...

تولد آلمان شرقی

اکتبر ۱۹۴۹ در چنین روز‌هایی آلمان که در جنگ دوم جهانی شکست خورده و از همان زمان در اشغال متفقین بود به دو کشور مجزا از هم تقسیم شد. حکومتی که در ناحیه شرقی این سرزمین، زیر نظر و با حمایت شوروی شکل گرفته بود جمهوری دموکراتیک آلمان نام گرفت؛ هر چند بیشتر ما آن را به آلمان شرقی می‌شناسیم.

کد خبر: ۱۳۸۴۶۰
۱۶:۲۵ - ۱۷ مهر ۱۴۰۱

تولد آلمان شرقی

دیدارنیوز ـ «تا مدتی رفت‌وآمد میان دو آلمان، آزاد و تقریباً بی‌مانع و بدون مشکل بود، اما با افزایش شمار مهاجران از شرق کمونیستی به غرب نسبتاً آزادتر، تردد‌ها هم محدود و محدودتر شد. هرچه حکومت آلمان شرقی بیشتر به سمت تمامیت‌خواهی رفت، شمار کسانی که از این کشور می‌گریختند نیز بیشتر شد و به قول ویکتور شبشتین «مردم آلمان شرقی با مهاجرت به غرب ناخشنودی خود را از وضع موجود ابراز می‌کردند - مهاجرت یا به عبارتی رای‌دادن با پا تنها شیوه مجاز برای رای‌دادن بود!»

اوایل دهه ۱۹۶۰ حکومت آلمان شرقی مقررات سخت‌گیرانه‌ای برای خروج از این کشور وضع کرد و بعد هم آن دیوار مشهور، یعنی دیوار برلین را برای به بند کشیدن مردمش ساخت. منطق اریش هونکر (رهبر آلمان شرقی) و دارودسته‌اش حکم می‌کرد به جای تغییر در شیوه زمامداری و اصلاح رویه‌های نادرستی که منجر به فرار مردم می‌شد، راه خروج مردم ناراضی را ببندند و هیچ تغییری در حکمرانی خودشان ایجاد نکنند. حکومت آلمان شرقی حتی دستگاه امنیتی و اطلاعاتی‌اش را - که اشتازی خوانده می‌شد - تقویت و بزرگ‌تر کرد تا ناراضیان را بیشتر از قبل زیر نظر بگیرد و میان همه کسانی که احتمال داشت مخالف حکومت باشند بذر وحشت و بدگمانی و بی‌اعتمادی بپاشد.

روزنامه اعتماد در ادامه نوشت: به روایت ماتیاس مولر که در مقطعی از دهه ۱۹۷۰ مقیم آلمان شرقی بود «حتی موقعی که اشتازی ما را رصد یا شنود نمی‌کرد، ما فکر می‌کردیم که دارد این کار را می‌کند. باورمان شده بود که آنان از همه چیز خبر دارند.»

اشتازی نه فقط یک سازمان امنیتی و اطلاعاتی که اساس حکومت آلمان شرقی بود. از بالا به ماموران این سازمان دستور داده بودند مخالفان حکومت را بی‌آبرو کنید و کار و حرفه و روابط اجتماعی‌شان را به نابودی بکشید و برای این کار‌ها از هر راهی، به‌ویژه از ضعف‌های شخصی آنان بهره بگیرید. مورخ سرشناس دوران ما، تیموتی گارتن‌اش چند سالی در آلمان شرقی زندگی و پژوهش کرده و واقعیت‌های این کشور را دیده بود. به قول خودش در آن سال‌ها مشغول جمع‌آوری اطلاعات درباره این کشور و تلاش برای شناخت درست آن بود؛ «هر چه بیشتر می‌فهمیدم، نفرتم از آن بیشتر می‌شد.»

آلمان شرقی از کشور‌هایی بود که حتی معمولی‌ترین مردم آن خواه‌ناخواه با انتخابی سخت مواجه بودند و مجبور می‌شدند میان «همکاری با» یا «مقاومت ضد» حکومت دیکتاتوری یکی را انتخاب کنند. شهروند عادی وجود نداشت، چون حکومت تمامیت‌خواه آلمان شرقی چنین اتباعی را به رسمیت نمی‌شناخت و همه مردم را به دو جبهه مخالفان و موافقان دسته‌بندی می‌کرد. در دوره‌ای نه چندان طولانی برخی - حتی خارج از جهان کمونیستی - می‌گفتند آلمان شرقی در ریشه‌کن کردن فقر و برقراری عدالت و رفاه کامیاب بوده و الگوی مناسبی برای عرضه به دیگر کشورهاست. گارتن‌اش می‌گفت «عرضه برای چه کسی؟ طبق یافته‌های من، نه برای آن دسته از افرادی که در آلمان شرقی با آن‌ها ملاقات کردم.» راست می‌گفت. آلمان شرقی نه فقط موفقیتی در اقتصاد کسب نکرده بود، که به اذعان مقاماتش در سال‌های آخر عملاً در ورشکستگی و تباهی دست و پا می‌زد. گویا «همه»، جز اکثریت مردم از حکومت‌شان بسیار راضی بودند. همین «رضایت» فراگیر هم بود که زمینه اضمحلال این کشور در اواخر دهه ۱۹۸۰ را مهیا کرد.»

ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
نظر:
بنر شرکت هفت الماس صفحات خبر
رپورتاژ تریبون صفحه داخلی
شهرداری اهواز صفحه داخلی