تیتر امروز

سردار علایی: نابودی اسرائیل حتمی است، چون امام (ره) فرمودند
گزارش اختصاصی دیدارنیوز از مراسم چهل و چهارمین سالگرد شهادت محمد منتظرالقائم

سردار علایی: نابودی اسرائیل حتمی است، چون امام (ره) فرمودند

سردار حسین علایی در مراسم چهل و چهارمین سالگرد شهادت محمد منتظرالقائم ضمن بیان روایت خود از عملیات آمریکایی طبس و نحوه به شهادت رسیدن منتظرالقائم، در دفاع از عملیات ایران علیه اسرائیل گفت: اسرائیل...
در جستجوی روزنه‌ای حدفاصل ساختار حقیقی و حقوقی
عماد بهاور، عضو شورای مرکزی نهضت آزادی ایران در تنگنای بیست و نهم

در جستجوی روزنه‌ای حدفاصل ساختار حقیقی و حقوقی

در بیست و نهمین برنامه از تنگنا و فصل سوم آن، حامد شجاعی میزبان عماد بهاور، عضو شورای مرکزی نهضت آزادی ایران است و درباره تحولات درونی این تشکل و برخی مسائل مهم فضای سیاسی گفت‌وگو کرده است.
تیم اقتصادی دولت، دردی که درمان نمی‌شود/ خلجی: بیکاری، تورم و نقدینگی کاهشی و اقتصاد در حال رشد، تیم اقتصادی دست نمی‌خورد
«دیدارنیوز» چالش‌های تیم اقتصادی دولت را بررسی کرد:

تیم اقتصادی دولت، دردی که درمان نمی‌شود/ خلجی: بیکاری، تورم و نقدینگی کاهشی و اقتصاد در حال رشد، تیم اقتصادی دست نمی‌خورد

از ابتدای شروع به‌کار دولت سیزدهم تحلیل‌گران از تیم اقتصادی انتقاد کرده‌اند و معتقدند دولت و مجلس به دلیل نگاه‌‌های سیاسی دست به تغییر مثبت در کابینه نمی‌زند. گزارش جای نکاهی اجمالی به این موضوع...

«تصمیم سخت»؛ چرا اجرای برجام به نفع ایران است؟

اگر مذاکرات احیای برجام فقط موجبی برای تثبیت حق فعالیت‌های صلح‌آمیز هسته‌ای ایران که تاکنون میلیارد‌ها دلار هزینه به‌علاوه هزینه‌های گوناگون مستقیم و غیرمستقیم برای ایران داشته است، شود به نظر بهتر از عدم دسترسی به توافق است.

کد خبر: ۱۳۳۴۹۱
۱۸:۳۱ - ۲۱ تير ۱۴۰۱

چرا اجرای برجام به نفع «ایران» است؟

دیدارنیوز: دو دهه است مساله پرونده هسته‌ای ایران یک ماجرای تمام‌عیار بین‌المللی و داخلی شده است. پرونده‌ای که با اتهام پنهان‌کاری موجب شد تا اصل «صلح‌آمیز» بودن این فعالیت که تاکنون شاهد و دلیلی خلاف آن به گونه‌ای که به طور متقن، مبتنی بر اصول و قواعد حقوقی-بین‌المللی بتواند این ادعا را ثابت کند را به موضوع «تهدید علیه صلح و امنیت بین‌المللی» تبدیل و ناگزیر منجر به صدور چند قطعنامه ذیل فصل هفتم منشور ملل متحد برای تامین و پاسداری از صلح و امنیت بین‌المللی شد.

ماجرای این اتهام ناروا نه تنها در ذات خود بلکه در عمل و اجرای «اصل حق برخورداری از دانش هسته‌ای» را برای ایران آنچنان تحت تاثیر قرار داد که امکان تضییع و حتی تقویت این حق حسب مقررات و قواعد بین‌المللی فراهم آمده بود.

تنگ شدن حلقه‌های تحریم با مجوز شورای امنیت سازمان ملل متحد که به تحریم‌های یک‌جانبه ایالات‌متحده امریکا که خلاف قواعد مصرح حقوق بین‌الملل هست اضافه شد، اقتصاد ایران را در محاق برد و اقدام خلاف قانون یک‌جانبه یک عضو سازمان ملل متحد علیه عضو دیگر را در عمل و رویه توجیه کرد و تاثیر قطعنامه‌های صادره از سوی شورای امنیت را تسریع، موثر‌تر و کارآمد‌تر کرد به گونه‌ای که مساله فعالیت‌های هسته‌ای ایران آشکارا با اصول مسلم حقوق بین‌الملل برخورد کرد.

قواعد حقوق بین‌الملل در ارتباط با صلح و امنیت بین‌المللی غالبا جنبه امره دارند به این معنا که خلاف اصل نسبیت و حاکمیت اراده از چنان ظرفیت و توانایی برخوردارند که مطلوب خود را حتی به اتباعی از حقوق بین‌الملل که در ارتباط مستقیم با موضوع نیستند، تحمیل می‌کنند.

این ویژگی اگر‌چه به ظاهر عجیب به نظر می‌رسد، اما از جمله ابزار‌های ضروری برای به نظم کشیدن روابط بین‌الملل است علی‌رغم اینکه نمی‌توان آن را کافی دانست ولی یقینا بی‌تاثیر هم نیست، به ویژه که عرصه بین‌الملل از «اتکا و توسل به زور» به جهانی «متاثر از زور» تبدیل شده است. ادعای تاثر از زور، البته هرگز به این معنا نیست که در نظم کنونی زور نقش و جایی ندارد بلکه این‌گونه هست که به‌کارگیری زور، آسان و الزاما بی‌قید و شرط نیست، چه این قید، ضمانت اجرای حقوقی-بین‌المللی باشد، یا فشار افکار عمومی- جهانی که امروز در موارد زیادی در قامت ضمانت اجرا نقش خود را ایفا و بیش از پیش این وظیفه را حتی فراتر از تضمین‌های حقوقی، نهادینه و برجسته کرده است.

پرونده فعالیت‌های صلح‌آمیز هسته‌ای ایران به دلیل ملاحظات سیاسی که غالبا متاثر و برخاسته از ماهیت و زیرساخت جمهوری اسلامی بود به تدریج به یک ماجرای تمام عیار بین‌المللی تبدیل شد تا اینکه «برنامه جامع اقدام مشترک» به سرانجام رسید و مناقشه هسته‌ای جمهوری اسلامی ایران را به ساحل آرامش رساند غافل از اینکه برجام، خود به مناقشه تمام عیار داخلی منجر شد. احزاب و جریان‌های فکری متفاوت با رجوع به برجام به مجادله‌های گوناگون ورود و هر یک با استناد به این توافق سعی در غلبه بر رقیب کردند. وجه برجسته این مباحثات و دعوا‌ها، انکار یا گذر از منافع ملی بود در حالی که برجام در نخستین اثر بلافصل و سریع خود توانست حق مورد مناقشه بین‌المللی جمهوری اسلامی را که با نظم عمومی بین‌المللی برخورد پیدا کرده بود شناسایی و به رسمیت شناخت و با فرارسیدن مواعد مندرج در برجام به شمول اکتبر سال ٢٠٢٥ میلادی، این حق تثبیت می‌شود.

حق برخورداری و بهره‌مندی جمهوری اسلامی ایران از فعالیت‌های صلح‌آمیز هسته‌ای اگرچه از جمله حقوق قابل احترام تمام اعضای جامعه بین‌المللی است، اما چون این حق برای ایران با اتهام مواجه شد، ایران ناگزیر از رفع این اتهام برای حفظ آن بود. برجام این امکان را بلا شک فراهم کرد.

برجام در شرایطی مورد توافق قرار گرفت و منعقد شد که مانند هر قراردادی تابع اوضاع و احوال شرایط زمان خود بود. تغییر شرایط و اوضاع و احوال حاکم بر یک توافق چنان موثر و کارساز هست که تغییر آن می‌تواند مانع استمرار و ادامه آن به طور موقت یا دایم شود.
توافقات عموما حکایتگر تعادل در تعهدات و تکالیف متعاهدین هستند که در شرایط و اوضاع و احوال موجود، تعهد را ایجاد کرده‌اند.

اقتضاء شرایط و اوضاع و احوال ناگزیر از تغییر است برای همین دولت‌ها مانند هر تابع یک توافق باید از جمود پرهیز کنند و تعهدات خود را متناسب با شرایط جدید تغییر دهند. تطبیق توافق با شرایط جدید امری مسبوق به سابقه در نظام حقوق داخلی و بین‌المللی است. ماده ١٩ میثاق جامعه بین‌المللی مجمع را مجاز کرده بود تا حسب مورد اعضای جامعه بین‌الملل را به بررسی مجدد معاهداتی که امکان اجرای آن‌ها منتفی گردیده، دعوت کند. ابتکار بازبینی معاهدات مبتنی بر اندیشه‌ای ژرف برای تامین صلح از طریق تغییر مسالمت‌آمیز (Peaceful change) وضعیت‌های موجود با واقعیت‌های نوظهور عرصه بین‌المللی است. منشور سازمان ملل متحد علی‌رغم اینکه موخر بر میثاق جامعه هست، اما این نگرانی را آن‌گونه که شایسته است مورد توجه قرار نداد، اما یکسره غافل از آن هم نبوده است.

دگرگونی بنیادی اوضاع و احوال از چنان اهمیتی برخوردار است که انکار تاثیرش بر عدم امکان اجرای موقت یا دایمی توافق ممکن نیست برای همین ماده ١٤ منشور ملل متحد این امکان را برای مجمع عمومی سازمان ملل متحد فراهم کرده تا هر وضعیتی که به نظر می‌رسد احتمالا به رفاه عمومی یا به روابط دوستانه بین‌الملل صرف‌نظر از منشا آن، از جمله وضعیت‌هایی که ناشی از نقض مقاصد و اصول ملل متحد منشور ملل متحد لطمه وارد کند؛ اقداماتی را توصیه کند.

دُکترین مورد توجه شارعین حقوق بین‌الملل بر این راه‌حل برای تنظیم روابط بین‌الملل تقریبا اتفاق نظر دارد به گونه‌ای که در عمل نیز ماده ٦٢ کنوانسیون وین ١٩٦٩ موسوم به «حقوق معاهدات» آن را پذیرفته است. برجام علی‌رغم اینکه معاهده (Treaty) نیست، اما مستثنی از قواعد کلی حاکم بر توافقات نیست زیرا هر معاهده‌ای در اصل و بنیان خود یک توافق است. کنوانسیون وین حقوق معاهدات از عبارت «تجدیدنظر» آگاهانه اجتناب کرده به این دلیل که به شدت تحت تاثیر سوءگیری‌های سیاسی بین جنگ‌های جهانی اول، دوم و ماده ١٩ میثاق جامعه بین‌الملل بوده است.

برجام، به عنوان توافق بین‌المللی غیر معاهده‌ای از این قاعده کلی مستثنی نیست. اوضاع و احوال حاکم این توافق نیز مانند بسیاری از توافقات تغییر کرده و این تغییر در مورد برجام بی‌تردید بنیادین بوده است. تحول شرایط زمان انعقاد توافق جامع هسته‌ای تاکنون تحت تاثیر عوامل عینی متعددی بوده که از مصادیق بارز و صریح تغییر بنیادین اوضاع واحوال است. محیط بین‌الملل الزاما میدان حضور و بروز عوامل حقوقی نیست و عوامل سیاسی در غالب موارد، تجلی برجسته‌تری همراه با تاثیر موسع و موثرتری دارند. توافق جامع هسته‌ای بیشتر از آنکه به دلایل حقوقی-بین‌المللی زمین‌گیر شود، مقهور سیاست بازی‌های بین‌المللی شد.

ماجرای هسته‌ای جمهوری اسلامی ایران واجد جنبه‌های سیاسی و حقوقی است که مقتضی طبیعت آن است و این نکته در ذات خود، طبیعی و معمول است لیکن موضوع زمانی مبهم و پیچیده می‌شود که برای تحلیل یک ماهیت حقوقی از رویکرد سیاسی استفاده می‌شود برای همین دیدگاه موافقین و مخالفین برجام هر روز از هم فاصله می‌گیرد تا جایی که هر دو گروه دیگری را به خیانت به منافع ملی متهم می‌کنند بی‌آنکه دلیل موجه حقوقی برای این اتهام در میان باشد!

برای تفسیر برجام باید به اوضاع و احوال زمان آن رجوع کرد، اوضاع و احوالی که اکنون احیای آن به دلیل تغییر وضعیت سیاسی و حقوقی حاکم بر نظام بین‌الملل کاملا متفاوت است. این‌گونه دستیابی به شرایط مساوی و مشابه با آنچه قبلا محقق گردید در عمل ناممکن است. دشواری در تحصیل توافق برای اموری مانند تضمین در توافق نیز ناشی از عدم درک یا توجه کافی به این عامل تعیین‌کننده است. زمان در معادلات دیپلماتیک و روابط بین‌الملل همچنین از عواملی است که انطباق وضعیت‌های سیاسی موجود را با شرایط کنونی حاکم اجتناب‌ناپذیر می‌کند. غفلت از عنصر اساسی «زمان» در روابط بین‌الملل خطای راهبردی است که دسترسی به نتیجه مطلوب را اگر ناممکن نگرداند با سختی و صعوبت همراه می‌کند. مجموعه این عوامل تاکنون باعث شده که برجام به تدریج از هدف اصلی خود دور شود.

توافق‌های بین‌المللی به طور کلی به مثابه قانون امور بین‌المللی را تنظیم و بسامان می‌کنند و از حیث کارکرد همان ویژگی قانون را (حداقل در روابط اطراف) دارند. قانون اعم از آنکه داخلی باشد یا مطرح در نظم بین‌المللی مهم‌ترین کار ویژه‌اش تنش‌زدایی است، کاری که برجام فی حد ذاته از عهده آن برآمد. توافق غیرمعاهده‌ای برجام به دلیل پیش گفته بین تفاسیر سیاستمداران و حقوقدانان گرفتار آمد و این‌گونه از آنچه هدف و غایت آن بود دور ماند. برداشت‌های ذهنی گوناگون، قانون قراردادی برجام را دچار فرمالیسم کرد تا حدی که از منظور و آرمان اصلی خود دور ماند و به جای «تنش‌زدایی» به عاملی برای «تنش‌زایی» تبدیل شد، زیرا بر‌خلاف بند «ع» از بخش مقدمه و مفاد عمومی برجام که امکان بازنگری و ارزیابی پیشرفت صورت گرفته در هر دو سال یک‌بار یا در صورت نیاز زودتر در سطح وزیران را برای انطباق وضعیت سیاسی موجود با واقعیت‌های زندگی بین‌المللی پیش‌بینی کرده بود، به هر دلیل نادیده گرفته شد.

نتیجه آن انکار با هر توجیه و دلیل، منجر به توقف آثار مستقیم و غیرمستقیم توافق و ناسازگاری به واقعیت موجود در گستره روابط بین‌الملل شد. بدیهی است عامل این بی‌نظمی تقصیری بزرگ مرتکب شد لیکن ساز و کار حقوقی موجود و مندرج در متن قواعد حقوق بین‌الملل امکانی را میسر و تمهید کرده بود که می‌شد بر سیاست‌ورزی‌های ناموجه و نامیمون غلبه کرد. فرصتی که مغتنم بود لیکن به هر دلیل از دست رفت چنان‌که می‌شد به وسیله آن سر مار به دست دشمن کوبید!

ناگزیر برجام در گرداب احیا گرفتار آمد. تاسیس حقوقی-بین‌المللی که نه می‌شود آن را نادیده گرفت و نه می‌شود از آنچنان که شایسته است بهره‌مند شد، مساله‌ای که محور جدال بین طرف‌های این توافق گردیده و بازیابی آن را در هاله‌ای از ابهام فرو برده است. خروج از این وضعیت ضرورتا به تصمیمی سخت نیازمند و وابسته است زیرا:

نخست: اوضاع و احوال کنونی حاکم بر جهان و برجام مانند زمان انعقاد و حتی بعد از آن نیست و این شرایط با سرعتی هر چه بیشتر در حال دگرگونی است تا جایی که در عمل هیچ بهره‌ای از آن ممکن نخواهد شد و حتی می‌تواند به زیان منافع ملی هم بینجامد.

دوم: اصرار به ادامه توافق به همان شکل زمان توافق به دلایلی شرح داده شد ممکن نیست و در صورت امکان هم به دلیل عدم سازگاری با واقعیت‌های بروز و ظهور یافته از قوام و پایداری کافی برخوردار نخواهد بود.

سوم: مواجهه مجدد پرونده هسته‌ای ایران با قطعنامه‌های شورای امنیت سازمان ملل متحد وفق فصل هفتم منشور ملل متحد نه تنها دشواری و گرفتاری‌های اقتصادی، اجتماعی و ملی را افزایش می‌دهد بلکه می‌تواند محدودیت‌ها و تهدید‌های بسیاری را در بهره‌مندی از فعالیت‌های صلح‌آمیز هسته‌ای به وجود آورد.

چهارم: اگر مذاکرات احیای برجام فقط موجبی برای تثبیت حق فعالیت‌های صلح‌آمیز هسته‌ای ایران که تاکنون میلیارد‌ها دلار هزینه به‌علاوه هزینه‌های گوناگون مستقیم و غیرمستقیم برای ایران داشته است، شود به نظر بهتر از عدم دسترسی به توافق است. توافق برای منافع اقتصادی در فرآیند رفع موثر تحریم‌ها می‌تواند موضوعی علی‌حده باشد، این‌گونه جمهوری اسلامی هم راه آمده از سال ٢٠١٥ تاکنون را برنگشته، هم مانع از بازگشت قطعنامه‌های شورای امنیت شده که در ذات و نفس خود تامین‌کننده منافع بسیاری است و هم تا رسیدن آخرین بند غروب برجام و خروج کامل از نظارت شورای امنیت سازمان ملل متحد قادر خواهد شد تا نقش موثر‌تری در نظام بین‌الملل ایفا کند. دسترسی به این مرحله مهم بی‌شک و تردید نیازمند تصمیم سخت، اما هوشیارانه و مبتنی بر استراتژی قوی و راهبردی عملیاتی است.

مهرداد پشنگ‌پور - اعتماد

منبع: اعتماد
ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
نظر:
بنر شرکت هفت الماس صفحات خبر
رپورتاژ تریبون صفحه داخلی
شهرداری اهواز صفحه داخلی