تیتر امروز

تیم اقتصادی دولت، دردی که درمان نمی‌شود/ خلجی: بیکاری، تورم و نقدینگی کاهشی و اقتصاد در حال رشد، تیم اقتصادی دست نمی‌خورد
«دیدارنیوز» چالش‌های تیم اقتصادی دولت را بررسی کرد:

تیم اقتصادی دولت، دردی که درمان نمی‌شود/ خلجی: بیکاری، تورم و نقدینگی کاهشی و اقتصاد در حال رشد، تیم اقتصادی دست نمی‌خورد

از ابتدای شروع به‌کار دولت سیزدهم تحلیل‌گران از تیم اقتصادی انتقاد کرده‌اند و معتقدند دولت و مجلس به دلیل نگاه‌‌های سیاسی دست به تغییر مثبت در کابینه نمی‌زند. گزارش جای نکاهی اجمالی به این موضوع...
اکبر حسنی: بانک‌ها برای تسهیلات تولید هزار بهانه می‌تراشند/ می‌توانستم با پولم دلار بخرم
بررسی موانع تولید در گفت‌وگو با مدیر عامل آریا چوب نفیس آفرینش+ویدیو

اکبر حسنی: بانک‌ها برای تسهیلات تولید هزار بهانه می‌تراشند/ می‌توانستم با پولم دلار بخرم

موانع، مشکلات و کارشکنی‌های مسیر تولید از ثبت درخواست و اخذ پروانه تا وارد کردن سخت افزار و موضوع ترخیص آن در گمرکات ایران در گفت‌وگوی دیدار با یک کارآفرین.
گزینه‌های اصولگرا‌های تندرو برای حذف قالیباف
چه کسی رئیس مجلس دوازدهم خواهد شد؟ دیدار گزارش می‌دهد:

گزینه‌های اصولگرا‌های تندرو برای حذف قالیباف

محمدباقر قالیباف گرچه نفر اول انتخابات مجلس دوازدهم از تهران نشد، اما همچنان انتظار دارد که در مقام شیخ مکلای جریان اصولگرا، در جایگاه خود ابقا شود، گزینه‌های دیگری نیز برای ریاست بر مجلس مطرح...
گفتگو با یک کارشناس روابط بین‌الملل در مورد بحران قفقاز و شرایط خاورمیانه

رحمن قهرمان‌پور: از تحولات قفقاز و خاورمیانه عقب مانده‌ایم!

قفقاز صحنه تنش‌های نظامی است. آمریکا از افغانستان خارج شده است و ائتلاف‌های جدیدی در جهان و منطقه در حال شکل‌گیری است. بحران قفقاز بهانه گفتگویی مفصل با رحمن قهرمان‌پور در مورد شرایط جدید نظام بین‌الملل شده است.

کد خبر: ۱۱۰۹۸۳
۰۹:۴۴ - ۱۹ مهر ۱۴۰۰

با خاومیانه جدید روبرو هستیم؟

دیدارنیوز ـ پرستو بهرامی‌راد: ایران با جمهوری آذربایجان وارد جنگ می‌شود؟ اتفاقات منطقه قفقاز به کجا می‌رسد؟ ترکیه، روسیه و اسرائیل از تنش میان ایران و جمهوری آذربایجان چه استفاده‌ای می‌کنند؟ آمریکا چرا از خاورمیانه خارج شده است؟ خاورمیانه به میدان جنگ چین و آمریکا تبدیل شده است؟ این سوالات و تعدادی دیگر این روز‌ها ذهن بسیاری از مردم خاورمیانه را به خود درگیر کرده است.


بیشتر بخوانید:ارمنستانی‌ها در ایران چه می‌کنند؟


با حضور دموکرات‌ها در کاخ سفید و خروج آن‌ها از افغانستان به نظر می‌رسد معادلات منطقه تا حدودی تغییر کرده است. این روز‌ها تنش میان ایران و جمهوری آذربایجان و همینطور تنش ارمنستان و باکو بسیاری را نگران شروع جنگ جدید در خاورمیانه کرده است. دیدار برای بررسی شرایط خاورمیانه امروز و تبعات آن بر روابط ایران بر کشور‌های منطقه با رحمن قهرمانپور، کارشناس بین الملل به گفتگو پرداخته است.

منشاء تنش بین ایران و جمهوری آذربایجان چیست؟

تنش فقط میان ایران و جمهوری آذربایجان نیست؛ واقعیت این است که در منطقه قفقاز بعد از حدود ٣٠ سال که تحول جدی در مناقشه ارضی و مرزی میان جمهوری آذربایجان و ارمنستان رخ نداده بود، سال ٢٠٢٠ شاهد جنگ ۴۴ روزه (قره باغ) بودیم که باعث آزادی مناطقی از سرزمین‌های مورد مناقشه توسط جمهوری آذربایجان شد. این آزادی، موازنه قوا در قفقاز جنوبی را به هم زده و باعث بروز چالش‌هایی شد. با تغییر موازنه موقعیت بازیگران منطقه‌ای و بین المللی بر اساس داشته‌های آن‌ها دچار تغییر شد. موقعیت ما، روسیه، ترکیه و ارمنستان تغییر کرده است.

اروپا و آمریکا در قالب گروه مینسک دو طرف اصلی غربی برای حل مناقشه قفقاز جنوبی بودند. جنگ ۲۰۲۰ نیز پس زمینه‌ای داشت، بعد از حمله روسیه به گرجستان در ٢٠٠٨ به تدریج مناسبات آمریکا و اروپا در قفقاز کمتر شد و به موازات آن نقش روسیه افزایش یافت. با کم شدن نفوذ غرب مسکو با اطلاع از عدم توانایی گروه مینسک در حل مسئله قره باغ، در سال ٢٠١٩ طرحی را موسوم به طرح پوتین مطرح کرد که شامل عقب نشینی ارمنستان از ٥ استان اشغال شده آذربایجان بود و به اضافه دو منطقه دیگری که قرار بود بعداً به جمهوری آذربایجان واگذار شود. اما در طرح پوتین منطقه خود مختار ناگورنو قره باغ در کنترل ارمنستان می‌ماند. اما بعد از حمله آذربایجان ٣٠٪؜ خاک جمهوری خود مختار قره باغ نیز در اختیار آذربایجان قرار گرفت؛ بنابراین خلاصه کلام این است که جایگاه همه بازیگران در قفقاز جنوبی نسبت به قبل تغییر کرده است.

تاثیر سفر امیرعبداللهیان، وزیر خارجه ایران به مسکو بر روابط ایران و جمهوری آذربایجان چه خواهد بود؟

روسیه از ٢٠١٢ که وارد سوریه شد، یک بازی سیاسی هوشمندانه‌ای را آغاز کرده که بدون فهم این بازی هوشمندانه نمی‌شود با روسیه کنار آمد. امروز روسیه احساس می‌کند که در رقابت بین آمریکا و چین امکان دارد که به حاشیه رانده شود، چون اقتصاد ضعیفی هم دارد. اما با وجود ضعف اقتصادی یک دیپلماسی بسیار هوشمندانه و فعالانه را در خاورمیانه در پیش گرفته که نتیجه اش این شده است که در سال ۲۰۲۱ روسیه یکی از بازیگران اصلی خاورمیانه است و در آینده نقش مهمتری نیز بازی خواهد کرد.

روسیه در سوریه بازیگر اصلی است، با ترکیه روابط نزدیک دارد، با اسرائیل و ایران و عربستان روابطش را گسترش داده و همه این‌ها براساس یک فرمول اتفاق افتاده است. از دلایل اصلی پررنگ شدن نقش روسیه در یک دهه اخیر خاورمیانه عدم ورود به اختلافات قدرت‌های منطقه است؛ بنابراین کسانی که فکر می‌کنند روسیه به نفع ایران یا ترکیه موضع گیری بکند، انتظارشان برآورده نخواهد شد. روسیه بازی خودش را دارد و سعی می‌کند بازی را به گونه‌ای پیش ببرد که همه طرف‌ها سهمی داشته باشند و نارضایتی بوجود نیاید.

در این دیدار لاوروف اعلام کرد که روسیه تغییر ژئوپلوتیک را نمی‌پذیرد. از نظر روسیه آن چیزی که در قفقاز اتفاق افتاد تغییر ژئوپلوتیک نیست؛ زیرا از یکسال قبل روسیه به ارمنستان پیشنهاد کرد که طرح صلح پوتین را بپذیرد. روسیهبه پاشینیان نخست وزیر ارمنستان پیشنهاد کرد  که استقرار نیرو‌های روسیه در قره باغ را بپذیرد؛ وقتی ارمنستان این پیشنهادات را نپذیرفت جنگ شروع شد و هنوز ابهام داریم جنگ چگونه شروع شد.

دو روایت است که چرا آغاز شده است. یک روایت می‌گوید که در این جنگ روسیه غافلگیر شد و ترکیه از پهپاد‌ها استفاده کرد و در به کارگیری پهبادها هماهنگی با انگلستان صورت گرفته بود و روسیه بعد از غافلگیری با روند کلی همراه شد. اما یک روایت معتبر‌تر و قوی‌تری در بین کارشناسان وجود دارد که از ابتدا روسیه در جریان شروع جنگ قرار داشت یا باکو مسکو را در جریان حمله خودش قرار داده بود.

روسیه دلایل متقنی داشت که در این جنگ مداخله نکند. در واقع مسکو از سال ٢٠١٢ به تدریج به این جمع بندی رسیده بود که در قفقاز باید یک تغییری اتفاق بیافتد که به نفع روسیه باشد، اما این تغییر را تغییر ژئوپلوتیک در منطقه نمی‌داند. آنچه که در توافق نوامبر ۲۰۲۰ آمد بحث آنبلاک و باز کردن خطوط مواصلاتی در قفقاز است. یعنی هر سه طرف روسیه، ارمنستان و آذربایجان پذیرفتند که خطوط مواصلاتی باز شود؛ اما تعریف خطوط مواصلاتی در هر سه کشور متفاوت است. یعنی در ماده ۶ توافق می‌گوید کریدور لاچین به پهنای ۵ کیلومتر است و قرار است اینجا به ارمنستان داده شود. یعنی آذربایجان این مکان را تحت نظارت صلح بانان روسی به ارمنستان می‌دهد و رابطه اصلی ارمنستان با سرزمین قره باغ ایجاد می‌شود. در مقابل ارمنستان پذیرفته است خطوط مواصلاتی و حمل و نقل بین آذربایجان و نخجوان برقرار شود، اما نام کریدور مشخص نیست. یعنی در رابطه با اتصال آذربایجان به نخجوان در ماده ۹ قرارداد ۱۰ نوامبر چیزی به نام کریدور نیامده است، فقط گفته شده که این اتصال باید برقرار شود؛ بنابراین روس‌ها اینجا هنوز موضعگیری صریح نکرده‌اند. تنها کشوری که در اینجا بحثی از کریدور به میان می‌آورد جمهوری آذربایجان است. حتی ترکیه هم صراحتاً از کریدور حرفی نزده است.

در واقع ترکیه و ارمنستان و روسیه می‌دانند ایجاد یک کریدور پهن در این منطقه برای قطع رابطه ایران با ارمنستان ممکن نیست. اما این مسئله بیشتر مربوط به مناسبات داخلی جمهوری آذربایجان می‌شود. به تعبیر برخی الهام علی‎اف نیز با پررنگ کردن ماجرای زنگزور در پی کم رنگ کردن اشغال قره باغ توسط ارمنستان است؛ بنابراین به جای قره باغ روی زنگزور تمرکز کرده است.

روسیه نیز با این موضوع موافق نیست و تاکید بر باز بودن تمام خطوط مواصلاتی دارد، زیرا باز بودن این خطوط به نفع روسیه است. روسیه امنیت و خطوط راه آهن ارمنستان را برعهده دارد و باز بودن این خطوط در آمد سرشاری را از صادرات نصیب مسکو خواهد کرد که به شدت به آن احتیاج دارد. از طرف دیگر روابط روسیه با ترکیه اقتضا می‌کند که این راه باز باشد.

ما باید دقت کنیم که قرار نیست آنجا کریدوری ایجاد شود. اگر ارمنستان مقاومت کند به نظر من روسیه هم در انتها به جمع بندی می‌رسد که کریدوری بین جمهوری آذربایجان و نخجوان برقرار نشود. همین راه‌های مواصلاتی که وجود دارد باقی خواهد ماند. ایران مخالف ایجاد کریدور است، همانطور که ارمنستان است. اما باید دقت بکنیم که ارمنستان، آذربایجان و روسیه بر سر باز کردن همه راه‌های مواصلاتی به توافق رسیدند که این توافق اجرا شد و ارمنستان آسمان خود را بر روی آذربایجان باز کرد. ولی اینکه در آن منطقه کریدوری به پهنای چند کیلومتر ایجاد شود و بخشی از استان سیونیک ارمنستان به جمهوری آذربایجان واگذار شود چیزی نیست که روسیه و ارمنستان موافق نیست.

نقش اسرائیل و ترکیه در این بین چیست؟

جمهوری آذربایجان قبل از توافق ابراهیم تنها کشور مسلمان بود که نزدیکترین روابط و تجارت را با اسرائیل داشت. در واقع اسرائیل به آذربایجان به مثابه پایگاهی نگاه می‌کند که از طریق آن می‌تواند روابط خود را با کشور‌های اسلامی گسترش دهد. در نهایت نیز با فشار آمریکا توافق ابراهیم صورت گرفت و بین اسرائیل و بحرین و امارات امضاء شد و از آن طرف مراکش و سودان روابطشان را با اسرائیل عادی کردند. عربستان هم که ارتباطاتی با اسرائیل برقرار کرده است.

اسرائیل از سال ۲۰۱۵ که برجام امضاء شد، معتقد بود حضور ایران در منطقه قفقاز بیشتر خواهد شد. پس حضور خود را در این منطقه بیشتر کرد و نه تنها با آذربایجان بلکه با گرجستان و ارمنستان نیز روابط نزدیک و قوی دارد. گرجستان نیز مایل به غرب است و اسرائیل نیز در آنجا حضور دارد. طبق آمار منتشر شده اسرائیل ٤٠٪؜ نفت خود را از باکو تامین می‌کند و در مقابل ٧٠٪؜ تسلیحات نظامی آذربایجان از تل آویو خریداری می‌شود. حتی گزارش‌های تایید نشده‌ای وجود دارد مبنی بر اینکه آذربایجان به کمک  سیستم دفاع موشکی که از اسرائیل دریافت کرده توانسته  حملات ارمنستان را دفع بکند. بنابراین در اینکه جمهوری آذربایجان و اسرائیل همکاری‌های بسیاری دارند تردیدی نیست. الهام علی اف تاکید کرده که آنچه که در روابط آذربایجان با اسرائیل علنی شده، قله‌ کوه یخ است. واضح است که روابط خیلی عمیق‌تر است و مشخصا بیشتر همکاری‌های دو کشور استخباراتی و امنیتی و جاسوسی است. به نظرم همین مسئله ایران را عصبانی کرده است. ایران با حمایت از جمهوری آذربایجان در جنگ قره باغ انتظار دوری باکو از اسرائیل را داشت که این امر اتفاق نیفتاد بلکه نزدیکی بیشتر هم شد. سخنی هم که آقای امیر عبداللهیان در مسکو زده تقریباً ناظر بر همین بوده که جمهوری آذربایجان از اسرائیل دوری کند، البته لحن تحکم آمیز بود، ولی حرف این بوده که ما از آن‌ها حمایت کردیم و انتظار داشتیم جمهوری آذربایجان در مقابل روابطش را با اسرائیل محدود بکند؛ لذا این نگرانی به جا است.

اما یک موضوعی را باید در تحلیل هایمان در نظر بگیریم و آن ثروت نفتی است که باکو دارد و خیلی اغوا کننده است. برای آمریکا، اسرائیل و روسیه این متغییر مهمی است که وجود دارد و ما در تحلیل‌ها نادیده می‌گیریم. آذربایجان کشوری با منابع و پول زیاد است و روسیه نیز به این پول به شدت نیاز دارد. یعنی بعد از داستان کریمه تحریم‌هایی که اروپا و آمریکا بر روسیه اعمال کردند، اقتصاد روسیه به شدت آسیب دیده و روسیه سخت به این سرمایه گذاری نیاز دارد؛ بنابراین روسیه در آنجا دست برتر را دارد، آمریکا و اروپا تغییر نقش داده اند، ترکیه سهم اثرگذاری خود را بیشتر کرده است و ارمنستان بازنده قطعی این جریانات است. ارمنستان نیز چاره‌ای ندارد که به آن چیزی که روسیه می‌گوید عمل کند.

آیا ایران و ارمنستان وارد توافق نظامی خواهند شد؟

کسانی که پیشنهاد می‌دهند که ایران برود در ارمنستان پایگاه نظامی بزند، نمی‌دانم اصلاً حقوق بین الملل خوانده اند؟ (باخنده) روسیه در ارمنستان پایگاه نظامی دارد و امنیت مرزی ارمنستان دست روسیه است. اینکه ایران بخواهد در ارمنستان پایگاه نظامی ایجاد کند گویی در خاک روسیه پایگاه ایجاد کرده است و روسیه قطعاً چنین اجازه‌ای نخواهد داد. از طرفی دیگر در قانون اساسی کشور ما ایجاد پایگاه نظامی کشور دیگر ممنوع است و ایجاد پایگاه در ارمنستان و توافق برای ایجاد پایگاه متقابل در خاک ایران عملاً امکان پذیر نیست؛ لذا بعید است که ایران با ارمنستان وارد توافقات عجیب و غریب بشود.

همچنین دیدیم که وقتی وزیر خارجه ارمنستان از ایران به ارمنستان بازگشت، این کشور اجازه داد جمهوری آذربایجان از آسمان این کشور استفاده کند. ارمنستان به زبان بی زبانی می‌گوید که من نمی توانم کاری بکنم و شما اگر میتوانید کریدور شمال به جنوب را ایجاد بکنید. راه درست همین است و روس‌ها سال‌ها است که این کار را نمی‌کنند. کریدوری که قرار است از چابهار برود به دریای سیاه که اگر این کریدور راه بیافتد ما دیگر مشکلی نخواهیم داشت. ما از ۲۰۰۶ با گرجستان و ارمنستان وارد مذاکره شده ایم، ولی این طرح‌ها به دلیل فقر اقتصادی ارمنستان و تحریم‌های ایران و به دلیل شرایط خاصی که گرجستان در برابر غرب دارد محقق نشده است.

رحمن قهرمانپور/آذربایجان/ارمنستان/اسرائیل/آمریکا/چین

آیا تنش ایران با جمهوری آذربایجان به جنگ منتهی می‌شود؟

همانطور که در خلیج فارس آمریکا بازیگر اصلی بود در قفقاز هم همه مسائل نهایتا به روسیه و کاخ کرمیلین ختم می‌شود. ترکیه تلاش کرد در لاچین نیروی نظامی مستقر کند، ولی مسکو اجازه نداد. فقط اجازه داد ۶۰ نفر در خارج از منطقه توافق حضور داشته باشند. وقتی روسیه اجازه این کار را نمی‌دهد در واقع یک پیام مشخصی را می‌دهد؛ بنابراین جنگی در کار نخواهد بود. جنگی هم بین ترکیه و ایران رخ نمی‌دهد، چون هر دو طرف به دنبال منافع خود هستیم. متاسفانه جریانات هویتی در داخل بدون ملاحظه منافع ملی خیلی بحث‌ها را مطرح می‌کنند. سیاست بین الملل تشکیل شده از یک سری فرمول‌ها و قواعد و مناسبات قدرت است.

خطری که وجود دارد این است که ما سیاست خارجی را هویتی بکنیم و اگر به عرصه سیاست خارجی هویتی نگاه بکنید مثل داستان عربستان می‌شود. یعنی روابط گره می‌خورد و باز هم نمی‌شود و هر دو طرف متضرر می‌شوند. سیاست خارجی مبتنی بر مسائل هویتی نیست بلکه مبتنی بر منابع قدرت است. چرا کره شمالی در مناسبات جهانی نقش ندارد، ولی کره جنوبی دارد؟ بنابراین ما افکار عمومی را نباید به سمت تقابل گسترده با تمام جهان ببریم.

ما امروز با بیشتر کشور‌های منطقه مشکل داریم اعم از عربستان، امارات، بحرین، پاکستان و.... اینگونه نمی‌توان کشورداری کرد و کشور به عقلانیت نیاز دارد. سیاست خارجی یک امر تخصصی است و حتماً همه مردم باید نظر بدهند، ولی سیاست خارجی مسائل جزئی دارد که نمی‌شود هر کسی بدون توجه به آن هر روز پیشنهادات متنوع بدهد. بخشی از مردم فکر می‌کنند که آن قدر ضعیف شدیم که همه به ما زور می‌گویند، ولی راهش این نیست که ما با همه وارد جنگ بشویم. باید از احساسی برخورد کردن با موضوعات جلوگیری کنیم. وقتی افکار عمومی تهیج می‌شوند، سیاستمداران نیز به دنبال رای مردم هستند و نماینده مجلسی که از او انتظار عقلانیت می‌رود سخنانی را مطرح می‌کند که آتش را تندتر میکند.

ما باید کاری که روس‌ها انجام دادند را مورد نظر قرار دهیم. اگر روس‌ها احساسی برخورد می‌کردند، ناتو به مرز اوکراین نیز رسیده بود. روسیه با صبر و آرامش گام به گام به جلو می‌آید و مثل یک صحنه شطرنج ۲۰۰۸ گرجستان را سنگ قلاب می‌کند، در ۲۰۱۲ به سوریه می‌رود، در ۲۰۱۴ کریمه را می‌گیرد و در ۲۰۲۰ قفقاز را تغییر شکل می‌دهد. صحنه سیاست خارجی بین الملل مثل یک صحنه شطرنج است و ما نمی‌توانیم بازی را بهم بریزیم. ما باید انقدر با حوصله در این صحنه شطرنج جهانی حرکت کنیم تا بدون تحریک دیگران و بدون نگران کردن افکار عمومی به اهداف خودمان برسیم.

تنش‌های شکل گرفته در منطقه، باعث تغییر شکل خاورمیانه می‌شود؟

بله. در واقع مسئله فقط قفقاز نیست؛ آمریکا با تمام انتقادات فراوان با آن شکل بد بدون هیچ مقاومتی در برابر طالبان از افغانستان خارج شد و اعتبار آمریکا در دنیا خدشه دار شد. از سوی دیگر آمریکا در سوریه نقشی ندارد و اگر نقش دموکرات‌ها نبود ترامپ کاملاً از سوریه خارج شده بود و الان فقط در مناطق کرد نشین حضور دارد که به نظر اگر یکم شرایط آرام‌تر شود از آنجا هم خارج خواهند شد. همینطور از عراق هم در حال خروج است. از سوی دیگر آمریکا از عربستان و دولت‌های خلیج هم سامانه‌های پاتریوت خود را خارج کرده است؛ پس مسئله صرفاً قفقاز نیست. ما در خلیج فارس، شامات، مدیترانه و دریای سیاه شاهد تغییر معادلات سیاست بین الملل هستیم.

دلیل این مسئله این است که  اولویت آمریکا در سال‌های اخیر تغییر کرده و حفظ نظام لیبرال اولویت نیست. اولویت آمریکا مهار چین است و سیاست خود را در این راستا باز تعریف می‌کند؛ بنابراین در پیمان آکوس آمریکا بزرگ‌ترین و اصلی‌ترین و تاریخی‌ترین متحد خود یعنی اتحادیه اروپا را نادیده می‌گیرد و برای مهار چین با استرالیا و بریتانیا پیمانی منعقد می‌کند. این‌ها نشان می‌دهد که آمریکا به صورت جدی به مهار چین فکر می‌کند، هر چند بعضی معتقد هستند که کار چین از مهار گذشته است. الان بازار مصرف داخلی چین ٥٠٠ میلیارد دلار از ایالات متحده بیشتر شده است، بنابراین اتفاقات پیرامون ما نتیجه جدی‌تر شدن رویارویی چین و آمریکا است.

تاثیر رویارویی آمریکا و چین بر ایران چیست؟

اینکه ما در کجا این تحولات قرار داریم، نیازمند تحقیقات و پژوهش بی طرفانه و توجه به واقعیت‌ سیاست‌های بین الملل است. رفتار دولت‌ها در نظام بین الملل تابع آرایش کلی نظام بین الملل است. اگر بخواهم کمی تخصصی‌تر بگویم ما الان وارد رقابت قدرت‌های بزرگ شده ایم. قبل از این دوران چند جانبه گرایی بود و قبل از آن دوران هژمونی آمریکا در نظام بین الملل بود. هر کدام از این‌ها معنا‌ها و تاثیرات خودش را دارد.

یعنی رفتار دولت‌ها در این نظام فعلی خیلی بیشتر از دوران چند جانبه گرایی مبتنی بر پیگیری اهداف ملی خودشان است و خیلی توجهی به چند جانبه گرایی ندارد. یا همینطور آمریکا به عنوان هژمون دیگر تعهدات قبلی خودش را کنار می‌گذارد خیلی از متحدان آمریکا مثل عربستان، امارات، اسرائیل و ترکیه نگران می‌شوند و دوباره جایگاه خودشان را باز تعریف می‌کنند. یا همینطور اتفاقاتی که اشاره کردم که در مناطق پیرامونی ما می‌افتد، دولت‌ها سعی می‌کنند جایگاه جدید برای خود بازتعریف کنند، مثلاً آن جایگاهی که ترکیه در عراق، مدیترانه و... تعریف می‌کند یا آن چیزی که ما در عراق و محور مقاومت دنبال می‌کنیم و آن چیزی که عربستان در توافق ابراهیم و دریای سرخ به دنبال آن است.

اینکه ما بدانیم کجای ماجرا هستیم، نیاز به شناخت علمی، دقیق و تا حد امکان بی طرفانه از آرایش‌های قدرت در نظام بین الملل جدید داشته باشیم و براساس آن خود را بازتعریف کنیم. باید بپذیریم شرایط پیرامونی ما تغییر کرده است و بازگشت به گذشته امکان ندارد. باید با نگاه به آینده جایگاه خودمان را باز تعریف بکنیم.

وقتی جهان وارد عرصه دو قطبی می‌شود، امکان تقابل قدرت بیشتری می‌گیرد. ما امروز داریم وارد جهان دو قطبی آمریکا و چین می‌شویم. آیا این تقابل بین بلوک شرق و غرب به جنگ بزرگی ختم می‌شود؟

درست است که به تعبیر برخی ما وارد یک جهان دو قطبی شده ایم، اما ماهیت جنگ سر بین چین و آمریکا با شوروی و آمریکا بسیار متفاوت است. این موضوعی است که ما باید به آن دقت کنیم. یکی از هوشمندی‌ها و زرنگی چینی‌ها استفاده از تجربه فروپاشی شوروی است. نظر سنجی که موسسه شورای روابط خارجی اروپا انجام داده بسیار جالب است. تقریباً نیمی از مردم اروپا معتقد هستند که چین دشمن اروپا نیست و همینطور معتقد هستند که روسیه تهدید جدی برای اروپا نیست. این اروپایی‌ها برخلاف جنگ سرد با شوروی دیگر نمی‌توانند بگویند چین دشمن ایدئولوژیک ما است .

بنابراین آن دو قطبی که ما انتظار داریم مثل زمان جنگ سرد شوروی و آمریکا شکل نخواهد گرفت. چین یقیناً مخالف این دو قطبی است و این موضوع را به ضرر خود می‌داند و تمام تلاش پکن این است که تمامی کشور‌ها را وارد این بازی کرده و از امنیتی کردن مسئله چین خودداری کند. پس جنگ سرد جدید بیشتر از آن که جنگ سرد ایدئولژیک سیاسی باشد جنگ سرد تکنولوژیک و فنی است. یعنی شما می‌بینید جنگ اصلی الان در مورد حضور هواوی در انگلیس و آلمان است. چین با سیطره بر تکنولوژیک و فناوری‌های جدید مثل هوش مصنوعی دارد سیطره تکنولوژیک آمریکا زیر سوال ببرد. هر چند ضعف‌هایی دارد ولی به شدت دنبال جبران ضعف‌ها است؛ بنابراین در این جنگ جدید الزاماً شاهد باز تولید روابط جنگ سرد نخواهیم بود به خصوص که چین اعلام کرده وارد هیچ کشور و ائتلاف نظامی نخواهد شد، در حالی که سیاست آمریکا و شوروی ایجاد ائتلافات بود.

مبنای دعوای چین و آمریکا اقتصادی و فنی است، در حالی که مبنای دعوای آمریکا و شوروی دعوای ایدئولوژیکی بود. چینی‌ها بسیار هوشمندانه از تبدیل شدن سیاست بین الملل به یک سیاست دو قطبی بین چین و آمریکا جلوگیری می‌کنند و این سیاست حساب شده است. چون می‌داند اگر این اتفاق روی دهد بازنده خواهد بود. به همین دلیل می‌بینید که چین در یونان بندر خریده و مجارستان حضور دارد. چینی‌ها با استراتژی دقیقی جلو می‌روند به نحوی که آمریکایی‌ها نه تنها در سطح بین المللی، بلکه در سطح متحدان ایالات متحده مثل اروپا هم نتوانستند به یک اجماع برای مهار چین برسند. اگر توانسته بودند که یک اجماع نظری ایجاد کنند، مجبور نبودند که بروند به سراغ استرلیا و بریتانیا.

عضویت ایران در شانگ‌های تعریف ایران در بلوک شرق را یدک می‌کشد؟ آیا تعریف شدن در بلوک شرق برای ایران تبعاتی دارد؟

ما باید از دوگانه یا چین یا آمریکا خارج بشویم. ما هنوز ذهنیتمان در جهان دو انگاری است. ولی چین این معادلات را بهم زده است. چین اصلی‌ترین متحد آمریکا است یا چین بندر حیفا را در اسرائیل اجاره کرده است، در حالی که آمریکا بار‌ها هشدار داده بود؛ بنابراین چین مرز‌ها را بهم زده است. چون ما مفهوم دیگری پیدا نمی‌کنیم داریم اینگونه نگاه می‌کنیم که جهان را دو قطبی می‌بینیم.

اینکه ما از اساس وارد بلوک شرق شویم و مقابل آمریکا بأیستیم، غلط است و درک نادرست از صحنه بین الملل است. اساساً چین به هیچ وجه نمی‌خواهد در دعوای ایران و آمریکا وارد حمایت از ایران شود. از آن طرف هنوز برخی در ایران فکر می‌کنند آمریکا هنوز قدرت هژمون جهان است که این هم با واقعیت‌های موجود نمی‌خواند. ایران برای تقویت خود هم به شرق نیاز دارد و هم به غرب. اینکه دوگانه ایجاد کنیم چه اصلاح طالبان و چه اصولگرایان در واقع این سیاست شرق گرا و یا غرب گرا، در واقع یک اشتباه تحلیلی است و میتواند ما را در سیاست بین الملل در مسیر‌های اشتباه ببرد. چین چنین بازی که یا چین را باید انتخاب کنید یا آمریکا را ندارد.

این منطق بوش، رئیس جمهوری سابق آمریکا در ۱۱ سپتامبر بود که گفت کشور‌ها یا با ما هستند یا با ما نیستند. چین با اصلی‌ترین متحدان آمریکا رابطه خوب دارد و حتی با آمریکا هم خوب است. این نشان می‌دهد که استراتژی‌های چین آنی و مقطعی نیستند. ۴۰ سال است که با برنامه جلو می‌رود. یک مدت زیادی سیاستش این بود که ایجاد ترس نکند و خیزش آرام و صلح آمیز را پی می‌گرفت.

چین در دوران جیانگ زمین یک جسورتر شده است، وگرنه خود چینی‌ها می‌گویند ما جهان سوم هستیم و اصلاً در حد آمریکا نیستیم. ما هم نباید فکر کنیم سیاست خارجیمان یا شرقی باشد یا غربی. اساساً مفهوم شرق و غرب به معنای سنتی سال‌ها است که فرو پاشیده است. ما به روابط فرا آتلانتیکی آمریکا و اروپا می‌گفتیم غرب. الان اگر به اختلافات فرانسه و آمریکا را ببینید، یا بین آلمان و فرانسه یا آلمان و آمریکا یا... نمونه بارز فروپاشی بین غرب است. اینکه ما فکر کنیم یک اتحادی بین جبهه غرب وجود دارد بین اروپا و آمریکا و یک جبهه‌ای در مقابلش است در شرق وجود دارد که متشکل از چین و روسیه است، اساساً چنین چیزی وجود ندارد.

امروز هند در میانه این دو قطبی که گفته شده، کجا قرار می‌گیرد؟ هند در شرق است، ولی متحد استراتژیک آمریکا است. نارندرا مودی برخلاف توافقاتی که هند با اروپا داشته است، حقوق بشر را نقض می‌کند. در کشمیر برای اولین بار قانون اساسی هند را نقض کرد و وضعیت مستقل کشمیر را نادیده گرفت. تبعیض آشکار علیه مسلمانان انجام می‌دهد. بنابراین امروز هند کجا قرار می‌گیرد؟

این هندی است که در ۲۰۰۵ قرارداد استراتژیک هسته‌ای با امریکا امضاء کرده است؛ بنابراین شما نمی‌توانید یک مرزکشی دقیقی انجام دهید و به کشور‌ها بگویید دو تا انتخاب دارید. روسیه نیز در این برهه بازی خود را انجام می‌دهد. همچنین امروز روسیه در قفقاز بازی خود را پیش می‌برد. آیا امروز کسی گوش می‌دهد فرانسه در قفقاز چه می‌گوید؟ نه؛ در حالی که فرانسه جزء گروه مینسک است. آمریکا کجا جریانات قفقاز قرار دارد؟ مگر آمریکا نمی‌تواند به جمهوری آذربایجان فشار بیاورد؟ مگر ارامنه لابی قدرتمندتری در آمریکا ندارند؟ در واقع آمریکا وارد نمی‌شود چون یا نمی‌خواهد و یا نمی‌تواند. باید بدانیم غرب و شرق به مفهوم سنتی خودش در واقع از بین رفته است و ما شاهد آرایش جدید در سیاست‌های بین الملل هستیم و ما وضعیت باید خودمان را براساس این آرایش‌های جدید تعریف بکنیم.

ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
نظر:
بنر شرکت هفت الماس صفحات خبر
رپورتاژ تریبون صفحه داخلی
شهرداری اهواز صفحه داخلی