تیتر امروز

«جوانی جمعیت ایران» از رویا تا واقعیت
«دیدارنیوز» در گفت‌وگو با آسیب‌شناس اجتماعی بررسی می‌کند:

«جوانی جمعیت ایران» از رویا تا واقعیت

عضو هیات علمی دانشگاه علامه‌طباطبایی معتقد است تا زمانی که چالش‌های درمانی، آموزشی و رفاهی را حل نکنند نمی‌توان انتظار افزایش جمعیت داشت.
سیل غارتگر اومد، از تو رودخانه گذشت ...
دیدار آنچه در مشهد اتفاق افتاد را بررسی می‌کند

سیل غارتگر اومد، از تو رودخانه گذشت ...

چهارشنبه ۲۶ اردیبهشت، مشهد، ساعت حدود دو بعدازظهر؛ باران شروع می‌شود، سیل می‌آید، ۹ نفر جان خود را از دست می‌دهند، اما مدیران شهری می‌گویند: آبگرفتگی بود نه سیل!.
هم تشکر می‌کنیم و هم حمایت!
افاضات اضافه

هم تشکر می‌کنیم و هم حمایت!

عوام‌الملک در هفته‌ای که گذشت به «حماسه» بزرگ اخیر در کشور اشاره کرده و گفته بابت این اتفاقات ما فقط باید متشکر باشیم و حمایت کنیم.

نقد الهیاتی، روان‌شناختی و جامعه‌شناختی سوگواری‌ها، ضرورتی اجتناب‌ناپذیر 

عزاداری محرم به اعمالی چون پوشیدن لباس مشکی، ریختن چند قطره اشک و ایستادن در صف نذری تقلیل یافته و در واقع آیین و مناسک تا حد زیادی جای ایمان را گرفته است. این چنین می شود که رستگاری را به کالایی دم‌دستی و آسان‌یاب تبدیل کرده‌ایم. در حالی که ایمان، یعنی تلاشی مستمر در مسیر حقیقت‌جویی. ایمان رفتن و رفتن و گام نهادن در وادی سخت و ناهموار زیستنی اخلاقی و خویشتن‌داری مداوم است.

کد خبر: ۹۵۴۸
۱۲:۲۸ - ۲۱ شهريور ۱۳۹۷

دیدارنیوز ـ علی زمانیان: لب کلام این است: گویی ما با جایگزین کردن آیین محرم و عزاداری به جای ایمان، به نوعی به دین آسانی رسیده‌ایم. دین آسانی یعنی این فقط کافی است در مجلس عزای امام حسین حاضر شویم و چند قطره اشک بریزیم، پیراهن مشکی به تن کنیم، در صف نذری بایستیم و از نذری بخوریم، و چیزهایی از این قبیل، تا به رستگاری برسیم.
 
این چنین می شود که رستگاری را به کالایی دم‌دستی و آسان‌یاب تبدیل کرده‌ایم. در حالی که ایمان، یعنی تلاشی مستمر در مسیر حقیقت‌جویی. ایمان رفتن و رفتن و گام نهادن در وادی سخت و ناهموار زیستنی اخلاقی و خویشتن‌داری مداوم است. ایمان چیزی نیست که بتوان آن را بدست آورد. نفس گام زدن در جهت حقیقت خواهی و زیستن بر مدار عدالت‌طلبی است. آنان که خود را واصل به حقیقت می‌دانند به واقع ایمان از کف نهاده‌اند.

رستگاری، کوشش مدام می خواهد. رستگاری، یعنی پذیرفتن تمام مشقات و رنج هایی که همه هستی آدمی را درمی نوردد. تردیدهایی که روح و جان را در هم می پیچد. تناقض‌هایی که علی‌رغم‌ بودن‌شان باید چنان زیست که گویی با آنها مواجه نشده‌ای. رستگاری یعنی در میان آتشی بر گرفته از هیزم تنومند خواهش‌ها و تمنیات و یک عمر فرسوده شدن. رستگاری را به هیچ کس هدیه نمی‌دهند. رستگاری حاصل فراز و نشیب‌ها و رنج کشیدن‌های مداوم است و چنین است که رستگاری را به آیین قیمه و قمه تبدیل می‌کنیم.
 
این که احادیث و روایت‌هایی که در ثواب اخروی نوحه‌سرایی و اشک ریختن به شهیدان کربلا آمده، چه میزان از اعتبار و صحت برخوردار است، موضوع قابل اعتنایی است اما همه احادیث و روایت‌هایی که در تاریخ دینداری بر منابر خوانده می‌شود آثار و نتایج اجتماعی داشته و دارد. نظر به این آثار است که باید آیین محرم را به زیر نقد برد. نقد الهیاتی، نقد روان‌شناختی و نقد جامعه‌شناختی آیین محرم و سوگواری‌ها، ضرورتی اجتناب‌ناپذیر می‌نماید. 

در کانون نقد الهیاتی، این نکته جای دارد که ایمان در ذیل آیین‌هایی از این دست، کم‌رنگ و کم‌رنگ‌تر می‌شود. در این جا است که خدا، به حاشیه رانده می شود و به جای او، آیین‌های سوگواری می نشیند. این چنین می شود که سوگواران، به جای مواجه شدن با خداوند، با آیین ها سرگرم می‌شوند و آیین را به جای ایمان می‌نشانند.
 
نقد روان‌شناختی نیز به آثار ماتم‌سرایی طولانی‌مدت و عزاداری‌های پی در پی اشاره دارد. سویه شادی و سرور زندگی به محاق می‌رود، به نحوی که نزد برخی افراد، خندیدن نیز به گناهی بزرگ و ابتهاج درونی به سیاهی درون تعبیر می‌گردد. روان آدمی با این حجم از نوحه‌ها و عزاداری‌ها دچار انواع آسیب‌ها می‌گردد. 

در نقد جامعه‌شناختی آیین به جای ایمان به نکاتی پرداخته می شود. من‌جمله این که، وقتی با آیین ساده و سهل سوگواری می توان به رستگاری رسید و یقین حاصل می‌شود که با ریختن اشک بر شهدای کربلا، آدمی با گناهان تسویه می‌کند، آن گاه است که ضرورت مراقبت دائم و خویشتن‌داری مستمر امری بیهوده می‌نماید.
 
با این توضیح که، چرا باید اخلاقی زیست، در حالی که می توان به سادگی گناهان را با قطره ی اشکی پاک کرد. چرا باید طریق سخت زیست دینی و اخلاقی زیستن را برگزید؟ کسانی که خیالی آسوده دارند که می توانند در روز جزا، پرونده ی سیاه شان را با اشک هایی که ریخته اند بشویند و فاتحانه بهشت را تصاحب نمایند، چنین افرادی چرا باید تن به مراقبه و نظارت رنج‌آور بر رفتار خویشتن بدهند؟ چرا باید چون مولانا، بر سر ایمان خویش چو بید لرزان باشند و چرا تشویش درون و اضطراب آنها را فراگیرد؟ 

جامعه ای که آیین را به جای ایمان می نهد البته در رفتار خویش بی‌پروایی می کند و اخلاق را در روابط اجتماعی پاس نمی‌دارد. در چنین جامعه ای است که رذیلت به جای فضیلت می نشیند و آفتاب اخلاق در پس ابر سیاه آیین‌گرایی، غروب می کند.  

ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
نظر:
بنر شرکت هفت الماس صفحات خبر
رپورتاژ تریبون صفحه داخلی
شهرداری اهواز صفحه داخلی