دیدارنیوز ـ رسول شکوهی: فرزند رامبد جوان و نگار جواهریان این روزها در آستانه دو سالگی است. سال ۹۸ بود که به دنیا آمدن فرزند این دو چهره سینما و تلویزیون در کانادا، حواشی زیادی داشت. این روزها، اما همه چیز حول محور شهاب حسینی میچرخد. شبکههای اجتماعی در تسخیر برنامه جدید حسینی است. اما حاشیهها مربوط به این برنامه نیست. فیلمی منتشر شد که در آن شهاب حسینی سوپراستار سینمای ایران در حالی دیده میشود که در سفر اخیر خود به آمریکا در حال تزریق واکسن کرونا است. آن زایمان و این واکسن که به احتمال زیاد فایزر بوده، سر و صدای زیادی در داخل ایران به وجود آورد.
هنرمندان و واکسن کرونا
عدهای در دفاع از حسینی بر آمدند و عدهای دیگر دست به نقد این چهره شناخته شده سینما و تلویزیون زدند. در امواج اخبار مربوط به واکسن زدن شهاب حسینی در آمریکا بودیم که حسین کرمانپور مدیرکل روابط عمومی سازمان نظام پزشکی نامهای به وزارت بهداشت مبنی بر در اولویت قرار دادن هنرمندان برای تزریق واکسن کرونا، ارسال کرد و جنجالها بالا گرفت. منتقدان به این مساله اشاره داشتند که وقتی کادر درمان به صورت جزئی واکسینه شدهاند و اقشار مختلفی از جامعه هستند که شرایط کاری سختتر و خطرناکتری دارند چه لزومی دارد یک عضو سازمان نظام پزشکی برای هنرمندان چنین درخواستی داشته باشد؟
کرمانپور کمی بعدتر بابت این نامه عذرخواهی کرد و همچنین عباس آقازاده رئیس مجمع عمومی سازمان نظام پزشکی در اظهارنظری به صراحت گفت که این نامه نظر شخصی کرمانپور بوده و هیچ نامه رسمی از طرف سازمان نظام پزشکی برای در اولویت قرار دادن هنرمندان به وزارت بهداشت ارسال نشده است. این دو موضوع باز بحث نسبت هنرمندان با جامعه و وظایف سیاسی اجتماعی آنها و
ما هم امیدواریم که همه ایرانیان بتوانند به مانند شهاب حسینی حتی با ایستادن در صف هم به واکسن دسترسی پیدا کنند و دوستان خوبی داشته باشند که با مردم ایران به مانند یک رفیق عمل کنند و با اصرار آنها را به صف واکسن ببرند
واکنشهای آنان نسبت به پدیدههای سیاسی اجتماعی را به میان افکار عمومی و کاربران شبکههای اجتماعی آورد. برخی از هنرمندان اعلام کردند که واکسن نمیخواهند و بهتر است برای واکسیناسیون به سراغ گروههایی بروند که بیشتر در خطر هستند. هفتههای پیش که بعد از فوت مهرداد میناوند و علی انصاریان بحث «واکسن بخرید» در شبکههای اجتماعی و افکار عمومی داغ شده بود چند هنرمند در صفحات خود نسبت به این موضوع اظهارنظر داشتند. تا حدی که سحر زکریا بازیگر تلویزیون در لایو اینستاگرامش با جیغ و گریه و داد درخواست خود مبنی بر خرید واکسن را اعلام کرد و این موضوع نیز حواشی و واکنشهایی داشت.
بحثهای مربوط به واکسن همچنان داغ است و میتوان گفت که برای واکسیناسیون گسترده زمان و هزینه زیادی لازم است و باید اولویت را به کادر درمان و گروههای پر خطر داد. اما فیلمی منتشر شد که تعجب و شوک زیادی برای افکار عمومی در داخل ایران داشت. سوپراستاری که این روزها گوشیهای هوشمند را تسخیر کرده و در برنامه خود از لزوم توجه به حال خوب و توصیه به قدر دانستن از داشتههای زندگی و توجه به رفاقت و گله از دوران کرونا و ... میکند در آمریکا واکسن فایزر زده است.
شهاب حسینی در گذشته نیز حاشیه ساز بود که آخرین آن سال گذشته بود که حملهای عجیب به مسعود کیمیایی کارگردان سرشناس ایرانی در جشنواره فیلم فجر کرد و انصراف و تحریم جشنواره از سوی کیمیایی را بر نتابیده بود و او را مورد حمله جدی قرار داده بود. بعد از ماجرای انتشار فیلم واکسن زدن هم واکنش خاصی نداشت به جز اینکه در دو پست اینستاگرامی شعرهایی نوشت. در پست اول نوشت «دلا خو کن به تنهایی که از تنها بلا خیزد/ سعادت آن کسی یابد که از تنها بپرهیزد». در پست دوم هم با عکسی از خودش نوشت: «اگر غم (شر) لشگر انگیزد که خون عاشقان ریزد/ من و ساقی به هم سازیم و بنیادش براندازیم».
پاسخ شهاب حسینی
شهاب حسینی هیچ پاسخی به پرسشهای مطرح شده نداد و ترجیح داد در آمریکا به تنهایی خو کند که البته با تزریق واکسن آنچنان هم نیاز به فاصله گذاری ندارد. در همین وضعیت بودیم که خبری در ایسنا منتشر شد و توضیحاتی درباره این ماجرا از شهاب حسینی در آن نقل شده بود. حسینی در این باره میگوید: «هیچ نیت قبلی و برنامه ریزی مشخصی برای زدن واکسن نبود و نداشتم. به اصرار یکی از دوستان که برای آغاز یک کار سینمایی همراهیام میکرد، در صف واکسن مازاد ایستادیم تا شانس خود را امتحان کنیم. در آمریکا برای مراکز سالمندان و سایر مراکز در اولویت، همیشه چیزی حدود بیست درصد واکسن اضافه در نظر گرفته میشود تا در صورت شکستگی یا اتفاقات غیرمترقبه، مشکلی برای جامعه هدف بهوجود نیاید. پس از اتمام کار، مازاد را بین مردم عادی توزیع و تزریق میکنند. در ضمن این واکسنها بعد از خروج از دمای یخ زدگی، چون قابل برگشت و استرداد نیست، مازادش به مردم عادی تزریق میشود، کل ماجرا همین بود. اتفاقی که برای هر کسی میتواند بیفتد».
البته توضیحات حسینی نه تنها کمکی به روشن شدن ماجرا نکرد بلکه شرایط را برای او سختتر هم کرد. بسیاری از کاربران شبکههای اجتماعی به شوخی و جدی این نکته را مطرح کردند که خوب شد دوستان آقای حسینی برای کار دیگری به او توصیه و اصراری نداشتند وگرنه مشخص نبود برای این سوپراستار سینمای ایران چه اتفاقی رخ میداد. شهاب حسینی همانطور که میگوید برنامهای نداشته، ولی حاضر بوده برای واکسن مازاد فایزر چند ساعت در صف منتظر باشد.
در بخش دیگری از خبر ایسنا آمده است: «شهاب میگوید که آرزوی قلبیاش این است که شرایط واکسیناسیون با بهترین واکسن موجود برای هموطنانش در ایران بوجود بیاید و مردم بیش از این دچار خسارت و مصیبت نشوند. مخصوصا حالا که وعده داده شده در چند ماه آینده شرایط واکسیناسیون عمومی در کشور بوجود بیاید و او امیدوار است که این وعده تحقق یابد».
ما هم امیدواریم که همه ایرانیان بتوانند به مانند شهاب حسینی حتی با ایستادن در صف هم به واکسن دسترسی پیدا کنند و دوستان خوبی داشته باشند که با مردم ایران به مانند یک رفیق عمل کنند و با اصرار آنها را به صف واکسن ببرند و در شرایط سخت آنها را تنها نگذارند. صحبت از رفیق شد بهانه خوبی است تا به برنامه جدید شهاب حسینی هم نگاهی داشته باشیم.
خندوانه به سبک شهاب حسینی
چند وقتی میشود که بحثهایی مانند لزوم شادی و نشاط در جامعه از سوی برخی مسئولین حوزه فرهنگی شنیده میشود. با همین احساس نیاز شبکه نسیم در صداوسیما راه اندازی شد و برنامه محوری آن هم خندوانه با تهیه کنندگی و اجرای رامبد جوان جای خود را در میان مخاطبان باز کرد. به تعبیری دیگر در همین فضا صنعت سرگرمی در کشور بیش از پیش توسعه پیدا کرد. شبکه نمایش خانگی با سرعت هر چه تمامتر بزرگ شد و سوپراستارها هم این بستر را به پرده سینما و قاب تلویزیون ترجیح دادند. گسترش اینترنت و دسترسی بیشتر مردم به این دنیای جدید نیز باعث شد که حضور فعال در این حوزه از طریق اپلیکیشنهای مختلف هم بخشی از برنامه باشد. بدون تعارف باید گفت که پول خوبی هم در صنعت سرگرمی وجود دارد تا حدی که بسیاری از خلافکاران و شویندگان پول نیز به سراغ این بخش از صنعت سرگرمی آمدند.
به صورت کلی این الگو که از طریق رسانه مردم را شاد کنیم و با این کار نشاط و شادابی را در جامعه افزایش دهیم در دستور کار قرار گرفت. در بعد رسمی خندوانه این کار را میکرد و این روزها همرفیق جای آن نشسته است. در بعد غیر رسمی هم جریان روانشناسی زرد تلاش میکند از این آب گل آلود ماهیهای خوبی را صید کند.
فردی کردن مسائل و توصیه به خندیدن و شاد بودن و توجه به مسائل فردی و ساخت دنیای فردی و مسائلی از این دست الگوی ثابتی است که در این برنامهها میبینیم. «تلاش کن حال دلت خوب باشه، قدر داشتههاتو بدون، از لحظههات لذت ببر، رفاقت کن و قدر بدون». جملاتی که بارها از این افراد شنیدهایم. افرادی که ما به آنها پول میدهیم که به ما بگویند شاد باش یا ما را شاد کنند. اینکه
رویکردهای فردی و ساده سازی شده در همرفیق هم تکرار میشود. اما این بار با شکل و شمایلی متفاوت. محدودیتها کمتر و زرق و برق بیشتر است
گفته شد ما به آنها پول میدهیم شکلهای مختلفی دارد. زمانی در صداوسیمای کشور از بودجه عمومی و به تعبیر دقیقتر از پول نفت به آنها پول میدهیم. زمانی دیگر پول اینترنت میدهیم و در نهایت پول خرید اکانت فلان اپلیکیشن را میدهیم تا ببینیم جناب سوپراستار مقابل فلان بازیگر یا ورزشکار چه میگوید.
در خندوانه ما با دست زدنها و شعرخوانی و بازی کردن و صحبت با مهمانها طرفیم. برای حل محدودیتهای صداوسیما از عروسک به جای آدم استفاده میشود و این عروسک است که میرقصد و ساز میزند و آواز میخواند. نتیجه چیست؟ تلاش کنید روزانه یک دقیقه بخندید تا مشکلات را فراموش کنید و حال ما عالی است و ما خیلی مردم عزیز ایران را دوست داریم.
همان رویکردهای فردی و ساده سازی شده در همرفیق هم تکرار میشود. اما این بار با شکل و شمایلی متفاوت. محدودیتهای حجاب مهمانان کمتر است. تا حدی که میتوان در این برنامه از فاطمه معتمدآریا هم دعوت کرد و از شلوار او هم صحبت کرد. محدودیتها کمتر و زرق و برق بیشتر است تا حدی که میتوان شبنم مقدمی را روی سن در کنار نوازندگان قرار داد، ولی او نمیتواند چیزی بخواند یا حتی همخوانی کند.
قسمت اول برنامه با ملاقات سوپراستارها با هم شروع میشود. نوید محمدزاده با شهاب حسینی. بمب در قسمت اول ترکید. گروه بمرانی هم با سازهایشان حضور پررنگی دارند و این هم یک بمب دیگر. مجری برنامه سوالاتی تقریبا یکسان در طول برنامهها میپرسد و نهایت امر این است که چه کنیم حالمان خوب باشد. برنامه هم با تعریف خاطره و خندیدن و پخش موسیقی و پیامهای اخلاقی مجری میگذرد. نتیجه همان است که در خندوانه دیدم. این بار، اما شرایط تغییر کرده است. تغییری به سبک و سیاق شهاب حسینی.
ایشان پسر عمه بنده هستن و فکر نمیکنم زندگی و طرز تفکر شخصی ایشون به کسی ربط داشته باشه.ممنون میشم از همه هموطنهای عزیزم که در مورد زندگی شخصی دیگران مخصوصا کسانی که مورد توجه دیگران هستن اظهار نظر نکنن.
دوستون دارم