از صدقه سر تیتر سرکاری، چندی باد به پرچم رسانه میوزد اما اگر اعتماد مخاطب را به بازی بگیری، باد همیشه موافق نمیوزد و آخرش کشتی رسانه به گِل مینشیند و اعتماد از دست رفته هیچگاه برنمیگردد.
دیدارنیوز ـ مسلم تهوری: چند روز پیش دو خبر در حوزه ورزش در یکی از خبرگزاریهای رسمی کشور دیدم که جداً جای تأسف داشت. رسانه نباید تنها نوک بینی خود را ببیند و اعتماد مخاطبانش را به حراج بگذارد. دارایی رسانه تنها و تنها مخاطبان وفادارش است و بس و اگر آن را نیز به مزایده که نه به مناقصه بگذارد دیری نمیپاید که علی میماند و حوضش.
۱. یک خبرگزاری به اصطلاح وزین تیتر زده بود «یک پرسپولیسی در لیست خرید نساجی»؛ «جدایی قاتل النصر از پرسپولیس»؛ البته به هدف کوتاه مدتش نیز رسیده بود و این دو خبر در پربینندهترینها نیز قرار گرفته بود. من نیز به مانند بسیاری دیگر این دو خبر را پیگیری کردم که ای کاش نمیکردم. چون پس از آنکه دیدم بازیکن پرسپولیسی که در لیست خرید نساجی است هیچ کدام از بازیکنان فعلی پرسپولیس نیست، بلکه بازیکن موردنظر محمدرضا خلعتبری وینگر فعلی سپاهان اصفهان است. بازیکنی که چندین سال پیش در مقطعی کوتاه در پرسپولیس بازی کرده است؛ و حالا بشنوید از قاتل النصر که قرار است از پرسپولیس جدا شود. علی شجاعی که آخرین پنالتی را به النصر زد به زعم آن خبرنگار قاتل النصر شده و از آنجایی که در تفکرات یحیی گلمحمدی سرمربی پرسپولیس جایگاهی ندارد قرار شده نیم فصل از پرسپولیس جدا شود.
حس کردم این خبرگزاری که مایل نیستم نامش را بیاورم مخاطب را به بازی گرفته و هرچند به هدف خود رسیده و کلیک خورده، اما به نظر بار کج به منزل نخواهد رسید. این خبرگزاری اعتماد مخاطب را به ثمن بخس به حراج گذاشته است. متأسفانه مرض بیشتر دیده شدن آن هم به هر قیمتی، مرضی است مسری که از گذشتههای دور هم رسانههای ما بدان مبتلا بودهاند و وارثان گذشتگان بر همان سَبیل مشی میکنند؛ با این تفاوت که اگر در گذشته مبتلایان به این مرض شذ و ندر بودند امروز این مرض به صورت پاندمی در آمده و رسانهها به قهقرا میروند.
۲. سال ۱۳۶۸ کشاورز تهران تازه تأسیس شده بود و با توپی پر آمد و بسیاری از ستارههای آن زمان فوتبال را خرید تا غوره نشده مویز شود و سری بین سرها در بیاورد. در آن سال کشاورز بهزعم بسیاری بهترین دفاع چپ تمام تاریخ را خرید. مجتبی محرمی که در پرسپولیس شماره ۸ میپوشید آن روزها در فوتبال ایران آقایی میکرد و یک ورزشگاه را با حرکاتش به وجد میآورد. تیفوسیهای سرخ پایتخت در کریهایشان میگفتند هیچ تیمی در ایران قادر نیست از جناح چپ پرسپولیس نفوذ کند و به پرسپولیس ضربه بزند خلاصه کشاورز درست دست گذاشت روی رویاییترین چپ فوتبال ایران و در سالی که پرسپولیس به مجتبی محرمی ۴۰ هزار تومان میداد با مبلغ ۳ میلیون تومان و کلی هدایای ریز و درشت او را به کشاورز برد.
طرفداران فوتبال که رفتن مجتبی را باور نداشتند به هر ریسمانی چنگ زدند تا یاغی پرسپولیس را راضی به بازگشت کنند. بعدها فهمیدیم این تکاپو منحصر به تیفوسیهای قرمز نبوده بلکه سلطان بی تاج و تخت آن روزهای فوتبال ایران علی پروین و محمود خان خوردبین و خلاصه بسیاری دیگر نیز سراغ مجتبی رفتند و از او خواستند که برگردد؛ البته نباید از نقش مرحوم آقا هوشنگ پدر مجتبی هم غافل شویم؛ او نیز از پسرش خواسته بود روی مربی و طرفدارها را زمین نیندازد و عطای ۳ میلیون تومان را به لقایش ببخشد و با نون و تره بسازد و در تیم قرمزها دلبری کند.
طرفداران کم سن و سال فوتبال نمیدانند رفتن مجتبی محرمی به کشاورز چه سر وصدایی به پا کرده بود و مجتبی بار دیگر ثابت کرده بود یک تنه میتواند نه شهر که کشوری را به هم بریزد. مجتبی پذیرفت که برگردد؛ از مواهب کشاورز چشم پوشی کند و به سنار و سه شاهی پرسپولیس بسنده کند و اکنون نیز که سالها از آن ماجرا میگذرد در جواب اینکه آیا پشیمان نیستی؟ میگوید تصمیمی بود که آن روز گرفتم و پای آن هم ایستادم. به هر حال ماجرا به همین جا ختم نشد، رضایت مجتبی برای برگشت کفایت نکرد و کشاورز باید از خیر مجتبی میگذشت و رضایت میداد. هر روز در پی خبری بودیم که آیا کشاورز رضایت میدهد یا مجبوریم بازیکن محبوبمان را در لباس زرد رنگ کشاورز ببینیم.
۳. آن روزها مثل سگ حسن دله از صبح خروس خون تا بوق سگ درپی خبری بودیم که آخر و عاقبت داستان مجتبی و پرسپولیس که یک پایش هم کشاورز بود چه میشود. هوا گرگ و میش بود که در دکه روزنامه فروشی نگاهم به هفتهنامه عصر ورزش و تیتر جذاب «شماره ۸ پرسپولیس بازگشت» افتاد، بلادرنگ هفتهنامه را خریدم و طاقت نیاوردم در خانه آن را بخوانم. هوا رو به تاریکی بود و به سختی میتوانستم خبرها را بخوانم، اما من اصلا کاری به خبرهای عصر ورزش نداشتم، دنبال خبر شماره ۸ پرسپولیس میگشتم؛ هرچی صفحات عصر ورزش را بالا و پایین کردم چیزی نیافتم. متعجب که خبر به این مهمی که تیتر یک عصر ورزش شده کجای هفتهنامه کار شده بالاخره پیدایش کردم؛ یک خبر کوتاه که گوشواره یکی از صفحات میانی هفتهنامه بود. متن خبر را که خواندم گویی آب سردی بود که روی سرم ریخته شد. عبدالعلی نبی بازیکن شماره ۸ والیبال پرسپولیس برگشته بود. آخه نه من که هیچ یک از هواداران سرخهای پایتخت آن روزها دغدغهشان بازگشت یا عدم بازگشت ۸ والیبال نبود. از اینکه عصر ورزش بازیمان داده بود آن قدر ناراحت و عصبی بودم که دیگر هیچگاه عصر ورزش را نخریدم. بالاخره مجتبی برگشت، اما اعتماد ما به آن هفتهنامه هیچگاه برنگشت.