فضای مجازی دیگر جزئی از زندگی مان شده است و ساعات زیادی در طول شبانه روز در این فضا پرسه میزنیم و به صفحات یکدیگر سرک میکشیم بی آنکه بدانیم رفتارمان بر یکدیگر تاثیر گذار است، حالا یکی کمتر و یکی بیشتر؛ در این بین هم آنهایی که معروفیت بیشتری در جامعه دارند یا راحتتر بگوییم همان سلبریتی ها؛ به نوعی رفتار و روش زندگیشان الگوی دوستداران و طرفدارانشان شده که کافی است راجع به موضوعی مهم که در جامعه مطرح شده حالا از فرهنگ و سیاست گرفته تا اقتصاد و حقوق بشر و محیط زیست و ... نظر بدهند، آن وقت سیل عظیم لایک و کامنتها (حالا این کامنتها میتواند در جهت تخریب یا تایید او باشد) روانه صفحات مجازی آنها میشود، حالا ممکن است از خودمان بپرسیم این سلبریتی مورد نظر دانش و اگاهی لازم در این مورد به خصوص را دارد که نظر و حرفش تا این حد تاثیر گذار باشد یا صرفا، چون فلان شخص بوده حرف و نظرش مهم است، باید به هر طریق ممکن تایید یا انکار شود.
با مرور صفحات اینستاگرام و فالو کردن آنهایی که تیک آبی دارند متوجه تعداد بالای دنبال کنندههای این صفحات میشوید، سلبریتیهایی که طرفدارانشان در فضای مجازی از دنیای واقعی هم بیشتر است و همچنین افرادی که دنیای مجازی از آنها آدمهای مشهوری ساخته است.
در این مرور کردن، چیزی که مشهود است طرفداری دنبال کنندهها از هنرمندان مورد علاقه شان و واکنش آنها نسبت به اظهارنظر این افراد در مورد موضوعات مختلف اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و ... است که البته سهم تایید حرفها و توهینها نکته قابل تاملی است که نمیتوان نسبت به آن بی توجه بود.
صفحه آقای «الف - الف» را باز کردم برایم جالب بود که او با ساختن کلیپهایی نسبت مسایل روز جامعه واکنش نشان داده که بعضا هم این پستها جنبه سیاسی دارد، اما او به نظر بدون توهین دیدگاه خود را بیان کرده است، همین رفتار سبب شده که بازخورد فالورهایش هم منطقی به نظر برسد یا صفحه آقای «پ-پ» که حداقل سعی میکند با انتشار مطالب و موضوعات روز جامعه در فضای مجازی با مردم همدردی کند. برعکس اینها خانم «ش-ق» که هرازگاهی در فضای مجازی جنجال به پا میکند و بدون در نظر گرفتن جو جامعه اظهارنظرهایی میکند که شاید اطلاعات چندانی هم در مورد آن ندارد. البته برای بیشتر دیده شدن و مطرح شدن راههای منطقیتر و اصولیتری هم وجود دارد و، اما در این بین چیزی که خیلی آدمی را متاثر میکند رفتارهای برخی هنرمندان است که گویا فضای مجازی را با دنیای بازی بچگی شان اشتباه میگیرند و این بار به جای بازی، حرفهای زرد میزنند و با بیان جملاتی مانند:کائنات جوابت را بدهد که زیرآب زنی میکنی، تو در حد من نیستی و غیره، خیلی راحت و بدون اهمیت به این که رفتارهایشان چه تاثیری روی مخاطب دارد به یکدیگر توهین میکنند و این پایان ماجرا نیست، چون طرفداران هر دو طرف هم بیکار نمینشینند و آنها هم با الفاظ سخیف و زشت یگدیگر را زیر سوال میبرند.
دلایل گفته شده بهانهای شد تا با امان الله قرایی مقدم، جامعه شناس و آسیب شناس اجتماعی در خصوص چرایی این رفتارهای برخی سلبریتیها و جریانات احساسی که در سطح جامعه برای مدتی به راه میاندازند و سیل قابل توجهی از افراد که دنبال کننده شان هستند و خواه ناخواه الگوبرداری رفتاری و کلامی میکنند، گفتگویی داشته باشم که در ادامه میخوانید.
امان الله قرایی مقدم، در خصوص بازتاب رفتار سلبریتیها در فضای مجازی و تاثیری که بر جوانان و نوجوانان دارد، معتقد است: سلبریتیها و افرادی که به نوعی معروف و مشهور شدند، به طور کلی با استفاده از تلقین وجه (تصویر و جایگاهی که دیگران را تحت تاثیر قرار میدهد) بر جامعه تاثیر دارند، اما این بُعد منفی صد در صد نیست.
این جامعه شناس با بیان اینکه همواره در طول تاریخ بشر سلبریتیها توانسته اند پیروانی برای خود جمع کنند، ادامه داد: افراد معروف و مشهور با استفاده از تلقین وجه یعنی تصویر و جایگاهی که در جامعه به خصوص بین جوانان دارند گاهی با رفتارهای نابهنجارشان بر افراد اثرات مخرب میگذارند و به معضلات اجتماعی کمک میکنند، مخصوصا الان که رسانهها به دلیل دقت کمی که در مورد این افراد دارند در معروفیتشان دخیل اند.
او گفت: برخی از این افراد با وجود اینکه درک، آگاهی کامل و لازم از اوضاع اقصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی جامعه ندارند، در همه زمینهها اظهارنظر میکنند.
او افزود: مسئله به همین جا ختم نمیشود این افراد به ویژه در هنگام انتخابات (مثلا انتخابات ریاست جمهوری چه در آمریکا چه در ایران و هرجای دیگر) بسیار تاثیرگذارند و کاندیداها از وجه معروفیت و شهرتشان استفاده و به اصطلاح رای جمع میکنند. مثلا در انتخابات آمریکا در دهه ۸۰ میلادی، فرانک سیناترا (فرانسیس آلبرت سیناترا) خواننده و هنرپیشه معروف، که آن زمان ۵۰ الی ۶۰ میلیون آمریکایی طرفدارش بودند از رونالد ریگان طرفداری کرد.
قرایی مقدم ادامه داد: در اینجا هم مثلا یک ورزشکار یا یک هنرمند میگوید من از فلان نماینده یا کاندیدا حمایت میکنم و جوانان و طرفدرانشان که این فرد الگوی آنهاست بدون توجه به میزان آگاهی و آشنایی این فرد از اقتصاد و سیاست و فرهنگ کشور و ... از او پیروی میکنند؛ این به معنای استفاده از احساسات افراد بخصوص جوانان است.
این جامعه شناس با بیان اینکه این گونه رفتارها همیشه هم بد نیست، ادامه داد: مثلا در زلزله کرمانشاه یا مواردی شبیه آن، سلبریتیها (برای کوتاه مدت) کمک کردند، اما این افراد، چون در حوزه خودشان مشهور و معروف هستند بنابراین در همه زمینهها وارد میشوند و اظهارنظر میکنند، این سوال برای هواداران آنها پیش نمیآید که آیا فلان شخص که در امور سیاست، فرهنگ، اقتصاد و... نظر میدهد و حتی او را به تلویزیون آوردهاند آیا آگاهی و تخصص دارد؟
این جامعه شناس افزود: از آنجا که جامعه ما در طول تاریخ یک جامعه عقلانی نبوده و بیشتر احساسی فکر کرده است بعضی هم فکر میکنند، چون فلان سلبریتی در حرفه خودش خوب عمل کرده بنابراین اگر نظری در مورد هر مسئله سیاسی یا اقتصادی یا فرهنگی و یا.. هم میدهد پس درست است. در حالی که در یک جامعه توسعه یافته هرکسی در واقع میگوید به نظر من در این زمینهای که تخصص دارم این کار خوب است.
قرائی مقدم گفت: درمورد سیاست باید سیاستمدار و تحصیل کرده سیاست صحبت کند و این ضعف هم از خودشان نیست، ما این سلبریتیهای را پرورش دادهایم، جامعه به طور کلی یک جامعه عقلانی نیست و در طول تاریخ هم نبوده است که اگر بود این همه مشکلات در طول تاریخ چند هزارساله ما وجود نداشت.
وی ادامه داد: اینکه در جامعهای افراد از روی عقل و منطق تصمیم نمیگیرند و احساسی عمل میکنند این از معضلات کشورهای جهان سوم است. به خصوص که رسانهها در خدمت سلبریتیها باشند.
قرائی مقدم در خصوص رفتار برخی سلبریتیها که در فضای مجازی با یکدیگر دارند، گفت: تضادهای فرهنگی و تربیتی که بین این افراد وجود دارد در نتیجه تضادهای درون گروهی بین آنها را افزایش میدهد و باعث میشود که از هم ایراد بگیرند، ولی اگر رفتارشان بر عقل و منطق حاکم باشد و حرف همدیگر را بشنوند رفتار عاقلانه تری خواهند داشت.
این جامعه شناس در خصوص راهکاری برای حل این مسایل در سطح جامعه گفت: ما آموزش و پرورش عقلانی و منطقی لازم داریم نه ایدئولوژی زده و سیاست زده.
وی ادامه داد: آموزش و پرورش در سطح جامعه باید به طورعام (مقاله ها، تلویزیون، و ...) و خاص (در مدرسه و ...) عقلانی حرکت کند و بیاندیشد و افراد را عقلانی و منطقی و به اصطلاح سوال کننده پرورش دهد.
قرائی مقدم با بیان اینکه جامعه باید پرسشگر باشد، گفت: جامعه ما پرسشگر نیست و باید روحیه پرسشگری و اندیشیدن را درجامعه پرورش داد و باید یک جامعه خودمختار که اندیشه میکند و پرسشگر است، بار بیاوریم در حالی که آموزش و پرورش در جامعه ما برعکس عمل میکند.