در ماجرای کنکور برای روزها و هفتههای متمادی تکلیف برگزاری مشخص نشد و اصحاب رسانه هر روز در انتظار جلسهای دیگر بودند که قرار بود «فردا» تکلیف کنکور را معین کند. همین وضعیت در سیاست داخلی و خارجی و اقتصاد مملکت فراگیر است و تصمیمات مهم از جلسهای به جلسه دیگر میروند.
دیدارنیوز ـ علیرضا خوشبخت: ماجرای کنکور سراسری در ایام کرونا ظاهرا دیروز به نقطه پایان رسید و قرار شد که آزمون سراسری ورودی دانشگاهها در موعد مقرر برگزار شود. با این حال ماجرای این آزمون و حواشی آن دریچهای است که میتوان از آن آشفتگی و آشوب در سپهر سیاست ایران را به نظاره نشست و بر آن تامل کرد.
ویروس نادیدنی کرونا البته ماههاست که آشوب در همه جهان انداخته و روندها و روالهای معمول را آشفته کرده است؛ با این حال به نظر سِرکنگبین کرونا بر صفرای آشفتگی سیاست ایرانی بیشتر اثر کرده و سپهر سیاسی ایران را بیش از پیش به آشوب کشانده است.
کنکور سراسری با بیش از یک میلیون داوطلب به خودی خود رخدادی مهم به شمار میرود، به خصوص که به سنت خانوادههای ایرانی علاوه بر داوطلبان غالبا جوان این آزمون، خانوادههای آنها هم ماهها و گاه سالها با این آزمون و حواشی و نتایج آن درگیر هستند. همین اهمیت کنکور سراسری احتمالا مهمترین دلیل توجه جریانهای سیاسی به آن است.
نخستین نشانه آشفتگی سپهر سیاست ایران که کرونا آن را بیشتر به رخ کشید؛ تعویق و تعلیق تصمیمگیری است. این تعویق و تعلیق تصمیمات دشوار، سالهاست که در عرصه سیاست ایران به یک رویه معمول بدل شده است و از نهادهای حاکمیتی تا جناحهای سیاسی را دربرگرفته است. در ماجرای کنکور برای روزها و هفتههای متمادی تکلیف برگزاری مشخص نشد و اصحاب رسانه هر روز در انتظار جلسهای دیگر بودند که قرار بود «فردا» تکلیف کنکور را معین کند. همین وضعیت در سیاست داخلی و خارجی و اقتصاد مملکت فراگیر است و تصمیمات مهم از جلسهای به جلسه دیگر میروند. نمونه آن را در ماجرای بررسی لوایح مربوط به FATF در مجمع تشخیص مصلحت نظام میتوان سراغ کرد که سرانجام به هیچ تصمیمی منجر نشد! یا در تعلیق احزاب و تشکلها و جناحهای سیاسیای میتوان دید که تا آخرین لحظات تکلیف خود را در مقابل مسائلی مانند انتخابات نمیدانند و تدوین هر استراتژی و حتی تاکتیکی را به آیندههای نامعلوم سپردهاند و میسپارند.
روشن نبودن این مقوله که تصمیمات سرنوشتساز را کدام نهاد باید بگیرد و اظهارات ضد و نقیض رسانهای و صداهای متفاوت نهادهای مختلف هم دیگر نشانه معمول آشفتگی در سیاست ایران است که در ماجرای کنکور هم مشاهده شد. نمونه بسیار روشن آن اظهارات محمد باقر قالیباف رئیس مجلس بود. قالیباف در مقام رئیس قوه مقننه و در روزهایی که کمیسیونهای تخصصی مجلس و دولت مشغول مجادله در مورد برگزاری کنکور بودند، در نطق قبل از دستور خود «پیشنهاد» داد که کنکور تا پایان فصل گرما به تعویق بیفتند! روشن نیست که رئیس مجلس در مقام نماینده اکثریت مجلس چرا باید از تریبون مجلس و در قالب نطق «پیشنهاد»! ارایه کند، در حالی که مجلس میتوانست تکلیف را با ارایه یک طرح معین کند! و مگر رئیس مجلس یک فعال سیاسی یا رسانهای یا حتی یک نماینده معمولی است که از تریبون مجلس دغدغههایش را بازگو کند و پیشنهاد ارایه نماید! این که پیشنهاد یکی از روسای سه قوه از تریبون مجلس بیان شود و در نهایت هم با حاصل کار تطابقی نداشته باشد، یا نشانه عدم هماهنگی شدید در عالیترین سطوح این کشور در این ایام بحرانی است یا نشانه عدم وفاداری طرفین به هماهنگیها!
دیگر مولفه آشفتگی در فضای سیاسی ایران هجوم جناحها و گرایشهای سیاسی به هر موضوع مورد توجه افکار عمومی است. این هجوم معمولا تنها در چارچوب مجادلات فرساینده سیاسی صورت میگیرد، بی آن که هیچ جریان و تشکل و جناحی بتواند بدیلی سامانمند ارایه کند و پیشنهادی روشن داشته باشد. تو گویی در مجادله مداوم سیاسی، افکار عمومی تنها به کار موجسواری و تحریک میآیند بیآن که از این همه مجادله و منازعه هیچ نتیجهای عاید شود. این امر هم در ماجرای کنکور مشاهده شد و هیچ جناح و جریان سیاسیای از آن دیگری عقب نماند!
شنیده شدن مداوم صدای «مافیا» یکی دیگر از خصائل فضای سیاسی و رسانهای ایران است. از فوتبال تا اقتصاد و به صورت مداوم از وجود و حضور مافیا سخن به میان میآید و همه از سلاطین میگویند؛ بدون آن که مشخص شود که این مافیا کیست و چیست و چرا تا به حال با آن برخوردی نشده است. در ماجرای کنکور یک طرف از «مافیای کنکور» میگفت و در روزهای آخر یک طرف دیگر از «مافیای ضد کنکور» بی آن که روشن باشد پدرخوانده هر مافیا کیست و حوزه استحفاظیاش کدام است و پولها روانه کدام انبان میشود. «مافیا» هم تیری است که هر بار در میان منازعات جناحی و سیاسی شلیک میشود بی آن که به هدف بنشیند!
در نهایت لشگرکشی در فضای مجازی و مجادله تند و مبادله آتش هشتگی در توییتر هم این روزها سکه رایج فضای سیاست ماست که در ماجرای کنکور هم تکرار شد. بیان مطالبه و کوشش برای اثرگذاری بر افکار عمومی و تِرِند کردن هشتگها البته حق جریانات سیاسی و اجتماعی است؛ با این حال در شبکههای اجتماعی کار به سرعت به خشونت کلامی و تهدید و تحقیر طرفین میرسد و معمولا پای رباتها هم به میان میآید. این بار و در ماجرای کنکور به نظر پای تعداد زیادی از داوطلبان جوان آزمون سراسری هم به توییتر فارسی باز شد و حسابهای کاربری جدید نخستین حضور خود را در این مجادله سخت و خشن، در این فضا تجربه کردند و لابد از این پس میمانند تا مثل همه ما بخشی از این آشفته بازار باشند.
هر چه بود ماجرای کنکور به ظاهر دیروز به نقطه پایان رسید، اما بعید است که آشفتگی سیاست در ایران به این زودیها به سامان و انجامی برسد و دریغ که روزها میگذرند و عمرهای ماست که در این آشفتگیها به سر میرسند؛ بی امیدی!