تیتر امروز

تلاش کن! طلاش کن

تلاش کن! طلاش کن

رویکرد پریسکوپ برآن است که دغدغه و علاقه مندی‌های نسل z رو با تجربه و دانش نسل‌های قبل‌تر ادغام کند تا نتایج جالب و جدیدی در راستای اهداف شغلی هر دو نسل برسد. در قسمت سوم این برنامه چشم پریسکوپ...
رضا صالحی‌امیری:سالیانه ۱۵ میلیارد دلار از کشور خارج می‌شود/ مساله،فرار نخبگان است نه مهاجرت/ با حجاب موافقم با اجبار نه
گفت‌وگوی دیدار در برنامه جامعه‌پلاس با وزیر پیشین فرهنگ و ارشاد اسلامی

رضا صالحی‌امیری:سالیانه ۱۵ میلیارد دلار از کشور خارج می‌شود/ مساله،فرار نخبگان است نه مهاجرت/ با حجاب موافقم با اجبار نه

جامعه پلاس در یکی دیگر از برنامه‌های خود میزبان رضا صالحی امیری، وزیر پیشین فرهنگ و ارشاد اسلامی بود؛ او از دلایل فرار نخبگان گفت و تاکید کرد که به همین دلیل سالیانه ۱۵ میلیارد دلار سرمایه از...
شهرنویی‌ها! واژه‌ای که در «جدال قالیبافی‌ها و صبح‌ ایرانی‌ها» به کار رفت
«دیدارنیوز» آخرین اختلافات پساانتخاباتی اصولگرا‌ها را بررسی می‌کند:

شهرنویی‌ها! واژه‌ای که در «جدال قالیبافی‌ها و صبح‌ ایرانی‌ها» به کار رفت

جدال اصولگراها در فضای پساانتخاباتی همچنان ادامه دارد و بنا به گفته دبیرکل صبح ایران، قالیبافی‌‎ها از هر فرصتی استفاده می‌‎کنند تا آنها را تخریب کنند.

ویدئو/ نوا جمشیدی: دوازده نفر با یک استیشن به سمت هرات رفتیم

یکی موفق شد با اصرار ما را مجبور کند به ماشینش برویم. من گفتم که چند نفر را سوار می‌کنید؟ گفت سه نفر عقب و یک نفر جلو. ماشین پر است بشینید برویم. ماشین پر است بشینید برویم همانا و این که ما دو ساعت منتظر بودیم و بالاخره با دوازده نفر به سمت هرات رفتیم. یک صحنه‌ای یادم می‌آید که پنج نفر آدم جلو و شش نفر عقب نشسته بودند. دو سه نفر هم در صندوق عقب نشسته بودند.

کد خبر: ۳۸۶۳۵
۱۷:۳۹ - ۲۸ مهر ۱۳۹۸
دیدارنیوز ـ نوا جمشیدی در بخشی از گفتگوی تفصیلی خود با دیدارنیوز به اولین صحنه ای که از افغانستان مشاهده کرده است اشاره کرد و گفت: اولین صحنه‌ای که شاید از افغانستان به یاد داشته باشم ریختن حدوداً ۵۰ نفر متربان یا خلیفه و یا درایور بود، این سه کلمه‌ای بود که برای راننده استفاده می‌کنند. حدود ۵۰ نفر راننده اطراف ما جمع شدند. یکی کوله من را از پشت می‌کشید که باید با ماشینش بروم، یکی کوله همسفرم را می‌کشید، شخص دیگری می‌گفت که «سیاه سر» یعنی زن در ماشین من است. آنقدر که شروع به کتک زدن هم کردند. من گفتم که ما می‌خواهیم پیاده برویم و با شما نمی‌آییم. بالاخره یکی موفق شد با اصرار ما را مجبور کند به ماشینش برویم. من گفتم که چند نفر را سوار می‌کنید؟ گفت سه نفر عقب و یک نفر جلو. ماشین پر است بشینید برویم. ماشین پر است بشینید برویم همانا و این که ما دو ساعت منتظر بودیم و بالاخره با دوازده نفر به سمت هرات رفتیم. یک صحنه‌ای یادم می‌آید که پنج نفر آدم جلو و شش نفر عقب نشسته بودند. دو سه نفر هم در صندوق عقب نشسته بودند و مقدار زیادی بار روی سقف ماشین با طناب به زور به درب ماشین که استیشن بود بسته بودند و به اندازه دو متر طول ماشین اضافه شده بود. اولین چیزی که از افغانستان دیدم این صحنه‌ها بود.
 
 
ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
نظر:
بنر شرکت هفت الماس صفحات خبر
رپورتاژ تریبون صفحه داخلی
شهرداری اهواز صفحه داخلی