تیتر امروز

دلار برمی‌گردد، اما اعتماد نه!/ انفجار در شریان اقتصاد ایران/ گشایش اقتصادی یا توهم موقت؟
مجله اقتصادی دیدارنیوز با اجرای لیلا قصاب‌زاده

دلار برمی‌گردد، اما اعتماد نه!/ انفجار در شریان اقتصاد ایران/ گشایش اقتصادی یا توهم موقت؟

این سیزدهمین برنامه مجله اقتصادی دیدارنیوز است که با اجرای لیلا قصاب‌زاده به بررسی آخرین اخبار اقتصادی ایران و جهان در هفته گذشته می‌پردازد و با حضور کارشناسان و صاحب نظران تقدیم شما مخاطبان...
اخطار وزیر دفاع آمریکا به ایران/ مسئولیت ارسال پیامک‌های حجاب با کیست؟/ ورود غیر مستقیم اروپا به مذاکرات مستقیم ایران و آمریکا
مجله خبری تحلیلی دیدارنیوز با اجرای محمدرضا حیاتی

اخطار وزیر دفاع آمریکا به ایران/ مسئولیت ارسال پیامک‌های حجاب با کیست؟/ ورود غیر مستقیم اروپا به مذاکرات مستقیم ایران و آمریکا

این نودمین برنامه مجله خبری تحلیلی دیدارنیوز است که با اجرای محمدرضا حیاتی و با حضور کارشناسان و صاحب نظران تقدیم مخاطبان گرامی می‌شود.

ویدئو/ نوا جمشیدی: «لیلا» از شگفتی‌های افغانستان بود

خانمی به اسم لیلا که در کابل با ایشان آشنا شدم. یک کافه رستوران و یک کمپ ترک اعتیاد به اسم تاج‌بیگم دارد.لیلا درآمد این رستوران را صرف کمپ می‌کند. این خانم دو هفته یا ماهی یک بار به جایی به نام پل سوخته می‌رود که مرکز معتادان شهر کابل است و با صدای بلند می‌گوید که ای مردم! ای معتادان! چه کسی می‌خواهد ترک کند؟ من هستم و هزینه می‌کنم تا ترک کنید.

کد خبر: ۳۶۲۶۶
۱۱:۵۱ - ۱۶ مهر ۱۳۹۸
دیدارنیوز ـ نوا جمشیدی در بخشی از گفتگوی تفصیلی خود با دیدارنیوز به فعالیت های اجتماعی زنان افغانستانی اشاره کرد و گفت: «خیلی دردآور و ناراحت‌کننده است که ما از افغانستان فقط جنگ آن را دیدیم و یا از زن‌های افغانستان فقط خانم‌هایی را دیدیم که برقع می‌پوشند و فکر کردیم که چه خانم‌های محدودی هستند؛ اما من در خانه‌های همان زنان برقع‌پوش هم مهمان بودم. جایی مهمان بودم و زمانی که با خانم بیرون می‌رفتیم، می‌دیدم که برقع پوشید. می‌گفتم پس این خانمی که اینقدر موفق است و من با او صحبت کردم یکی از همان زن‌های برقع‌پوش شهر است. من تصور نمی‌کردم که زیر این برقع، یک خانم موفق باشد. دوست دارم اینجا که در مورد زن‌ها صحبت کردیم از یک خانم خیلی متفاوت بگویم. خانمی به اسم لیلا که در کابل با ایشان آشنا شدم. لیلا یک کافه رستوران به اسم تاج‌بیگم دارد. یک خلاصه کوچکی از داستان این خانم این که یکی از اعضای خانواده‌اش معتاد بوده است و یک زمانی تصمیم می‌گیرد که کمک کند آن شخص ترک کند. بعد از آن به فکر نجات معتادان شهر می‌افتاد. رستوران و یک کمپ ترک اعتیاد می‌زند. این در زمانی بوده که هنوز هیچ خانمی در افغانستان فعالیت اجتماعی بزرگی نداشته و حضورشان آن قدر پررنگ نبوده است. می‌گفت هر شب شیشه‌های من را با تفنگ تیر باران می‌کردند و من فردا دوباره شیشه‌ها را نصب می‌کردم، اما دوباره همین اتفاق می‌افتاد. آن قدر این اتفاق افتاد که دیگر مردم عادت کردند که این رستوران مال یک خانم است و کاری هم نمی‌شود کرد. لیلا درآمد این رستوران را صرف کمپ می‌کند. این خانم دو هفته یا ماهی یک بار به جایی به نام پل سوخته می‌رود که مرکز معتادان شهر کابل است و با صدای بلند می‌گوید که ای مردم! ای معتادان! چه کسی می‌خواهد ترک کند؟ من هستم و هزینه می‌کنم تا ترک کنید. آنها را به کمپ خود می‌برد و ترکشان می‌دهد. دیدن چنین خانمی برای من به تنهایی یکی از شگفتی‌های افغانستان بود.»
 
 
 
ارسال نظرات
امروز شنبه ۱۳ ارديبهشت
امروز شنبه ۱۳ ارديبهشت
امروز شنبه ۱۳ ارديبهشت
امروز شنبه ۱۳ ارديبهشت
پرطرفدارترین ها