واقعیت این است که نهاد مدیریت محله به ادله مختلف آنگونه که باید و شاید سامان نیافته است. یکی از مهمترین دلایلی که موجب شد این سامان ایجاد نشود، متاثر از فضای دوم خرداد است. در فضای پس از دوم خرداد میل مردم برای مشارکت سیاسی بالا رفت و حتی بیش از ۸۰ درصد دانشجویان دانشگاهها سیاسی شدند.
دیدارنیوز ـ يك سالي است كه در زمره مديران مياني شهرداري تهران به عنوان سرپرست دبيرخانه ستاد راهبري مركزي ساماندهي مشاركتهاي اجتماعي در محلات(مديريت محله) انتخاب شده است. چهرهاي سياسي است و تحصيلكرده رشته علوم اجتماعي دانشگاههاي تهران و مازندران. با اين حال، بر دوري از نگاه سياسي به مقوله مديريت محله تاكيد دارد. از وضعيت مديريت محلهها سخن ميگويد و معتقد است كه براي مديريت آنها بايد در گام نخست، ساختار، طراحي و در گامهاي بعدي تلاش كرد تا با تدوين سياستگذاري از ظرفيتهاي موجود در محلهها استفاده شود.مهدي شيرزاد با وجود برخي انتقادها به شيوه مديريت شهري و بهرهوريهاي سياسي و انتخاباتي از نهاد مديريت محله در گذشته، به آينده اين نهاد، نگاه مثبت دارد و ترجيح ميدهد به جاي غر زدن، براي سراهاي محله و مديريت محلهها و بهبود وضعيت آنها برنامهريزي كند. به نظر او اصلاح و تعيين تكليف زيرساختها و سازوكارهاي حقوقي مديريت محله گام اول براي بهبود وضعيت اين نهاد است. در آستانه برگزاري پنجمين دوره انتخابات شوراياريها در تهران، گفتوگوي او را با روزنامه «اعتماد» بخوانيد.
بعد از يك سال ارزيابي شما از وضعيت نهاد مديريت محله چيست؟ زماني كه اين مسووليت به شما واگذار شد، وضعيت سراي محلات چگونه بود؟
دوست ندارم همانند مديراني كه وقتي با آنها درباره شرايط كار و موقعيتي كه دارند، صحبت ميشود، اينگونه توصيف ميكنند كه «ويرانهاي را تحويل گرفتم و شرايط بسيار سخت و نابسامان است» صحبت كنم. به هر حال، مديري كه پذيرفته جايي مسووليت داشته باشد، بايد چشمش را باز ميكرد و ميديد كه كجا قرار است، كار كند. بنابراين غر زدن معنايي ندارد.
واقعيت اين است كه نهاد مديريت محله به ادله مختلف آنگونه كه بايد و شايد سامان نيافته است. يكي از مهمترين دلايلي كه موجب شد اين سامان ايجاد نشود، متاثر از فضاي دوم خرداد است. در فضاي پس از دوم خرداد ميل مردم براي مشاركت سياسي بالا رفت و حتي بيش از ۸۰ درصد دانشجويان دانشگاهها سياسي شدند. مطبوعات و نشريات سياسي نيز بسيار پر تيراژ بودند. در اين فضا بود كه در تعدادي از صاحبنظران، فعالان سياسي و جامعهشناسان، اين ذهنيت و تصور شكل گرفت كه جامعه ايران و پتانسيلهاي اجتماعي جامعه ايران در موقعيتي قرار دارد كه ميتواند همانند و هماورد بسياري از دموكراسيهاي كهن و بزرگ دنيا عمل كند. با اين تصور، برخي از تئوريها و چارچوبهاي نظري مانند موضوعات مربوط به دولت و پارلمان محلي و سازوكارهاي جلب مشاركت مردم از پايين به بالا بسيار جلب توجه كرد. به نظرم برآورد اين افراد نسبت به جامعه خيلي دقيق نبوده است. نه اينكه جامعه ما پتانسيل عمل دموكراتيك را ندارد. فكر ميكنم جامعه ما بسيار پرتوان، قوي و هوشمند است و در بزنگاههاي تاريخي انتخابهاي مردم بسيار درخشان و كم نظير بوده است. به نظرم تمرين جامعه ما در ارتباط با اين دست موضوعات كم بوده است. دوستان در فرصت بسيار كوتاه، نهادهايي در مديريت شهري مانند نهاد شوراياريها، بعدها نهاد هيات امنا و نهاد مديريت محله را ايجاد كردند كه آنچه در واقعيت و در عمل از اين نهادها به چشم آمد، با ايده و چارچوب اوليه نظري تفاوت داشت.
در بين صحبتهاي خود به چالشهاي حقوقي مديريت محلات اشاره كرديد. در دومين مرحله انتخاب شوراياريها و بعدها فعاليت سراي محلات آن چيزي كه تعيين كننده بود، مسائل و اهداف سياسي بود. به طوري كه در انتخابات سال ۹۲ و حتي ۹۶ از اين ظرفيتها بهرهوري سياسي و انتخاباتي شد. به نظر شما چه ميزان اين ديدگاه در كنار نبود سازوكارهاي حقوقي موجب شد تا سراي محلات و شوراياريها از مسير خود دور شوند و امروز در مواردي، براي مديريت شهري تنها هزينهآور باشند؟
من حرف شما را تصديق ميكنم. روزهاي اولي كه به اين مسووليت منصوب شدم چند تن از مديران شهرداري با من تماس گرفتند و از من خواستند كه مديران محلهها و افرادي كه در سراي محلات فعاليت ميكنند را براي شركت در همايش با اتوبوس ببرم. كاري كه در گذشته در خيلي مواقع انجام شده است. به نظرم بزرگترين تهديد و آسيب براي نهاد مديريت محله و تمامي اركان آن، اين است كه به موضوعي كه كاملا اجتماعي است، نگاه كاملا سياسي شود. متاسفانه به دليل نگاههاي سياسي در خيلي از زمانها، به ويژه در زمان انتخابات، به مجموعه مديريت محله و شوراياري، برخي به چشم سازمان راي، برخي به عنوان سازماندهي سياسي و برخي به عنوان سياهي لشكر و جمعيتهاي اتوبوسي نگاه ميكردند.
معتقدم اين نگاههاي سياسي موجب كمرمق شدن مديريت محله شده و حتي در مواقعي آن را از مسير واقعي خود منحرف كرده است. وقتي صحبت از ستاد ساماندهي مشاركتهاي اجتماعي در محلات ميشود بايد به اين نكته توجه كنيم كه الفباي مشاركت اجتماعي اين است كه ما پذيرفته باشيم از تمام ظرفيتهاي مردمي در سطح محلات از جمله گروههاي سني مختلف، اقشار مختلف، زنان به خصوص زنان خانهدار- كه در حال حاضر مهمترين مخاطبان سراي محلات هستند- مردان، دختران، پسران، جوانان و حتي سالمندان استفاده كنيم. فارغ از اينكه كسي كه مخاطب ماست، صاحب چه ديدگاه سياسي و تفكري است به صرف اينكه در شهر تهران زندگي ميكند و عوارض زندگي در اين شهر را ميپردازد، حق و حقوقي دارد و بايد آن را به رسميت بشناسيم. در اين ميان نبايد از ظرفيتهاي تشكلهاي مردم نهاد غافل ماند.
چند بار اشاره داشتيد كه با نگاه سياسي به مديريت محلات پرداخته شده است. آيا نگاه شما حذف اين ديدگاه است؟
بهتر است جمله را شفاف و دقيق كنيم. ما نميخواهيم نگاه سياسي را از كسي بگيريم. ما به دنبال اين هستيم كه كار اجتماعي كه در سطح محلات انجام ميشود، آلوده به نگاههاي سياسي نباشد؛ ما تنوع سياسي را به رسميت ميشناسيم و نميگوييم آدمهايي كه سياسي هستند، حق فعاليت در مديريت محله يا نهادهاي اجتماعي را ندارند، اما صحبت اين است كسي كه ميخواهد در مديريت محله كار كند فارغ از گرايش سياسي خود كه متعلق به حزبش است در سطح محلات براي مردم كار كند.
اما با وجود ديدگاه شما، همچنان به سراي محلات نگاه سياسي ميشود چراكه اين نهادها با اهداف سياسي شناخته شدهاند. براي رفع اين ديدگاه چه كار كردهايد؟
در برابر اين ديدگاه، به شدت مقاومت كردم. در طول يك سال گذشته گروههاي مختلفي از من چنين درخواستي داشتند؛ اما من حاضر نبودم چنين نگاه تحقيرآميزي به مجموعه همكارانم در مديريت محلات داشته باشم و آنها را به چشم سياهي لشكر ببينم. اينكه نگاه بالا به پايين و نگاه پادگاني داشته باشيم و به كسي حكم كنيم كه در فلان مناسبت ملي و مذهبي يا برنامه مديريت شهري، لازم است با اتوبوس، آدم از كف محلات جمع كنيد و حضور پيدا كنيد، به هيچ وجه اين ديدگاه را قبول نداشتيم و هيچ وقت اين كار را نكرديم.
مساله اين است كه همچنان همان نيروهاي مديريت گذشته در سراي محلات و نهادهاي اجتماعي مديريت محلي حضور دارند. به نظر شما ديدگاه شما و اقداماتي كه انجام شده است موجب شده تا اين ديدگاه برچيده شود؟
اينكه گفته ميشود هنوز همان نيروها در مديريت محلات وجود دارد، چه معنايي دارد؟ معني ضمني آن اين است ما تمام افرادي كه در مديريت گذشته در مديريت محلات فعاليت ميكردند را بيرون كنيم و افراد جديد بياوريم. من چنين ديدگاهي ندارم و معتقدم كسي كه ميخواهد كارگزار جلب مشاركت مردم باشد، بايد تنوع و تكثر ديدگاهها را بپذيرد و همه را به رسميت بشناسد و حاضر باشد با همه گفتوگو و از تمام ظرفيتهاي موجود استفاده كند. ما حاضر نيستيم كسي را به دليل سلام و عليك با فلان شخصيت سياسي، از مديريت محله كنار بگذاريم. ما نيامديم داس برداريم و همه افراد را بيرون كنيم؛ بلكه هر كسي كه علاقهمند است و ميخواهد در چارچوب برنامههايي كه مردم در انتخابات اخير شوراي شهر به آن راي دادهاند، در سطح محلات، در قالب مديريت شهري فعاليت كند، ما دست او را به گرمي ميفشاريم و به او خوشامد ميگوييم.
پس شما معتقد هستيد بايد ساختار مديريت محله در مديريت شهري اصلاح شود؟ اين يعني مديريت محله داراي ساختار بوده است؟
به يك معنا ساختاري نداشته است. در طول يك دهه گذشته بر تنهاي بيريشه، تنها شاخ و برگ اضافه شده است. نكته اصلي اين است كه تا پي و ريشه اين ساختار تحكيم نشود، اين بنا سست و در تعليق است. به نظرم، پي محكم، زيرساختهاي حقوقي است. در گام اول بايد زيرساختها و سازوكارهاي حقوقي مرتبط با مديريت محله تعيين تكليف شود. مديريت شهري اگر به دنبال جلب مشاركت مردم است، اين هدف جز از طريق جلب اعتماد مردم و بالا بردن سرمايههاي اجتماعي ممكن نيست. ما اعتماد مردم را نميتوانيم، جلب كنيم مگر اينكه حقوق شهروندي آنها را به رسميت بشناسيم. در حال حاضر حدود ۵ هزار نفر در مديريت محله مشغول فعاليت هستند و ما موظف هستيم كه حقوق شغلي، انساني و شهروندي آنها را به رسميت بشناسيم و قبل از هر چيزي براي آنها سازوكار تعريف كنيم. در گام دوم بايد به اصلاح محتواي آن پرداخت. اين محتوا در طول زمان دستخوش تغيير شده و متاثر از نگاههاي سياسي مورد تعرض و حتي تهديد قرار گرفته است. در شرايط كنوني كه شهرداري با كمبود منابع مالي مواجه است، گاهي احساس ميشود با نگاههاي صرفا اقتصادي و درآمدزايي به نهادي اجتماعي مانند مديريت محله نگاه ميشود. اين نيز يك تهديد است. بنابراين فكر ميكنم پرداختن به محتواي ظرفيت اين نهادهاي مردمي و محلي موضوع مهمي است. نكته سوم اينكه بايد به اين موضوع دقت كنيم كه اساس اين محتوا بايد مبتني بر پذيرش تفاوتها در سطح شهر تهران باشد. ما نميتوانيم دستورالعمل واحدي براي تمامي محلههاي شهر تهران ارايه دهيم. تهران ابرشهر است كه طي چند دهه گذشته به دليل مهاجرت، با تكثر قوميت، مذهب و فرهنگهاي مختلف رشد و توسعهيافته و برخي از محلات تجمعي از يك قوميت و مذهب شده است. با به رسميت شناختن اين تكثرها نميتوان نسخه واحدي براي تمامي محلات شهر تهران پيچيد.
بله حق با شماست اما اين نگراني وجود دارد كه اداره محلات درگير مديريت سليقهاي شوند. اينكه هر محله با سبك و سياق خاص خود مديريت شود. اين، به هم ريختگي را در مديريت ايجاد نميكند؟
چارچوبهاي حقوقي كه به آن اشاره كردم به نظر شما نزديك است؛ اما در بحثهاي فرهنگي- اجتماعي اين ديدگاه وجود ندارد. براي نمونه معاونت فرهنگي- اجتماعي شهرداري به مناسبت ماه رمضان دستورالعملي را براي مناطق و محلات شهر ابلاغ ميكند و ميخواهد بر اساس اين دستورالعمل عمل كنند. بارها در مدت يك سال گذشته در اين مسووليت شاهد بودهام كه مديران محلات نسبت به اين رويه، يعني ابلاغ دستورالعمل يكسان، گلايه داشتهاند كه ما مسلمان هستيم و ميخواهيم براي مراسمهاي مذهبي مثلا ولادت حضرتمحمد(ص) جشن بگيريم. چه الزامي وجود دارد كه به همان سياقي كه مدنظر شماست، اين مراسم اجرا شود و چرا به ما اجازه نميدهند، همانگونه كه دوست داريم مراسم برگزار كنيم. به نظر من، اين ايراد تاحدود زيادي وارد است. در دوره جديد مديريت شهري اين دغدغه وجود دارد كه به اين سمت برويم كه برنامهريزيها در حوزه فرهنگي- اجتماعي، پايين به بالا شكل بگيرد و دستوري و ابلاغي نباشد. اما واقعيت اين است كه با اين ايده فاصله بسيار وجود دارد. معتقدم اگر ميخواهيم تنوع و تكثر فرهنگي شهر را به رسميت بشناسيم، بايد در قالب ساختار پايين به بالا نمود پيدا كند و معنا يابد.
به زيرساختهاي حقوقي مديريت محلات اشاره كرديد. براي اين زيرساختها چه كار بايد كرد تا چالشها و موانعي كه در مديريت محلات وجود دارد به صورت قانوني حل و فصل شود؟
از زماني كه در اين مسووليت قرار گرفتم از يك تيم خبره حقوقي دعوت به همكاري كردم تا مجموعه قوانين و مقررات را بررسي كنند. از قبل از پذيرش اين مسووليت تعداد قابل توجهي شكايت پرسنل سراي محله، از مديران محله در رابطه با موضوعات شغلي مانند بيمه وجود داشت. رقم جريمه عدد قابل توجهي است و اين مساله خسارت به شهرداري وارد كرده و بايد براي آن چارهاي انديشيد. خوشبختانه مستندات اين پروندهها جمعآوري شده و سناريوهاي مختلف حقوقي در ارتباط با اين موضوع، احصا و بررسي شده است. در نهايت، به چند پيشنهاد مشخص رسيديم. اما براي تصميمگيري در اين موضوع به مصوبه شورا نياز است. هماكنون در حال رايزني و ايجاد اجماع با اعضاي شورا هستيم تا سناريويي كه مفيد تشخيص داده ميشود، توسط شوراي شهر به تصويب برسد.
از اين سناريوها بگوييد؟
سناريوهايي كه تعريف شده پردامنه است و متاثر از نگاههاي سياسي و اقتصادي كه به آن اشاره كردم، شكلهاي متعددي را به خود ميگيرد. عدهاي به دنبال اين هستند كه سراي محلات را تعطيل كنند و ساختمانهاي آنها را بفروشند كه با مخالفت و مقاومت ما مواجه شدند. به نظرم به نفع شهر نيست كه اين ظرفيت از دست شهرداري تهران خارج شود. براي همين، مثلا پيشنهاد شد از پرسنل مازاد شهرداري تهران در سراي محلات استفاده شود يا اينكه مجموعه مديريت محله در برخي از سازمانهاي موجود مانند سازمان خدمات اجتماعي و شركت برج ميلاد ادغام شود تا مبتني بر پتانسيل حقوقي و اساسنامه اين سازمان و شركت، سازوكارهاي مديريت محله تعريف شود. همچنين پيشنهادي وجود داشت كه سراي محلات هر كدام به صورت شخصيت حقوقي مستقل فعاليت كنند. در نهايت، سناريوهاي متعدد بررسي شد و الگوهاي مختلفي در داخل و خارج از شهرداري مورد مطالعه قرار گرفت تا اينكه يك سناريويي كه فكر ميكرديم به صرفه و صلاح شهرداري نزديكتر است را انتخاب كرديم.
آيا براي تغيير رويكرد موجود در مديريت محلات لازم است سياستگذاري كلان مديريت شهري تغيير يابد.
به نظر من كاملا بايد رويكرد فرهنگي مديريت شهري مورد بازنگري و تجديدنظر قرار گيرد. با انتخاب مردم در انتخابات شورا و با آمدن شوراي پنجم، اين تجديدنظر تا حدودي اتفاق افتاده است و بايد تلاش كنيم اين تجديدنظر را به اجراي هم نزديك كنيم. حداقل بارها از اعضاي محترم شوراي شهر شنيدهام كه قائل به اين موضوع هستند كه سازوكار تصميمگيري در شهر از پايين به بالا سامان يابد. حتي برنامه سوم توسعه شهر تهران داراي 3 لايه كلان، منطقهاي و محلي است. در لايه محلي ديدگاه حاكم اين است كه ساختار بودجهريزي شهرداري تهران بر اساس بودجهريزي محلي و گزارش عملكرد مبتني بر نيازسنجيهايي از سطح خرد به كلان باشد. اساس كار در اين دوره، سپردن كار مردم به خود مردم، چابكسازي ساختار شهرداري و تحرك بيشتر سازمان شهرداري است. تغيير رويكرد مهم در حوزه فرهنگي- اجتماعي اين است كه ما در حال حاضر با دو فرهنگ مواجه هستيم؛ فرهنگ رسمي كه از تريبونها، موسسات و مراكز دولتي و عمومي از جمله صداوسيما تبليغ و گفتمانسازي ميشود. بر اساس اين فرهنگ انبوهي از فعاليتهاي معطوف به مناسبتهاي ملي و مذهبي به مديريت شهري تكليف ميشود و در كنار اين فرهنگ رسمي، ميتوانيم از فرهنگ ديگري سراغ بگيريم كه در زندگي روزمره مردم ساري و جاري است و مقداري از ايدئولوژي رسمي فاصله دارد. كمتر ايدئولوژيك است و تكثر و تنوع بيشتري را به رسميت ميشناسد و مفهوم سبك زندگي براي آن اهميت بيشتري دارد.
يكي از خطراتي كه حتي از نظر امنيت ملي كشور ما را بالقوه تهديد ميكند اين است كه ميان اين دو فرهنگ زاويه ايجاد شود و روز به روز فاصله اين دو فرهنگ بيشتر شود. من به شدت نگران اين موضوع هستم. براي همين در جلسات يك سال گذشته به اين نكته تاكيد كردم كه ما به صفت مديران فرهنگي شهر نبايد به اين شكاف دامن بزنيم و اين زاويه را بيشتر كنيم. بايد سعي كنيم صداي مردم باشيم، حرف مردم را بشنويم، نگاه مردم را ببينيم و عرصه و مجال را فراهم كنيم تا حرف مردم شنيده شود و رفتار، گفتار و كردار مردم ديده شود. گاهي حس ميكنم كه مردم ما بيش از هر زماني ميل به ديده شدن دارند. مردم حس ميكنند، ناديده گرفته شدهاند و كسي درد آنها را نميفهمد و كسي شرايط سخت معيشت و زندگي اقتصادي آنها را درك نميكند. انقلاب ما يك انقلاب مردمي بوده است و مهمترين ويژگي رهبران اين انقلاب، دمخور بودن و همدرد مردم بودن، است. اگر بخواهيم به سيره رهبران انقلاب اسلامي تأسي و عمل كنيم بايد وجه همت ما اين باشد كه در مديريت شهري به خصوص در حوزه فرهنگي و اجتماعي صداي مردم باشيم.
در خلال صحبتهاي خود به افزايش مشاركت مردم اشاره كرديد. براي تسهيل مشاركت شهروندان از طريق محله محوري چه رويكردهايي مد نظر ستاد مديريت محله قرار دارد؟ تاكنون چه اقداماتي شده و برنامههاي آينده چيست؟
تا حدي وارد اين موضوع شديم. براي مثال بعد از سيلي كه اتفاق افتاد، فراخوان داده شد كه تمام گروههايي كه مايل هستند براي سيلزدگان فعاليت داشته باشند، ميتوانند به رايگان از فضاي سراهاي محلات استفاده كنند. همچنين برنامههايي داريم تا سازمانهاي مردم نهاد كه علاقهمند به فعاليتهاي اجتماعي در سطح محلات هستند، بتوانند از فضاي شهري استفاده كنند.
فكر ميكنيد چه ميزان اين ايدهها قابليت اجرايي دارد؟
من اميدوار هستم.
انتقادات متعددي به آييننامه دوره گذار شوراياريها مطرح شده است. گفته ميشود كه اين آييننامه به كاهش نقش و حتي حذف شوراياران در يك دوره زماني طولاني منجر شده است. نظر شما در اين مورد چيست؟
يكي از بزرگترين اتفاقاتي كه در گذشته افتاد اين بود شوراياري كه قرار بود، شوراياري محله و بازوي مشورتي و نظارتي شوراي شهر باشد، به شوراياري ساختمان سراي محله تبديل شد و شوراياري به جاي اينكه درگير مسائل خود محله باشد، درگير مسائل روزمره و جاري سراي محله شد. حتي گاهي منافع مالي و اقتصادي براي برخي افراد از محل برگزاري كلاسها و فعاليتهاي مختلف در سراي محله، ايجاد شد.
منبع: اعتماد