تیتر امروز

رحمن قهرمان پور: دانشگاه نقش مهمی در جهت‌دهی افکار عمومی آمریکا دارند/ طولانی شدن جنگ غزه یکی از دلایل اعتراضات در آمریکا است
بررسی اعتراضات ضد اسرائیلی دانشگاه‌های آمریکا در گفت‌وگو با یک کارشناس بین‌الملل

رحمن قهرمان پور: دانشگاه نقش مهمی در جهت‌دهی افکار عمومی آمریکا دارند/ طولانی شدن جنگ غزه یکی از دلایل اعتراضات در آمریکا است

تظاهرات دانشجویان و اساتید چندین دانشگاه در سراسر آمریکا در اعتراض به جنایات اسرائیل علیه مردم غزه، بهانه گفت‌وگوی دیدارنیوز با رحمن قهرمان‌پور کارشناس مسائل بین‌الملل بود.
گفت‌‎وگو با سیدجلال ساداتیان

ساداتیان: تخریب دولت دلسوزی برای مردم نیست

News Image Lead

به عقیده و باور من موج سواری بر درد و اعتراض مردم برای انتقام‌گیری سیاسی از دولت بدترین کاری است که در این شرایط می‌توان انجام داد، چرا که تخریبی که آقایان، ذیل همدردی با سیل‌زدگان به منظور انتقام‌گیری سیاسی انجام می‌دهند بیشترین آسیب را به کل کشور خواهد زد.

کد خبر: ۲۳۸۷۸
۰۹:۴۵ - ۲۴ فروردين ۱۳۹۸

دیدارنیوز ـ در ۸ مه ‌سال ۲۰۱۸ میلادی (شامگاه ۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۷) دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور ایالات متحده آمریکا طی فرمانی جنجالی به‌صورت یکجانبه از توافق هسته‌ای موسوم به برجام خارج شد و به تبع آن دستور بازگشت تحریم‌ها را در دو مرحله علیه جمهوری اسلامی ایران صادر کرد. اما در تقریبا ۱۱ ماه گذشته پروسه اعمال فشار واشنگتن بر تهران تا چه اندازه موفق بوده است؟ در آستانه اولین سالگرد این تصمیم جنجالی کاخ سفید، وضعیت سیاسی و اقتصادی ایران چگونه ارزیابی می‌شود؟ در سایه ورود به دومین سال خروج آمریکا از برجام، تنش تهران - واشنگتن چه سمت و سویی پیدا خواهد کرد؟ «آرمان» در گفت‌وگویی با سیدجلال ساداتیان، سفیر سابق کشور در انگلستان و کارشناس مسائل بین‌الملل به پاسخ این سوالات و پرسش‌هایی از این دست پرداخته است که در ادامه از نظر می‌گذرانید.

تقریبا ۱۱ ماه از تصمیم جنجالی دونالد ترامپ برای خروج از توافق هسته‌ای و صدور فرمان بازگشت تحریم‌ها علیه جمهوری اسلامی ایران در 8 مه ‌سال گذشته میلادی (18 اردیبهشت‌ماه سال 97) می‌گذرد؛ آیا در این مدت کاخ سفید و شخص دونالد ترامپ در تحقق اهداف خود در بستر خروج از توافق هسته‌ای موفق بوده است؟

در یک کلام خیر. چون متناسب با اهداف کلانی که شخص دونالد ترامپ و کاخ سفید در سایه خروج یک جانبه از برجام برای خود طراحی کرده بودند تاکنون نتوانسته‌اند گام‌های مثبت جدی را بردارند. البته این جمله من بدان معنا نیست که در این مدت تمامی تلاش‌های واشنگتن بی‌اثر بوده است. همان‌گونه که عیان است اکنون مشکلات اقتصادی و معیشتی بعد از خروج آمریکا از برجام در اردیبهشت‌ماه سال گذشته و به تبع آن اعمال تحریم‌ها شرایط سختی را برای جامعه و کشور رقم زده است اما اینکه این چالش‌های ریز و درشت به آن هدف آمریکا بینجامد، بسیار دور از ذهن است.

آنچه اشاره داشتید در سایه مشکلات معیشتی و اقتصادی جدی جامعه و نیز در سایه مناسبات دیپلماتیک و سیاست خارجی به همه شئون از سیاست داخلی گرفته تا فرهنگ مربوط می‌شود، آیا می‌توان ادعای شما را مبنی بر ناموفق‌بودن آمریکا در این 11 ماه درست تلقی کرد؟

عنوان داشتم که متناسب با تمام فشارها، تحریم‌ها، جنجال‌های سیاسی، دیپلماتیک و رسانه‌ای مبنی بر شکستن و فلج کردن ایران تا کنون این امر محقق نشده است. لذا در نگاهی نسبی باید مساله را بررسی کرد. محل اختلاف من با شما میزان‌ درصد موفقیت آمریکا در فشار به ایران است. شاید شما‌ درصد بیشتری را برای موفقیت کاخ سفید قائل باشید، اما من معتقدم که اینگونه نیست. به عبارت دیگر ترامپ تا حدود بسیار زیادی ناموفق بوده است. دلایل آن هم کاملا واضح و آشکار است. ابتدا به ساکن دولت ایالات متحده و وزارت خرانه داری این کشور در زمان اعمال تحریم به خصوص تحریم‌های ثانویه در 4 نوامبر سال گذشته میلادی (13 آبان‌ماه 97) نتوانست صادرات نفت ایران را آنگونه که می‌خواست و ادعا کرده بود به صفر برساند و در سایه تمامی فشارها و رایزنی‌هایی که در این راستا انجام داده بود، سرانجام مجبور شد که 8 کشور را به‌عنوان مشتریان عمده نفتی ایران مشمول معافیت‌های تحریمی کند؛ کما اینکه از هم اکنون نیز برخی از همین کشورها به‌دنبال رایزنی برای تمدید این معافیت‌ها برای 6 ماه دیگر هستند. دوم اینکه کشورهای مهمی مانند عراق و ترکیه که مبادلات ما با آن بیش از 10‌میلیارد دلار است، به‌رغم درخواست آمریکا به جرگه تحریم‌کنندگان نپیوستند. سوم اینکه اگرچه تا به امروز آن میزان انتظارات ما از جانب قاره سبز و دو کشور چین و روسیه به‌عنوان اعضای باقی مانده در برجام در قالب اینستکس و دیگر مسائل برآورده نشده است، اما صرف اینکه از اقدام یکجانبه خروج آمریکا از واشنگتن تبعیت نکردند و حتی در مخالفت با آن گام‌هایی برداشتند، مصداق روشنی است که نشان می‌دهد آنگونه که ترامپ برای هدف نهایی خود برنامه‌ریزی کرده بود، موفق نشد.

به هدف غایی اشاره داشتید. منظورتان کدام هدف است؟

اولویت آمریکا از ابتدا تغییر نظام بوده و هست، اما در شرایط کنونی برنامه کاخ سفید بر مبنای فشار از بیرون به منظور تغییر در سیاست‌های جمهوری اسلامی ایران است.

مساله‌ای که دوشنبه هفته گذشته درباره سپاه پاسداران از سوی کاخ سفید مطرح شد هم در همین راستا تعبیر می‌شود؟

یقینا چنین است. دونالد ترامپ در نظر داشت با این اقدام شرایط را برای انزوای ایران در منطقه و فشار بر جمهوری اسلامی ایران شکل دهد. این در حالی است که این تحریم سبب شد حمایت‌های داخلی از این ارگان به شدت افزایش پیدا کند و جامعه جهانی نیز در مخالفت با این اقدام موضع جدی را اتخاذ کند. لذا این اقدام کاخ سفید بر ضد سیاست‌های او در تقابل با ایران عمل کرده است. چون مساله تحریم سپاه و قرار دادن این نهاد در لیست گروه‌های تروریستی تنها و تنها حساسیت و تنش را افزایش داده و آمریکا را در مواجهه با ایران به سوی شکست کشانده است.

سخن از صفر شدن فروش نفت ایران شد؛ در آستانه اولین سالگرد خروج دونالد ترامپ از توافق هسته‌ای برایان هوک اخیرا در مواضعی از برنامه‌های جدی کاخ سفید برای افزایش فشارها بر ایران و عدم تمدید معافیت‌های تحریمی سخن گفت؛ از نگاه شما و با توجه به شرایط کنونی در بستر تنش تهران - واشنگتن آیا این سخنان مسئول گروه ویژه اقدام ایران، آن هم کمتر از یک ماه مانده به اولین سالگرد خروج آمریکا از توافق هسته‌ای، از برنامه‌های کاخ سفید برای افزایش فشارها بر تهران نشان دارد یا اینکه تمام این مواضع را باید یک نمایش سیاسی و بلوف دیپلماتیک تلقی کرد؟

در اینجا دو مساله کاملا متفاوت مطرح است. اینکه در آستانه اولین سالگرد خروج آمریکا از توافق هسته‌ای، کاخ سفید برنامه جدید تحریمی ضد ایران اعمال کند، به‌نظر دور از واقعیت نیست، اما سخنان برایان هوک در خصوص به صفر رساندن واقعی فروش نفت ایران، عملا رویایی است که تعبیر نمی‌شود.

حتی در صورت عدم تمدید معافیت‌ها؟

حتی در صورت عدم تمدید معافیت‌ها. مساله به صفر رساندن فروش نفت ایران چیزی نیست که بتوان در یک بازه کوتاه زمانی عملی کرد. طبق آمارهای غیررسمی ایران چیزی بین 1 تا 1‌میلیون‌و 200‌هزار بشکه نفت می‌فروشد، آن هم در شرایط تحریمی 11 ماه گذشته؛ حال از شما می‌پرسم در این وضعیت امکان دارد که این میزان فروش در کمتر از یک ماه به صفر برسد؟ پس این مواضع و این یک ادعا و به قول شما بلوف سیاسی برای شانتاژ در سطح بین‌الملل است. در ثانی به صفر رساندن فروش نفت ایران یعنی کاهش عرضه و نهایتا جهش قیمت در بازار جهانی نفت که به موازاتش بر قیمت حامل‌های انرژی در داخل آمریکا که از حوزه‌های حساس برای ترامپ است، اثرات خود را خواهد داشت. پس آمریکا هم به‌دنبال صفر کردن فروش نفت ایران نیست. البته این نکات دال بر این نیست که تحریم‌ها در این زمینه کارایی خود را نداشته‌اند. متاسفانه فروش نفت ما در طول این مدت به شدت کاهش پیدا کرده و در صورت اعمال تحریم‌های دیگر مطابق با سوال و حتی احتمال عدم تمدید معافیت‌ها باید شاهد کاهش بیش از پیش فروش نفت باشیم، اما باز تکرار می‌کنم که ادامه تحریم‌ها در هر حال به معنای صفر شدن فروش نفت ایران نیست. ما باید راهکارهای خود را در خصوص تقابل با این دست تحریم‌ها، هم از جانب وزارت امور خارجه و هم از جانب وزارت نفت پیگیری کنیم.

متاسفانه در روزها و هفته‌های اخیر شاهد وقوع سیل گسترده در اکثر استان‌های کشور بوده‌ایم؛ سیلی که به واسطه حاشیه‌های ریز و درشتش تا حدودی هم جنبه سیاسی پیدا کرده و در کمال تاسف خسارت‌های ناشی از آن بار مضاعف بسیار سنگینی برای دولت، آن هم در شرایط تحریمی که به کاهش پررنگ بودجه انجامیده، ایجاد کرده است. از نگاه شما تبعات منفی این سیل در کنار تحریم‌های ایالات متحده آمریکا تا چه اندازه شرایط را برای کشور در آستانه اولین سالگرد خروج ترامپ از برجام مشکل خواهد کرد؟

در خصوص این سوال مهم شما چند نکته مهم و اساسی وجود دارد. ابتدا به ساکن من هم معتقدم که متاسفانه مساله تامین خسارت‌های ناشی از سیل اخیر در کشور خود به بار مضاعفی برای دولت بدل شده است، آن هم در شرایطی که به واسطه تحریم‌ها و فشارهای‌ آمریکا کشور از وضعیت بودجه‌ای چندان مناسبی برخوردار نیست. به هر حال باید واقعیت‌ها را هم دید و در تحلیل شرایط آنها را در نظر گرفت. اما این نکته بدان معنا نیست که قبول کنیم تبعات منفی ناشی از خسارت‌های این سیل در کنار تحریم‌های ایالات متحده آمریکا می‌تواند چالشی بنیادین را برای ایران به وجود آورد؛ بله، مشکلات وجود دارد و در سایه این مسائل یقینا وضعیت ما در سال پیش رو هم مساعد نخواهد بود، ولی شرایط به‌گونه‌ای نیست که آن را لاینحل فرض کرد. نکته مهم دیگر به بازی‌های کثیف سیاسی برخی از جریان‌ها، جناح‌های سیاسی و حتی چهره‌ها و شخصیت‌های به اصطلاح فرهنگی در شرایط کنونی برای تخریب دولت باز می‌گردد. به‌رغم اینکه یقینا به بخشی از وجوه دولت انتقادات جدی وارد است و می‌توان به واسطه برخی از کم‌کاری‌ها به کابینه آقای روحانی خرده جدی گرفت، کما اینکه می‌توان این انتقادات را نسبت به همه دولت‌های پیشین در همه ادوار داشت، اما در شرایط حساس کنونی اساسا تخریب دولت و مطرح شدن برخی انتقادات بدون سند و تحلیل، چیزی جز تخریب عامدانه دولت به نام دلسوزی برای مردم نیست. به عقیده و باور من موج سواری بر درد و اعتراض مردم برای انتقام‌گیری سیاسی از دولت بدترین کاری است که در این شرایط می‌توان انجام داد، چرا که تخریبی که آقایان، ذیل همدردی با سیل‌زدگان به منظور انتقام‌گیری سیاسی انجام می‌دهند بیشترین آسیب را به کل کشور خواهد زد. به‌نظر من در این شرایط به جای برخی تلاش‌های به شدت غلط برای تخریب دولت باید با یک اتحاد این شرایط سخت را از سر گذراند. به هر حال ما در اردیبهشت 96 با یک رأی قانونی و مردمی دکتر حسن روحانی را به‌عنوان رئیس‌جمهور خود قبول کردیم و تا ۱۴۰۰ نیز این دولت به کار خود ادامه می‌دهد. اگر برخی از آقایان به‌دنبال حضور افراد دیگری هستند، باید این مدت را تحمل کنند تا زمان انتخابات بعدی فرا برسد. آن زمان هر کسی که دوست داشتند روی کار آورند و هر کاری که دوست داشتند، انجام دهند. اکنون به واسطه سایه سنگین دیپلماسی بر همه ابعاد کشور، وجود فشارها و تحریم‌های بی‌امان ایالات متحده آمریکا برای افزایش مشکلات معیشتی به منظور طغیان جامعه و شورش علیه نظام در کنار هم تلاش‌های اسرائیل و کشورهای عربی منطقه برای منزوی کردن ایران در منطقه باید اتحاد، همدلی و حمایت از دولت را بیش از پیش در دستور کار قرار دهیم. باز تکرار می‌کنم به‌رغم اینکه انتقاداتی هم از سوی برخی جناح‌ها به دولت وارد است، اما باید یک موقعیت شناسی جدی را مد نظر داشته باشیم و به جای برخی وزن‌کشی‌های سیاسی، فضا را برای عبور کشور از این شرایط فراهم کنیم. مطمئنا برخی از حواشی و حملات به رئیس‌جمهور و یا شخص محمدجواد ظریف عملا به معنای سست کردن پایه‌های نظام است. نمی‌توان رئیس‌جمهور، وزیر امور خارجه و کابینه را از نظام حذف کرد. قوه مجریه، مقننه و قضائیه ارکان اساسی نظام جمهوری اسلامی ایران را تشکیل می‌دهند و ضعف هر کدام به معنای ضعف در ستون‌ها و پایه‌های این نظام است و در این صورت باید برای تقویت آن کارهای جدی را صورت داد، نه اینکه به یکی از این ستون‌ها حمله کرد و در عین حال داعیه دلسوزی برای نظام هم داشت. از سوی دیگر، باید گفت که تمام سخن من به معنای دفاع بی‌چون چرا از دولت نیست. لذا کابینه دوازدهم نیز باید برای کسب رضایت بیشتر مردم، تامین خسارت‌ها، چالاک سازی کابینه، تعدیل فشارهای معیشتی و مهم‌تر از همه تجدیدنظر در نحوه مدیریت کلان داخلی، کارهای جدی‌تری را صورت دهد. به هر حال به‌رغم تمام مشکلات و کارشکنی‌هایی که در طول این شش سال برای دولت حسن روحانی شکل گرفته این دولت به‌صورت کجدار و مریز توانسته است که شرایط کشور را پیش ببرد. اما به خصوص از اردیبهشت‌ماه سال ۹۷ که با خروج ترامپ از برجام و به تبع آن اعمال تحریم‌ها، پروسه افزایش فشار بر ایران اسلامی شروع شده است، باید قدری این حمایت‌ها از دولت جدی‌تر شود و از آن سو دولت نیز متناسب با درک شرایط، اقدامات برنامه‌ریزی شده‌تری را مدنظر قرار دهد تا بتوان در سایه آن سرمایه اجتماعی که مهم‌ترین اندوخته جمهوری اسلامی ایران در طول این چهل سال است را حفظ کرد. به هر تقدیر نمی‌توان در سایه مشکلات معیشتی و اقتصادی و در کنار آن کمبودها و نارضایتی‌های مردم در سیل اخیر، شرایط را برای یک اعتراض و اظهار نارضایتی مردم نادیده گرفت. لذا برای پیشگیری از به وجود آمدن آن شرایط باید از همین اکنون فشارهای وارد بر مردم را تعدیل کرد.

تبعات منفی و مخربی که در سایه نکته مهمی که ذیل عنوان دخالت در مسائل دولت اشاره شد برای کشور چیست؟ چون در این راستا و در طول یک سال گذشته به واسطه همین دخالت‌ها و موازی‌کاری‌ها برخی از مسائل دیگر، علاوه بر توافق هسته‌ای به‌صورت جدی از سوی ایالات متحده آمریکا و برخی کشورهای اروپایی برای افزایش فشار بر ایران در دستور کار بوده است که مساله مهم توان دفاعی، نفوذ منطقه‌ای و حقوق بشر از مهم‌ترین آنها است. احتمال دارد پرونده ایران در خصوص مساله حقوق بشر به شورای امنیت هم کشیده شود؟

نکته مهمی که در پاسخ به سوال شما باید به آن اشاره کرد این است که چه ما مساله حقوق بشر را دستاویزی برای فشار بر جمهوری اسلامی ایران تلقی کنیم و چه آن را به‌عنوان یک واقعیت بپذیریم، چیزی است که وجود دارد. پس چرا ما باید به‌گونه‌ای رفتار کنیم که بستر برای بهانه‌جویی بیشتر از طرف غرب بر ایران به وجود ‌آید، آن هم در شرایطی که تحریم‌های ایالات متحده آمریکا روز به روز در حال افزایش است. از این رو ما باید از اتصال اروپا به حلقه ایالات متحده آمریکا، اسرائیل و برخی از کشورهای عربی منطقه جلوگیری کنیم، چون در این صورت حلقه فشار بر ایران با حضور و پیوستن اروپایی‌ها به جرگه دشمنان این آب و خاک کامل خواهد شد. البته در کنار این نکات من معتقدم برخی از رفتارهای اروپایی‌ها چیزی جز بهانه جویی برای فشار بر ایران نیست. مثلا در پرونده نازنین زاغری افزایش سطح حمایت دیپلماتیک از این شخص توسط لندن از نظر حقوق بین‌الملل امری مردود است، کما اینکه در پرونده قتل کشمیری و کلاهی نیز حواشی جدی بسیاری برای جمهوری اسلامی ایران شکل دادند، حواشی که صحت نداشت؛ به‌گونه‌ای که خود دولت هلند نیز که از مدعیان این مساله بود به صراحت عنوان کرد هیچ‌گونه شواهدی دال بر دست داشتن ایران در این مسائل وجود ندارد. من معتقدم تمام آن حواشی تنها و تنها به واسطه تلاش‌های اسرائیل به منظور ایران هراسی صورت گرفت. پس در کل می‌توان اینگونه گفت که برخی کشورهای درجه دو اروپایی مانند لهستان، مجارستان، دانمارک، هلند، آلبانی در سایه برنامه ریزی ایالات متحده آمریکا به شیوه‌ای عمل می‌کنند که فشارها برای جدایی و عدم حمایت از ایران توسط برلین، پاریس و لندن، به خصوص در رابطه با توافق هسته‌ای و در کنار آن مساله توان دفاعی و نفوذ ایران در خاورمیانه افزایش پیدا کند. پس یقینا در سال پیش رو این مساله به‌صورت جدی‌تر در دستور کار رژیم صهیونیستی، ایالات متحده آمریکا و عربستان سعودی خواهد بود.

با توجه به اینکه سال ۹۸ سال انتخابات است، ساختار مجلس یازدهم تا حدودی می‌تواند نقشه سیاسی انتخابات سیزدهمین دوره ریاست جمهوری و به تبع آن قرن پانزدهم هجری شمسی را برای ایران معین کند. در سایه این میزان از اهمیت انتخابات امسال تا چه اندازه مساله رقابت حزبی و وزن کشی جریان‌های سیاسی به منظور کسب کرسی‌های بیشتر در مجلس می‌تواند بر مساله سیاست خارجی اثرگذار باشد و در کنارش از آن متاثر شود؟

پیش از هر چیز باید این نکته را گفت که به واسطه شرایط کنونی اساسا مساله رقابت سیاسی جریان‌ها و احزاب در مقایسه با حساسیت مقوله دیپلماسی تنها یک بازی کودکانه بیش نیست. لذا هرچند که امسال سال انتخابات است و یقینا مساله سیاست خارجی و عملکرد دولت می‌‌تواند کانون مخالفت و یا حمایت بسیار جدی جریان‌های سیاسی داخلی برای کسب کرسی بیشتر در مجلس شود، اما این مهم را باید در نظر گرفت که چه حمایت کورکورانه و چه تخریب دولت و سیاست خارجی در سایه تبلیغات انتخاباتی می‌تواند خسارات و لطمات جبران‌ناپذیری را به وجهه جمهوری اسلامی ایران و وزن سیاسی و دیپلماتیک کشور در جهان بزند. ما در سال گذشته شاهد بودیم که مجلس به واسطه برجام و حتی لوایح چهارگانه FATF چه بازی‌ها و شانتاژهایی را علیه دولت و وزارت امور خارجه به راه انداختند که حتی کار به حاشیه‌سازی و تحصن سازمان یافته در مقابل مجلس هم کشیده شد. پیرو این نکته امسال که سال انتخابات است و تنور وزن کشی سیاسی هر روز داغ‌تر می‌شود نباید زمینه برای موج سواری بر دولت شکل گیرد. چون این مساله موید این واقعیت تلخ است که هرچه به انتخابات مجلس شورای اسلامی نزدیک‌تر شویم یقینا تخریب دولت، توهین به سیاست خارجی، برجام و از همه مهم‌تر نمایش حمایت از مردم، همدردی با دغدغه‌ها و چالش‌های معیشتی جامعه بیش از پیش در دستور کار شخصیت‌ها و احزاب سیاسی قرار می‌گیرد. پس نباید شرایط به سمتی رود که دولت گوشت قربانی رقابت حزبی شود. چون تضعیف دولت موازنه قوا را برای تقابل با آمریکا به هم می‌زند. به هر حال دولت و وزارت امور خارجه در پیشانی مبارزه با فشارهای کاخ سفید هستند و هرگونه تلاش برای تضعیف آن در این شرایط، عملا به معنای کمک به ترامپ است. البته از آن سو وزارت امور خارجه و دولت نیز باید به‌صورت جدی از پرداختن به حواشی سیاسی انتخاباتی دوری کنند. ما باید در یک اولویت بندی، شرایط را برای تعدیل و کاهش مشکلات مردم شکل دهیم. هرچند که دولت اعتقاد دارد در یک بازی سیاسی و در سایه حمایت از برخی جریان‌های داخلی و احزاب همسو با خود می‌تواند کرسی‌های بیشتری را برای نمایندگان موافق در مجلس یازدهم به منظور تصویب آسان‌تر لوایح مدنظرش شکل دهد و به موازاتش تنش‌های خود را با مجلس آتی به حداقل برساند.

 

منبع:آرمان/ عبدالرحمن فتح‌الهی

ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
نظر:
بنر شرکت هفت الماس صفحات خبر
رپورتاژ تریبون صفحه داخلی
شهرداری اهواز صفحه داخلی