تیتر امروز

«جوانی جمعیت ایران» از رویا تا واقعیت
«دیدارنیوز» در گفت‌وگو با آسیب‌شناس اجتماعی بررسی می‌کند:

«جوانی جمعیت ایران» از رویا تا واقعیت

عضو هیات علمی دانشگاه علامه‌طباطبایی معتقد است تا زمانی که چالش‌های درمانی، آموزشی و رفاهی را حل نکنند نمی‌توان انتظار افزایش جمعیت داشت.
سیل غارتگر اومد، از تو رودخانه گذشت ...
دیدار آنچه در مشهد اتفاق افتاد را بررسی می‌کند

سیل غارتگر اومد، از تو رودخانه گذشت ...

چهارشنبه ۲۶ اردیبهشت، مشهد، ساعت حدود دو بعدازظهر؛ باران شروع می‌شود، سیل می‌آید، ۹ نفر جان خود را از دست می‌دهند، اما مدیران شهری می‌گویند: آبگرفتگی بود نه سیل!.
هم تشکر می‌کنیم و هم حمایت!
افاضات اضافه

هم تشکر می‌کنیم و هم حمایت!

عوام‌الملک در هفته‌ای که گذشت به «حماسه» بزرگ اخیر در کشور اشاره کرده و گفته بابت این اتفاقات ما فقط باید متشکر باشیم و حمایت کنیم.
"دیدارنیوز" به بررسی فیلم «رحمان ۱۴۰۰» می‌پردازد؛

رحمان ۱۴۰۰ کنایه­‌های سیاسی با چاشنی ابتذال

رحمان۱۴۰۰ تبدیل به فیلمی می­ شود که حتی برای پر کردن اوقات فراغت نیز کارآمد نیست؛ چراکه نه جلوه­‌های بصری مناسبی برای ارائه دارد، نه حتی شعار‌های دلنشین سیاسی/اجتماعی و نه حتی توانِ ایجاد کمدی. تنها چند ادای دِین به سینمای اصغر فرهادی دارد که بی ربط به دورانی که منوچهر هادی دستیار فرهادی بوده نمی ­باشد. اما افسوس که از دستیاری فرهادی، چندان چیزی نصیبش نشده و تولیدات اخیر سینمایی­ او گواه بر این مسئله است.

کد خبر: ۲۲۶۹۶
۱۰:۱۲ - ۲۸ اسفند ۱۳۹۷

دیدارنیوزـ ایمان رضایی: منوچهر هادی، احتمالا بیزینسی‌ترین شمایل یک فیلمساز را در سینمای ایران دارد. چهره ­ای که بدون توجه خاص به خلق ادراک هنری، صرفا به حاشیه ­های تجاری سینما پرداخته و نه تنها سودی برای مخاطب امروزی سینمای ایران ندارد، بلکه یکی از اصلی‌ترین ارکان تخریب نگاه و سلیقه هنری مخاطب عام نیز محسوب می­ شود. بعد از کسب موفقیت گیشه با "من سالوادور نیستم"، "کارگر ساده نیازمندیم" را می­ سازد تا سنگ سینمای سطحی اجتماعی را نیز به سینه بزند، سپس "آینه بغل" می­ سازد و هیاهوی پوچش را گسترده ­تر می­ کند و حالا تازه‌ترین فیلمش، "رحمان ۱۴۰۰" که احتمالا لقب سخیف­‌ترین اثر کارنامه وی و "غیر سینمایی" ترینشان را نیز نصیب خود کند.

رحمان ۱۴۰۰ کنایه­‌های سیاسی با چاشنی ابتذال


قصه، قصه­ خدمتکاری میانسال به نام رحمان است که با علم به مرگ زودرس خود توسط سرطان، قصد دارد تا توسط آقازاده ­ای که برایش کار می­ کند کشته شود تا حداقل پول دیه ­اش نصیب خانواده اش شود. فیلمنامه با رعایت استاندارد‌های کلاسیک کمدی، کاراکتر رحمان را کنار کاراکتر دیگری قرار می­ دهد تا موقعیت ­های نسبتا خنده دار فیلم توسط این زوج کم هوش و بدشانس شکل بگیرد. تقریبا الگوی کلاسیکی که در "لورل و هاردی" شاهدش بودیم و "ابوت و کاستلو" نیز از دیگر مثال‌های کلاسیک این فرمول است. اما اشکال قضیه آنجاست که کمدی‌های موفقی مانند "لورل و هاردی" از روشی کاملا انسانی، با خلق میزانسن ­های متناسب با فضای کمدی، ایجاد موقعیت و رعایت باقی شرایط، خنده را به مخاطب هدیه می­ دهند و التماس نمی­ کنند.


دست به دامنِ سطحی­‌ترین شوخی ­های جنسی شدن با ایجاد کمدی جنسی (که وودی آلن درست‌ترین شکلش را ارائه می­ داد) قطعا متفاوت است. همچنین دغدغه سیاسی داشتن در قالب ژانر کمدی نیز با چند شعار پوپولیستی و عامه پسند شکل نمی­ گیرد (که در این زمینه نیز باید از چارلی چاپلین به عنوان الگویی مناسب اسم برد). رحمان ۱۴۰۰، نه تنها دغدغه­‌های سیاسی اش را نمی ­پروراند، بلکه در مسیر اصلی خود که خندادن مخاطب است لنگ می ­زند. ایراد فیلمنامه و البته کارگردانی در آنجاست که بعضی سکانس‌ها تا حدود چند ده دقیقه به طول می­ انجامد و انبوه دیالوگ را بر عهده دارد. گاهی دیالوگ­‌ها قرار است هجو باشند (که نیستند) و گاهی قرار است تاثیرگذار باشند که عدم حضور و شکل گیری درام، مانع تاثیرگذاری می­ شود.

 

رحمان ۱۴۰۰ کنایه­‌های سیاسی با چاشنی ابتذال

ماجرای نخ ­نمای عاشقانه ­ای که بین پسری ثروتمند و دختری نسبتا فقیر شکل می­ گیرد و ناگهان متوجه آن می ­شویم که دختر، قصد بالا کشیدن ثروت پسر را دارد و پسر نیز صددل عاشق شده و مابقی ماجرا نمایانگر آنست که کلیشه فریاد می ­زند.


از بُعد دراماتیک اثر که بگذریم، با دیالوگ­هایی کنایه آمیز از جنس اعتراض سیاسی مواجه می­ شویم که با فاکتور گرفتن نگاه فیلمساز و ایدئولوژی­‌های سیاسی وی، باید گفت که روش ارائه اعتراضات، به شدت آماتور و بی تاثیر است. تشبیه شرکت به جامعه و تشبیه رییس شرکت به حاکمیت، قدمی نسبتا قابل قبول است، اما کاریکاتوریزه کردن موضوع (و نه شخصیت) به ایجاد فضای انتقادی، ضربه­‌ای جدی وارد کرده است.


حاج آقا جالوسی (رییس شرکت) دائما با تلفن صحبت می­ کند و از چین، به شکلی کنایه آمیز، پرچم ایران و گز اصفهان سفارش می­ دهد. به پسرش توصیه می ­کند که حتما زبان چینی را فرا بگیرد. از طرفی به احتکار مارمولک پرداخته و در صحبت با خدمه و کارمندان، همیشه آن­ها را دعوت به صبر و توکل می­ کند. همچنین وامی برای رحمان در نظر می­ گیرد که مربوط به سه سال بعد یعنی ۱۴۰۰ می ­شود و با رحمان که در شرایط بد اقتصادی قرار دارد، از امید سخن می­ گوید. به این شکل، جالوسی به عنوان بخشی مهم از حاکمیت، این چنین در قالب کمدی به تصویر کشیده می­ شود. پسرش نیز با شمایلی آقازاده گونه، برای راحتی در مسیر و فرار از ترافیک، با آمبولانس حمل و نقل می­ کند و با یقه دیپلمات و تسبیح در دست، از میهمانی لواسان و ولنجک صحبت می­ کند.

 

رحمان ۱۴۰۰ کنایه­‌های سیاسی با چاشنی ابتذال

خلق چنین تیپ‌های سیاسی و ایجاد موقعیت ­های دوگانه برای تخریبشان تقریبا یکی از معمول‌ترین و پراستفاده‌ترین روش­‌های به تصویر کشیدن سیاستمردان در قالب کمدی است. اینکه در عین حفظ ظاهر، به شیطنت ­های یواشکی نیز سرک می­ کشند و مردم عادی را بازیچه قرار می­ دهند. منوچهر هادی نیز چیزی به این رسم همیشگی سینمای کمدی/سیاسی ایران اضافه نکرده و صرفا از اوضاع پیروی کرده است. در آخر نیز جالوسی (رییس شرکت) را وسط یک میهمانی مختلط توسط پلیس امنیت اخلاقی دستگیر می­ کند تا فیلمنامه را به حدی محافظه ­کارانه سوق دهد.


اما علاوه بر تمام این مسائل، آنچه که رحمان ۱۴۰۰ را به شدت منزجر کننده می ­نمایاند، رفتار تبلیغی تلویزیونی در قالب فیلم سینمایی است. شخصا تا به امروز فیلمی را سراغ نداشته ­ام که شخصیت­هایش میان دیالوگ­ها، به تبلیغات بپردازند، آن هم از نوع *شماره#. بیلبورد‌های بزرگ تبلیغاتی در لوکیشن ­های خارجی فیلم با فاجعه ترکیب تبلیغ و دیالوگ، برای چند دقیقه ­ای شما را به فضای سریال ­ها و برنامه ­های تلویزیونی می­ کشاند. اما اینکه فیلم را در سینما می­ بینیم و شاهد این حجم از تبلیغات میان فیلم هستیم، اساسا توهین به شعور مخاطبی است که هزینه بلیط را به تهیه کننده اثر تقدیم می­ کند؛ و در آخر، رحمان۱۴۰۰ تبدیل به فیلمی می­ شود که حتی برای پر کردن اوقات فراغت نیز کارآمد نیست؛ چراکه نه جلوه­‌های بصری مناسبی برای ارائه دارد، نه حتی شعار‌های دلنشین سیاسی/اجتماعی و نه حتی توانِ ایجاد کمدی. تنها چند ادای دِین به سینمای اصغر فرهادی دارد که بی ربط به دورانی که منوچهر هادی دستیار فرهادی بوده نمی ­باشد. اما افسوس که از دستیاری فرهادی، چندان چیزی نصیبش نشده و تولیدات اخیر سینمایی­ او گواه بر این مسئله است.

 

ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
نظر:
بنر شرکت هفت الماس صفحات خبر
رپورتاژ تریبون صفحه داخلی