گذری بر انقلاب اسلامی ایران در چهلمین سال وقوع؛
عملکرد جمهوری اسلامی تماماً منفی نیست
عملکرد جمهوری اسلامی تماماً منفی نیست. این بی انصافی است که بگوییم جمهوری اسلامی صرفاً تخریب کرده و چیزی نساخته و نکته مثبتی نداشته است. یک انسان منصف اینگونه حرف نمیزند. لیوان جمهوری اسلامی یک مقدار پر و یک مقدار هم خالی است. این حکومت در بخشهای مختلف دستاوردهای مثبتی داشته است و در بخشهایی هم عملکرد مثبتی نداشته است.
دیدارنیوزـ
هوشنگ امیراحمدی: از ابتدای انقلاب، مذهبیهای طبقه متوسط حاکم شدند، البته چند نفری هم از طبقات بالا بودند، ولی رهبری اکثریت قریب به اتفاق، دست طبقه متوسط و طبقه متوسط مذهبی بود. از همان ابتدا، دعوای درون مذهبیها و بین مذهبیها و نیروهای غیر مذهبی که کمک کرده بودند انقلاب پیروز شود دیده میشود.
نیروهای غیر مذهبی اعم از چپ دموکرات وملی گرا یکدیگر را قبول نداشتند. این یک مشکل اساسی بود که مسئله ایجاد کرد. چون نیروهای غیر مذهبی را شاه از میان برده بود، باقی مانده آنها هم بعد از انقلاب توسط همین نیروی مذهبی متوسط که زمان شاه رشد کرده بودند از بین رفتند. به بیان دیگر شاه، نه تنها در زمان خود به رشد مذهبیها و از بین بردن غیر مذهبیها کمک کرد، همین مذهبیها که حکومت را در دست گرفتند، باقی مانده غیرمذهبی را نابود کردند و آنها را خارج از محدوده دانستند.
اول، حرکت نیروهای طبقه متوسط علیه نیروهای غیر مذهبی و غیر خودی و دوم؛ دعوای نیروهای مذهبی در درون خود باعث شد از همان اول انقلاب دعواهای دیگری هم در جامعه شکل بگیرد. مثلاً دعوا بر سر قانون اساسی شکل میگیرد به طوری که میبینیم در آن تضادهای زیادی ایجاد میشود که فرم حکومت، ولایت مطلقه باشد یا نه؟! و آزادی، استقلال و عدالت کدام یک اولویت داشته باشد؟!
طبقه متوسط غیر روحانی به دنبال توسعه سیاسی بود و برای آنها دموکرسی و آزادی اولویت بود. مثلاً اصلاح طلبان اهمیتی به عدالت و استقلال نمیدادند و دنبال آزادی بودند. اما درون همین طبقه متوسط به دلیل ایدئولوژی اسلام، نیروهایی میگفتند اسلام دنبال آزادی نیست. آنچه که طبقه متوسط میخواهد ربطی به اسلام ندارد و اسلام به دنبال عدالت است. عدهای میگفتند ما بر علیه صهیونیزم و آمریکا انقلاب کردیم پس استقلال مهم است. یکی اصلاح طلب است آزادی میخواهد، عدهای مثل احمدی نژاد اصول گرا هستند و عدالت میخواهند، برای یک عدهای مثل سپاه و امثالهم استقلال و مبارزه با آمریکا مهم است.
فاز دیگر دعوا بر سر ارزشها بود. مثلاً زنان باید روسری بپوشند یا نه، مشروبات الکی باید آزاد باشد یا نه، آزادیهای اجتماعی دیگر چه کمیت و کفیتی داشته باشد، اصلاً اقتصاد باید مقاومتی باشد، ملی باشد، لیبرال باشد یا نئولیبرال؟ بعد دعوا بر سر سیاستها بود؛ اینکه چه نوع سیاستی را در بخش دولتی، اقتصاد و مسائل سیاسی و پیشبرد آن باید اتخاذ کرد. در سیاست خارجی دعوا بر سر این بود ما چگونه میتوانیم نه شرقی باشیم و نه غربی؟ اصلاً میشود نه شرقی و نه غربی بود؟ دکترین روابط بین الملل چیست؟ عدم تعهد است یا تهدید کردن آمریکا و اروپاست؟ اوایل انقلاب دعوای زیادی بر سر اینکه حکومت شورایی باشد، متمرکز باشد و یا فدرال، مناطق چگونه باید مدیریت شوند؟ وجود داشت.
جریان اسلامی که طبقه متوسط با آن میخواست یک کشور بسازد، رهبری را دچار مشکل کرد؛ بنابراین این طبقه نتوانست یک برنامه منسجمی بیاورد و بر اساس آن یک کشور و یک جامعه بعد از انقلاب بسازد که اهداف انقلاب را برآورده کند.
یکی دیگر از مشکلات ایدئولوژی اسلام طبقه متوسط بر سر این بود که این انقلاب اسلامی است یا انقلاب اسلامی ایرانی است؟ چرا که اسلام ظرف وطنی و کشوری و جغرافیایی مشخص ندارد. یک دین جهانی است و ظرف آن جهان است و امت آن همه جای دنیا وجود دارند و شهروندی را هم قبول ندارد. اینکه شما شهروند ایران هستید و یک حق خاصی دارید برای اسلام قابل قبول نبود. شما به عنوان یک ایرانی همان قدر حق دارید که مسلمانان در لبنان و سوریه؛ بنابراین دعوا بود که انقلاب اسلامی باشد یا ایرانی؟ دعوای بازرگان با آیت الله بهشتی بر سر این مسئله بود که آیا اسلام ظرف دارد یا نه؟ مرحوم بازرگان میگفت ظرف دارد و ظرف آن ایران است. در حالی که آقایان دیگر (فکر کنم مرحوم آیت الله بهشتی) میگفت ایران، ظرف اسلام نیست. ظرف اسلام، دنیا است. اسلام را نمیتوان به یک جایی محدود کرد.
این دعوا همان دعوایی بود که موجب شد جمهوری اسلامی نه تنها یک سپاه بسازد، بلکه یک سپاه قدس هم در کنارش بسازد که از سوریه و لبنان تا امریکای لاتین برود. به قول یکی از رهبران سپاه میگفت در مدارک ما ایران وجود ندارد، فقط «سپاه پاسداران انقلاب اسلامی».
در ابتدا نیز مجلس، مجلس شورای ملی ایران بود، بعد آن را به مجلس شورای اسلامی تغییر دادند. اصلا در چند سال اول انقلاب رهبران طراز اول حکومت کلمه ایران را نمیآوردند. ایران وقتی وسط آمد که آقای رفسنجانی برای اینکه مردم را برای جنگ تجهیز کند روحیه ملی گرایی و ایران را ترویج کرد. عدم انسجام درونی طبقه متوسط و ایدئولوژی که تحت عنوان اسلام سیاسی – نه اسلام به مفهوم دین- مطرح شد، موجب گردید حکومت نتواند برای کشور برنامه ریزی کند.
عملکرد جمهوری اسلامی
عملکرد جمهوری اسلامی تماماً منفی نیست. این بی انصافی است که بگوییم جمهوری اسلامی صرفاً تخریب کرده و چیزی نساخته و نکته مثبتی نداشته است. یک انسان منصف اینگونه حرف نمیزند. لیوان جمهوری اسلامی یک مقدار پر و یک مقدار هم خالی است. این حکومت در بخشهای مختلف دستاوردهای مثبتی داشته است و در بخشهایی هم عملکرد مثبتی نداشته است. مهمترین جایی که جمهوری اسلامی دستاورد داشته در بخش نظامی و دفاعی بوده است و این مسئله هم به دلیل نیروهای نظامی و سپاهی کشور بوده است و اینها تنها نیروهایی هستند که واقعاً کار کرده اند. بخش دفاعی- نظامی کشور بسیار قدرتمند شده است. در بخش مسائل آموزشی دانشگاهها، مدارس و دبیرستانها جمهوری اسلامی باز هم عملکرد مثبتی داشته است.
اگر در زمان شاه ما ۶ یا ۷ دانشگاه داشته ایم اکنون بالای ۲۰۰ دانشگاه داریم. در آن زمان صد و بیست یا سی هزار دانشجو داشته، این تعداد اکنون بالای یک میلیون نفر رسیده است. آن زمان ۳۷ درصد جمعیت باسواد بودند، اکنون بالای ۸۵ درصد هستند. آن زمان زنان ۱۷ یا ۱۸ درصد باسواد بودند. اکنون بالای ۶۰ درصد با سواد هستند و دانشگاههای ما بیشتر زن است تا مرد. البته در مورد همه این مسائل که گفته شد زمان هم باید در نظر گرفته شود. البته از زمان شاه تا کنون ۴۰ سال گذشته است و در این ۴۰ سال اگر شاه هم بود از ۶ دانشگاه به ۱۰۰ تا میرسیدیم، یا در بی سوادی از ۶۳ درصد به ۱۰ یا ۱۵ درصد میرسیدیم پس نباید فراموش کرد زمان به نفع جمهوری اسلامی عمل کرده است.
نکته دیگر اینکه جمهوری اسلامی نسبت به زمان شاه منابع بسیار زیادی داشته است. یعنی درآمد نفتی که در زمان جمهوری اسلامی در این چهل سال حکومت داشته است، بیش از پولی است که تمام دولتهای کشور ایران در تمام تاریخ ایران داشته اند. این پول هم باعث شد جمهوری اسلامی دست به اقداماتی بزند. شاه فقط در چهار سال آخر حکومتش پول زیادی داشت که آن هم حیف و میل شد. باید در نظر بگیریم این وسط چهل سال گذشته و میلیاردها دلار پول، هر دو به نفع جمهوری اسلامی عمل کرده است.
بهترین راه مقایسهای که جمهوری اسلامی در کجا قرار دارد و چقدر رشد داشته، مقایسه آن با کشورهایی است که در چهل سال پیش با آن برابر بوده است مثل ترکیه، کره جنوبی، یا امارات، فیلیپین... دهها کشور دنیا. وقتی با تمام این کشورها مقایسه شود، امروز به طور متوسط از همه این کشورها بین ۲۰ تا ۳۰ سال عقب هستیم. با کشوری مثل کره بین ۴۰ تا ۵۰ سال فاصله داریم؛ بنابراین وقتی اینگونه نگاه کنید میبینید در مجموع زیاد خوب عمل نکرده ایم، اما در جزییات نکات مثبتی است که باید به آن توجه نمود.
این مسئله معمولاً در ارزیابیهایی که معمولاً ایران زمان شاه و اکنون را مقایسه میکنند، این مسائل را نمیبینند. در جاهای دیگری جمهوری اسلامی پیشرفتهایی داشته است، مثل نانو تکنولوژی، یا تکنولوژیهای فضایی و موشکی پیشرفتهایی داشته که بخش وسیعی از آن را باز مدیون بخش دفاع نظامی کشور است. در سوسیال مدیا (رسانههای اجتماعی) ما بسیار رشد کرده ایم. گفته میشود ۷۰ درصد مردم ایران در فضای مجازی هستند.
در عرصه اقتصاد جمهوری اسلامی نه تنها پیش نرفته بلکه با توجه به حجم پولی که در دست داشته و بازه زمان، خیلی عقب است؛ و نمره آن از ۲۰ شاید ۵ باشد. وضع اقتصادی مردم بسیار خراب است و هیچ وقت نتوانست به درآمد سرانه زمان شاه و رشد اقتصادی آن زمان برسد. در بخش صنعت و کشاورزی اگر چه سدهای زیادی ساخته شد، ولی باعث تخریب محیط زیست شده است. در بخش اجتماعی دستاورد و نمره جمهوری اسلامی را از ۲۰، ۵ میدانم. محدودیتهای زنان و ناهنجاریهای اجتماعی بسیار وسیع شده است. به هر حال در اینجا هم دولت جمهوری اسلامی نمره خوبی نمیگیرد.
از نظر فرهنگی جمهوری اسلامی نمره ۱۵ یا ۱۶ میگیرد. با توجه به اینکه جوانب دیگر از نظر اجتماعی بسته شده بود، بخش فرهنگ در موسیقی، هنر و مخصوصاً هنرهای ترسیمی، نقاشی و سینما رشد خوبی داشته است، این جریان جای خود را باز کرد و ما رشد زیادی در این عرصه داشتیم. در تنوع موسیقی ما دستاوردی نداشتیم و هنوز هم با افرادی مانند ناظری و شجریان مشکل داریم و من نمره ۵ میدهم.
در بخش سیاست خارجی جمهوری اسلامی نمره ۱۰ میگیرد. برای اینکه جمهوری اسلامی یک سری حرکتهای استقلال طلبانه کرد و هنوز هم دارد و و به عنوان قدرتی در منطقه ثبت شده است، اما متأسفانه همه اینکارهایی که کرده، دوام پذیر نبوده و نیست. در مواردی مانند دریای خزر، شرم آور عمل کرده، برجام، نحوه مذاکره و پایان آن شرم آور بود. همین اینستکس به نظر من یکی از لحظات شرم آور تاریخ ایران است و با عزت ایران مطابقت ندارد. جمهوری اسلامی در بخش سیاست خارجی اوایل خیلی خوب پیش رفت. بعد به آرامی یک عقب نشینی داشت، واقعاً نرمش قهرمانانه نبود. این چیزی بود که به زور تحمیل شد.
درست نیست عزت کشور و منافع ملی کشور و هویت ما در دست انداز جناح بازیها بیفتد. از نظر من برجام با عزت ایران جور در نمیآید. اولین بار در تاریخ است که یک کشور با دست خودش صنعتش را نابود میکند.
طبقه متوسط با خصلت طبقاتی اش و ماهیت ایدئولوژیکی اش و بی برنامگیهایی که متعاقب آن به وجود آمد و بعد واقعیتهایی که با جامعه داخل و خارج مواجه بود، مجبور شد به سویی رود که من آن را ضد انقلاب تعبیر میکنم، یعنی این جامعه از انقلاب به سوی ضد انقلاب رفت.
همه انقلابها به یک جایی میرسند که دعوا بین انقلاب و ضد انقلاب اجتناب ناپذیر میشود. معنای انقلاب و انقلابیها همان نیروها وجریانهایی است که به آرمانهای انقلاب معتقدند و برای آن مبارزه میکنند. نیروی ضد انقلاب نیروی است که آرمانها را قبول ندارد و در جهت مخالفت آن مبارزه میکند. این بحث ارزشی نیست. این جریان را باید دینامیک دید نه استاتیک. در مجموع ارزیابی من این است که جمهوری اسلامی در مسیر اهداف انقلاب، نمره بالایی نمیگیرد.