گران، پیچیده و اضطراب آور؛ بیمارشدن دشواریهای خاص خود را دارد و شرایط سخت تهیه دارو در ایران، این دشواریها را بیشتر کرده است.

دیدارنیوز: دارو، تبدیل به نقطه پیوند بحرانهای اقتصادی و اجتماعی شده؛ از فقدان بسیاری از داروها بهواسطه تحریمها تا ناتوانی بیماران در خرید داروهای مورد نیاز بهدلیل افزایش سرسامآور قیمتها تا مشکلات مربوط به عملکرد بیمهها و خطوط پخش و انتقال دارو، در داروخانهها و از زبان خود بیماران و کادر درمان شنیده میشود.
«شرق» در گزارش میدانی از چندین بیمارستان و داروخانه دولتی، به سراغ آدمهایی رفته که برای تهیه دارو و دسترسی به درمان با مشکلات اقتصادی مواجه هستند؛ آنها از تجربه رنجآورشان میگویند.
مشکل در تأمین آنتیبیوتیک
«داروخانه مرکزی هلالاحمر» در خیابان طالقانی تهران قرار دارد، یک ساختمان نبش یک تقاطع شلوغ و پرسروصدا که یکی از داروسازان میگوید: «اینجا همیشه شلوغ است»، چون مرکز پخش داروهای خاص و کمیاب در تهران به شمار میرود. در داروخانه صندلیها پر از مراجعینی است که با نسخه و نوبت منتظر داروهایشان ایستادهاند. پشت باجهها، روی میزهایی بزرگ، افرادی با روپوش پزشکی در حال پرکردن سبد انتقال داروها هستند. نزدیک یکی از باجهها پزشکی در حال نوشتن زمان مصرف داروها و تحویل آنهاست. پیرمردی با دستان لرزان میگوید: «من آسنترا میخورم همیشه». پزشک سرش را جلو میآورد تا پیرمرد صدایش را بشنود: «پدرجان دکتر برایتان ننوشته». اما پیرمرد زیر بار نمیرود، در نهایت زیر لب غر میزند و از باجه کنار میرود. پیرمرد یکی از کسانی است که دنبال داروی اعصاب بدون نسخه است، مثل او در این داروخانه زیاد پیدا میشود: «مصرف خودسر داروهای اعصاب و روان زیاد شده است. این افزایش مصرف، داروها را کمیاب کرده». «خانم میم» پزشک داروساز است و مدتی است در داروخانه هلال احمر مشغول به کار است: «داروهای قلب از جمله وارفارین کمیاب شده. داروهای سرطان نیز به صورت فصلی و مقطعی موجود میشود و این مشکلات زیادی برای بیمارانی ساخته که به شکل حیاتی و فوری دارو نیاز دارند». در روزهای آلودگی هوا و شیوع آنفلوانزا هم تقاضا برای داروهای مسکن و آنتیبیوتیک بالا رفته است: «افزایش تقاضا با افزایش عرضه همخوانی ندارد. الان ما با مشکل تأمین داروهای آنتیبیوتیک مواجهیم». کمی آنطرفتر چند نفر منتظر تحویل دارو هستند. در سمت دیگر مردی معترض است، میگوید ساعتها میشود که منتظر دریافت داروست. یکی از پزشکان سرش را از باجه بیرون میآورد و با صدایی بلند که همه بشنوند میگوید: «حداقل زمان انتظار در این داروخانه یک ساعت است». در سمت دیگر سالن بخش داروهای خاص و کمیاب است؛ بخشی که عنوان «فوقتخصصی» بر روی آن درج شده. صفی طولانی در آنجا منتظر ایستاده تا نوبتش شود: «نسخه مادرم است. ۱۰ دوز آمپول دارد. از صبح منتظرم، اما میگویند ممکن است به من نرسد». او مراجعهکننده دائمی اینجاست: «الان گفتند دارو آمده، اما اینقدر کم است که در چند ساعت تمام میشود». زنی دیگر با روپوشی قرمز به ستون نزدیک باجه «فوقتخصصی» تکیه داده: «من هم دنبال همان دارویی هستم که این آقا هست؛ به من هم نمیرسد، اما منتظر ماندم شاید تغییری ایجاد شود».
پرداختی بیمه؛ هر ۵ ماه یک بار
در محله دریان نو تهران، داروخانه «ابنیمین» قرار دارد؛ داروخانهای که مراجعهکنندگانش همان محلیها هستند. جلوی در داروخانه افرادی نسخهبهدست ایستادهاند و ظاهرا از رسیدن به داروهایشان ناامیدند. حالا چه داروهایی میخواهند؟ مرد جواب میدهد: «به چند داروخانه در ستارخان هم مراجعه کردم، در جاهای دیگر هم دنبال نسخهام رفتم، اما هیچجا پیدا نکردم». یک دست را در جیب کتش فرو میکند و نسخه بلندبالایی بیرون میآورد؛ نسخهای که روی آن فهرستی از داروهای مخصوص بیماران مبتلا به دیابت نوشته شده است. درباره موجود بودنشان از داروخانههای مختلفی پرسیده و هنوز دستش خالی است. داروخانه راهرو بلندی دارد که دو سمت آن ویترینهای فروش لوازم آرایشی و بهداشتی قرار گرفته. انتهای راهرو، یک میز و صندلی مخصوص تحویل نسخه و دریافت داروست. برخلاف داروخانه هلال احمر، اینجا آرامتر و خلوتتر است. پزشک داروساز که مدیر داروخانه است میگوید: «اینجا خیلی وقتها پیش میآید که داروهای نسخهها را نداشته باشیم؛ اغلب هم داروهای اعصاب و دیابت هستند». او ادامه حرفهایش را میگیرد و از بدقولیهای بیمه میگوید: «تعداد نسخههای تأمین اجتماعی بالاست و تنها به همین دلیل داروخانهها با آن همکاری میکنند وگرنه از نظر پرداخت وضعیت خوبی ندارند، هر پنج ماه یک بار و در بهترین حالت هر سه ماه یک بار پرداختی انجام میدهد». این معضل اصلی داروخانههاست، چون در تهران تعداد داروخانههای دولتی بسیار کمتر از خصوصی هاست، خصوصیها هم ترجیح میدهند با آنها کار نکنند. این را «محسن» میگوید؛ جوانی که در صف منتظر نسخه داروهای قند مادرش است: «قیمت داروهای مادرم با تعرفه آزاد، بیشتر از ۱۰ میلیون تومان است که از عهده ما خارج است. به همین دلیل مجبوریم صفهای طولانی و کسریهای داروخانههای دولتی را تحمل کنیم تا بتوانیم از بیمه برای خرید داروهایمان استفاده کنیم». «محسن» ادامه میدهد: «چندماه پیش برای دریافت اولین نسخه، یک روز کامل بین داروخانههای مختلف گشتم تا به داروها به قیمت تأمین اجتماعی برسم. حالا هم این داروخانه را پیدا کردهام، اما هر بار که مراجعه میکنم قیمتها بالاتر رفته است. اولین نسخه ۹۰۰ هزار تومان بود حالا دو میلیون تومان شده است، آن هم به فاصله فقط چند ماه».
بیماران همه داروهای نسخهشان را نمیگیرند
خیابان «کارون شمالی» در منطقه ۱۰ تهران، شلوغ و پرسروصداست؛ خیابانی که محل قرارگرفتن «داروخانه دکتر کیانوری» است، یک داروخانه دولتی کوچک و خلوت. یک زن پشت باجه ایستاده است: «با افزایش آلودگی و شیوع آنفلوانزا تعداد مراجعین بسیار بیشتر از قبل شده است. اما مشکلات اقتصادی اجازه نمیدهد مراجعین تمام داروهایشان را بگیرند. خیلی وقتها پیش میآید که مراجعین بخشی از داروهایشان را نگیرند. بیشتر هم داروهای مکمل و ویتامینها را حذف میکنند تا قیمت نسخه پایین بیاید». این مسئله با افزایش هرروزه قیمت داروها همراه است: «قیمت داروها هر روز بالاتر میرود، خیلی از داروها مثل آنتیبیوتیکها و داروهای اعصاب دچار کسری هستند». در این داروخانه نیز وضعیت بد بیمه مشکلساز است: «بیمه نیروهای مسلح بهترین پوشش بیمهای را دارد، اما تأمین اجتماعی اینقدر دیر و کم پول واریز میکند که اگر بهخاطر مردم مجبور نبودیم، با آنها همکاری نمیکردیم». او به جلوی در داروخانه اشاره میکند؛ زنان و مردان سالمندی که نسخهبهدست ایستادهاند تا شاید کسی هزینه نسخههایشان را قبول کند. یکی از آنها زن سالمندی است. او میگوید: «قیمت داروهای نوهام از چهار میلیون تومان بیشتر شده. من با حقوق مستمری چطور این هزینهها را تأمین کنم؟». او میگوید که نوهاش یک بیماری پوستی حاد دارد و اگر این داروها و سرمهای شستوشو را مصرف نکند، تا صبح از سوزش پوست خوابش نمیبرد: «یکی از مسئولان به خانهمان بیاید و ببیند که بچه من چطور شب تا صبح ناله میکند. بیایند ببینند چه بلایی سرمان آمده است». او میگوید به داروخانههای هلالاحمر و داروخانههای مرکزی دولتی هم رفته، داروهایش موجود است، اما پولش را ندارد: «قیمت داروهایش بسیار بالاست، هر بار هم گرانتر میشود. من یا عروسم هر دو هفته یک بار برای تهیه دارو سراغ داروخانههای دولتی میرویم، از تابستان تا حالا قیمت داروها از دو میلیون تومان به چهار میلیون رسیده است».
قیمت دارو در هر بار مراجعه بالاتر میرود
«داروخانه شهیدان» در نزدیکی متروی حبیبالله قرار دارد؛ داروخانهای که دیوار به دیوار یک درمانگاه است. در داروخانه مردی مشغول بررسی یک بسته قرص است، بالا و پایینش میکند و آخر سر میپرسد: «قیمت را کجا زده؟». مرد پشت باجه پاسخ میدهد: «قدیمها بود که قیمت میزدند، الان قیمت لحظهای در سیستم تغییر میکند». مرد بسته قرص را روی میز میگذارد و میرود. زنی با روپوش سفید جلوی قفسه داروها ایستاده و درباره تأثیر وضعیت اقتصادی بر مصرف دارو توضیح میدهد: «متأسفانه خیلی تأثیرگذار بوده. الان بیشتر مردم اول قیمت را میپرسند و بعد خودشان براساس تجربهشان انتخاب میکنند کدام داروها را ببرند که هزینهها بالا نرود». در دوران پیک آلودگی و آنفلوانزا در هفته اول آذرماه، این مسئله بیش از پیش نمایان شد: «در یک تا دو هفته اخیر، تاکنون که آخر هفته است، تعداد مراجعهکنندگان زیاد است، در این مدت، خیلیها تنها آنتیبیوتیکها را میگرفتند و باقی داروها مثل ویتامینها و مکملهایی که پزشک نوشته بود را نمیخریدند». این موضوع، درمان را تحت تأثیر قرار داده است: «فردی که نصف آنتیبیوتیکهای تجویزشده را میخرد و مصرف میکند، قاعدتا درمان برایش مؤثر نیست و این موضوع بسیار مهمی است». او درباره وضعیت موجودی داروها هم میگوید: «مثلا داروهای اعصاب کم شدهاند یا داروی پردنیزولون کمیاب شده، اما داروهای قلب موجودند». در این میان مصرف خودسرانه داروهای روان و آنتیبیوتیکها هم بالا رفته: «خیلیها دنبال داروهای اعصاب بدون نسخه هستند، مثلا مصرف آلپرازولام خیلی بالا رفته است. در مقابل داروهای آنتیبیوتیک و سرماخوردگی هم به صورت وسیع بدون نسخه فروخته میشود».
وسایل بهداشتی و مراقبتی نمیخرند
در گوشهای از میدان فردوسی «داروخانه رامین» قرار دارد؛ داروخانهای که همیشه شلوغ است. در بخشی از داروخانه روی تابلو نوشته: «مشاوره بیمه» در سمت راست افرادی به صف ایستادهاند تا کد نسخه و کد ملیشان توسط اپراتور داروخانه در سیستم وارد شود: «سیستم کند است. از وقتی من اینجا هستم هم چند بار قطع و وصل شده. دو ساعتی میشود منتظرم». بخش لوازم آرایشی و بهداشتی خلوت است. زنی پشت باجه ایستاده و درباره وضعیت فروش توضیح میدهد: «مردم دیگر پول برای خرید شامپو و لوازم مراقبتی پوست و مو ندارند. حتی داروهایشان را قسطی و انتخابی میخرند چه برسد به این چیزها». وضعیت کساد این بازار، برای فروشندگان کاملا واضح است، تا جایی که آنها به فکر تغییر شغلاند: «قیمت یک ضدآفتاب معمولی از ۳۰۰ هزارتومان تا یک میلیون تومان شده، بیشتر مردم دیگر توان پرداخت چنین هزینهای را ندارند. وقتی محصول اولیهای که معمولا پرفروش بوده، اما حالا افت قابل توجهی کرده، دیگر واقعا کارکردن به عنوان فروشنده نمیصرفد». جلوی داروخانه چند فروشنده دلار ایستادهاند، آنها هم درباره وضعیت شلوغی و خلوتی داروخانه میگویند: «چند روز اخیر خیلی شلوغ بود. از قرار داروهای دیابت را پخش کردهاند و مردم برای دریافت دارو صف کشیده بودند». او میگوید از شلوغی داروخانهها میشود متوجه شیوع بیماریها شد.
داروخانهها همه داروها را ندارند
«داروخانه بیمارستان شریعتی» در تقاطع کارگر شمالی و جلال آلاحمد است. بیمارستان نسبتا خلوت است و در گوشه و کنار حیاط بیمارانی با روپوش بیمارستان روی نیمکتها نشستهاند. داروخانه در ساختمانی با سقف شیروانی رنگ و رو رفته بین درختان قرار دارد. جلو در مردی با نسخهای در دست کنار مادر سالخوردهاش که روی صندلی نشسته، ایستاده است: «مادرم مشکل قلبی دارد. هفته پیش به علت آلودگی هوا در خانه دچار تنگی نفس شد و ما با سرعت به بیمارستان آمدیم. امروز بعد از مدتی مراقبت و درمان، قرار است مرخص شود و پزشک برایش دارو نوشته، اما داروخانه همه داروها را ندارد. آنهایی هم که موجود است، جیرهبندی میشود». در این شرایط او نگران مادرش است و برادران و خواهرانش در حال گشتن در داروخانههای مختلف هستند تا بتوانند همه داروها را با تعداد مناسب بگیرند، در غیر این صورت او از همین داروخانه بخشی از داروها را تهیه کند. پزشک داروخانه تمایلی به گفتوگو ندارد، اما یکی از مراجعهکنندگان میگوید: «پدرم مدتی است که به دلیل سکته قلبی در بیمارستان بستری است، برای سرمها، آمپولها و داروهایش مجبوریم به داروخانههای مرکزی هلالاحمر و علوم پزشکی مراجعه کنیم و بعد از ایستادن در صفهای چندساعته، یک آمپول یا شربت بگیریم».
احتمال افزایش داروهای کمیاب
تلاشها برای گفتوگو با سازمان غذا و دارو بینتیجه ماند. در این میان، اما «همایون سامهیح» عضو کمیسیون بهداشت و درمان مجلس شورای اسلامی توضیحات خوبی به میدهد. مهمترین نکتهای که از سوی او مطرح میشود، وضعیت بیمه و مطالبات انباشته داروخانهها از بیمه است: «جلساتی با سازمان تأمین اجتماعی برگزار و در این جلسات، بحث تأمین هزینهها مطرح شده است. بیمهها از دو طریق حق بیمهها را پرداخت میکنند؛ یکی مبلغ مربوط به خود بیمه و دیگری از طریق یارانه دولتی. متأسفانه هر دو مسیر با مشکل مواجه شده و پرداختها دچار تأخیر است. پس از هر جلسه همیشه قول همکاری و جدیت بیشتر در پرداختها داده میشود و گاهی دو ماه از مطالبات داروخانهها پرداخت میشود تا فشار کمتری وارد شود، اما مشکلات کسری بودجه بیمهها همچنان پابرجاست». او درباره تأمین داروی بیماران خاص، به تحریمهای ناعادلانه و محدودیتهای مالی و حملونقلی تحمیلشده به کشور اشاره میکند: «کمبود دارو بهشدت احساس میشود و اگر وضعیت به همین منوال پیش برود، تا سه ماه آینده تعداد داروهای کمیاب یا نایاب افزایش خواهد یافت». براساس اعلام او، وزارت بهداشت و وزارت صنعت، معدن و تجارت، مسئولیت تأمین دستگاهها، لوازم یدکی و واردات تجهیزات را بر عهده دارند. این نماینده مجلس از معاونت دارویی وزارت بهداشت انتقاد میکند و میگوید که با وجود تذکرات مکرر مبنی بر اینکه وضعیت دارویی کشور در سه تا چهار ماه آینده رضایتبخش نیست، هیچ پیشرفتی مشاهده نشده است. با این همه در شرایط اضطراری فعلی و با وجود خطر درگیری دوباره، وزارت بهداشت هنوز درباره ذخایر دارویی کشور گزارشی ارائه نکرده است: «در ارتباط با ذخایر استراتژیک دارو، گزارشی داده نشده و مشخص نیست آیا طبق قانون برنامه، ذخایر ششماهه کشور تأمین شده یا نه، بهویژه با توجه به تنشهای احتمالی با رژیم صهیونیستی که خطر درگیری را افزایش میدهد، این مسائل ایجادکننده نگرانیهای جدی است». این نماینده مجلس همچنین به بدهیهای دولت به سازمان تأمین اجتماعی و واردکنندگان تجهیزات درمانی اشاره میکند: «برای واردات مواد اولیه، واردکنندگان چهار ماه است که مبلغ ریالی را به بانک مرکزی واریز کردهاند تا ارز دریافت کنند، اما این امر محقق نشده و پول آنها بلاتکلیف مانده است. در مورد واردات قطعات نیز وضعیت مشابهی وجود دارد و سازمانهای تأمینکننده ارز همکاری لازم را ندارند. مشکلات دارویی بسیار زیاد است و بخش دولتی نیز در پرداختها به تأمین اجتماعی تأخیر دارد که این امر مشکلات بیشتری برای سازمان ایجاد میکند». این بدهیها در یک سیکل معیوب قرار گرفتهاند: «از سویی وزارت بهداشت داروهایی را برای بیمارستانها خریداری میکند که بخش زیادی از آنها مربوط به شرکتهای زیرمجموعه تأمین اجتماعی است ولی پرداختها را انجام نمیدهد. از سوی دیگر، تأمین اجتماعی نیز به شرکتهای دولتی و غیردولتی بدهکار است و، چون منابع لازم را ندارد، بدهیهایش را پرداخت نمیکند. این وضعیت یک چرخه معیوب ایجاد کرده است».
بیمههای بدهکار و بیماران بیدارو
بر اساس آمارهای رسمی، «بیمه تأمین اجتماعی»، هزار همت به دولت، شش ماه معوقات به ارزش ۸.۵ همت به داروخانهها، هفت ماه معوقات به شرکتهای بیمه تکمیلی و «بیمه سلامت» هم ۲۲ همت به مراکز درمانی بدهکار هستند. این تنها بدهی دو سازمان بیمهگر به داروخانههاست، اما این بدهیها تنها به بیمهداران آسیب نمیزند، نزدیک به سه هزار داروخانه در سالهای اخیر به علت ناتوانی پرداخت نزدیک به شش همت از معوقات خود به شرکتهای داروساز، ورشکست شدهاند و به نظام توزیع و تأمین آسیب زدهاند. همینطور تأخیر در پرداخت، تأمین داروهای مهم و خاص مثل آنتیبیوتیکها و داروهای سرطان را دچار مشکل کرده و بیماران را به سوی بازار سیاه سوق داده است. در این شرایط، وضعیت تحریم تأمین بسیاری از داروها را دچار مشکل کرده است. «امید قبادی» نایبرئیس انجمن اهدای عضو ایرانیان در نشستی به تاریخ ۱۳ آبان به تأمین داروهای بیماران اهدای عضو از طریق خرید این داروها در حد مصرف شخصی توسط مسافران و واردکردن این داروها به کشور خبر داد؛ روشی که احتمالا در تأمین داروهای دیگر بیماران خاص نیز استفاده میشود و خود نشاندهنده عمق بحران موجود است.