
گزارش رسمی مرکز آمار یک تناقض آشکار دارد: از یک سو میگوید نرخ بیکاری پایین آمده، از سوی دیگر اعلام میکند جمعیت غیرفعال و اشتغال ناقص افزایش یافتهاند.
دیدارنیوز: در نگاه اول، مساله کاهش ۰.۱ درصدی نرخ بیکاری ممکن است نشانهای مثبت تلقی شود؛ اما وقتی نرخ مشارکت اقتصادی و تعداد شاغلان نیز پایین آمدهاند، معنای این موضوع کاملا تغییر میکند. چنان که باید یادآوری کرد، کاهش همزمان بیکاری و مشارکت به طور معمول نشانه روشنی از رکود در بازار کار است، نه رونق؛ و به تعبیر یکی از کارشناسان بازار کار، «کاهش نرخ بیکاری وقتی مثبت است که مردم سر کار بروند، نه این که از جستوجوی کار دست بکشند.» در واقع، گزارش رسمی مرکز آمار یک تناقض آشکار دارد: از یک سو میگوید نرخ بیکاری پایین آمده، از سوی دیگر اعلام میکند جمعیت غیرفعال و اشتغال ناقص افزایش یافتهاند.
در یکی از کارگاههای کوچک حاشیه تهران، مریم، ۲۹ ساله، بی حوصله و خسته از کارگاه خارج میشود. او که کارشناسی حسابداری دارد، میگوید: «سه ماه دنبال کار حسابداری گشتم، نشد؛ آخرش اومدم اینجا و در سالن اصلی کارگاه به جای دفتر کار میکنم و قرار بوده از اول پاییز بیمه شوم و ساعت کاری هم زیاد است، اما باز بهتر از بیکاری است.»
آمار رسمی میگوید نرخ بیکاری در تابستان ۱۴۰۴ به ۷.۴ درصد رسیده، یعنی اندکی کمتر از تابستان سال قبل. اما روایت مریم و صدها هزار نفر مثل او چیز دیگری است: بازار کار آرام نگرفته، بلکه بسیاری از جویندگان کار، دیگر جزو «بازار کار» محسوب نمیشوند.
این در حالی است که جدیدترین گزارش مرکز آمار نشان میدهد نرخ بیکاری تابستان امسال با افتی جزئی به ۷.۴ درصد رسیده، اما عجیبتر همین است که کاهش ۰.۹ درصدی نرخ مشارکت اقتصادی و افزایش چشمگیر جمعیت غیرفعال، زنگ هشدار جدیدی برای بازار کار کشور است
سقوط آرام مشارکت اقتصادی
طبق گزارش تازه مرکز آمار ایران، نرخ مشارکت اقتصادی – یعنی نسبت افرادی که در بازار کار حضور فعال دارند (شاغل یا جویای شغل) – در تابستان امسال به ۴۰.۸ درصد رسید؛ رقمی که نسبت به سال قبل ۰.۹ درصد کاهش یافته است. هم چنین بنا بر همین آمار، بررسی نرخ بیکاری افراد ۱۵ ساله و بیشتر نشان میدهد که ۷.۴ درصد از جمعیت فعال (شاغل و بیکار)، بیکار بودهاند.
بررسی روند تغییرات نرخ بیکاری حاکی از آن است که این شاخص، نسبت به فصل مشابه در سال قبل (تابستان ۱۴۰۳) ۰.۱ درصد کاهش یافته است.
از سوی دیگر در تابستان ۱۴۰۴، به میزان ۴۰.۸ درصد جمعیت ۱۵ ساله و بیشتر از نظر اقتصادی فعال بودهاند، یعنی در گروه شاغلان یا بیکاران قرار گرفتهاند. بررسی تغییرات نرخ مشارکت اقتصادی حاکی از آن است که این نرخ نسبت به فصل مشابه در سال قبل (تابستان ۱۴۰۳)، ۰.۹ درصد کاهش یافته است.
اما یک نکته مهم وجود دارد؛ به زبان ساده، نزدیک به یک میلیون نفر از جمعیت در سن کار، دیگر به دنبال شغل نیستند. این یعنی خروج گسترده از بازار کار؛ همان نقطهای که آمار رسمی را «زیبا»، اما واقعیت را «تلخ» نشان میدهد. این یعنی در حالی که نرخ بیکاری ظاهراً اندکی پایین آمده، اما تعداد شاغلان واقعی نیز کاهش یافته است. در تابستان امسال، حدود ۲۴ میلیون و ۹۵۸ هزار نفر شاغل بودهاند، یعنی ۱۷۱ هزار نفر کمتر از سال قبل و در مقابل، جمعیت غیرفعال (شامل محصلان، خانهداران و ناامیدان از یافتن کار) به ۳۹ میلیون و ۱۰۸ هزار نفر رسیده، یعنی بیش از یک میلیون نفر افزایش در یک سال.
تغییر چهره اشتغال و حرکت از تولید به سوی خدمات
هم چنین آمار موجود نشان میدهد که ترکیب اشتغال نیز در حال تغییر است، چرا که بیش از ۵۳ درصد از شاغلان در بخش خدمات فعالیت دارند؛ رقمی که نسبت به سال قبل حدود یک واحد درصد افزایش یافته است. در واقع باید تصریح کرد که نسبت اشتغال که از تقسیم تعداد افراد شاغل ۱۵ ساله و بیشتر بر کل جمعیت محاسبه میشود، در تابستان امسال نسبت به دوره مشابه سال قبل ۰.۷ واحد درصد کاهش یافت و معادل ۳۷.۸ درصد ثبت شد.
اما بررسیها نشان میدهند که بخش خدمات همچنان بیشترین سهم از شاغلان کشور را به خود اختصاص داده، به طوری که ۵۳.۱ درصد از شاغلان در بخش خدمات مشغول به کار بودند که این رقم یک واحد درصد بیشتر از تابستان سال قبل بود.
در رده دوم، بخش صنعت قرار گرفت و سهم اشتغال در این بخش با افت ۰.۷ واحد درصدی نسبت به دوره مشابه سال گذشته، در تابستان امسال به ۳۲.۶ درصد رسید. بخش کشاورزی نیز با سهم ۱۴.۲ درصدی در رده سوم تامین اشتغال کشور قرار گرفت.
اما در مقابل، سهم صنعت با افت به ۳۲.۶ درصد رسیده و کشاورزی نیز تنها ۱۴.۲ درصد اشتغال کشور را در بر میگیرد.
به گفته کارشناسان، این جابهجایی از تولید و کشاورزی به سمت خدمات، نشانهای از بیثباتی اشتغال و رشد کارهای کمدرآمد و غیررسمی است.
در شهرها نیز رشد کسبوکارهای آموزشی، بهداشتی و دیجیتال سهم خدمات را بالا برده، اما بیشتر این مشاغل موقت، پارهوقت یا فاقد امنیت شغلیاند.
جوانان؛ همچنان در صف انتظار
باید توجه داشت که نرخ بیکاری جوانان ۱۵ تا ۲۴ ساله نیز با وجود کاهش جزئی، هنوز ۱۹ درصد است؛ یعنی بیش از ۲.۵ برابر میانگین کل کشور؛ و در گروه سنی ۱۸ تا ۳۵ سال، این نرخ ۱۴.۴ درصد است؛ بهظاهر کمی کمتر از قبل، اما همچنان بالا.
در واقع، بخشی از کاهش ظاهری بیکاری در میان جوانان، ناشی از خروج آنان از بازار کار است و نه یافتن شغل جدید است. حتی در بین فارغالتحصیلان دانشگاهی، اگرچه سهم بیکاران کاهش یافته و به ۴۰ درصد رسیده، اما سهم اشتغال آنها از کل شاغلان فقط ۲۷ درصد است و بسیاری از آنان در مشاغل خدماتی کمدرآمد یا غیرمرتبط با رشته تحصیلیشان مشغول شدهاند.
چهره پنهان بیکاری با اشتغال ناقص
مرکز آمار اعلام کرده که ۷.۶ درصد از شاغلان کمتر از ۴۴ ساعت در هفته کار میکنند و آماده انجام کار اضافیاند. در واقع در بخش مهمی از گزارش مرکز آمار دادههای اشتغال ناقص وجود دارد و بر اساس آن، نسبت اشتغال ناقص در تابستان امسال با رشدی ۰.۷ واحد درصدی همراه شد و به ۷.۶ درصد رسید.
این یعنی که اساسا ۷.۶ درصد از شاغلان، در هفتهای که آمارگیری در آن انجام شد، حاضر یا غایب موقت از محل کار بوده و به دلایل اقتصادی از جمله رکود بازار کار، نیافتن شغل با ساعت کاری بیشتر یا قرار داشتن در فصل غیرکاری، کمتر از ۴۴ ساعت کار کردند و آماده انجام کار اضافی بودند.
به بیان دیگر، نزدیک به دو میلیون نفر شاغل با ساعت کاری ناقص در اقتصاد ایران وجود دارد؛ کسانی که کار دارند، اما زندگیشان با آن نمیچرخد و احتمالا درگیر مشکلات معیشتی جدی نیز هستند.
در مقابل، بیش از ۳۸ درصد از شاغلان بیش از ۴۹ ساعت در هفته کار میکنند؛ تصویری از فشردگی کار در برابر مزد پایین و نبود تعادل در بازار کار را میتوان به وضوح در همین آمارهای ارائه شده توسط مرکز آمار ایران را مشاهده کرد.
تناقضها در آمار رسمی
در نگاه اول مساله کاهش ۰.۱ درصدی نرخ بیکاری ممکن است نشانهای مثبت تلقی شود؛ اما وقتی نرخ مشارکت اقتصادی و تعداد شاغلان نیز پایین آمدهاند، معنای این موضوع کاملا تغییر میکند. چنان که باید یادآوری کرد که بنا بر تحلیلهای اقتصاددانان، کاهش همزمان بیکاری و مشارکت به طور معمول نشانه روشنی از رکود در بازار کار است، نه رونق؛ و به تعبیر یکی از کارشناسان بازار کار، «کاهش نرخ بیکاری وقتی مثبت است که مردم سر کار بروند، نه این که از جستوجوی کار دست بکشند.»
در واقع، گزارش رسمی مرکز آمار یک تناقض آشکار دارد: از یک سو میگوید نرخ بیکاری پایین آمده، از سوی دیگر اعلام میکند جمعیت غیرفعال و اشتغال ناقص افزایش یافتهاند.
همین نکته نشان میدهد که در بازار کار ایران، بیکاری پنهان در حال گسترش است؛ و دقیقا همان جمعیتی که از آمار بیکاری حذف میشوند، چون دیگر جستوجوی شغل نمیکنند؛ را باید نشانی از یک وقوع یک بحران اجتماعی دانست.
حالا به این آمار نگران کننده این نکته را نیز اضافه کنید که مرکز آمار ایران در بخشی دیگری از گزارش خود، آمار بازار کار افراد فارغالتحصیل از دانشگاهها را مورد بررسی قرار داده و بر این اساس، نرخ بیکاری جمعیت فارغالتحصیل آموزش عالی، هرچند که در تابستان امسال یک واحد درصد افت کرد و به ۱۰.۶ درصد رسید، اما همچنان بررسیها نشان میدهند که فارغالتحصیلان دانشگاهی ۴۰.۳ درصد از کل بیکاران را تشکیل میدهند و سهمی تنها ۲۷ درصدی از شاغلان دارند.
این یعنی کشور توامان با بحران عدم جستجوی نیروی کار مواجه است و توامان بحران اشتغال دانش آموختگان دانشگاهی را نیز در برابر خود میبیند.
پیامدهای اجتماعی و مسیر پیشرو افزایش نرخ بیکاری
این بحران اجتماعی نیز جدی است و اگر روند فعلی ادامه یابد، ایران با دو چالش روبهرو میشود:
۱. افزایش جمعیت غیرفعال جوان که از بازار کار ناامید شدهاند
۲. کاهش کیفیت اشتغال در قالب کارهای غیررسمی و کمدرآمد.
کما این که اکنون نیز نرخ بیکاری در گروه سنی جوانان ۱۵ تا ۲۴ ساله، بیش از ۲.۵ برابر میانگین کشوری است. طوری که بنا بر آمار تازه نرخ بیکاری این گروه در تابستان امسال، رقم ۱۹ درصدی را ثبت کرد. همچنین نرخ بیکاری گروه سنی ۱۸ تا ۳۵ ساله، با وجود کاهش ۰.۴ درصدی در مقایسه با تابستان سال گذشته، معادل ۱۴.۴ درصد بود که باز هم حدود دو برابر میانگین کشوری است
در چنین شرایطی نیز کارشناسان پیشنهاد میکنند سیاستگذاری بازار کار باید از شعار اشتغالزایی به سمت «فعالسازی نیروی کار» حرکت کند؛ یعنی آموزش مهارتهای جدید، توسعه صنایع دانشبنیان و تسهیل سرمایهگذاری در بخشهای مولد.
در غیر این صورت، نرخ بیکاری ممکن است همچنان «زیبا» بماند، اما واقعیت زندگی شاغلان و بیکاران هر روز سختتر شود.