
محمد راه پیما، دکترای روابط بینالملل در یادداشتی با اشاره به جنگ ۱۲ روزه ایران و اسرائیل نوشت: در واپسین روزهای بهار ۱۴۰۴، جنگی ۱۲ روزه میان ایران و رژیم صهیونیستی رخ داد که بسیار فراتر از درگیریهای سنتی، نماد ظهور دورهای جدید از نبردهای فناورانه و ژئوپلیتیکی فوق نوین به نام جنگ سیگناتیک بود.
دیدارنیوز: در واپسین روزهای بهار ۱۴۰۴، جنگی ۱۲ روزه میان ایران و رژیم صهیونیستی رخ داد که بسیار فراتر از درگیریهای سنتی، نماد ظهور دورهای جدید از نبردهای فناورانه و ژئوپلیتیکی فوق نوین به نام جنگ سیگناتیک بود. این نبرد، آزمونی برای ارزیابی توان بازدارندگی ایران و نمایش انسجام درونی نظام جمهوری اسلامی بود. ایران توانست با تلفیق فناوریهای نوین، فرماندهی دادهمحور و مدیریت افکار عمومی از فروپاشی راهبردی جلوگیری و روایت سیاسی خود را تثبیت کند.
مقام معظم رهبری در سخنرانیهای خود و پیامهایشان به ملت با اتخاذ مواضعی حسابشده و پرهیز از واکنشهای هیجانی، مسیر برخورد تدریجی، اما قاطع با متجاوز را هموار کرد. ایشان با ترسیم خطوط قرمز امنیتی، پشتیبانی از فرماندهان میدانی و آرامسازی جامعه، نقش اصلی در جلوگیری از تفرقه داخلی و انسجام جبهه مقاومت ایفا کردند. در شرایطی که جنگ روانی دشمن در فضای رسانهای جهانی به اوج رسیده بود، رهبری توانست با روایتسازی معکوس، افکار عمومی داخلی و منطقهای را به پشتیبانی از مقاومت فعال ایران ترغیب کند.
جنگ فناورانه و تغییر در هندسه قدرت منطقهای
ایران با بهرهگیری از پهپادهای انتحاری، الگوریتمهای پروازی، و سامانههای نیمهخودکار فرماندهی، مدل «فشار دفاعی انبوه» را در مقابل این جنگ فوق نوین به کار بست. این رویکرد با تکیه بر حجم بالا، هزینه پایین و تمرکززدایی، فشار سنگینی را بر سامانههای دفاعی دشمن وارد کرد. در برابر آن، رژیم صهیونیستی با استفاده از سامانههای دفاعی چندلایه و فناوریهای هوش مصنوعی مانند «هابسورا» و «لوندر» به مقابله پرداخت. استفاده همزمان از الگوریتمهای تحلیل داده و تصاویر پهپادی در هر دو سوی نبرد، میدان را به عرصهای فناورانه بدل کرد که در آن داده، تحلیل بیدرنگ و فرماندهی غیرمتمرکز، نقشی هموزن موشکها و ادوات نظامی ایفا کردند. سامانه فرماندهی ایران با تحلیل آنی دادهها و ارتباطات رمزنگاریشده، توانست پاسخهایی منعطف و مرحلهای طراحی کند. ساختار غیرمتمرکز و تصمیمسازی مبتنی بر اطلاعات میدان، به نیروها امکان داد بدون نیاز به فرمان از مرکز، در چارچوب مأموریت عمل کنند. با این حال، حملات سایبری رژیم صهیونیستی نشان داد که آسیبپذیری در زیرساختهای دیجیتال، نقطهضعف بالقوهای برای آینده است. اختلالات مقطعی در شبکه فرماندهی و نبود رزمایشهای هوشمند داخلی، لزوم بازنگری در معماری سایبری نیروهای مسلح را آشکار کرد.
پاسخهای موشکی دقیق و هوشمندانه ایران، نهتنها توانست زیرساختهای حیاتی رژیم صهیونیستی را در تیررس قرار دهد، بلکه فضای ژئوپلیتیکی جدیدی در منطقه ایجاد کرد. پروژههایی نظیر «کریدور عرب-مد» که به دنبال تضعیف نقش ایران در غرب آسیا طراحی شده بودند، با مخاطره مواجه شدند. ایران اکنون نهتنها در چارچوب دفاع از خود، بلکه بهعنوان یک بازیگر فعال و پیشبرنده در معادلات امنیتی خاورمیانه تلقی میشود؛ جایگاهی که دستاوردهای آن فراتر از میدان نظامی، در حوزههای اقتصادی و دیپلماتیک نیز قابل پیگیری است.
درسهای راهبردی برای آینده
از دل این جنگ، چند راهبرد کلیدی برای آینده استخراج شد:
• تقویت سامانههای پدافندی، خصوصاً لایههای کوتاهبرد در برابر حملات حجیم و هوشمند.
• نوسازی ساختارهای سایبری، طراحی رزمایشهای بیدرنگ و ایجاد پلتفرمهای بومی فرماندهی دیجیتال.
• بازآرایی منابع انسانی، با پرورش نسل جدیدی از فرماندهان، مهندسان و متخصصان هوش مصنوعی نظامی.
• توسعه دیپلماسی رسانهای با هدف روایتسازی مؤثر از حقانیت دفاع ملی در سطح بینالملل.
• بهرهگیری از نخبگان سیاسی و مدنی در مدیریت افکار عمومی و تقویت همبستگی ملی.
جنگ دوازدهروزه ایران و رژیم صهیونیستی، نبردی چندلایه را نمایانگر بود که در آن، فناوری، سیاست و روانشناسی اجتماعی در هم تنیده شده بودند.
جمهوری اسلامی ایران اگرچه با چالشهای فناورانه و سایبری روبهرو شد، اما توانست با رهبری هوشمندانه و راهبردهای بازدارنده ترکیبی، نه تنها از تکرار جنگی فرسایشی جلوگیری کند؛ که کار را به جایی برساند تا ایالات متحده با عنوان ابرقدرت نظامی برای حفظ رژیم صهیونی به صحنه جنگ با ایران وارد شود؛ لذا آتشبس حاصلشده را باید فرصتی برای اصلاحات ساختاری و تقویت بازدارندگی چندبُعدی دانست؛ چرا که نبرد آینده، بیش از هر زمان، در میدان داده، روایت و اراده رقم خواهد خورد.
منبع: دیپلماسی ایرانی/ نویسنده: محمد راه پیما، دکترای روابط بینالملل