
اسفندیار خدایی، استاد مطالعات آمریکا در یادداشتی با عنوان «توهم توطئه با مردم ایران چه میکند» نوشت: توهم توطئه فقط منحصر به ما ایرانیها نیست. در جوامعی که قرنها مردم نقشی در تعیین سرنوشت خود نداشتهاند و همه چیز در دست قدرت حاکم بوده، طبیعی است که جامعه دچار سرخوردگی و خودتحقیری بشود.
دیدارنیوز _ اسفندیار خدایی*: توهم توطئه امکان کنشگری و نقشآفرینی را از مردم سلب میکند و قدرت جامعه را به انحطاط میبرد. توهم توطئه فقط یک بیراهه نیست که مانع کشف حقیقت بشود، بلکه ویروسی است که انگیزه حرکت و تفکر را از مردم سلب میکند تا تسلیم حوادث بشوند و قدر فرصتها را ندانند.
«خیالتون راحت! آمریکا تصمیم خودش رو گرفته. کار تمومه. همه چیز برنامهریزی شده. شک نکنید». «ترور فلان سردار و سقوط هواپیمای فلان سیاستمدار هم کار خودشونه». «همه چیز جمهوری اسلامی دست روس و انگلیسه. کارگردان اصلی اونان که پشت پرده تصمیم میگیرن. اونا دستور میدن کی بیاد، کی بره، کی بمیره، کی نمیره. اینا بدون اجازه اونا، آب هم نمیخورن». «شک نکنید که حملات یازده سپتامبر کار خودشون بود. از قبل برنامه داشتن.»
اوایل که کرونا در چین پیدا شد، با قاطعیت میگفتند: «ویروس کرونا کار آمریکاست تا چین رو از پای دراره. اما وقتیکه تلفات کرونا در آمریکا و اروپا به اوج رسید، میگفتند: دیدید چطور چین با یه ویروس پدر آمریکا رو درآورد؟ کرونا قطعاً یه توطئه بود.»
ادعاهای بالا درست هستند یا غلط؟ نمیدانم، شما هم خودتان را اذیت نکنید! مهم نیست که اینها درست هستند یا غلط. مهم روش استدلال و طرز تفکری است که به سرعت و قاطعیت به نتایج ساده و عوامپسند بالا میرسد و با کمترین زحمت، علل و عوامل اصلی را به حاشیه میبرد و دفن میکند. در علوم انسانی نظریه دادن و ادعا کردن کار سختی نیست و همیشه شواهدی برای هر تئوری میتوان یافت، اما اثبات نادرستی و رد یک نظریه، بسیار دشوار و وقتگیر است. انداختن یک سنگ داخل چاه، کار سختی نیست، اما بیرون آوردنش کار حضرت فیل است.
توهم توطئه، بیماری جدیدی نیست. همیشه کسانی هستند که همه چیز را با عینک بدبینی و توطئه میبینند. اما وقتی که جمعیت زیادی از نخبگان و مردم مبتلا بشوند، این اختلال به یک بیماری خطرناک اجتماعی تبدیل میشود. مردم همه چیز را به چشم توطئه از پیش تعیین شده میبینند و نقش خود در تحولات جامعه را انکار میکنند و قدرت حاکم یا قدرتهای بیگانه نامرئی را در جایگاه خدا تصور میکنند. به قول خلیل ملکی، توهم شکست ناپذیری انگلستان، مهمترین سلاح انگلیسیهاست. توهم توطئه بهترین راه تسلیم و انفعال مردم است و قدرت اندیشدن، کنشگری برای ایجاد تغییر و مسئولیتپذیری را از آدمها سلب میکند.
توهم توطئه فقط منحصر به ما ایرانیها نیست. در جوامعی که قرنها مردم نقشی در تعیین سرنوشت خود نداشتهاند و همه چیز در دست قدرت حاکم بوده، طبیعی است که جامعه دچار سرخوردگی و خودتحقیری بشود. حال اگر این استبداد داخلی با استعمار خارجی آمیخته بشود و مردم شکستهای مکرر کشورشان از ابرقدرتهای خارجی و دخالت بیگانگان در زندگی خود را شاهد باشند، این بیماری تشدید و بازار توهم توطئه گرمتر میشود و آهک تبدیل به ساروج میشود.
مردم مبتلا به توهم توطئه، اراده خود را هیچ میپندارند و همه چیز را به قدرت حاکم و قدرتهای افسانهای بیگانه نسبت میدهند؛ لذا اگر روزگاری به این مردم میدان داده بشود و پاس گل را جلوی پای خود ببینند، بهجای شوت کردن به دروازه حریف، توپ را رها و بازی را به رقیب واگذار میکنند، چون اطمینان دارند که حتماً نقشهای در کار است وگرنه مردم هیچکارهاند، پس بهتر است دخالت نکنند. ایرانیان بیش از سایر جوامع دنیا هدف بمباران نومیدی و تبلیغات منفی رسانههای مختلف و ابتلا به توهم توطئه قرار دارند.
حکومت نقش اساسی در پاسداشت حق تعیین سرنوشت و پرورش آزادگی و عزتنفس مردم دارد. فرق است میان حکومتی که مانع نقشآفرینی مردم میشود و صلاح خود را در تحقیر مردم و پایمال کردن عزتنفس و ایمان و آزادگی آنها بداند؛ یا حکومتی که به مردم اعتماد کند و صلاح خود را در رشد و پرورش آزادگی و عزت نفس و مشارکت مردم در تعیین سرنوشت خود بداند.
مردمی که هم از جانب حکومت تحقیر بشوند و هم اراده بیگانگان را بر سرنوشت خود حاکم بدانند به درجهای از حقارت، گیجی، نومیدی و افسردگی میرسند که خود را هیچکاره میدانند و بهجای توجه به عوامل اصلی خوشبختی و بدبختی، همه چیز را به قدرت حاکم و قدرتهای موهوم بیگانه واگذار میکنند و تسلیم حوادث میشوند. چنان مردمی نباید منتظر وقوع معجزه خوشبختی و رفاه و استقلال و آزادی باشند.
توهم توطئه امکان کنشگری و نقشآفرینی را از مردم سلب میکند و قدرت جامعه را به انحطاط میبرد. توهم توطئه فقط یک بیراهه نیست که مانع کشف حقیقت بشود، بلکه ویروسی است که انگیزه حرکت و تفکر را از مردم سلب میکند تا تسلیم حوادث بشوند و قدر فرصتها را ندانند.
*استاد مطالعات آمریکا/ منبع: دیپلماسی ایرانی