
علی سعدوندی، اقتصاددان با اشاره به بحرانهای شدید اقتصادی در کشور و بیخیالی مسوولان، وضعیت مردم را به قورباغهای تشبیه کرده که در حال پخته شدن در دیگ آب جوشند.
دیدارنیوز: علی سعدوندی اقتصاددان میگوید که تاثیر مکانیزم ماشه از ابربحرانهایی خودساخته کشور کمتر است. با این حال او اوضاع کشور را در صورت فعال شدن این مکانیزم وخیم ارزیابی کرده است.
بر اساس قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل متحد که در سال ۲۰۱۵ برای اجرای برجام به تصویب رسید، برخی مفاد کلیدی این توافق از جمله امکان فعال کردن مکانیسم ماشه در اکتبر ۲۰۲۵ (مهر ۱۴۰۴) منقضی خواهد شد. این بند یکی از بندهای طلایی توافق هستهای سال ۲۰۱۵ بود که عملا ایران را از شر بسیاری از تحریمهای سازمان مللی هم خلاص میکرد، اما تحولات جهانی به سمتی رفته که این بند را به پاشنه آشیل برجام و ایران تبدیل کرده است.
تصمیم ایران برای تعلیق همکاریهای داوطلبانه با آژانس بینالمللی انرژی اتمی در واکنش به حملات نظامی اسرائیل و آمریکا به تاسیسات هستهای، تهران را با تهدید بازگرداندن تحریمهای بینالمللی در قالب «مکانیسم ماشه» مواجه کرده است. بازگشتی که ما را به سالهای سخت دهه ۸۰ خورشیدی برمیگرداند؛ همان روزهایی که بالاترین مقام اجرایی کشور، تحریمهای سازمان ملل را «کاغذپاره» مینامید.
زمان کمی تا این ضربالاجل باقی مانده و شواهد نشان میدهد جهان خود را برای بازگشت تحریمهای ایران آماده کرده است؛ عربستان میزان عرضه نفت خود را افزایش داده و کشورهای اروپایی تلویحا از کشیدن ماشه حرف میزنند.
سوال اینجاست که در صورت اسنپ بک کشورهای اروپایی از برجام، چه سرنوشتی در انتظار ایران است؟
علی سعدوندی اقتصاددان در گفتوگو با رویداد۲۴ گفته فعالسازی مکانیسم ماشه «تأثیر اقتصادی عمدهای نخواهد داشت» چرا که «بالاتر از سیاهی رنگی نیست.» به بیان دیگر، چنانچه امروز تحریمها رسماً بازگردند، تغییری بنیادین در وضعیت اقتصادی ایران ایجاد نخواهد شد؛ زیرا بسیاری از مسیرهای اقتصادی و مراودات مالی ایران، پیش از این نیز تحت فشار بودهاند.
با این حال او اوضاع کشور را «بسیار ناگوار» ارزیابی کرده و وضعیت مردم را به قورباغهای تشبیه کرده که در حال پخته شدن در دیگ آب جوشند.
طی این سالها بحرانها را به ابربحران تبدیل کردیم
سعدوندی که درخصوص پیامدهای ناگوار فعالسازی مکانیسم ماشه و بازگشت تمامی تحریمهای سازمان ملل متحد بر اقتصاد ایران با «رویداد۲۴» به گفتوگو نشسته، میگوید: «ما ۱۰ سال فرصت داشتیم که ناترازیها را کاهش دهیم، اما نهتنها قدم از قدم برنداشتیم و هیچ کاری برای حل این بحرانها نکردیم، بلکه بخشی به دلیل همین انفعال و بخشی نیز بهدلیل اقدامهای نامعقولی که در این مدت انجام گرفت، بحرانها را به ابربحرانها تبدیل کردیم.»
این کارشناس ارشد سیاستگذاری اقتصادی با اشاره به احتمال بالای فعالسازی مکانیسم ماشه درصورتی که شاهد هیچ ابتکار موثری ازسوی مسئولان وزارت خارجه نباشیم، گفت: «اتفاق خاصی نخواهد افتاد؛ به بیان دقیقتر، بازگشت تحریمها، بهطور واقعی و با سازوکار اقتصادی بر وضعیت اقتصاد کشور تاثیری نمیگذارد و فقط به لحاظ روانی بر بازار و مجموعه اقتصاد کشور تاثیر خواهد گذاشت.»
این اقتصاددان همچنین خاطرنشان کرد: «واقعیت این است که تاثیرات منفی بازگشت تحریمها نسبت به مصائب ناشی از ابربحرانهایی که طی دهههای متمادی در داخل کشور ایجاد کردیم، چندان جدی نخواهد بود.»
بازگشت تحریمها صرفا تاثیر روانی دارد
سعدوندی پیامدهای ناشی از آثار روانی بازگشت تحریمها بر بازار فیزیکی اقتصادی را مهم ارزیابی کرده و اضافه میکند: اگر مکانیسم ماشه فعال شود و تحریمهای سازمان ملل مجدداً احیاء شود، بر وضعیت جذب سرمایهگذاری در کشور تاثیر منفی میگذارد و وقتی هم سرمایهگذاری کاهش یابد، طبیعتاً باید منتظر کاهش تولید و کوچکتر شدن اقتصاد کشور باشیم.
این اقتصاددان در عین حال با انتقاد نسبت به رویکرد حاکم بر سیاستگذاری اقتصادی کشور طی دهههای گذشته گفت: «وقتی به عملکرد دولتها در سالها و دهههای متمادی نگاه میکنیم، میبینیم که عملاً هیچیک از این چند دولت پیشین، کار موثری در راستای رفع ناترازیها و اصلاح ساختارهای اقتصادی نکردهاند.»
او ادامه داد: «همین دولت جدید که در آستانه یک سالگی قرار دارد نیز از قاعده مستثنی نیست؛ به نظر میرسد دولت حتی از اینکه ساختار بودجه را اصلاح کند نیز ابا دارد. طبیعی است که اگر گامی در مسیر حل مشکلات برنداریم، با گذر زمان بیشتر و بیشتر در وضعیت رکود تورمی گرفتار میشویم.»
این کارشناس ارشد سرمایهگذاری و مدیریت ریسک که معتقد است «رویکرد حاکم بر سیاستگذاری اقتصادی کشور نیازمند اصلاحات اساسی و ساختاری است»، خاطرنشان کرد: «به نظر میرسد وضعیت و ساختار ذهنی مسئولانی که این وضعیت را در کشور به وجود آوردند، اجازه نمیدهد بهسمت اصلاح اوضاع برویم.»
او با اشاره به برخی از جدیترین ابربحرانهای نظام اقتصادی کشور که طی سالها و دهههای متمادی، وخیمتر شده، گفت: «ما با فساد گسترده در نظام بانکی مواجهیم. آیا دولت کوچکترین تلاشی در راستای مقابله با این فساد میکند؟ شما حتی نمیبینید که با رفت و آمد دولتها، یکی از مدیرانی که در این نظام بانکی مشغول به کارند، برکنار شوند.»
او با کنایه به مهاجرت گسترده فرزندان مقامها به خارج از کشور در سالهای گذشته، گفت: «تنها امیدمان این است که آقایان دستکم برای تامین فرزندان و اعضای خانوادهشان در خارج از کشور، فکری به حال بحران ارزی کنند.»
مصائب درآمدهای نفتی بهمراتب بیش از فواید آن است
سعدوندی که همصدا با طیفی گستردهای از اقتصاددانان «وابستگی اقتصاد ایران به درآمدهای نفتی» را «یکی از عوامل ریشهای و اساسی شکلگیری این اوضاع نامساعد اقتصادی» میداند، میگوید: «واقعیت این است که بخشی از درآمدهای نفتی صرف پایه پولی و تورم میشود و بخش دیگری برای پرداخت یارانه هزینه میشود؛ شرایطی که منجر به آن شده که پیوسته شاهد وخامت بیش از پیش بیماری هلندی باشیم.»
سعدوندی معتقد است نبودن این درآمد نفتی، به نفع ایران است؛ چراکه حتی یک دلار از این درآمدهای نفتی صرف زیرساختها نمیشود. درواقع یا صرف پرداخت یارانه میشود یا واردات مواد اولیه دارو و خوراک دام.
او میپرسد، آیا طی این چند دهه، یک کیلومتر خط آهن پرسرعت در این مملکت ساخته شده است؟ هماکنون ۱۵ سال است که خط آهن تهران و اصفهان رها شده و حتی یک متر هم جلو نرفته است.
اگر زیرساختها در جنگ احتمالی آسیب ببیند، چند سده عقب میافتیم
این اقتصاددان سیاستهای حاکمیت در مذاکره با طرف غربی بعد از جنگ را زیر سوال برده و میگوید: چرا نباید مکانیسم ماشه فعال شود؟ ما چه انگیزهای به طرف مقابل دادهایم که فعالسازی مکانیسم ماشه منصرف شود؟ کارشناسان پیش از جنگ، پیشنهاد کرده بودند که با امریکا سند همکاری اقتصادی امضاء کنیم، تا شاید جلوی جنگ احتمالی گرفته شود، اما کسی به این پیشنهاد توجه نکرد.»
او هشدار داده که اگر جنگ دوباره از سر گرفته شود و طرف مقابل زیرساختهای ما را بزند، احتمالاً چند سده به عقب خواهیم رفت.
شبیه به قورباغه پخته شدهایم!
سعدوندی که معتقد است «دولت در رفع هیچیک از ناترازیها موفق نبوده»، میگوید: «ما ناترازیهای متعددی داریم و هیچ کاری برای رفع آنها نمیکنیم. تنها نوآوری دولت برای مقابله با ناترازی انرژی در این یک سال گذشته، تعطیلی بوده و لاغیر.»
او تصریح کرد: «ما پیوسته در حال تنشزایی و ایجاد بحران تازه هستیم و اینکه چه کسی مقصر است هم روشن نیست.».
سعدوندی در پایان اوضاع کشور را «بسیار ناگوار» ارزیابی کرده و وضعیت مردم را به قورباغهای تشبیه کرده که در حال پخته شدن در دیگ آب جوشند. او میگوید اگر دولتمردان این شرایط را درک میکردند، منطقاً نباید بر این روال و رویه نامعقول پافشاری میکردند.
«لابد به این دلیل است که مسئولان مصیبتی را که ایجاد کردهاند، نمیبینند و درکی از عمق فاجعه و شدت بحران ندارند.»