
با این حال تهدید واقعی هستهای در کنار پیامدهای فاجعهبار استفاده از سلاحهای اتمی، انگیزهای جدی برای رسیدن به توافق فراهم کرده است. تا کنون سه دور گفتوگو پیش رفته و چالشهای سیاسی داخلی هر دو کشور بزرگترین مانع در برابر رسیدن به راهحل هستند اما هم دونالد ترامپ و هم جمهوری اسلامی ایران عزم خود را برای جلوگیری از جنگ نشان دادهاند.
دیدارنیوز: با وجود مواضع بهظاهر غیرقابلجمع میان مواضع دونالد ترامپ، رئیس جمهوری ایالات متحده امریکا و جمهوری اسلامی ایران بر سر برنامهٔ هستهای ایران، هزینههای یک درگیری نظامی مستقیم برای هر دو کشور و امنیت جهانی آنقدر بالاست که دو طرف مذاکرات را تنها مسیر قابلقبول میدانند.
بسیاری از این تلقی که برجام «استانداردی طلایی» بود را نقد و ادعا میکنند که بندهای پایانپذیر (sunset clauses) این توافق، بیش از آنکه تضمینکنندهٔ پایبندی بلندمدت ایران باشند، ابزاری برای خرید زمان قبل از تصمیم به حملهٔ نظامی بودند.
باراک أوباما، رئیس جمهوری پیشین ایالات متحده در سال ۲۰۱۵ اشاره میکند که پس از انقضای این بندها، گزینهٔ کنار گذاشتن غنیسازی از طریق دیپلماسی یا جنگ، روی میز خواهد بود. این بدان معناست که در همان زمان نیز أوباما ابزار تهدید را روی میز نگه داشته بود و به آن فکر میکرد.
اکنون به نظر میرسد که دو گزینه برای «توافق بهتر» مطرح باشد: یکی محدود کردن غنیسازی تا ۳٫۷٪ برای مصارف صلحآمیز که در برجام بر آن تاکید شد و ایران به هنگام امضای توافق برجام در سال ۲۰۱۵ آن را پذیرفت، و دیگری ممنوعیت کامل غنیسازی، برنامهٔ موشکی بالستیک و «فعالیتهای منطقهای بدخیم» ایران که از طرف امریکا و اروپا و متحدانشان قابل پذیرش نیست و تهدید به برخورد سخت با آن از راههای گوناگون میکنند تا به این هدف برسند. اولی مسیری صلحآمیز میتواند باشد، اما دومی میتواند آغازگر جنگی تمام عیار و غیرقابل پیشبینی شود.
ایران، اما خود با موضع گیریهای آشکار مقامهایش، عملاً خود را بهعنوان یک قدرت هستهای اعلام کرده و ظرفیت تولید اورانیوم ۶۰ درصد را به ۲۷۵ کیلوگرم رسانده است؛ چیزی که غرب ادعا میکند معادل ساخت سه تا پنج بمب هستهای است.
در بعد فنی نیز به نظر میرسد که ایران توانایی تولید فلز اورانیوم و مجهز کردن آن به جنگافزار را دارد و برنامهٔ موشکیاش نیز به فناوری پوشش حرارتی و موشکهای مافوق صوت مسلط است که میتواند سپر دفاعی اسرائیل و آمریکا را دور بزند. چنین امکانات بالایی از توانایی نظامی میتواند تهدیدی برای منافع امریکا و اسرائیل باشد. برای همین هم امریکا و هم اسرائیل به صراحت بارها از گزینه نظامی علیه ایران صحبت کردهاند. اما تهاجم نظامی متعارف آمریکا قادر به نابودی تاسیسات زیرزمینی ایران نیست، به ویژه که ایران هم تاسیسات اتمی و هم بسیاری از تاسیسات نظامی خود را در زیر زمین مستقر کرده است و شکست در حمله به آن میتواند تسریع تولید سلاح هستهای و حملهٔ موشکی ایران به اهداف منطقهای و اختلال در بازار انرژی جهانی را موجب شود.
تنها گزینهٔ نظامی باقیمانده برای آمریکا، استفاده از سلاحهای اتمی کمبُرد است؛ بمبهای B-۶۱
-۱۲ و کلاهکهای W-۷۶-۲ که اکنون در اقیانوس هند و هاوایی مستقر شدهاند و آشکارا از احتمال استفاده از آنها صحبت شده است.
با این حال تهدید واقعی هستهای در کنار پیامدهای فاجعهبار استفاده از سلاحهای اتمی، انگیزهای جدی برای رسیدن به توافق فراهم کرده است. تا کنون سه دور گفتوگو پیش رفته و چالشهای سیاسی داخلی هر دو کشور بزرگترین مانع در برابر رسیدن به راهحل هستند، اما هم دونالد ترامپ و هم جمهوری اسلامی ایران عزم خود را برای جلوگیری از جنگ نشان دادهاند. تا زمانی که عوامل خارجی (مانند درگیری با حوثیها) روند مذاکرات را مختل نکنند، چشمانداز پایاندادن دیپلماتیک به بحران هستهای ایران واقعی به نظر میرسد./دیپلماسی ایرانی
*اسکات ریتر- انرژی اینتل