تیتر امروز

احمد صابری تولایی:ما در روابط بین‌الملل دوست نداریم هم پیمان داریم/تنها دوست ما حزب الله لبنان است/محمدعلی جنت‌خواه: آمریکا هرجا ورود می‌کند، درآمد سرانه آن کشور بیشتر می‌شود/حزب جمهوری خواه آمریکا بیشترین اشتراک را با ایران دارد
دیدار مناظره درباره "آمریکا دوست ایران است یا دشمن" را برگزار کرد

احمد صابری تولایی:ما در روابط بین‌الملل دوست نداریم هم پیمان داریم/تنها دوست ما حزب الله لبنان است/محمدعلی جنت‌خواه: آمریکا هرجا ورود می‌کند، درآمد سرانه آن کشور بیشتر می‌شود/حزب جمهوری خواه آمریکا بیشترین اشتراک را با ایران دارد

دیدارنیوز در ادامه سلسله برنامه های مناظره خود با حضور احمد صابری تولایی پژوهشگر دینی و محمدعلی جنت خواه تحلیلگر و استراتژیست به سراغ موضوع "آمریکا دوست ایران است یا دشمن؟" رفته؛ این مناظره را...
ورود ممنوع مذاکره با تهران پیش روی ترامپ/ افزایش پرشتاب نرخ ارز، سکه و طلا/ رئیس‌جمهور آمریکا پای معامله غزه
مجله خبری تحلیلی دیدارنیوز با اجرای محمدرضا حیاتی

ورود ممنوع مذاکره با تهران پیش روی ترامپ/ افزایش پرشتاب نرخ ارز، سکه و طلا/ رئیس‌جمهور آمریکا پای معامله غزه

این هفتاد و دومین برنامه مجله خبری تحلیلی دیدارنیوز است که با اجرای محمدرضا حیاتی و با حضور کارشناسان و صاحب نظران تقدیم مخاطبان گرامی می‌شود.
هرچه جلو آمدیم دانستیم دانای به حکومت نبودیم/اساساً مردم صاحب کشورند و حکومت باید براساس رای مردم اداره شود/همه‌ی ما با اصلاح قانون اساسی موافق هستیم؛دلیلش بیانیه ۱۵ ماده‌ای خاتمی
در گفت‌وگوی ویژه دیدار‌نیوز با فیض‌اله عرب‌سرخی مطرح شد:

هرچه جلو آمدیم دانستیم دانای به حکومت نبودیم/اساساً مردم صاحب کشورند و حکومت باید براساس رای مردم اداره شود/همه‌ی ما با اصلاح قانون اساسی موافق هستیم؛دلیلش بیانیه ۱۵ ماده‌ای خاتمی

در ویژه برنامه دیدار‌نیوز با فیض‌اله عرب‌سرخی عضو سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی درباره" انقلاب ۵۷، چه می‌خواستیم؛ چه شد" گفتگو کردیم.

شنبه، یکشنبه‌های اصل ۲۷!

در تجمع اخیر علیه محمد جواد ظریف، معاون راهبردی رئیس‌جمهور، دادگاه‌های سرپایی برگزار، کیفرخواست‌هایی قرائت و سرانجام احکام سنگینی، چون اعدام برای معاون رئیس جمهور مملکت در چند قدمی نهاد ریاست جمهوری صادر شد.

کد خبر: ۱۷۹۳۳۲
۱۸:۲۲ - ۰۸ بهمن ۱۴۰۳

شنبه، یکشنبه‌های اصل ۲۷!

دیدارنیوز-محمد جعفری*: عصر شنبه بود که شمار معدودی از افراد با در دست داشتن پلاکارد‌های تهدیدآمیز علیه محمد جواد ظریف، معاون راهبردی رئیس‌جمهور در میدان پاستور گرد هم آمده و هرچه برای منکوب وزیر پیشین خارجه در چنته داشتند؛ رو کردند! از بیانیه‌خوانی و تهدید سران قوا گرفته تا روانه ساختن هجمه‌هایی نظیر نفوذی، خائن، ایران‌فروش، آمریکایی، ظریف خیانت می‌کند، موساد حمایت می‌کند!، ظریف، غلط کرد!، ساواکی! و تعابیری از این دست به معاون راهبردی مسعود پزشکیان!
الحمدلله! در این تجمع که در امنیت کامل و با مشایعت نیروی انتظامی برگزار شد، بازار چهره‌های رادیکالی نظیر غضنفری، نماینده مجلس و افرادی، چون مهری طالبی دارستانی حسابی سکه بود و حتی افاضه داشتند که سران قوا را زیر پا له می‌کنند!
البته در این تجمع خودجوش! چهره‌های ثابتی نیز حضور داشتند که معمولا در این گونه گردهمایی‌ها، دستی به میکرفون رسانده و خط و نشانی آتشین مقابل دوربین‌ها برای هرآنکه-بسته به موقعیت و موضوع وقت- به مذاق جریان‌شان خوش نیامده می‌کشند و بعد در کمال صحت و سلامت، تشریف می‌برند، منزل!

شنبه، یکشنبه‌های اصل ۲۷!
در این بین، همچنین تجمعاتی اینچنین به صرف یک تجمع موردی و مستقل برگزار نشده و در همزمان با آن، خطوط آتش از زمین و هوا از تریبون برخی ائمه جمعه گرفته تا صحن پارلمان و سایر بستر‌ها در حمایت از تجمع‌کنندگان مذکور بر هدفی واحد گشوده شده و به صورت یک پروژه یا کار ویژه نوشته یا نانوشته! در دستور کار این گعده و گروه قرار می‌گیرد.
همانگونه که در مقدمه این مرقومه به آن اشاره شد در تجمع اخیر این گروه، این بار علیه محمد جواد ظریف، معاون راهبردی رئیس‌جمهور، دادگاه‌های سرپایی برگزار، کیفرخواست‌هایی قرائت و سرانجام احکام سنگینی، چون اعدام برای معاون رئیس جمهور مملکت در چند قدمی نهاد ریاست جمهوری صادر شد.
باری! در جوامع متفاوت و توسعه‌یافته‌ای، چون ایالات متحده به کارگیری چنین تعابیر گزنده و سفت و سختی علیه هیچ مقامی، مستوجب تعقیب و حتی نکوهش نبوده و از سوی هواداران صاحب این مواضع علیه رقیب، مورد تمجید و هواخواهی نیز قرار می‌گیرد. مثلا؛ اینکه دونالد ترامپ در مقابل دوربین میلیون‌ها بیننده زنده تلویزیونی در مناظرات انتخاباتی به جوزف بایدن بگوید؛ «احمق» یا «آشغال»، اصلا امر عجیب و غربیی نیست. نه دوربینی خاموش می‌شود، نه مجری به یکباره در وسط برنامه، بیننده را دعوت به دیدن یک وُله کوتاه می‌کند و نه دادگاه و پاسگاهی در انتظار رقیب رئیس جمهور مستقر خواهد بود.
اما، ناگفته پیداست که ما نه در واشینگتن‌دی‌سی یا هر نقطه دیگری که از قلب تهران در ایران و خاورمیانه باید به لحاظ عملی، مناسبات عرصه سیاسی را در کشور رصد، ارزیابی و مورد مواجهه قرار بدهیم. اگر این سعه صدر در همه مسئولین و مقامات وجود داشته باشد که با این ادبیات و واژگان صریح مورد خطاب قرار گرفته و در کمال خونسردی، صفحه مربوط به خبر آن را، بی‌هیچ زنگ و تماسی ورق بزنند که بسیار خب! اما سوال مهم و البته ساده در این بین، اینجاست که آیا استفاده‌کنندگان از چنین واژگانی علیه ظریف، استفاده واژگان به مراتب خفیف‌تر در خصوص دیگر چهره‌های سیاسی را برخواهند تافت؟ یا تحت عناوینی نظیر هتک حرمت و تعابیری از این دست، باز کفن مبارک از گنجه به بیرون درآورده و این بار و به این بهانه در گوشه و ینگه‌ای در خیابان‌ها و میادین مملکت، صدا روی سر خواهند گذاشت؟ آیا بیان‌کنندگان چنین واژگانی علیه شخص یا اشخاص دیگر از مسئولین کشور، بنا بر عناوین اتهامی نظیر تشویش اذهان عمومی، هتک حرمت اشخاص و امثالهم مورد پیگرد و تعقیب قرار نخواهند گرفت؟
قانون، همیشه قانون است؟
اخیرا، حمید رسایی، نماینده مجلس که شمار آرا ماخوذه به نام او نیز به سهولت یک جستجوی ساده در اینترنت قابل احصاست در ادامه میدان‌داری‌های خود برای روشن نگه داشتن آتش توپخانه خود و هم‌قطارانش علیه دولت-بخصوص شخص ظریف-از هیچ فرصتی فروگذار نکرده، این بار باز با همان دست¬فرمان، تصریح کرده؛ «آقای قالیباف! مطالبه‌ای را مجلس از قوه قضاییه کرده، یک انتصاب غیرقانونی صورت گرفته، تمام توان دولت به جای حل مشکلات مردم، حل مسائل اقتصادی و حل مسائل معیشتی این شده که یک نفر را در یک جایگاه غیرقانونی نگه دارد؛ من واقعاً دلیل آن را نمی‌فهمم، علاوه بر اینکه نگه می‌دارند؛ ایشان را برای سفر‌های خارجی ارسال می‌کنند با مواضع عجیب غریب».
البته در این جا، نام رسایی به عنوان نمونه از مواضع هم‌قبیله‌ای‌های او به میان آمده و سوال از این نماینده اقلیت و همفکرانش در این است که آیا حضرات! که مدام دم از قانون و لزوم اجرای آن می‌زنند در همه موارد، شئونات و مناسبات ملک و مملکت، ملتزم به آن هستند و یا اینکه هرگاه نامی از رقیب و مهم‌تر از آن؛ «ظریف» -به فرض اینکه اصلا حضور او در جایگاه معاونت حقوقی رئیس‌جمهور، غیرقانونی باشد- به میان بیاید، رگ قانون‌مداری‌شان متورم می‌شود؟
آیا قانون در قاموس این آقایان، صرفا در این دست موارد «قانون» است و اگر به عنوان نمونه، زاکانی نامی از هم‌قطاران‌شان به شکل غیرقانونی، شد رئیس بلدیه پایتخت مملکت، رو به افق می‌گیرند و صدا از دیوار درمی‌آید از این حضرات، خیر؟ نقدا، قانون در منظر نگاه همین آقای رسایی که صدای مبارکش در پی داد و فریاد‌های مدام برای حضور ظریف در دولت و سفرش به داووس و امثالهم، گرفته؛ وقتی میثم لطیفی در جایگاه معاونت رئیس‌جمهور در دولت محبوبش بر مسند کار نشست، «قانون» نبود؟ اصلا، همین نماینده پرحاشیه که هویت سیاسی خود را در مخالفت صرف با رقیب و بالا و پایین تابعیت افراد اردوگاه مقابل تعریف و صاحب موضوعیت کرده، زبانم لال! افاضه و فرمایشی در باب گرین‌کارت همسنگر خود شیخ مرتضی آقاتهرانی ندارد؟
اگر «قانون» در این مملکت، قانون است و امثال حمید رسایی، صاحبان کرسی قانون‌گذاری آن؛ احدی از پیگیری ولو «یواش» تحقق همین «قانون» در دیگر زمینه‌ها، نظیر؛ مسئله مکتوم و مغفول شکایت سیدمصطفی تاج‌زاده از آیت‌الله جنتی در ماجرای ابطال برخی از صندوق‌های رای در انتخابات مجلس ششم و نظایر آنچه در بالاتر گفته شد از او و هم‌قطارانش به خاطر دارد؟ یا قانون به این دست ایستگاه‌ها که رسید، دیگر «قانون» نیست؟!
گرد و خاک بی‌هزینه!
نکته‌ای که در باب این دست تجمعات بار‌ها گفته شده و البته، به نظر می‌رسد که عامدا مغفول مانده، مسئله تبعات و هزینه‌های مترتب بر منافع ملی کشور، پس از برگزاری آن است. سوال اینکه، آیا آقایان و خانم‌هایی که دست به اینگونه تجمعات می‌زنند، حاضر به تقبل هزینه‌های تحمیلی از سوی آن بر گرده خسته ایران هم هستند؟ البته؛ این چه سوالی است! اگر کردمیهن‌ها و امثالهم به دلیل حمله و تسخیر! سفارتین سعودی و بریتانیا، نعوذبالله! یک خط سوال و جواب شدند، تازه چنین سوالی، موضوعیت طرح خواهد یافت. اینکه جوابی به آن داده شده یا شان آقایان برای پاسخ به این دست مطالبات عمومی، ایجاب کند یا خیر، جای خود!
اصل ۲۷ قانون اساسی، شنبه و یکشنبه دارد؟
در بیست و هفتمین اصل از قانون اساسی، صراحتا قید شده؛ «تشکیل اجتماعات و راه پیمائی ها، بدون حمل سلاح‏، به شرط آنکه مخل به مبانی اسلام نباشد آزاد است‏». بر همین اساس نیز، چه تجمع اخیر علیه ظریف یا هر تجمع دیگری، مطلقا به خودی خود، نه تنها محل ایراد و ان‌قلت نیست که اتفاقا در یک جامعه نرمال-و نه لزوما ایده‌آل-باید تجمع همین گروه و دسته با گرایشات فکری که از آن سراغ داریم را باید با تمام توان و تلاش تضمین و تصریح کرد.
اما سوال مطروحه در این بین، این است که آیا شرکت‌کنندگان در چنین تجمعاتی یا آن دسته از مسئولانی که زمینه برگزاری آن را با سکوت و حتی حمایت و مشایعت خود فراهم می‌کنند، حاضر به تحمل و دور از جان، حمایت از برگزاری تجمعاتی با موضوعات به مراتب کمتر سیاسی جامعه نظیر مثلا؛ مخالفت با فیلترینگ، اعتراض به اختلاس‌ها به مانند چای دبش، مطالبات صنفی معلمان، کارگران، بازنشستگان و.. را خواهند داشت؟ یا مهر سکوت به لب نشانده و به خلوت می‌نشینند؟
آیا بر خلاف تجمعاتی نظیر تجمع شنبه علیه ظریف که خبرنگاران-به درستی-آزادانه موفق به تهیه گزارش خبری از آن شدند در تجمعاتی برای موضوعاتی به مانند فیلترینگ و دیگر مسائل جامعه، توفیقی در ایفای وظیفه ذاتی خود به صورت آزادانه خواهند داشت یا بازداشت الهه و نیلوفر‌های دیگری با عناوین اتهامی ارتباط با دول متخاصم، اجتماع و تبانی، فعالیت تبلیغی علیه نظام و... هرلحظه محتمل بوده و عقلا، دور از ذهن نیست؟!
زبان‌مان لال! در چنین تجمعاتی، دوربینی از صدا و سیما که هزینه ۲۴ هزار میلیاردی آن از محل بیت‌المال تامین شده و ذاتا باید منعکس کننده همه صدا‌ها در جامعه متکثر و پویای ایران باشد به محل اعزام خواهد شد یا شبکه‌های تلویزیون، همزمان با چنین تجمعاتی، پخش مستند حیات وحش و بازراه‌اندازی فلان استخر پرورش ماهی در دولت سیزدهم را به انعکاس چنین مهمی، ترجیح می‌دهد؟!
آقای رئیس‌جمهور! وفاق در دولت شما، صرفا یک کلمه است؟
با این همه، روی سخن نگارنده در این جا با رئیس‌جمهور مسعود پزشکیان است. اینکه وفاق با کدام نیت از ناحیه دولت چهاردهم مطرح شده و اینکه مکنونات قلبی شخص رئیس جمهور، هنوز بر این مدار می‌چرخد که «با هم دعوا نکنیم» به جای خود، امر مبارک و ارزشمندی است اما، با همه این اشارات و تفاسیر به نظر می‌رسد که آنگونه که در عمل و میدان حقیقی سیاست در ایران، نظاره‌گر آن هستیم، این واژه از قواره‌های یک کلمه فراتر نرفته و در مواردی به سکوت، تحفظ و میدان دادن بیش از پیش به تندرو‌هایی بدل شده که نه تنها به لوازم و ملزومات این واژه در سپهر سیاست در ایران ملتزم نیستند که از هیچ تلاش و مجالی برای ضربه زدن و از پا انداختن دولت فروگذار نمی‌کنند. آقایان پزشکیان، مومنی، قائم‌پناه و سایر حضرات مستقر در کابینه! به نظر می‌رسد که یک بار برای همیشه، وقت آن سرآمده که تکلیف این یک بام و دو هواها، تناقضات و پارادوکس‌های مخرب در جامعه ایران را روشن کنیم. چرا که آنچه بیش از فقر، می‌تواند هر جامعه‌ای را از اندک توانمندی‌های خود نیز ساقط کرده و منفعل و مضمحل کند، تبعیض خواهد بود.

*روزنامه‌نگار

ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
نظر:
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی : ۰
غیر قابل انتشار : ۰
خوش نشین
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۵:۰۷ - ۱۴۰۳/۱۱/۱۱
0
1
اینها عزیز دردانه های هسته سخت قدرتند مگر کسی جرات دارد با اینها بر خورد کند
بنر شرکت هفت الماس صفحات خبر
رپورتاژ تریبون صفحه داخلی