رابرت سی اوبرین در فارن افرز نوشت: نیروی دریایی اکنون کمتر از ۳۰۰ کشتی دارد، در حالی که در پایان دولت ریگان این تعداد ۵۹۲ کشتی بود. این برای حفظ بازدارندگی متعارف از طریق حضور دریایی در ۱۸ منطقه دریایی جهان که فرماندهان جنگنده ایالات متحده آن را از نظر استراتژیک مهم تشخیص دادهاند، کافی نیست. کنگره و قوه مجریه باید به هدف داشتن یک نیروی دریایی ۳۵۵ کشتی تا سال ۲۰۳۲، که ترامپ در سال ۲۰۱۷ تعیین کرد، متعهد شوند.
دیدارنیوز-رابرت سی اوبرین Robert C. O’Brien: جو بایدن، رئیس جمهوری ایالات متحده که روزهای پایانی حکمرانی اش را میگذراند، با سوء مدیریت فاجعه بار خروج از افغانستان، دولت آمریکا را به شدت تضعیف کرد. دولت ترامپ درباره توافقی مذاکره کرد که به دخالت ایالات متحده در جنگ پایان داد، اما ترامپ هرگز اجازه چنین عقب نشینی آشفته و شرم آور را نمیداد.
از سوی دیگر میتوان یک خط مستقیم برای خروج از تصمیم به جنگ ولادیمیر پوتین، رئیس جمهوری روسیه در اوکراین برای دست کم شش ماه بعد ترسیم کرد.
پس از اینکه روسیه هشدارهای بایدن در مورد عواقب حمله به اوکراین را نادیده گرفت و با همه تهدیدهای بایدن به اوکراین حمله کرد، بایدن به رئیس جمهوری اوکراین، ولودیمیر زلنسکی، پیشنهاد داد کییف را ترک کند، که فرار مفتضحانه اشرف غنی رئیس جمهوری افغانستان از کابل در تابستان قبل را تداعی میکند. خوشبختانه زلنسکی این پیشنهاد را رد کرد.
دولت بایدن از آن زمان تاکنون کمکهای نظامی قابل توجهی به اوکراین ارائه کرده، اما اغلب در ارسال انواع تسلیحات به کی یف که برای موفقیت به آن نیاز دارد، زمان را کش داده و پا پس کشیده است. ۶۱ میلیارد دلاری که کنگره اخیراً برای اوکراین تخصیص داده – علاوه بر ۱۱۳ میلیارد دلاری که قبلاً تصویب شده – احتمالاً برای جلوگیری از شکست اوکراین کافی است، اما به اندازهای نیست که اوکراین را به پیروزی قادر کند. در همین حال، به نظر میرسد بایدن برنامهای برای پایان دادن به جنگ نداشته باشد.
ترامپ، به نوبه خود، به صراحت اعلام کرده که مایل است حل و فصل جنگ را از طریق مذاکره ببیند و به کشتار پایان دهد و امنیت اوکراین را حفظ کند. رویکرد ترامپ ادامه دادن کمکهای مرگبار به اوکراین است که توسط کشورهای اروپایی تامین میشود، در حالی که درها را برای دیپلماسی با روسیه باز نگه میدارد و مسکو را با درجهای از غیرقابلپیشبینیناپذیری از تعادل خارج میکند. او همچنین ناتو را تحت فشار قرار میدهد تا نیروهای زمینی و هوایی را به لهستان بچرخاند تا تواناییهای خود را به مرز روسیه نزدیکتر کند و به طور واضح روشن کند که این ائتلاف از تمام خاک خود در برابر تهاجم خارجی دفاع خواهد کرد.
واشینگتن باید مطمئن شود که متحدان اروپایی اش متوجه میشوند که ادامه دفاع آمریکا از اروپا منوط به این است که اروپا نقش خود را انجام دهد؛ از جمله در اوکراین. اگر اروپا میخواهد نشان دهد که در دفاع از اوکراین جدی است، باید این کشور را فوراً به اتحادیه اروپا بپذیرد و از پروتکل بوروکراتیک معمول الحاق چشم پوشی کند. چنین اقدامی پیامی قوی به پوتین خواهد داد که غرب اوکراین را به مسکو واگذار نخواهد کرد. این امر همچنین به مردم اوکراین امیدواری خواهد داد که روزهای بهتری در راه است.
نظامی در حال افول
با رشد چین، سوختن خاورمیانه، و حمله روسیه در اوکراین، ارتش ایالات متحده کاهش تدریجی تاثیرگذاری بر خاورمیانه و خروج از آن را از سر گرفته است؛ سیاستی که در دوره دولت اوباما قبل از توقف در زمان ریاست جمهوری ترامپ آغاز شد. سال گذشته، تنها سپاه تفنگداران دریایی و نیروی فضایی به اهداف استخدامی خود دست یافتند. ارتش امریکا به میزان عجیبی سیاست گذاریهای خود را محدود کرد و نیروهای خود را از ۶۵ هزار سرباز به ۱۰ هزار سرباز کاهش داد. این فقط یک مشکل اداری کموبد پرسنل نیست، بلکه به وضوح نشان میدهد که خانوادههای امریکایی تمایلی برای فرستادن فرزندان خود به خاورمیانه ندارند، و نشان دهنده عدم اعتماد جوانان آمریکایی و خانواده هایشان به اهداف و مأموریتهای ارتش امریکاست.
در همین حال، ارتش به طور فزایندهای فاقد ابزارهای مورد نیاز برای دفاع از ایالات متحده و منافع آن است. نیروی دریایی اکنون کمتر از ۳۰۰ کشتی دارد، در حالی که در پایان دولت ریگان این تعداد ۵۹۲ کشتی بود. این برای حفظ بازدارندگی متعارف از طریق حضور دریایی در ۱۸ منطقه دریایی جهان که فرماندهان جنگنده ایالات متحده آن را از نظر استراتژیک مهم تشخیص داده اند، کافی نیست. کنگره و قوه مجریه باید به هدف داشتن یک نیروی دریایی ۳۵۵ کشتی تا سال ۲۰۳۲، که ترامپ در سال ۲۰۱۷ تعیین کرد، متعهد شوند. این نیروی دریایی نسبتاً بزرگتر باید زیردریاییهای تهاجمی کلاس ویرجینیا را نیز شامل باشد. همچنین زیردریاییهای بسیار مهم موشکانداز بالستیک کلاس کلمبیا، که بخشی از به اصطلاح سهگانه هستهای را تشکیل میدهند، تجهیزات و سیستمهایی که به واشنگتن اجازه میدهند تا سلاحهای هستهای را از هوا، زمین و دریا مستقر کند.
سایر بخشهای سه گانه نیز به بهبود نیاز دارند. به عنوان مثال، کنگره باید برای همه ۱۰۰ واحد برنامه ریزی شده بمب افکن رادارگریز B-۲۱ که در حال توسعه است، بودجه اختصاص دهد تا جایگزین بمب افکن قدیمی B-۲ شود. در واقع، برخی از تحلیلگران استدلال کرده اند که نیروی هوایی به کمتر از ۲۵۶ فروند از این بمب افکنهای تهاجمی نافذ برای انجام یک کمپین پایدار علیه یک رقیب همتا نیاز ندارد. برای جلوگیری از مشکلات خرید B-۲ که باعث شد نیروی هوایی به جای ۱۳۲ فروندی که در ابتدا برنامه ریزی شده بود، تنها ۲۱ فروند هواپیما داشته باشد، هم نیروی هوایی و هم کمیتههای کنگره باید با ایجاد شرایط مناسب برای تضمین روند تولید پایدار تلاش کنند.
این سهگانه در سالهای اخیر اهمیت بیشتری پیدا کرده است، زیرا چین و روسیه زرادخانههای هستهای خود را مدرن کرده اند. چین از سال ۲۰۲۰ حجم زرادخانه خود را دو برابر کرده است: یک توسعه عظیم، غیرقابل توضیح و بی دلیل. ایالات متحده باید برتری فنی و عددی خود را نسبت به ذخایر هستهای ترکیبی چین و روسیه حفظ کند. برای انجام این کار، واشینگتن باید سلاحهای هستهای جدید را برای قابلیت اطمینان و ایمنی در دنیای واقعی برای اولین بار از سال ۱۹۹۲ آزمایش کند، نه فقط با استفاده از مدلهای کامپیوتری. اگر چین و روسیه به امتناع از مشارکت در مذاکرات حسن نیت کنترل تسلیحات ادامه دهند، ایالات متحده همچنین باید تولید اورانیوم-۲۳۵ و پلوتونیوم-۲۳۹، ایزوتوپهای شکافت پذیر اولیه سلاحهای هستهای را از سر بگیرد.
زرادخانه متعارف ایالات متحده نیز باید تغییر کند. دولت ترامپ توسعه موشکهای مافوق صوت را احیا کرد، بودجهای که باراک اوباما، رئیس جمهوری آمریکا در سال ۲۰۱۱ به شدت کاهش داد، و چین و روسیه را در دستیابی به این تسلیحات مهم جدید که بیش از پنج برابر سرعت صوت حرکت میکنند و میتوانند بسیار جلوتر از ایالات متحده باشند، آزاد گذاشت. مانور در جو زمین در دور دوم ترامپ سرمایه گذاریهای هنگفت در این فناوری حیاتی را شاهد خواهد بود.
احیای ارتش مستلزم مشارکت پرشور رئیس جمهوری و رهبری کنگره است، زیرا پرسنل غیرنظامی و یونیفرم پوش قادر به تعمیر پنتاگون نیستند. (ترامپ اغلب برای نوآوری در مواجهه با اینرسی بوروکراتیکی که توسط مقامات ارشد غیرنظامی وزارت دفاع تقویت میشود، فشار میآورد.)، اما تغییرات اساسی باید واقعیت بودجههای محدود را توضیح دهد. به لطف سطوح ناپایدار استقراض، بودجه فدرال باید کاهش یابد، و افزایش بزرگ هزینههای دفاعی بدون توجه به اینکه کدام حزب کاخ سفید و کنگره را کنترل میکند، انجام شود. مخارج هوشمندانهتر باید جایگزین هزینههای بیشتر در یک استراتژی معاصر صلح از طریق قدرت شود.
تثبیت ارتش مستلزم اصلاحات اساسی در فرآیندهای اکتساب نیروهای مسلح، هم برای خود و هم برای نظامیان متحد است. در دهههای اخیر، پروژههای مهمی مانند ناوشکن زوموالت، کشتی رزمی لیتورال، جنگنده F-۳۵ و هواپیمای تانکر KC-۴۶ با سالها تأخیر و با بودجه بسیار زیاد وارد شدند. در دهه ۱۹۵۰، در مقابل، لاکهید اولین هواپیمای جاسوسی U-۲ را کمتر از یک سال و نیم پس از گرفتن قرارداد تحویل داد و آن را با بودجه تکمیل کرد. چنین دستاوردی امروز غیرقابل تصور است، زیرا نگرشهای موجود در اکثر خدمات، ناکارآمدی کنگره که بودجه و برنامه ریزی را دشوار میکند، و فقدان دید از سوی فرماندهان نیروهای مسلح مطرح است.
یکی دیگر از مشکلات اساسی تدارکات نظامی، سیستم غیرمنطقی پنتاگون برای توسعه الزامات سلاحهای جدید است. اضافه کردن الزامات آسان و حذف آن سخت است. نتیجه سلاحهای بسیار پیچیده است، اما سلاحهایی که گران هستند و سالها طول میکشد تا به کار گرفته شوند. به عنوان مثال، در اوایل و اواسط دهه ۱۹۹۰، زمانی که نیروی دریایی در حال طراحی کلاس فعلی ناوهای هواپیمابر خود بود، یک الزام برای یک سیستم پرتاب هواپیمای الکترومغناطیسی را اضافه کرد، فناوری که در آن زمان وجود نداشت. تصمیمی که ترامپ در سال ۲۰۱۷ از آن انتقاد کرد، هزینهها و تاخیرهای قابل توجهی را به همراه داشت. فرماندهی ارشد غیرنظامی در پنتاگون باید این روند را با ایجاد یک قانون جدید اصلاح کند که هر گونه تغییر قابل توجه در طراحی که ممکن است بر هزینه یا زمان برای توسعه سیستمهای ضروری بیافزاید باید توسط آنها و به تنهایی مجاز باشد.
ایالات متحده باید از سیستمهای تدارکاتی در کشورهای متحدی مانند استرالیا الهام بگیرد، جایی که یک بوروکراسی ناب هواپیمای جنگی بدون سرنشین Ghost Bat و وسیله نقلیه زیرآبی بدون سرنشین Ghost Shark را با هزینه کم و بدون تاخیرهای زیاد که از خرید از ایالات متحده بینیاز میشود، توسعه داده است. تامین کنندگان جدیدتر دفاعی زیرک مانند اندرلی Anduril و پلنتری Palantir – شرکتهایی که در بخش فناوری نوآورانه ریشه دارند – همچنین میتوانند به پنتاگون کمک کنند تا فرآیندهای تدارکاتی را که برای قرن بیست و یکم مناسبتر است توسعه دهد./دیپلماسی ایرانی