اینجا آبادان سرزمینی به وسعت ایران، هر وجبش با خون آمیخته است.
اینجا آبادان هر خیابانش به نام گوشهای از ایران. دشمن آمد، تا دندان مسلح، حساب همهچیز و همهجا کرده بود، جز غیرت، مردانگی، ایثار، گذشت و وطنپرستی مردمانی از جنس ایستادگی و مقاوت.
اینجا آبادان است، سرزمین نخلهای بیسر اما ایستاده و سر به آسمان کشیده. هشت سال و هشتاد سال و به اندازهی ثانیه به ثانیه تاریخ بخشی از خاک ایران هست و تا ابد میماند.
به یاد روزهایی که بوی باروت و خون در هوای آبادان میپیچید و صدای زجه و فغان مادران از داغ فرزندان بلند بود. به یاد یورش بیرحمانهی دشمن بعثی و غارت خانهها. به یاد رگبار و انفجار دستهای خالی. به یاد نبرد تَن و تانک. به یاد لشکرهایی که دور تا دور آبادان را احاطه کردند و جرات ورود به شهر را پیدا نکردند. شهر هنوز هم بوی مقاومت دارد.
اینجا آبادان است. خورشید میهنپرستی هیچگاه غروب نمیکند و صبح امید تا قیامت زندگی را فریاد میزند.
شکسته شدن حصر آبادان درسی به بلندای تاریخ به دشمنان قسمخوردهی ایران اسلامی داد. درسی که در آن به همگان ثابت کرد، ایرانی با هر نژاد، زبان، دین و آیین، نگهبان خاک است و تا پای جان از آرمانهای ایران دفاع میکند.
سید محمد مولوی ،
نماینده مردم آبادان