چهار روز تا انتخابات چهاردهم ریاست جمهوری باقی مانده، ولی هنوز مسعود پزشکیان در لا به لای جنب و جوشهای تبلیغاتی و انتخاباتی اش، به یک پرسش اساسی پاسخ نداده است.
دیدارنیوزـ مسعود پیوسته: چهار روز تا انتخابات چهاردهم ریاست جمهوری باقی مانده، ولی هنوز مسعود پزشکیان در لا به لای جنب و جوشهای تبلیغاتی و انتخاباتی اش، به یک پرسش اساسی پاسخ نداده است.
اینکه او بر فرض پیروزی اش در انتخابات، در طی دورهی چهار سالهی دولتش، در حین خدمت، در صورت مواجهه با محدودیتها و ممنوعیتهایی که وضع خواهدشد، در حالی که وجدان عمومی چیز دیگری میگوید، او در کدام جبهه خواهد ایستاد؟
آیا توازنی هم افزایانه، بین خرد فردی و جمعی برقرار خواهدکرد که هم پاسخگوی میانگینی از نیازها و مطالبات ملی باشد و درعین حال، رضایت مقامات بالادستی را هم فراهم کند و قضیه را پنجاه پنجاه تمام کند! یا به سبب احتمالی وجود برخی تعارض ها، رفتار و وجدان پزشکیان نیز بالاخره در طول وجدان عمومی قرار خواهدگرفت؟
با توجه به اینکه مسعود پزشکیان، به صداقت و پاکدستی شهره است، آیا در روزهای بزنگاه نیز، همان ویژگی صداقتش با خود و با مردم، به میدان خواهد آمد و وجدان او و وجدان جمعی، هارمونی پیدا خواهند کرد یا به خاطر همان علقهای که دارد، مخاطبان عمومی و متکثرش اندک اندک او را از خود جدا خواهند دید! و دورهی شباهتش با زمان تبلیغاتش در روزهای انتخابات را تمام شده خواهند انگاشت!
هر چند در این روزهای پرسر و صدای تبلیغات، از او میشنویم که «سرباز مردم» است.در فردای پس از پیروزی و عبور از این تعارفات و تبلیغات انتخابات، در میدان عمل، مردم، پزشکیانِ احتمالا رئیس جمهور را در کجای مطالبات تاریخی خود خواهند دید.
پزشکیانِ اسپرت پوش، با آستینهای بالازده همراه با ملغمهای از آدمهای رنگ به رنگ از دولتهای پیشین، در حال اجرای جاماندههای سیاستهای کلی برنامه هفتم توسعه اند.
برنامههایی که در آن شاید، ذهن و دل پزشکیان به جان ملت پیوند بخورد و آرام آرام، جامعهی بی اعتماد و خسته و غمزده، ببینند خود ادامهی پزشکیان اند و رئیس جمهور هم ادامهی ملت. ولی تا نیل به این باور، زمان بر است و پزشکیان در شرایط تبلیغات انتخاباتی.
بخش اعظم جامعهی ایرانی از پس از حضور مردد و با اکراهش در سال ۹۶ که آمیخته باسفارشِ «تکرار کن» جناب خاتمی بود، پس از آن، مبتلا به نوعی خستگی و فسردگی و بی اعتمادی و بی اعتنایی نسبت به صندوقهای رای شده و نمونههای فاصله گیری جامعه از انواع انتخابات مجلس و ریاست جمهوری را هم میتوان در رفتار شاید بیش از نیمی از جامعه دید.
حالا هم بی شوق و انگیزه، تماشاگر ناگزیرِ بازار تبلیغات کاندیداهای ریاست جمهوری اند. اگر صداقت در پندار و رفتار پزشکیان، کمی موجب غلغلکِ همین ناامیدان و خستگان، برای حضور احتمالی شان پای صندوقهای رای است، ولی در عین حال، نگرانِ پس از پیروزی پزشکیان در انتخابات اند.
او تعلق خاطرش را در این سالهای رفته، در کلام و عمل هم، به رهبری ثابت کرده و همین حس ایقان و خاطرجمعی، موجب پذیرش شورای سختگیر نگهبان شده و وی را کنار آن پنج نامزدِ یگانه نشانده که پس از پیروزی احتمالی اش در انتخابات، از منظر این شورا و دیگر بخشهای حاکمیتی، پزشکیان را برای کشور «مساله ساز» نمیبینند.
پزشکیان در این روزهای تبلیغاتش این همه گفت، ولی سراغ این موضوع نرفت که با فرض بر پیروزی اش در انتخابات، فرجام این نگاه صادقانه و واقعگرایانه اش آیا در بزنگاههای دولت چهارساله اش منتهی و متصل به نبض وجدان جمعی، (به مثابه ناجی و پناهگاه و جان فدای ملت) میشود یا به اضطرار و آن علقهی مشهورش و در شرایط انتخاب بر سر دوراهی، سر از جای دیگر در میآورد و پناهندهی همان جا و جایگاهی میشود که امضاءش کرده بودند!