تیتر امروز

آمادگی فراجا برای اجرای لایحه حجاب/ اعلام شرایط توقف جنگ در لبنان/ افزایش نجومی شهریه رشته پزشکی دانشگاه آزاد
مجله خبری تحلیلی دیدارنیوز با اجرای محمدرضا حیاتی

آمادگی فراجا برای اجرای لایحه حجاب/ اعلام شرایط توقف جنگ در لبنان/ افزایش نجومی شهریه رشته پزشکی دانشگاه آزاد

این سی‌ و نهمین برنامه مجله خبری تحلیلی دیدارنیوز است که با اجرای محمدرضا حیاتی و با حضور کارشناسان و صاحب نظران تقدیم مخاطبان گرامی می‌شود.
فیاض زاهد:مطهری با گشت ارشاد سراغ زنان نرفت/گذاشتن پزشکیان مقابل آن پنج نفر یعنی یک از پنج بزرگتر است/منتظر حضور یک زن از مشهد برای انتخابات بعدی باشید
گفت و گوی دیدار در برنامه جامعه پلاس با یک استاد دانشگاه:

فیاض زاهد:مطهری با گشت ارشاد سراغ زنان نرفت/گذاشتن پزشکیان مقابل آن پنج نفر یعنی یک از پنج بزرگتر است/منتظر حضور یک زن از مشهد برای انتخابات بعدی باشید

جامعه پلاس در یکی دیگر از برنامه های خود یک بار دیگر به سراغ فیاض زاهد، استاد دانشگاه و جامعه شناس رفت و با او درباره موضوع وفاق ملی و سرمایه های اجتماعی گفت و گو کرد که می خوانید.

آیا گسست نسلی قابل پیوست است؟

تحریریه دیدارنیوز، گزارش‌ـ یادداشتی درباره یکی از مهم‌ترین مسائل اجتماعی و سیاسی ایران به قلم مسعود پیوسته منتشر می‌کند.

کد خبر: ۱۶۰۶۳۵
۱۴:۴۵ - ۱۲ دی ۱۴۰۲

آیا گسست نسلی قابل پیوست است؟

 

دیدارنیوز ـ مسعود پیوسته: در صف نانوایی بودم. هنوز پخت نان شروع نشده بود و آنان که در صف بودند، انگار فرصت فراخی داشتند و با تماشای رهگذران عبوری، دقایقِ انتظار خود را به آرامی و سکوت می گذراندند.

در آن لحظاتِ آرامِ توی صف، به موضوع کیفیت پرسش هایم از سه نسل فکر می کردم.

به پرسش هایی که برآمده از نشستِ تکریم و نکوداشت لطف الله میثمی (از پرسابقه ترین کنشگران ملی مذهبی‌ها) بود که ۱۶ آذر ماه در کانون توحید تهران برگزار شده بود  و از دلش یک گزارش عمومی درآمده بود و دیدارنیوز هم منتشرش کرد. روایتِ مشاهدات بود و آنچه که آنجا در نشست جریان داشت. حرف از حضور پانصد نفره و شوق‌مندانه اهالی سن بالای ملی مذهبی بود که جنب و جوش‌های سیاسی‌شان در یک درازمدتِ پنجاه، شصت ساله (در سال های قبل و بعد از انقلاب؛ و تاکنون) و در هر دو شرایط انبساطی و انقباضی دو نظام سیاسی جلوه و نمود و بروز داشته است. از این فرصت گردهمایی و دیدار؛ و این بار با نام و هدف گرامیداشتِ یک عمر مبارزه و مجاهدت مهندس لطف الله میثمی بهره مند شده و همه آمده بودند. همه ی آنان که می توانستند بیایند. نیامده هایش، مصطفی تاج زاده بود، آن هم به خاطر دربند بودنش. یا میرحسین موسوی که همچنان در حصر است ولی کیوان صمیمی بهبهانی از فرصت تنفس و آمد و شدش بین زندان و خانه آمده بود و با همان حس فروتنی و گرمی لبخندش به مجلس نکوداشت خودش را رساند.

محسن آرمین، محمد جواد مظفر، بهروز گرانپایه، احمد منتظری، مهندس محمد توسلی، ابوالفضل قدیانی، هادی قابل، مصطفی معین، فیض الله عرب سرخی و دیگرانی که برآمده از سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و حزب مشارکتِ سابق و حالا به تعبیری اتحاد ملتِ امروز و نهضت آزادی ایران؛ و دیگر منتقدان تا مخالفان حکومت آمده بودند.

سخنرانان، بخصوص هادی خانیکی و غلامرضا کاشی سخن از همیابی دو نسل قدیم و امروز گفتند. نسل هایی که از هم دورند و بافاصله و نسبتا در عرض هم!

فحوای کلام کاشی، گویای بی اعتمادی و گسست نسل امروز  با پندار و رفتار سیاسی نسل های گذشته بود.

آیا گسست نسلی قابل پیوست است؟

شاید می‌شد نشانه های این گسست نسلی را در همان جلسه نکوداشت دید وقتی هادی خانیکی در وصف مبارزات میثمی می گفت و او را یک "سند ۸۳ ساله" معرفی کرد. در حالی که عملا کسی یا کسانی از نسل امروز که گویای اتصال و ارتباط حداقلی این نسل با اهالی دیروز و پریروز باشند، در مجلس نکوداشت حضور نداشتند.

یعنی تو گویی، پندار و رفتار نسل‌های دهه‌های سی و چهل و پنجاه، هیچ نسبتی با دنیای نسل دو سه دهه پیش ندارد و این نسل نو،  بیشتر در عرض نسل های قدیمی است تا در طول هم و ادامه ی هم.

به جای پیوست با فرض مطالبات آپدیت شده، گسست می بینیم و انشقاق و انفصال و جداشدگی.

هنوز نانوا پخت نان را شروع نکرده بود و صف داشت طولانی می شد. جلوی من، مادری در صف بود و دو دختر نوجوانِ هفده هجده ساله‌اش که کمی با فاصله از صف، در حاشیه ی پیاده رو، روی جدول نشسته بودند، با هم می‌گفتند و می‌خندیدند.

یاد یکی از دوستان علوم سیاسی خوانده؛ و درعین حال فعال اجتماعی و سیاسی و زندان رفته افتادم که از او روزهای پیش، خواستم اگر یکی دو تا از این جوانان زندان رفته و آزادشده را می شناسد، به من برای انجام مصاحبه معرفی کند تا از آنان درباب نسل‌های قدیم و قدیمی‌تر بپرسم و اینکه دریافت‌شان از آنان چیست و چگونه است. پاسخ داد: "اینها اهل مصاحبه نیستند. دنیای خاص خود را دارند. بیشتر، میدانی‌اند و عملیاتی."

ناگهان دیدم زنی میانسال با پوششی متعارف، خطاب به آن دو دختر گفت: "همیشه با هم دوست باشید. در زندگی صبور باشید. به هم خوبی کنید."

پیش خودم گفتم احتمالا در انتهای پیامِ نصیحت واره‌اش، درخواستی چیزی خواهد داشت، ولی نداشت. گفت و رفت!

دو دختر که لحظاتی بعد معلوم شد خواهرند، واکنش نشان دادند و باخنده خطاب به من و مادرش گفتند: "فکر کرد ما فقیریم که اینجا نشسته‌ایم!"

مادر هم با لبخند خطاب به من گفت: "آره من هم فکرکردم آخرش چیزی از بچه ها می خواد، ولی نه هیچی نخواست!"

تنور گردان تافتون، داغ شده بود و کم کم باید پخت نان شروع می‌شد.

مادرگفت: "دختر بزرگم دانشجوست و شوق مهاجرت دارد. من هم راضی‌ام برود. آن یکی دخترم هم دبیرستانی است و او هم به دنبال آن یکی خواهد رفت. بچه‌هایم سال گذشته، در صحنه ی شلوغی‌ها حاضر بودند، تا اینها بیایند خانه، دلم هزار راه می رفت و همیشه نگران بودم. از من می خواستند که من هم همراه آنان به خیابان بروم."

اینجا معلوم شد مادر و فرزندان، همدیگر را به لحاظ نسلی می‌فهمند. نسبت به هم پیوست دارند تا گسست.

نان ها یکی یکی درمی آمدند و صف در حال حرکت بود.

تازه ترین فساد اقتصادی در ذهن مادر بود. تازه ترین و درشت ترین عدد. چای دبش را به میدان آورد. در پی شناسایی رئیس اصلی و صاحب امتیاز چای دبش بود. از من پرسید: "می دانید صاحبش کیست؟!"

ابراز بی اطلاعی کردم.

در حالی که نان هایش را با کمک شاطر، در نایلون می گذاشت، اسم صاحب اصلی چای دبش را نگفت، از نسبت فامیلی طرف با یکی از برجسته ترین حاکمان کشور گفت و نان را گرفت و با بچه هایش رفت.

وقتی شاطر از من پرسید چندتا؟ به سه تن از سخنرانان آن نشست نکوداشت فکرمی کردم که از "گفت‌وگو" می گفتند و از "تغییر" و "عاملان تغییر" و بحث "جدایی نسل امروز از خودشان".

گفتم شش تا.

به خانیکی فکرمی کردم که از او بپرسم علت این جدایی و انفصال را؛ و اینکه آیا راه‌های ترمیم و بازسازی و التیام رابطه بین نسل های دیروز و امروز وجود دارد؟ یا نه، همه چیز برای پیوستِ این گسست دیرشده است.

عصر روز شنبه دوم دی، در محوطه و فضای باز خانه اندیشمندان علوم انسانی، دقایقی در انتظار دیدار دکتر هادی خانیکی، استاد علوم ارتباطات بودم تا از راه برسند.

دیدم دو دختر جوان زیر بیست سال، روی صندلی پارک نشسته‌اند، در حالی که در دست‌شان سیگار است، با هم می‌گویند و می‌خندند.

گفتم بد نیست تا استاد بیایند، از این نسل امروز بپرسم که ارتباط شون با نسل های قدیم و قدیمی‌تر چطور است و چقدر هم را می‌فهمند.

دختر با پوششی متعارف و موهای پیدا، انگار با پرسش دلچسبی مواجه نشده باشد، گفت: «ما با همین پدر و مادرمان نمی توانیم ارتباط بگیریم، آن وقت شما از ارتباط گیری با نسل‌های قدیم و قدیمی‌تر می گویید؟!»

خیلی آنجا معطل نشدم و آن دو را در عالم خود تنها گذاشتم تا سرگرم جوانی شان شوند.

به شکاف عمیق‌تر این نسل فکر می کردم که چقدر این نسل، از نسل‌های دیروز و پریروز دورند و با فاصله ایستاده اند، در حالی که همه روزه در کوچه و خیابان و از خانه تا بیرون، ظاهراً در تلاقی با یکدیگرند؛ ولی باطنا نه. ظاهر قریب دارند و باطن غریب!

از دکتر خانیکی می پرسم:  آیا گسست نسلی قابل پیوست است یا دیر شده؟

هادی خانیکی: "نه، دیرنشده. البته نمی توان به این پرسش، پاسخ تستی داد. این تحولات نسلی در طول تاریخ همواره وجود داشته است. افلاطون را نگاه کنید. او آن موقع، از یک ناهمزبانی سخن می گفت. همان نسل مبتنی بر حافظه و دریافت ذهنی که جایش را بعدها به نسل کتابت می دهد.

این دوره ی ما هم که دوره ی فراگیرشدن ارتباطات است و عصر فناوری های ارتباطی؛ و ورود به جامعه ی چندصدایی. تغییر جهان زیست ها شتابنده‌تر شده و درعینِ حال وسیع تر.

یکی از آن جهان زیست ها، در دوره‌ای، اولویتِ جهان زیست، سیاسی بوده است. در دوره های مختلف، اولویت های جهان زیست، پی در پی تغییر می کرده...

در دوره ای، سیاست، اولویت های زندگی را در بر می‌گیرد؛ و در طی مرور زمان، زبان سیاست هم تغییر می‌کند.

حالا هم ما با ناهمزبانی نسلی مواجه‌ایم. آن هم به مشترک نبودنِ مسئله برمی گردد. البته حالا در موقعیت انسداد گفت‌و‌گو نیستیم. آنچه که عیان است، تفاوت ها است که خود را نشان داده است."

به دکتر احمد پورنجاتی (معاون سیمای جمهوری اسلامی ایران در دهه هفتاد) زنگ زدم. با آنکه سالهاست با رسانه‌ها صحبت نکرده، اما به پرسش گسست نسلی ما (بحث تفاوت و فاصله نسلی) با شوق؛ و به تفصیل و منظم و جامع پاسخ داد.

احمد پورنجاتی: «۱ـ فاصله نسلی با گسست نسلی، تفاوت دارد. فاصله نسلی، دست‌کم از دوران شکل گیری جامعه انسانی، از آن زمان که شهرنشینی آغاز شد، همچون پدیده ای هنجاری (طبیعی) وجود داشته و البته چندان تاثیری در ساختار و روند اجتماعی شدن انسان نداشته. فرزندان، در عین حال که پیوندی استوار با پدران و مادران داشته‌اند اما به اقتضای روند آرام تحول، اندک فاصله‌هایی در نگرش و روش زندگی پیدا می‌کرده‌اند.

۲-  اما گسست نسلی، پدیده ای متعلق به دوران مدرن (پسا سنت، پسا عصر روشنگری، پسا ماشین بخار و تا امروز)

گسست نسلی، به شدت از تحولات پیرامونی (سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و نیز رخدادهای شوک‌آور همچون جنگ و انقلاب -از هر نوع: درون کشوری، بیناکشوری،منطقه ای و جهانی) اثر می پذیرد.

در جامعه ما، نخستین تجربه گسست نسلی، هر چند در گستره ای نه چندان زیاد و در بازه زمانی کوتاه، پیش از انقلاب و در زمان شاه، به ویژه در سال های ۵۰ تا ۵۶ رخ داد. بسیاری از فرزندان، از ملاک ها و ارزش‌های خانواده هاشان، فاصله گرفتند.

اما پدیده‌ای که در برهه زمانی اکنون به عنوان گسست نسلی در جامعه ی ایران، پیش روی ماست، چه به لحاظ گستره، چه ژرفا، بی‌سابقه و هولناک است. سبب شناسی و زمینه کاوی این گسل تاریخی، نیاز به مجال گسترده‌تری از این گفت‌وگوی نوشتاری دارد. اما به گمان من، این چند عامل و زمینه، اهمیت و تاثیر بیشتری داشته اند:

الف: زمینه‌ها

۱-  رواج گفتمان "انقلاب" در ذهنیت جامعه که "دگرگونی طلبی" و تغییر خواهی را در ذهنیت عمومی جامعه، هنجاری کرد.

۲-  پیامدهای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی دوران طولانی جنگ به ویژه تعویق یا توقف یا انحراف در روند پاسخگویی انقلاب به انتظارات گوناگون جامعه

۳-  امتناع یا مقاومت ساختاری و سیاستی و عملی ارکان حاکمیت در برابر خواست درونی جامعه برای نرمال شدن. به ویژه در روابط بین‌المللی.

۴-  اولویت یافتن جنبه‌های ایدئولوژیک بر جنبه های ملی در زمینه های فرهنگی، اقتصادی و سیاست خارجی و سبک زندگی

 

ب: سبب‌ها

۱-  شکل گیری تدریجی طبقه ی جدید؛ به نوعی پشت‌گرم و برخوردار از امکانات و بهره‌مندی‌های ویژه حکومتی

۲-  نادیده‌انگاری واقعیت‌های زیر پوستی جامعه در حال گذار و حتی مقاومت و برخورد ناظم گونه و کنترل‌گرانه با خواسته‌های و انتظارات طبیعت تحول‌خواه جامعه

۳-  کوشش خواسته و ناخواسته در مسیر قطبی کردن جامعه (خودی- غیر خودی/ انقلابی- ناانقلابی/ ولایی- غیر ولایی و...)

۴-  نامعاصر بودن سیاست‌ها و برنامه ها و اقدامات حاکمیتی در زمینه‌های فرهنگی، هنری، رسانه‌ای به ویژه در برهه‌ای که روند تحولات در عرصه های جهانی ارتباطات انسانی، رویکردی آسان، شتابان و بسیار جذاب داشته است.

۵-  و شاید اثربخش‌ترین سبب که نقش تیر خلاص را بر کالبد "پیوستگی نسلی" زده: واکنش نادرست، کور، فاجعه‌بار و البته بسیار پرهزینه از سوی ساختارهای سیاسی، فرهنگی، امنیتی کشور در برابر موج توفنده خواسته‌های متفاوت نسل‌های دهه‌های پسا جنگ به بعد.

در کنار همه ی این زمینه ها و سبب ها، نقش سرخوردگی های برخاسته از ناکامی در فرایندهای اصلاح طلبانه ی درون نظام را برجسته باید دید.

اینک، چه انکار کنیم و چه در اندازه و گستره‌اش اختلاف نظر داشته باشیم، گسست نسلی در جامعه امروز ایران، یک واقعیت سنجش‌پذیر وملموس است. تا داخل خانه های بسیاری از مقامات رسمی، دیده شدنی ست.

آیا راه چاره ای هست؟

به گمانم به رغم ابعاد اقیانوسی و پیچیدگی این پدیده‌ی کم سابقه پیش‌رونده ی اجتماعی، هنوز راه چاره به کلی بسته نیست. نخستین گام، به رسمیت شناختن واقعیت است. گام دوم، کنار کشیدن متولی‌باشی‌های نظم مآب که خیال مهندسی اجتماعی به روش کارخانه‌های پلاستیک سازی دارند. گام سوم نیز، یاری خواستن و مشارکت تعاملی شخصیت‌های اندیشمند و مستقل از حکومت و معتبر برای نسل نوخاسته و فردا گرای تحول طلب.

پیش‌نیاز همه این ها، دگرگونی در گفتمان رسمی حاکمیت و البته تغییر بنیادین در رفتار آن است».

این جنس مشاهده نویسی و مشاهده گویی‌های اجتماعی و مصاحبه‌ها، شاید گامی در مسیر شناخت مسایل نسلی باشد و پرتوافکنی در بازار شلوغ نسل‌ها که هر کدام در حال و هوای خود؛ و گاهی کاملا منفک از هم با دیوارهایی مرئی و نامرئی در بین یکدیگرند.

پنجره ی این بحث باز است.

دیدارنیوز بنا دارد این موضوع گسست نسلی که آیا قابل مرمت و التیام و پیوست است یا نه؟ و اگر هست راه های عملی تحقق همیابی نسل‌ها چیست را در قالب سلسله برنامه های تصویری تولید و منتشر کند.

سلسله برنامه‌هایی که در آن کارشناسان حوزه‌های اجتماعی، فرهنگی و سیاسی از دو نسل قدیم و جدید به بحث و مناظره می پردازند.

اولین آن با حضور محمد جواد غلامرضا کاشی (استاد علوم سیاسی و جامعه شناس) از نسل قدیم و علیرضا خوشبخت، (دانشجوی دکتری علوم سیاسی) از نسل امروز در استودیوی دیدارنیوز به زودی برگزار می‌شود.

ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
نظر:
بنر شرکت هفت الماس صفحات خبر
رپورتاژ تریبون صفحه داخلی