چند روز قبل رضا قنبری روزنامهنگار و کارشناس حوزه خاور میانه و ترکیه طی یاداشتی در ستون «از سعدآباد تا توپکاپی» به تشریح آخرین وضعیت کوریدور زنگزور در مرز ایران و ارمنستان پرداخت و این مطلب معطوف به نگاه او در مورد واکنش ایران است.
دیدارنیوز ـ رضا قنبری*: در یادداشت قبلی به منافع و مشکلات کریدور زنگزور برای سه کشور ایران، آذربایجان و ترکیه پرداختم. شاهراهی که فرصت طلایی برای خروج کشور آذربایجان از یک بن بست جغرافیایی را فراهم کرده، ترکیه را به دریای خزر رسانده و ایران را در یک تنگنای ژئوپولتیک قرار میدهد. اما در این صورت چرا با آن موافقم؟
حدود هشت سال پیش وقتی جمعی از جوانان هیجان زده از دیوار سفارت عربستان بالا رفته و با درب آتش گرفته سفارت عکس یادگاری گرفتند بسیاری از عقلای قوم هشدار دادند که "همسایه نزدیک بهتر از برادر دور است".
قسمت اول این یادداشت را اینجا بخوانید
هیجانزدگیای که ظاهرا در دولت آقای رئیسی فروکش کرده و تحلیلهای "ابو ارّه" (لفظی که مدتها سردبیر کیهان از آن به جای بن سلمان استفاده میکرد) به سرعت جایش را به "روابط حسنه با همسایگان" داده است. اتفاقی مبارک که با هر دلیل و انگیزه، آن را به فال نیک گرفته و امیدوار به ادامه این سیاست در همه جای جهان هستیم. همانگونه که اردوغان و بن سلمان کینههای پیشین را فراموش کرده و به پایتختهای هم سفر کردند. قطر و امارات نیز پس از سالها در حال بازگشایی سفارتخانهها هستند و عراق نیز به فکر ایجاد کریدور جنوب- شمال برای اتصال خلیج فارس به دریای مدیترانه است.
در واقع به نظر میآید کشورهای خاورمیانه پس از چند دهه جدالهای بیحاصل، آرام آرام در حال حرکت به سمت یک خرد جمعی هستند، روندی که اروپا آن را پس از جنگ جهانی دوم پایه گذاشت، شرق آسیا از سه دهه پیش آغاز کرد و حالا به منطقه ما رسیده است. هرچند کم اهمیت شدن خاور میانه برای آمریکا و کاهش دخالتهای این کشور در امور منطقه را هم نباید فراموش کرد.
بحران حوزه قفقاز هم در ادامه همین بحث قابل طرح است. ترکیه و آذربایجان به دلایل تاریخی، اقتصادی و البته قومی به دنبال ایجاد نقطه اتصال به وسیله ارمنستان هستند. ظاهرا ایروان هم در بند ۹ قرارداد صلح ۲۰۲۰ حاضر به پذیرش این امر شده و دیر یا زود با پادرمیانی پوتین، فشار اردوغان و ملاحظات پیش بینی نشده باید منتظر چراغ سبز تهران باشیم.
جمهوری اسلامی درباره همکاریهای امنیتی آذربایجان و اسراییل، نگرانیهای فراوان و البته درستی دارد. گشایش کریدور زنگزور میتواند بسیاری از ظرفیتهای اقتصادی و ترانزیتی شمال غرب کشورمان را کاهش داده و حتی به مسائل و مصائب قومی دامن بزند. اما همه اینها را باید در پای میز مذاکرات حل و فصل کرد. امتیاز داد و امتیاز گرفت. جمهوری اسلامی با بشار اسد روابطی برادرانه دارد، پوتین از معتمدین آیت الله خامنهای است و تهران و آنکارا برای دههها رسم همسایگی را تمام و کمال به جا آوردهاند. فاکتورهایی که میتواند به تهران برای ایجاد پیمانی اقتصادیـ امنیتی با ترکیه، آذربایجان، ارمنستان و روسیه در قفقاز یاری برساند.
در بحران تهران-ریاض شاهد بودیم که تنزل روابط بینالملل به رجزخوانیهای مجازی و قدرت گرفتن نیروهای خودسر در مقابل سفارتخانههای خارجی، چگونه روابط دو قدرت منطقهای را سالها به چاه ویل بی سرانجامی افکند. اتفاقی که متاسفانه در قبال سیاستهای غلط علیاف هم کم و بیش شاهد آن هستیم.
منافع مشترک آذربایجان و ترکیه در قفقاز بیشمار است و اتفاقا انتخابات ریاست جمهوری اخیر نشان داد که سیاست خارجه اردوغان هواداران بسیاری در ترکیه دارد. پس حالا که اردوغان از پشت تریبون میگوید؛ «اگر ایرانیان رویکرد مثبتی به این موضوع داشتند امروز ترکیه، آذربایجان و ایران از طریق جاده و راه آهن باهم ادغام شده و شاید مسیر پکن- لندن هم باز میشد» جمهوری اسلامی میتواند با اعلام خواستهها، نگرانیها و انتظاراتش از طرفهای ذینفع زنگزور، بخشی از راه حل این مناقشه باشد و منافع ملی کشورمان را در یک پیمان منطقهای تامین کند. چرا که پرونده هستهای ایران، روابط با عربستان و دردسر طالبان نشان داده زمان نه تنها مسئلهای را درسیاست خارجه حل نمیکند بلکه با قدرت گرفتن رقبا، مسیر منافع کشور را مسدود خواهد کرد.
*روزنامهنگار و کارشناس مسائل ترکیه